| کد مطلب: ۵۵۰۰۳

نامه‌ای به دبیر جشنواره شعر

سنگ‌بنای جشنواره شعر فجر از ابتدا کج گذاشته شد و به‌همین‌دلیل هیچ‌وقت نتوانست در حد و اندازه‌های یک جشنواره درست‌وحسابی و معتبر ظاهر شود. درست برخلاف جشنواره فیلم فجر که چون پایه و مایه درستی داشت، با همه افت و خیزهایش هنوز هم قابل تحمل است.

نامه‌ای به دبیر جشنواره شعر

سلام و درود خدمت حضرت میرافضلی عزیز

شاید اگر شخص دیگری را به دبیری جشنواره شعر فجر برمی‌گزیدند، این چند خط را نمی‌نوشتم. چنان‌که در این سال‌ها ننوشتم. ضرورتی هم نداشت. حقیقت‌اش را بخواهی الان هم ضرورتی ندارد جز آن‌که فکر می‌کنم احتمال دارد حضرتت برخلاف دیگر دوستانی‌که در این سال‌ها عهده‌دار چنین مسئولیتی بوده‌اند، حرف‌هایم را جدی‌تر بگیری. 

حتماً خوب می‌دانی که سنگ‌بنای جشنواره شعر فجر از ابتدا کج گذاشته شد و به‌همین‌دلیل هیچ‌وقت نتوانست در حد و اندازه‌های یک جشنواره درست‌وحسابی و معتبر ظاهر شود. درست برخلاف جشنواره فیلم فجر که چون پایه و مایه درستی داشت، با همه افت و خیزهایش هنوز هم قابل تحمل است.

بااین‌حال و به‌دلیل دوری از مرکزِ اتفاقات، شاید بعضی از فجایع را چنان‌که شاید و باید لمس نکرده‌ای. من از سر خوش‌شانسی یا بدشانسی از نزدیک دیده‌ام که دوستان متولی برگزاری نخستین جشنواره شعر فجر، چقدر دستپاچه و بی‌برنامه آن‌ را برگزار کردند. در سال‌های بعد هم وضع بهتر نبود. شاید به‌این‌دلیل که شعر سالیان‌سال از دایره توجهات بیرون مانده بود و هنوز درست‌وحسابی نمی‌دانستند چه باید کنند.

این بود که اولین چیز در نظر آن‌ها رسیدگی به حال‌و‌روز معیشتی شاعران بود. اتفاق خوبی که می‌توانست بیرون از جشنواره بیفتد. این‌طور که شد، عملاً جشنواره تبدیل شد به حال‌دادن به یکسری از دوستان. دایره برخورداران هم آن‌قدر محدود بود که در همان سال‌های نخست وقتی می‌خواستند به یکی از شاعران جایزه بدهند، نمی‌دانستند ذیل چه عنوانی باید این کار را انجام بدهند.

خوب به‌خاطر دارم، یکی از اساتیدی که از مادر داور متولد شده بود، آمد سراغ من که فلانی یک عنوان پیشنهاد بده تا بتوانیم این‌قدر سکه به بهمانی بدهیم. این دورهمی‌ها بود تا اینکه دولت روحانی سر کار آمد و امید بود که در حوزه فرهنگ، اتفاقات خاصی رخ بدهد. در همان سال اول عبدالجبار کاکایی، دبیر جشنواره شعر فجر شد و خواست که بساط این دورهمی را جمع کند.

انصاف این است که در حد بضاعت‌اش کار کمی انجام نداد؛ تنوع و تکثری که در هیئت‌داوران جشنواره و هیئت‌علمی جشنواره ایجاد کرد، قابل تقدیر بود. شاید در آن میان دعوت از یدالله رویایی، کمی بلندپروازانه بود که اگرچه با هیاهوی اهل سیاست ممکن نشد اما همان شد پاشنه آشیلِ جشنواره و بهانه‌ای که حسابی از خجالت عبدالجبار درآیند.

دولت روحانی هم همان سال‌های اول به‌بهانه این‌که برجام را به فرجام برساند تا جایی‌که توانست، کوتاه آمد و دوباره کار افتاد دست همان عده محدود و دورهمی‌برگزارکنندگان. حالا دیگر همه شعر مملکت افتاده‌است دست همان عده جایزه‌بگیر. هفت، هشت و 10نفری هستند که مثل زبل‌خان در همه‌جا حضور دارند.

در شعر عاشقانه و آیینی. در شعر کلاسیک و نو. در قصیده و ترانه. در شعر اعتراضی و تبلیغاتی. در شعر طنز و جد. در بیلبوردها، نمایشگاه‌ها و.... بی‌تعارف همه‌شان را بریزی توی چرخ‌گوشت، یک حسین منزوی که چه عرض کنم، یک بهزاد زرین‌پور هم از درون‌اش درنمی‌آید. البته حضرتعالی این شانس را داری که در وزارت ارشاد دولت پزشکیان، یکی مثل غلامرضا طریقی هست که از سرآمدان شعر امروز ماست؛ اما کار با شاعر و نویسنده پیش نمی‌رود. هنوز هم سررشته کار، دست آدم‌هایی بیرون از دایره فرهنگ و هنر است. پُرگویی نکنم.

غرض این‌که جشنواره شعر فجر این‌قدر اهمیتی ندارد که بخواهد با پیشکش‌کردن عنوان دبیری به تو شأن و منزلتی ببخشد. تو این‌قدر کار درست‌وحسابی در حوزه شعر، تحقیق و نقد انجام داده‌ای که حضرات باید کلاه‌شان را بالا بیاندازند که بر آن‌ها منت گذاشته‌ای و چنین مسئولیتی را پذیرفته‌ای. پس حالا که کار به این‌جا رسیده‌است یا بشکن این دایره تنگِ دورهمیِ برخورداران را و بنای عهدی تازه را بگذار یا اصلاً بی‌خیال این عنوان کذایی شو که درنهایت چیزی جز ملال برایت به‌ارمغان نخواهد آورد.

می‌دانم که برهم‌زدن بساط عیش و نوش ویژه‌خواران کار آسانی نیست. همه آن‌هایی که در این سال‌ها از قِبلِ همین جشنواره‌ها به‌ سِمتِ استادی رسیده‌اند و از طریقِ شعر که از حیث اقتصادی فقیرترین هنرهاست، به آلاف و الوفی رسیده‌اند، بیکار نخواهند نشست و برایت زحمات و دردسرهای زیادی درست خواهند کرد اما اسلحه که روی شقیقه‌ات نگذاشته‌اند برادر من.

از همین امروز با دوستان وزارت ارشاد شرط‌کن که هیچ توصیه‌ بالادستی را نخواهی پذیرفت و با اختیار تام و تمام این جشنواره را برگزار خواهی کرد. قطعاً با یک گل بهار نمی‌شود و با یک دوره جشنواره خوب برگزارکردن و کاسبان همیشگی شعر را از یک ضیافت محروم‌کردن، اتفاق خاصی نمی‌افتد اما دست‌کم حیثیت و آبروی تو که یکی از نجیب‌ترین و آدم‌حسابی‌ترین‌های شعر و ادب این روزگاری، محفوظ می‌ماند. و همین ما را بس.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
پربازدیدترین
آخرین اخبار