ما هنوز زندهایم
سال گذشته اگر آن روز طلایی آزادی نیلوفر حامدی و الهه محمدی نبود، دلم میخواست از سالهای زندگیام خط بخورد. از آن سالهای سختی که زندگی نکردیم و فقط روزها را گذراندیم. از آن سالهایی که آخرش شبیه فیلم «پاپیون» فقط سرمان را از زیر آب بیرون میآوریم که فریاد بزنیم: «هنوز زندهام». چشماندازی برای سال آینده داریم؟ بعید است اما در این روزها که زور بهار از زشتی تابلوهای شهری و ترافیک تهران بیشتر است و باران و باد به دادمان رسیده که در روزهای آخر اسفندماه چند روزی راحت نفس بکشیم، خوب است که فرض کنیم میشود برای سال آینده برنامه ریخت. به من اگر باشد بهنظرم در برنامههایتان باید سفر رفتن را بگنجانید. سفر داخلی یا خارجی، ارزان یا گران فرقی ندارد؛ مهم نگاهتان به سفر است. سفر را به چشم کشف و شهودی در خودتان و البته آشنایی با جایی جدید ببینید. با غریبهها گفتوگو کنید. این یکی از جذابترین نکات سفر است که چیزهای زیادی یادمان میدهد. توان برقراری دیالوگ با آدمهای ناشناس، هوش هیجانیتان را افزایش میدهد و به میزان مدارایتان اضافه میکند که مدارا برای تابآوری در این روزهای جهان جزو چیزهایی است که باعث بقایمان میشود. بعد موسیقی خوب گوش بدهید. فکر نکنید لوسبازی درمیآورم که در شرایط سخت زندگی از موسیقی یا کتاب یا هنر حرف میزنم. خود من با همینها زمستانها را سر کردم و دوام آوردم. توان برقراری ارتباط با موسیقی، باعث میشود تنهایی را تاب بیاورید. آموختن یک زبان جدید هم کار هیجانانگیزی است. هر کلمهی جدید دریچهای و پنجرهای به جایی است. جایی که قبلاً نمیتوانستیم واردش بشویم و درنتیجه حس بیشتری از آزادی القاء میکند. همین اتفاق در کتاب خواندن هم رقم میخورد. ورود به جهانها و زندگیهایی که مال ما نیستند. اگر میخواهید به زندگی معنایی بدهید، باید به همین چیزها بچسبید چون راستش اینها اصیلترین چیزهایی هستند که میتوانند در این روزگار دستتان را بگیرند. چیزهایی که وابسته به چیزی در دنیای بیرونمان نیستند. از بین نمیروند. تهی نمیشوند. تا اطلاع ثانوی راستش برنامهمان باید فقط بقا باشد و البته در کنارش تلاش کنیم آدمهای بهتری برای خودمان و اطرافمان شویم. این را که مینویسم یادم افتاد که یکی از اتفاقهای خوبی که سال گذشته برایم افتاد گفتوگو با آریل دورفمن بود که اینجا چاپ شد. نه فقط چون با نویسندهی محبوبم حرف زدم، چون نگاهش به آدمها و هموطنانش را دوست داشتم. اینکه آنها را چنانکه هستند، پذیرفته. نسبت به آنها همدلی دارد. این پذیرش و همدلی چیزی است که برای همهمان در سال جدید آرزو میکنم. بدون اینها بعید است سال دیگر بتوانیم سرمان را از آب بیرون بیاوریم و فریاد زندهبودن سر بدهیم.