| کد مطلب: ۲۲۱۶۹

دیدگاهی خاص از دو جنگ

جورج فریدمن، استراتژیست

دیدگاهی خاص از دو جنگ

دو جنگ بزرگ در حال وقوع است. یکی، بین اوکراین و روسیه که بیش از دوسال‌ونیم است در جریان بوده است، اما تقریباً به اوکراین محدود شده است. دیگری، بین اسرائیل و حماس که تقریباً یک سال است که ادامه دارد، اما به‌طور چشمگیری در حال گسترش است.

نبرد اخیراً از شمال به لبنان تشدید شده است. طبیعت جنگ این است که دامنه‌اش گسترده شود. هنگامی که دو نیروی نظامی با هم برخورد می‌کنند، جنگ ایستا اغلب به مانور جنگی تبدیل می‌شود زیرا هر یک از طرفین به دنبال کنار زدن دشمن و گسترش حملات خود برای شکست دشمن هستند. با پیشرفت جنگ‌ها، حملات از جناحین و حملات در مقیاس بزرگ بیشتر می‌شود و تقاضا برای تدارکات افزایش می‌یابد. بنابراین آنچه به‌عنوان یک درگیری محدود آغاز شد، هم در مقیاس و هم در تعریف رشد می‌کند. منطق جنگ‌ جا می‌افتد.

مانورها افزایش می‌یابد، خطوط حمله طولانی می‌شود و آسیب‌پذیری‌ها آشکار می‌شود، و نقشه‌های درگیری دوباره ترسیم می‌شوند و این خود منجر به گسترش جغرافیایی جنگ می‌شود. جنگ در اوکراین تاکنون نسبتاً مهار شده است و عمدتاً به منطقه بین حمله روسیه و دفاع در حال توسعه اوکراین محدود شده است. با این حال، جنگ دوم، که در اکتبر گذشته با حمله حماس به اسرائیل آغاز شد، با اقدام اسرائیل برای حمله به حزب‌الله لبنان تغییر شکل داده است. این جنگ یک درگیری متعارف و تحت رهبری پیاده‌نظام با خطوط مشخص درگیری نخواهد بود و همانطور که شروع شد ادامه خواهد یافت.

اسرائیل برای از بین بردن ساختار فرماندهی طرف مقابل تلاش خواهد کرد و حزب‌الله و حماس تلاش می‌کنند تا جمعیت اسرائیل را در معرض خطر قرار دهند. در این درگیری، دستیابی به مزیت و غافلگیری، توسعه دامنه جنگ را موجب می‌شود. جنگ اسرائیل و اعراب به احتمال زیاد به سمت شمال و شرق به سمت ایران و آسیای مرکزی پیش خواهد رفت. اگر این اتفاق بیفتد، روسیه باید حضور نظامی خود را به طور چشمگیری افزایش دهد تا بتواند خطر را مدیریت کند؛ به‌ویژه پس از حمله تروریستی چند ماه پیش اسلامگرایان به سالن تئاتر مسکو. اما روسیه قادر نخواهد بود در برابر حرکت به سمت شمال، دفاع فعال خود را حفظ کند.

اگرچه اسرائیل متحد روسیه است اما بی‌ثباتی در شمال به ایران اجازه می‌دهد قدرت خود را افزایش دهد. اسرائیل در وقوع چنین سناریویی محتاط خواهد بود و از درگیری با ترکیه اجتناب خواهد کرد. گسترش دامنه جنگ به شمال، موجب خواهد شد ارتش اسرائیل متفرق شود و توانایی‌اش برای مانور محدود شده و در نتیجه عملکردش در جنگ تضعیف شود.

منافع روسیه فراتر از اوکراین است، از جمله نگرانی فزاینده در مورد تهدیدات در امتداد مرز جنوبی روسیه. در همین حال، اندازه کوچک ارتش اسرائیل و چالش‌های لجستیکی، توانایی‌اش برای عملیات دوربرد را محدود می‌کند. بدون خنثی کردن تهدیدهای فوری، اسرائیل نمی‌تواند نیروهای خود را به سمت شمال متفرق کند. به نوعی، این گسترش دامنه جنگ گزینه‌های استراتژیک اسرائیل را محدود کرده و در عین حال به درگیر شدن بیشتر روسیه در سرزمین‌های اعراب دامن می‌زند.

شاید این سناریو دور از ذهن به نظر برسد، اما تمایل بشر به دست بالا گرفتن توانایی خود برای کنترل خشونت جمعی کاملاً واقعی است. تجربه ایالات متحده در افغانستان تنها یک نمونه است. جنگ‌ها به ندرت ایستا هستند، و جغرافیا و در دسترس بودن نیروها در این مورد خاص، احتمال یک تحول بسیار غیرمحتمل را بیشتر می‌کند. روسیه در حال حاضر درگیر یک جنگ بزرگ است، اما تغییر جهت جنگ اسرائیل و اعراب به سمت شمال، ممکن است مسکو را به سمت اقداماتی سوق دهد که پیش‌بینی نمی‌کرد.

در چنین جنگی ممکن  است روسیه و آمریکا بار دیگر به هم نزدیک شوند. شاید بعید به نظر برسد اما اتحاد ایالات متحده و شوروی در جنگ جهانی دوم نیز بعید بود اما رخ داد. در مورد ایالات متحده، این کشور استراتژی تسلیح متحدان خود را در پیش گرفته است اما از ورود به نبرد مستقیم اجتناب می‌کند. ایالات متحده مدت زیادی را صرف یادگیری این آموزه کرده و به نظر می‌رسد بدون توجه به انتخابات آینده، همچنان از آن پیروی خواهد کرد.

اخبار مرتبط
دیدگاه