حمایت برای ادامه حیات
تئاتر خصوصی و این روزها حتی تئاتر دولتی، برای روی صحنه رفتن از حضور تهیهکنندگانی بهره میبرند که گهگاه نام و آوازهشان چنان بلند است که نهتنها میتواند گمنامی گروههای تئاتری را جبران کند که تماشاگر عام را هم به سالنهای تئاتر میکشاند. تهیهکنندگانی از حوزه سینما که فراموش نکردهاند تئاتر ایران برای ادامه حیات نیازمند حمایت است؛ حمایتی که بیشازآنکه از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت هنری و ادارهکل هنرهای نمایشی صورت بگیرد، در قاموسشان تبدیل به نظارت و ممیزی شده و اهالی تئاتر را بر آن داشته است که حتی برای اجرا در سالنهای دولتی، دل به حضور تهیهکنندگانی خوش دارند که در عرصه سینما خوشنام و پرآوازهاند.
تئاتر ایران با پیدایش شیوهای از سالنداری و اجرا بهنام تئاتر خصوصی پی به حفرهای برد که پر کردن آن برخلاف سینما به این سادگیها امکانپذیر نبود. تئاتر خصوصی برای شکلگیری و ادامه حیات در کنار سالنهای خصوصی نیازمند عنصری اجرایی بهنام تهیهکننده بود؛ عنصری که سابقه و پیشینه آن در تئاتر بهقدر ذرهای از سبقه آن در سینماست و عدمحضورش بیش از هر چیز به نقصان موجود در چرخه عرضه و تقاضای تئاتر و خودبسندهنبودن آن به لحاظ اقتصادی برمیگردد.
با همه این تفاسیر تئاتر خصوصی و این روزها حتی تئاتر دولتی، برای روی صحنه رفتن از حضور تهیهکنندگانی بهره میبرند که گهگاه نام و آوازهشان چنان بلند است که نهتنها میتواند گمنامی گروههای تئاتری را جبران کند که تماشاگر عام را هم به سالنهای تئاتر میکشاند. تهیهکنندگانی از حوزه سینما که فراموش نکردهاند تئاتر ایران برای ادامه حیات نیازمند حمایت است؛ حمایتی که بیشازآنکه از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت هنری و ادارهکل هنرهای نمایشی صورت بگیرد، در قاموسشان تبدیل به نظارت و ممیزی شده و اهالی تئاتر را بر آن داشته است که حتی برای اجرا در سالنهای دولتی، دل به حضور تهیهکنندگانی خوش دارند که در عرصه سینما خوشنام و پرآوازهاند.
در تازهترین نمونه، مجید مجیدی، کارگردان شناختهشده سینما، خالق «بچههای آسمان»، «باران»، «بید مجنون»، «آواز گنجشکها» و... تهیهکنندگی نمایش «روال عادی» به نویسندگی ژان کلود کرییر و ترجمه اصغر نوری به کارگردانی کیارش رُست را برعهده گرفته است. نمایشی که از روز پنجشنبه ۳۰ فروردینماه در سالن چهارسوی مجموعه تئاترشهر روی صحنه میرود. در ادامه به بهانه این اجرا نگاهی کردهایم به نمایش «روال عادی» و حضور اهالی سینما در مقام تهیهکنندگی تئاتر.
نقد ساختارهای مدیریت قدرت در عصر مدرن
نمایشنامه «روال عادی» نوشته ژان کلود کرییر، فیلمنامهنویس مشهور فرانسوی، همکار لوئیس بونوئل، مؤسس و مدیر مدرسه ملی سینما، رماننویس و نمایشنامهنویس است. «روال عادی» هم در فرم، هم در محتوا از جنس نمایشهای مینیمال است اما موضوع مورد بحث متن، درک و شناخت عمیق و دقیق نویسنده از آن و چالشهای به ظاهر ساده اما زیرکانه طراحی شده برای تقابل دو شخصیت نمایش (خبرچین و کمیسر) و حاشیههای تزئینی ظریف و مینیاتوروار طراحیشده در حواشی کنش شخصیتها که بر وقوف تدریجی و پنهان آنها از معناباختگی موقعیت خویش در کلیت نظام امنیتی گواهی میدهند، همه و همه از «روال عادی» اثری چالشبرانگیز هم برای گروه اجرایی، هم برای مخاطب فراهم کرده است. چالشی که محمدرضا خاکی، کارگردان شناختهشده تئاتر یکبار در تابستان سال ۱۳۸۹ با حضور مسعود دلخواه و ایوب آقاخانی در مقام بازیگر در تالار سایه مجموعه تئاتر آن را پشتسر گذاشت و اجرایی بهیادماندنی از «روال عادی» را به مخاطب پیشکش کرد. اینبار و در بهار ۱۴۰۳ اما باید منتظر ماند و دید گروه جوانی که مجید مجیدی تهیهکنندگی نمایش آنها را برعهده گرفته است، چگونه از عهده اجرای «روال عادی» ژان کلود کرییر برمیآیند.
