ممیزی استاد؟
اگر اتفاقی توجه افکار عمومی را به خود جلب کند یا اصطلاحاً وایرال شود، احتمال تغییر آن و برگشتناش به وضعیت پیشین، بسیار است. این گزارهای است که احتمالاً میتوان بهعنوان نمونه در مورد وضعیت پیشآمده برای مجوز تازهترین مجموعه شعر محمدرضا شفیعیکدکنی؛ شاعر، نویسنده و استاد زبان و ادبیات فارسی، صادق دانستاش. از ظهر دوشنبه، ۲۷ آذرماه که خبر آمد محمدعلی مرادیان، مدیرکل دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره وضعیت صدور مجوز مجموعه شعر جدید شفیعیکدکنی به ایسنا گفته است: «کتاب را به چندنفر از اهالی شعر دادهاند تا بخوانند و نظرشان را بگویند.» که واکنشهای بسیاری برانگیخته شد؛ واکنشهایی که ازجمله آنها میتوان به توئیت محمدرضا جوادییگانه و عباس عبدی اشاره کرد. این واکنشها سرانجام منجر به توئیتی ازسوی یاسر احمدوند، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان نقطهپایانی این ماجرا شد. او نوشت: «استاد شفیعیکدکنی از مفاخر ادبی ایران است و هیچ محدودیتی برای انتشار آثار ایشان وجود ندارد.» همه این اتفاقات در حالی رخ داده است که محمدرضا شفیعیکدکنی از معدود قلل ادبیات فارسی است که همچنان ساکن ایران است و همچنان مشغول فعالیت و رخدادن آنچه ذکر شد، موجب طرح این پرسش میشود که چهکسی را میتوان همپا و همشأن او یافت که بتواند بر آثار شفیعیکدکنی نظارت و برای انتشارشان مجوز صادر کند؟
چه شفیعیکدکنی، چه شاعری جوان؛ اعجاب نیازمندی به مجوز
رضا ضیاء، پژوهشگر ادبیات فارسی و موسیقی ایرانی با اشاره به اینکه این اتفاق را میتوان به دو بخش تقسیم کرد به «هممیهن» گفت: «هنگام انتشار اظهارات مدیرکل دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی در مورد «ارائه کتاب محمدرضا شفیعیکدکنی به چندنفر از اهالی شعر برای آنکه این اثر را بخوانند و نظرشان را بگویند»، تقریباً مطمئن بودم این اظهارات بهسرعت بهگونهای تکذیب خواهد شد. چراکه ظاهراً مسئولان دولتی ما بهشکلی عجیب نسبت به وایرالشدن یک موضوع در فضایمجازی حساسند و این همهگیری منجر به دستپاچگیشان برای اصلاح آن میشود که ازجمله نمونههای اخیرش میتوان به اتفاق پیشآمده برای صادق بنامتجدد، ملقب به صادق بوقی اشاره کرد.» این پژوهشگر ادبیات فارسی با اشاره به بخش دوم این اتفاق افزود: «بهنظر من بازبینی و بررسی مجموعه اشعار شفیعیکدکنی که اکنون وایرالشده، همانقدر عجیب است که دیگر اتفاقات وایرالنشده حوزه نشر. ممیزی در مورد تمام متون، چه نظم و چه نثر عجیب است و تنها منحصر به شفیعیکدکنی نیست. اینکار دقیقاً مصداق آن بیت از حافظ است که میگوید: هر کو نکاشت مِهر و ز خوبی گُلی نچید/ در رهگذار باد نگهبانِ لاله بود. کار این مجوزدهندگان دقیقاً «در رهگذار باد، نگهبان لاله بودن» است و مشخص نیست میخواهند جلوی چهچیزی را بگیرند؟» رضا ضیاء با اشاره به مطرحشدن این سوال که «چه کسی قرار است بر اشعار محمدرضا شفیعیکدکنی نظارت کند؟»، ادامه داد: «طرح این سوال گویی بر این پیشفرض استوار است که بر اشعار دیگران، باید نظارت و برایشان مجوز صادر کرد، حال چه کسی را بیابیم که همسنگ و همپای شفیعیکدکنی باشد تا بر اشعار او نظارت کند؟ درحالیکه این نظارت از اساس عجیب است.» او با بیان اینکه این سیستم صدور مجوز برای خود حاکمیت هم دردسرساز است، افزود: «تا زمانی که چنین سیستمی وجود دارد، صادرکنندگان مجوز نیز گاهبهگاه با این اتهام مواجه میشوند که چرا به فلان اثر مجوز دادهاند درحالیکه اگر اینگونه نبود اساساً نیازی هم به پاسخگویی نداشتند.» او با اشاره به اینکه خبر مذکور در مورد محمدرضا شفیعیکدکنی بهدلیل صاحبنامیاش، برای همگان عجیب بود اشاره کرد که شاعران بسیار دیگری هم در میان جوانان هستند که آثاری درجه یک تولید میکنند و در روند صدور مجوز با مشکل مواجه میشوند اما صدایشان به جایی نمیرسد.
ممیزان چه کسانی هستند؟
یاسر احمدوند، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جز اشاره به اینکه «استاد شفیعیکدکنی از مفاخر ادبی ایران است و هیچ محدودیتی برای انتشار آثار ایشان وجود ندارد»، به نکته دیگری هم اشاره کرده است: «اصولاً ارشاد هیچگونه ارزیابی کیفی و علمیای درباره آثار ندارد، در هیچ حوزهای؛ نه در حوزه ادبیات، نه حوزههای دیگر و مسئولیت محتوایی و کیفی آثار برعهده نویسنده است. ارشاد به مصوبه ۶۶۰ شورایعالی انقلاب فرهنگی بهعنوان دبیرخانه هیئتنظارت عمل میکند، اگر مواردی مغایر با آن مصوبه وجود داشته باشد، آن را تذکر میدهد که اصلاح شود. اما کیفیت آثار در هیچ زمینهای مربوط به ارشاد نمیشود و نویسندگان خودشان مسئولیت کیفیت، ادعاها و مطالبی را که ارائه میکنند، برعهده دارند.»
