حجب، حجاب و اخلاق
مسئله حجاب در ایران را نمیتوان تنها در قالب یک کشمکش سیاسی یا حقوقی در نظر گرفت. این مسئله در عمق خود، تقابل دو نگرش متعارض درباره اخلاق، فضیلت و سازوکار جامعه انسانی است.
مسئله حجاب در ایران را نمیتوان تنها در قالب یک کشمکش سیاسی یا حقوقی در نظر گرفت. این مسئله در عمق خود، تقابل دو نگرش متعارض درباره اخلاق، فضیلت و سازوکار جامعه انسانی است.
در دنیایی که با وجود رشد علم، اطلاعات و فناوری، آدمها معنا و مشغله قابل اعتنایی در واقعیت نمییابند، بههماننسبت رشد علم و اطلاعات، فانتزی و خیالپردازی است که رشد میکند.
انسان موجودی یکپارچه و تماماً عقلانی نیست. فروید معتقد بود که انسان تحتتأثیر سه نیروی نهاد، خود و فراخود قرار دارد.
آیا «اضطرار» توجیهی بر نفی اخلاق است؟ انسانی که در اضطرار قرار گرفته، در فقر، گرسنگی، تشنگی و خطر مرگ، مجاز به انجام هر کاری است؟ از مردم جامعهای که هر روز با بحرانهای مرگآوری مثل فقر، جنگ، خشکسالی و... مواجه میشوند، میتوان انتظار رعایت اخلاقیات داشت؟
روزنامهها و رسانههای کشور این روزها آیینهای از رنجهای بیپایان هستند. از گزارشهای دقیق حملات نظامی تا روایتهای شخصی بازماندگان از جنگ.
جنگ، فراتر از یک واقعه صرفاً سیاسی یا نظامی، یکی از شدیدترین اشکال بحران انسانی است.
هر جنگی بالاخره تمام میشود، اما پیامدهای آن سالها ـ و حتی نسلها ـ باقی میماند. اصلاحگرایان اجتماعی در دوران پساجنگ نقشی حیاتی دارند. بازسازی نهتنها بهمعنای ساخت دیوارها و پلهاست، بلکه بهمعنای ترمیم روابط انسانی، تقویت اعتماد عمومی و ایجاد ساختارهایی است که از تکرار خشونت جلوگیری کند.
وقوع فجایعی مانند قتل الهه حسیننژاد، جامعه را با پرسشهایی مواجه میکند که فراتر از حوزه حقوقی و قضایی است. ظاهر قضیه این است که فردی مرتکب جرم میشود. سیستم قضایی وارد عمل شده و با حکم دادگاه و اجرای آن، پرونده به لحاظ قضایی مختومه میشود. به لحاظ انسانی اما، پرونده همیشه باز است.