| کد مطلب: ۱۵۹۷۷

این فرصت را قدر بدانید

ارزیابی فعالان سیاسی از اظهارات سید محمد خاتمی درباره شرایط داخلی و خارجی کشور

این فرصت را قدر بدانید

سیدمحمدخاتمی، رئیس‌جمهور دوران اصلاحات در جلسه‎ای با حضور مشاوران درباره وضعیت کشور نقطه‌نظراتی را مطرح کرده است. خاتمی در این دیدار به چند موضوع اساسی اشاره کرد؛ شاید مهمترین آنها در بُعد داخلی همین ضرورت بهره بردن از فرصت‎هایی باشد که در آن غرور ملی ایجاد شده و آن را فرصتی برای ترمیم روابط جامعه و حکومت دانسته است.

گروه سیاسی: انتخابات مجلس دوازدهم به پایان رسید و نتایج آن در هر دو دوره خبر از رکوردشکنی در کاهش مشارکت مردم می‎دهد و تحلیل‎ها در باب ناامیدی مردم از اصلاح امور از طریق صندوق رای در پی آن به میان آمد. چندی قبل وقتی درگیری ایران و اسرائیل اتفاق افتاد، بسیاری از این سخن گفتند که نحوه واکنش ایران هم آثار درونی و هم آثار بین‎المللی دارد و در پی آن حتی اثرگذاری این عملیات بر انتخابات را به میان آوردند و از افزایش مشارکت مردم سخن گفتند؛ اما در نهایت دور دوم انتخابات با آمار حضور ناامیدکننده‎تر از قبل منتشر شد.

از دست دادن فرصت

حالا سیدمحمدخاتمی، رئیس‌جمهور دوران اصلاحات در جلسه‎ای با حضور مشاوران درباره وضعیت کشور نقطه‌نظراتی را مطرح کرده است. خاتمی در این دیدار به چند موضوع اساسی اشاره کرد؛ شاید مهمترین آنها در بُعد داخلی همین ضرورت بهره بردن از فرصت‎هایی باشد که در آن غرور ملی ایجاد شده و آن را فرصتی برای ترمیم روابط جامعه و حکومت دانسته است.

البته در گذر از این موضوع به بی‎توجهی از چنین فرصتی در بُعد داخلی اشاره کرده و گفته است:«انتظار این بود که جمهوری اسلامی که از فرصت موفقیت نسبی در درگیری با اسرائیل برای ایران ایجاد شده و مورد تأیید بسیاری از جریانات سیاسی و بخش زیادی از مردم قرار گرفته است، در حل مشکلات خود در حوزه سیاست خارجی و نیز داخلی استفاده کند و آن را مبنایی برای وحدت ملی در داخل کشور و ارتباطات منطقی با جهان قرار دهد، ولی متأسفانه خلاف این رخ می‌دهد. برای جوانان منتقد و معترض احکام سنگین حتی اعدام صادر می‌شود و یا با زنان و دختران جوان در خیابان‌ها، دانشگاه‌ها، ورزشگاه‌ها و سایر مکان‌ها به بهانه بی‌حجابی برخورد سخت صورت می‌گیرد و برای کسبه و نهادهای رسمی و غیررسمی دردسر درست می‌شود و از ایران چهره‌ای خشن به نمایش گذاشته می‌شود.»

مهمترین تهدید امروز کشور

در ادامه این جلسه خاتمی نیز مانند بسیاری از تحلیلگران سیاسی که طی این روزها به آمار و ارقام مشارکت و نتایج انتخابات مجلس دوازدهم به‌عنوان هشدار نگریسته‌اند و آن را تحلیل کرده‎اند، اشاره کرد. او با بیان اینکه اینک کشور با تهدیدهای جدی و چالش‌ها و بحران‌هایی روبه‌روست، مهمترین تهدید را وضع زندگی مردم و ناامیدی از آینده دانست و گفت:«حاکمیت با این اقتصاد نابسامان و تورم و گرانی افسارگسیخته و افزایش بی‌رویه فقر،... نباید فرصت‌ها را از دست بدهد و بهتر است این پیروزی را مستمسکی برای ارتباط عزتمندانه با جهان و آشتی ملی در داخل کشور قرار دهد و درصدد رفع نارضایتی‎های جامعه که اتفاقاً در کاهش مشارکت در انتخابات اخیر بروز و ظهور پیدا کرد، باشد. نظام حکمرانی متوجه باشد بسیاری از کسانی که در انتخابات ١١ اسفند رأی ندادند، برانداز نیستند بلکه معتقدند وضعی که دارند قابل تحمل نیست و فقط می‌خواهند زندگی کنند.»

