| کد مطلب: ۱۳۹۴۹

جای خالی یک همکار

تلخ است که یادداشت‌تان در آخرین شماره روزنامه سال جاری، درباره جای خالی یک همکار در آستانه بهار و سال جدید باشد. همکاری که اکنون به جای نشستن در تحریریه و نوشتن از اینکه با چه‌ها زمستانش را سر کرده، پشت سلول زندان نشسته است تا زمستان را با تنهایی و غربت و درد، سر کند. همکاری که همین امسال با او آشنا شدم همچنان که بسیاری دیگر از بچه‌های روزنامه اولین‌بار روح‌الله نخعی را در تحریریه شناختند. شناختی که این آشنایی را به سرعت به دوستی و رفاقت تبدیل کرد و این از روحیه خود روح‌الله می‌آمد که همواره با گشودگی و مهربانی آغاز می‌کرد تا بانی یک همکاری دوستانه باشد. گاهی پر از شور و شوق کودکانه و گاهی سرشار از ملال آدم کهنسالی که انگار خستگی یک عمر زیستن را بر دوش می‌کشد اما در هر حال و قالی که بود، مهر می‌ورزید، اهل قهر نبود و رنج دیگران را انکار نمی‌کرد. در این مدت کوتاهی که در روزنامه، تجربه همکاری با او را داشتیم دوران برزخی بلاتکلیفی را می‌گذراند. بلاتکلیفی حکمش بین عفو و حبس و این درد کمی نبود که بسیاری از اهل فکر و نظر معتقدند، رنج بلاتکلیفی می‌تواند آدم را از پا درآورد و به ترس و لرزهای ممتدی مبتلا کند. بلاتکلیفی موجب دوپارگی ذهن و احساس انسان می‌شود و زندگی را دچار تعلیق می‌کند و تعلیق به نگاه و روش و منش او تعلق نداشت و همین آزارش می‌داد. با این حال صبورانه تحمل کرد و حالا هم صبورانه به تحمل رنجی نشسته است که به قول شاملو از آن او نیست. اینک در آغاز سال نو و درحالی‌که آخرین حضور در تحریریه روزنامه را طی می‌کنیم، عدم‌حضور او بیشتر به چشم می‌آید و همچون نمکی بر زخم دلتنگی پاشیده می‌شود. این دلتنگی بیشتر هم می‌شود وقتی میل او به امید و آزادی را به‌یاد می‌آورم. او همواره امیدوار بود. امید بدون خوش‌بینی. امیدی که ریشه در تحلیل‌هایش داشت، نه رویاپردازی و تخیلش. امیدی که حتی در تلخ‌ترین تحلیل‌هایی که از تاریخ ایران داشت، پنهان نبود و همین هم بود که او را با همه رنج‌هایی که کشیده بود و در انتظارش بود، بر راهی که می‌پیمود استوار می‌کرد. این روحیه روح‌الله بی‌شباهت به بهار نیست که بهار و شکوفه‌هایش از پس زمستان و سوزش برمی‌آید تا انسان امید را از یاد نبرد. شاید گزافه نباشد که امید را نام دیگر روح‌الله بدانیم که او همواره روح امید را در کالبد خسته و مأیوس ما می‌دمید تا تداوم زندگی را روایت کند. حالا در آستانه بهار چقدر جای روح‌الله نخعی میان ما خالی‌ است تا از ردپای امید در نشانه‌های بهار بگوید. اینک ما همکاران او در روزنامه، جای خالی‌اش را با آرزوی یک امید پر می‌کنیم. امید به آزادی‌اش در بهاری که در راه است که بهار همیشه نویدبخش شکفتن و رهایی بوده است.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی