آزمون گاردریلهای نظم جهانی
آیا گاردریلهای نظم جاری جهانی و اتحاد مدافعان نظم کهن در مقابل فشارهای دونالد ترامپ برای ایجاد نظم مبتنی بر اقتدار یکجانبه آمریکا دوام خواهند آورد یا نه.

دونالد ترامپ در دور دوم ریاستجمهوریاش نیز مانند دور نخست، سیاست خارج کردن آمریکا از نهادها و پیمانهای بینالمللی را آغاز کردهاست. در همان روزهای نخست آغاز به کار دولت جدید آمریکا اعلام شد که آمریکا از سازمان جهانی بهداشت خارج میشود، امضای پیمان اقلیمی پاریس را مجدداً پس میگیرد و تمام کمکهای خود را به آژانس سازمان ملل برای کمک به آوارگان فلسطینی قطع میکند.
دونالد ترامپ عمدتاً به نهادهای بینالمللی و همکاریهای جمعی بدبین است و سیاست خارجی دولتش را بر مبنای یکجانبهگرایی و استفاده از اقتدار آمریکا برای رسیدن به اهدافش استفاده میکند. بسیاری از سازمانها و پیمانهای بینالمللی و چندجانبه محصول نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم هستند که تصادفاً دولت آمریکا نقش محوری در ایجاد و حفظ آن بازی کرد اما دونالد ترامپ و حامیانش به شدت با بنیانهای این نظم مشکل دارند، آنها معتقدند که کشورهای دیگر جهان با استفاده از سازوکارهای چندجانبه و بینالمللی به شکل غیرمنصفانهای به آمریکا زور میگویند و باعث میشوند آمریکا مجبور شود هزینههای بسیار بیشتری پرداخت کند و این هزینهها روزبهروز باعث ضعیفتر شدن آمریکا شدهاست.
یکی از سازوکارهای بینالمللی که دولت دونالد ترامپ چه در دور نخست ریاستجمهوری و چه در دور جدید به آن بیتوجهی کردهاست، آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. درحالیکه دولتهای پیشین آمریکا پس از خروج کرهشمالی از پیمان عدم اشاعه و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تلاش میکردند از طریق ایجاد سازوکارهای مبتنی بر نظارت بینالمللی بر برنامه هستهای کرهشمالی این برنامه را مهار کنند، دونالد ترامپ روشهای پیشین را کنار گذاشت و تلاش کرد به جای سازوکارهای چندجانبه و استفاده از نظارتهای آژانس، مستقیماً در گفتوگوهای دوجانبه با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی برای حل و فصل مسئله اتمی کره شمالی تلاش کند.
البته این تلاشهای دونالد ترامپ به هیچ موفقیتی نرسید. ترامپ در مورد برنامه هستهای ایران نیز به همین شکل اقدام کرد. درحالیکه دولت باراک اوباما و ۵ قدرت جهانی دیگر توافقی را براساس سازوکارهای موجود بینالمللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل متحد، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و البته یک نهاد موردی و موقتی به نام کمیسیون برجام شکل دادهبودند، دونالد ترامپ تصمیم گرفت که از این توافق خارج شود و سعی کند شخصاً برای مذاکره با ایران تلاش کند.
بدبینی به نهادهای بینالمللی و سازوکارهای چندجانبه، مختص به شخص ترامپ نیست. این ایده که کشورهای دیگر جهان آمریکا را استثمار میکنند، در بین بخش بزرگی از رایدهندگان محافظهکار به ترامپ وجود دارد. در عین حال ترامپ قصد دارد تا با اقدامهای یکجانبه، اقتدار و توانمندی آمریکا به عنوان ابرقدرت جهانی را به دیگران نشان دهد. تمام این اقدامها و سیاستهای ترامپ، نظم جهانی که بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفت به خطر انداختهاست.
برخی تحلیلگران معتقدند که اقدامهای ترامپ مبنای ظهور نظم نوینی را در جهان خواهد گذاشت. اما بسیاری از مبانی صلح و ثبات جهانی امروز هستند که بر مبنای نظم جاری بنا شدهاند. شاید یکی از مهمترین این ابزارها پیمان عدم اشاعه هستهای (NPT) باشد که در بیش از نیم قرن گذشته به شکل گستردهای گسترش سلاحهای هستهای را در جهان کنترل کردهاست.
زمانی که این پیمان امضا شد تعداد کشورهای دارای سلاح هستهای که از سوی پیمان به رسمیت شناختهشدند، ۵ کشور بود و اکنون فقط ۴ کشور دیگر به این جمع اضافه شدهاند. از بین رفتن محدودیتها و اعتبار این پیمان، میتواند باعث رقابت تسلیحاتی در مناطق مختلف جهان شود که برای رسیدن به سلاح هستهای به عنوان بازدارندگی نهایی تلاش میکنند.
حتی کشورهایی مانند ایران نیز که خودشان تحت فشار آژانس بینالمللی انرژی اتمی به عنوان بازوی اجرایی پیمان عدم اشاعه قرار دارند، ترجیح میدهند که وضعیت نظم فعلی و اعتبار آژانس و پیمان عدم اشاعه حفظ شود. چراکه ایرانیها میدانند که از بین رفتن گاردریلهای حقوقی و قانونی برای مبارزه با اشاعه سلاحهای هستهای، فقط مربوط به ایران نخواهد بود، بلکه باعث میشود که تمام همسایگان ایران هم از هرگونه محدودیتی برای توسعه سلاحهای هستهای آزاد شوند.
چنین شکلی از رقابت تسلیحاتی در منطقه بههیچوجه برای کشورهایی مانند ایران مطلوب نیست. بسیاری از کشورهای دیگر نیز در حوزههای مختلف از نظم جاری حمایت میکنند. شاید کشورهای اروپایی اصلیترین حامیان نظم کهن در شرایط فعلی باشند.
باید منتظر بود و دید آیا گاردریلهای نظم جاری جهانی و اتحاد مدافعان نظم کهن در مقابل فشارهای دونالد ترامپ برای ایجاد نظم مبتنی بر اقتدار یکجانبه آمریکا دوام خواهند آورد یا نه.