تفاوت دانشجویان ما با سایر دانشگاه‎های جهان

در پی اشارات و تحلیل‌ها از تفاوت رفتار دانشجویان در دانشگاه‎های ایران در مواجهه با وقایع غزه به‌عنوان یک واقعه نگران‌کننده بشری با دانشجویان دانشگاه‎های سایر کشورها از جمله دانشگاه‌های آمریکا و اروپا  و حجم اعتراضات بین‎المللی صورت‌گرفته و نگرانی از نوع مواجهه جوانان ایران با مسائل حقوق بشری و انسانی و واکاوی رفتار آنها، خاتمی در این جلسه به  تحلیل وضعیت جامعه و نسبت مردم و حکومت پرداخته و به تفاوت ایجادشده در میان دانشگاه‌های ایران نیز اشاره کرده است و با بیان اینکه اکنون در دانشگاه‌های معتبر سراسر دنیا علیه جنایت اسرائیل در غزه، تظاهرات گسترده‌ای در حال انجام است، تصریح کرد:«ولی در داخل ایران چنین صحنه‎هایی را شاهد نیستیم؛ چراکه آنقدر در داخل ایران بد عمل شده است که دیگر این اتفاقات روی مردم ناراضی به‌ویژه نسل جوان و روشنفکران تأثیری ندارد.»

عملیات موشکی ایران و بهره‌برداری بین‎المللی

او همچنین در تحلیلی کوتاه از عملیات موشکی ایران مقابل اسرائیل، برخی از مزایای این اقدام را برشمرد و گفت: «موقعیتی برای ما در برخورد با اسرائیل پیش آمد که اولاً دنیا پذیرفت ایران یک قدرت است و در خاورمیانه، به‌عنوان یک قدرت برتر حضور دارد و می‌تواند بر روی سایر کشورهای منطقه تأثیرگذار باشد، ثانیاً اسرائیل با وجود همه جنایت‌هایی که کرده، فهمید در حدی نیست که بشود با این قدرت درگیر شود و اگر خدای نکرده جنگی میان این دو کشور رخ دهد، ایران می‌تواند لطمات اساسی به آنها بزند و در عین حال از قدرت بازدارندگی و دفاع از خودش هم برخوردار است و می‌تواند تهدیدها را دفع کند و ثالثاً در میان افکار عمومی مسلمانان جهان به‌خصوص در منطقه خاورمیانه نسبت به عملیات موشکی ایران علیه اسرائیل هم یک نوع احساس غرور و خشنودی و نیز احترام به جمهوری اسلامی ایجاد شد و آنچه تضعیف شد اسرائیل و سیاست‌های نتانیاهو بود.

اکنون که ایران در چنین موقعیت مثبتی قرار گرفته، ضروری است جمهوری اسلامی این پیروزی را به فرصتی برای ایجاد یک دیپلماسی فوق‌العاده فعال در منطقه و جهان تبدیل کند و در گفت‌وگو و مذاکره با کشورهای منطقه ضمن رفع نگرانی آنها مبنی بر اینکه تهدیدی برای این کشورها نیست، تأکید نماید که خواهان مشارکت در توسعه و امنیت و آرامش منطقه است.»

رئیس‌جمهوری دوران اصلاحات اضافه کرد:«جمهوری اسلامی چنین گفت‌وگوهایی را هم می‌تواند با سایر کشورهای دنیا داشته باشد و به آنها تأکید کند که به‌دنبال ایجاد تنش و جنگ نیست و فقط خواسته در پاسخ به تهدیدات اسرائیل و حمله این کشور به کنسولگری ایران نشان دهد قدرت مقابله دارد. ایران در ضمن باید یادآور شود همچنان از مردم غزه و حقوق فلسطینیان حمایت می‌کند ولی این حمایت به معنای دخالت در سیاست‌ها و تصمیمات آنها نیست و در عین حالی که به‌هیچ‌وجه از درگیری مستقیم و جنگ با اسرائیل استقبالی نمی‌کند، با کمک خود کشورهای منطقه فقط به‌دنبال مهار جنگ‌افروزی اسرائیل و امنیت و توسعه و پیشرفت منطقه است.»

این اظهارنظر هم از بُعد داخلی و هم از بُعد خارجی دارای نکات قابل توجهی بود؛ از جمله اینکه به این پاسخ ایران به اسرائیل به‌عنوان یک فرصت برای وحدت ملی اشاره شده که البته خود خاتمی هم اشاره داشته به درستی از آن استفاده نشد و یا آن را فرصتی برای تعامل میان ایران و جهان با دست بالا و در راستای صلح و ثبات و امنیت عنوان کرده است.