سابقه تهیهکنندگی اهالی سینما در حوزه تئاتر
سابقه حضور اهالی سینما در حوزه تئاتر بهعنوان تهیهکننده را شاید بتوان تا اوایل دهه90 ردیابی کرد. هنگامی که جهانگیر کوثری در سال ۱۳۹۲ با تهیهکنندگی نمایش «مرغ باران»، به کارگردانی پری صابری، فصل جدیدی را در تهیهکنندگی تئاتر رقم زد. او این تجربه را در سال ۱۳۹۷ نیز با پری صابری تکرار کرد و تهیهکنندگی نمایش «کوروش» او را برعهده گرفت. حضور کمال تبریزی بهعنوان تهیهکننده در کنار نمایش «مختلفالاضلاع»، به کارگردانی نادر فلاح ازجمله دیگر موارد استفاده اهالی تئاتر از اهالی سینما بهعنوان تهیهکننده بود که در سال ۱۳۹۸ رقم خورد.
ازجمله دیگر اهالی شناختهشده سینما که در سالهای اخیر تهیهکنندگی تئاتر را برعهده گرفتهاند، میتوان به پرویز پرستویی، هادی حجازیفر، نوید محمدزاده، سعید روستایی و آزاده صمدی اشاره کرد. هنرمندانی که سابقه حضورشان در عرصه تئاتر بهعنوان بازیگر در گرایش آن به حمایت از اهالی تئاتر بیتاثیر نبوده است. دراینمیان مواجهه با تیترهایی ـ چون منوچهر هادی یا کریم امینی تهیهکننده تئاتر شدند ـ میتواند موجب تصور دیگری هم شود. این تصور که حضور چهرههای مشهور از اهالی سینما یا موسیقی در کنار گروههای تئاتری، افرادی که از اعتبارشان بهعنوان یک چهره شناختهشده مایه میگذارند تا بهعنوان تهیهکننده در کنار یک گروه نمایشی قرار بگیرند گاهی بیش از هرچیز به جهت تحریک کنجکاوی مخاطبان تئاتر برای تماشای آن اثر است و الزاماً بهمعنای تامین مالی گروه و تضمینکننده هزینههای صورتگرفته نیست.
درواقع آنها کاری را انجام میدهند که ترجیح برخی از گروههای نمایشی است. گروههایی که ترجیح میدهند تنها از نام و اعتبار یک فرد بهعنوان تهیهکننده در تبلیغاتشان بهره ببرند و انتظار تأمین مخارج و هزینههای تولید را از او ندارند. ازطرفدیگر در گروههایی هم تهیهکننده همان سرمایهگذار است. کسی که بودجه را تامین میکند و بهجای هزینهای که صرف کرده است، خود را مالک اثر میداند و انتظار دارد چهرههای مورد علاقهاش بهعنوان بازیگر در نمایش حضور داشته باشند. در مدلی دیگر نیز چهرههای سینمایی جوان که پایگاه و خاستگاهشان تئاتر بوده است، برای حمایت از دانشجویان تئاتری وارد گود شده و تهیهکنندگی نمایشهای آنها را برعهده میگیرند تا این گروههای نوپا بتوانند با دغدغه کمتری نمایشهایشان را در سالنهای خصوصی روی صحنه ببرند. در این مورد درواقع در خلأ حمایتهای نظاممند دولتی از گروههای تئاتری، هنرمندانی که در زمینه هنرهای نمایشی سابقه فعالیت دارند و موفق به دستیابی به جایگاهی قابل اعتنا در عرصه سینما شدهاند با حساسیت بیشتری به مقوله حمایت از تولید و اجرای آثار نمایشی میاندیشند.
در غیاب صنف
بااینهمه تهیهکنندگی تئاتر در ایران نیازمند آن است که دارای صنفی مشخص و زیرساختهای قانونی معلوم و معین برای تعریف سازوکار فعالیتشان باشد و تا زمانی که تعریف درست و دقیقی برای مفهوم تهیهکننده در تئاتر وجود نداشته باشد، نمیتوان انتظار داشت که یک تهیهکننده به وظایف خود آگاه باشد و حتی گروه اجرای یک نمایش بداند، قرار است این فرد چه مسئولیتی را در گروه برعهده بگیرد و چگونه میتواند به رشد اقتصادی اثرشان کمک کند. پس تا زمانی که تهیهکنندگان تئاتر در ایران، نه صنف و نه انجمنی، در خانه تئاتر و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ندارند و منابع آموزشی و حتی آموختههای تجربی نیز دراینزمینه موجود نیست؛ درنتیجه تعریف مشخصی هم از وظایف و مسئولیتهای این شغل وجود ندارد.