کامبیز نوروزی، کارشناس حقوق و رسانه در این مورد به «هممیهن» گفت: «ممیزی یا همان سانسور کاری است که از زمان راهاندازی وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه آغاز شده و تا بهامروز ادامه داشته است، هرچند گاهی پررنگتر و گاهی کمرنگتر است. درنتیجه بهعقیده من، اینکه گفته شده است ارزیابی نه محتوایی و کیفی که محدود به موارد متغایر با مصوبه ۶۶۰ شورایعالی انقلاب فرهنگی است، سفسطه است. مسئله این است که ممیزان آثار را میخوانند، سپس اعلام میکنند که فلان صفحات، جملات و کلمات باید حذف شود که مسلماً مصداق ممیزی و سانسور است و نمیتوان نام دیگری بر آن گذاشت.» نوروزی با اشاره به اینکه سانسور و ممیزی هیچگاه بهلحاظ حقوقی توجیه نشده و هیچکسی نتوانسته است تبیینی حقوقی در این مورد ارائه کند، افزود: «ممیزان همواره شخصیتهایی پشت پردهاند و کسی نمیداند چهکسانی اینکار را انجام میدهند. در مورد اخیر نیز، اگر اینشجاعت وجود دارد اعلام شود که چهکسانی قرار است «نامهای به آسمان» شفیعیکدکنی را بازبینی کنند؟»، نوروزی با اشاره به اینکه کسی که میخواهد اشعار شفیعیکدکنی را بازبینی کند، قدش دستکم باید به زانوی شفیعیکدکنی برسد، اضافه کرد: «با این حساب مهمترین سوال آن است که این افراد چهکسانی هستند؟ و اگر وزارت ارشاد به مشروعبودن و قانونیبودن ممیزیاش اعتماد دارد و اگر به صلاحیت بازبینهایش برای بازبینی اشعار فرد بزرگی چون شفیعیکدکنی مطمئن است، اسامی این افراد را اعلام کند.»
مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی خلاف قانون اساسی است
وحید آگاه، استاد حقوق عمومی و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی نیز در گفتوگو با «هممیهن»، با اشاره به اینکه قانون اساسی اجازه برقراری نظام صدور مجوز را نداده است، اضافه کرد: «برقراری نظام صدور مجوز یعنی دخالت، مداخله، ممیزی و سانسور موجود از نوع دخالت و مداخله است، نه نظارت. پس چیزی بهنام نظارت پیشینی یا پسینی وجود ندارد. مداخله، پیشینی است و نظارت، پسینی. این درحالیاست که قانون اساسی در اصل ۲۴ میگوید نشریات و مطبوعات آزادند مگر اینکه مخل مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند. در اصل ۲۵ قانوناساسی هم آمده که سانسور ممنوع است. پس این دو اصل، ۲۴ و ۲۵ قانون اساسی، نظام صدور مجوز، ممیزی یا سانسور و دخالت را نپذیرفتهاند و طبق مفاد قانون اساسی، تنها نظارت که همواره پسینی است، پذیرفته میشود. پس کتاب باید آزادانه نوشته و آزادانه منتشر شود و اگر پس از انتشار، اتهامی در مورد آن مطرح شود، این ناشر است که باید در دادگاه ذیصلاح با رعایت موازین دادرسی منصفانه پاسخگو باشد.» آگاه با اشاره به اینکه آنچه انجام میشود براساس مصوبه مورد اشاره شورایعالی انقلاب فرهنگی است، اضافه کرد: «اولاً بهنظر من شورایعالی انقلاب فرهنگی حق قانونگذاری و مقررهگذاری ندارد درحالیکه در این مورد مقررهگذاری کرده است. ثانیاً اینکه خروجی شورایعالی انقلاب فرهنگی زمینه یک مصوبه را فراهم کرده که آن مصوبه خود یک مقرره است و مقرره خلاف قانون اساسی است و قابلیت اعمال ندارد اما بههرحال سالیانسال است که اینکار انجام میشود. طبق این مصوبه، جهاتی برای ممیزی یا سانسور مشخص شده است. برایناساس هیئتهایی تشکیل میشود و کسانی بهعنوان بررس کتاب، اثر را با موازین قانونی میسنجند و نظرشان را اعلام میکنند که موافق چاپ کتاب هستند یا مخالف آن یا موافقتشان مشروط به اصلاحاتی است. در مورد استاد شفیعیکدکنی هم بهنظر میرسد همین روال پیش گرفته شده است. روندی که بهنظر میرسد خلاف قانون اساسی است.» اگرچه یاسر احمدوند، معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در اصلاح صحبت محمدعلی مرادیان، مدیرکل دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی گفته است که منظور از در انتظار مجوز بودن مجموعه شعر «نامهای به آسمان»، عمل به مصوبه ۶۶۰ شورایعالی انقلاب فرهنگی است اما انتشار خبر مذکور کافی بود تا موجی از انتقادات برانگیخته شود و این پرسش که چهکسی را میتوان همپا و همشأن شفیعیکدکنی یافت که بتواند بر آثار او نظارت و برای انتشارشان مجوز صادر کند، پرسش نخست اهالی فرهنگ و هنر باشد.