موضوعاتی که احتمالاً تحلیل‎های مختلفی نسبت به آن وجود داشته باشد؛ از بحث بر سر فرصت‎ بودن یا نبودن در جوانب مختلف تا نگاه به ضرورت‎های بهره‌برداری از آن. این موارد، موجب شد که در یک نظرخواهی به سخنان اخیر خاتمی بپردازیم و در همین راستا گفت‌وگوهایی با عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی، حشمت‎الله فلاحت‎پیشه، استاد دانشگاه و رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم و مهدی معتمدی‌مهر، عضو دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران داشته‌ایم که در ادامه می‎آید.

*آقای خاتمی علت رای ندادن مردم را نارضایتی و ناامیدی عنوان کرده است و تاکید داشته اینها برانداز نیستند. تداوم این ناامیدی و عدم مشارکت مردم چه عواقبی در پی خواهد داشت؟

 عباس عبدی: اینکه مشارکت در دور دوم پایین بود، مسئله دور از انتظاری نبود. مسئله اصلی در همان دور اول رخ داده است و دور دوم هم تاییدی بر آن مسئله بوده؛ نه اینکه ما امروز با یک پدیده عجیبی مواجه شده‌ایم. از اول هم مشخص بود که این اتفاق می‌افتد. ولی برای اینکه بگوییم مردم ناراضی هستند این انتخابات شاهد خوبی است، اتفاقاً دیدم که یکی از سرلیست‌های اصول‌گرا همین موضوع را گفته که این موضوع نشان داده مردم ما را نمی‌خواهند. درک این واقعیت چیز پیچیده‌ای نیست، حتی نیازی به انتخابات هم نبود. اگر یک نظرسنجی کنند، به خیابان بیایند و با مردم صحبت کنند، خیلی چیزها مشخص می‌شود.

وقتی که یک گروهی راه می‌افتد دختران مردم را در خیابان بگیرند و یکسری موتورسوار هم کنار آنها می‌آیند که مبادا کسی فیلم بگیرد، این در واقع نشان‌دهنده نگاه خود اینها به عمل خودشان است و از اطلاع مردم هراس دارند. وقتی که خدا دارد کار همه را می‌بیند، چرا بنده خدا نبیند؟ پس صاحبان آن نگاه به خودشان نیز اعتمادبه‌نفس ندارند. پس چگونه می‌توانند یا می‌خواهند از این فرصت‌ها برای حل مشکلات مردم استفاده کنند. آنان خوب می‌دانند که مردم به آنها نگاه مثبت ندارند وگرنه هیچ‌وقت این رفتارها را انجام نمی‌دادند.

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه: تحلیل محتوای رقابت انتخابات دو لیست تهران، قبل از انتخابات دور دوم مجلس نشان می‌دهد ناامیدی علت عدم مشارکت مردم در انتخابات است. یک انتخابات سالم بین کارنامه و برنامه است. یعنی جریان حاکم بر مجلس و دولت کارنامه خود را ارائه و جریان رقیب برنامه ارائه می‌کند. اگر انتخابات بین دو جریان رقیب باشد هم دو طرف باید برنامه خود را ارائه ‌کنند. ضمن آنکه عملکرد مجلس یازدهم و دولت سیزدهم بزرگترین آسیب را به ملت ایران وارد کرد. ایران بزرگترین فرصت‌های خارجی را در زمان مجلس یازدهم و دولت رئیسی از دست داد.

در زمینه اقتصادی هم ده‌ها مورد مالیات و عوارض از مردم گرفته شد، ‌به‌طوری‌که امسال بعد از سه سال حوزه مالیات با افزایش 50درصدی روبه‌روست و قرار است فقط بیش از یک تریلیون و 20هزار میلیارد تومان از ملت مالیات گرفته شود. هیچ‌کدام از این مسائل در برنامه این دوره مطرح نشد، در مقابل شاهد بودیم که دو لیست انتخاباتی به افشای اسناد حیف‌ و میل کردن بیت‌المال روی آوردند.

به‌عبارتی وقتی در انتخابات فضای فکری نخبگان سیاسی با مشکلات مردم همخوان نباشد، نتیجه آن دلسردی مردم است. به این موضوع باید مسائلی مانند دوگانگی‌ها در پیگیری پرونده‌های فساد اقتصادی که اخیراً در موضوع چای دبش و باغ گیلاس اُزگُل رخ داد، کاهش سطح نخبگی سیاسی، خانه‌نشین‌ شدن طراحان پروژه‌های نجات کشور و... را نیز اضافه کرد.

 مهدی معتمدی‌مهر: من هم کاملاً باور دارم که اکثریت قریب به اتفاق مردم ما برانداز نیستند و حتی کلمات تند و تعابیر خشنی که گاهی ناشی از خستگی و فشار اقتصادی و سیاسی در قبال هیئت حاکمه مطرح می‌کنند، بیشتر از جنس «نفرین» و عصبانیت است و نه بروز یک اراده سیاسی براندازانه. عواقب تداوم این نارضایتی را می‌توان در رشد فزاینده آمار مهاجرت و در همین شرایطی که امروز بر اقتصاد و سیاست و فرهنگ مدیریت می‌کند، مشاهده کرد.

مدیران دولت رئیسی و مجلس برآمده از حداقلی‌ترین مشارکت مردم در طول چهار دهه گذشته توجه ندارند که «توسعه» یک امر کیفی است که مهم‌ترین شاخص آن با رضایت عمومی رقم می‌خورد و تنزل آن به افزایش آمارهای اقتصادی یا میزان درآمد و توان خرید که البته آن هم امروز وجود ندارد، نگرشی غیرعلمی و شعارزده به مقوله توسعه است. زمانی که مشارکت در انتخابات در پایتخت به زیر ده درصد می‌رسد، معنای آن این است که از هر جهت، چه از نظر اقتصادی، چه سیاسی و حتی محیط زیستی این کشور نمی‌تواند از بحران‌ها عبور کند.  

*آقای خاتمی در جمع مشاوران خود به فرصتی که برای ایران در پی درگیری با اسرائیل در سطح خارجی و داخلی ایجاد شد و انتظار از استفاده‌ی مناسب نظام از آن سخن گفته و اینکه می‌شد از آن به‌عنوان عاملی برای ایجاد وحدت ملی در داخل استفاده کرد. تحلیل‌تان از این بخش از سخنان آقای خاتمی چیست و به نظرتان چقدر چنین رخدادی قابلیت ایفای نقشِ وحدت‌آفرین دارد؟ و چگونه می‌شود از این فرصت استفاده کرد؟

 عباس عبدی: هر پدیده‌ای که رخ می‌دهد می‌تواند هم فرصت و هم تهدید باشد؛ این موضوع بستگی به این دارد که ما و دیگران به این پدیده چگونه نگاه کنیم. اینطور نیست که ذات این پدیده این بوده که می‌توانسته وحدت و یا وضعیت مشابهی ایجاد کند. با این پدیده می‌شود هم اختلافات را تشدید کرد و هم وحدت ایجاد کرد. بنابراین مشکل ما این نیست که از این پدیده چگونه استفاده کرده‌ایم، مشکل از اینجا آغاز می‌شود که اساساً اراده‌ای در دو طرف و یا یک‌طرف برای تحقق و گام برداشتن در مسیر وحدت وجود ندارد ابتدا باید این اراده شکل بگیرد و بعد از آن از فرصت‌ها برای تحقق آن استفاده شود.

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه: اعتقاد دارم آمار تهران در دوره دوم انتخابات مجلس که 8 درصد واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردند، حاکی از شکست سیاست وحدت در کشور است. این 8 درصد نیز طرفداران گروهی بودند که بزرگترین بی‌اخلاقی‌ها را از خود نشان داده و افشاگری‌هایی در مورد چپاول بیت‌المال از سوی طرف مقابل مطرح کردند. در حقیقت افرادی که برای حاشیه‌نشین و خانه‌نشین کردن عقلای جامعه در یک جبهه بودند، نتوانستند همدیگر را تحمل کنند.

دلیل این است که بعضی از افراد این گروه در الیگارشی قدرت قرار دارند، یعنی همان الیگارشی که فقط به قدرت و ثروت خود فکر می‌کند. آنها در گام اول عقل و در قدم دوم مردم را خانه‌نشین کردند. حضور 8درصدی پای صندوق‌های رای به معنای شکست و زوال در کشور بود و نمی‌توان با چنین جماعتی از وحدت صحبت کرد. متاسفانه در حال حاضر بسیاری از مناصب سیاسی کشور در اختیار کسانی است که بزرگترین ضربه را به وحدت و منافع ملی زده‌اند. به همین سبب ضمن احترامی که برای خاتمی قائل هستم، اما معتقدم صحبت‌های ایشان آرمانگرایانه است و بر این باورم تا زمانی که پشت صحنه سیاسی افراد مدعی اخلاق مشخص نشود، هرگونه ابتکار آرمانی در حد آرمان باقی می‌ماند و بیش از آن تجلی پیدا نمی‌کند.

 مهدی معتمدی‌مهر: فکر کنم که بهتر است به این سوال از منظر دکترین امنیت ملی پاسخ داد؛ چراکه مقوله وحدت ملی، موضوعی راهبردی قلمداد می‌شود که در چارچوب امنیت ملی قرار دارد. باید توجه داشت که ایران در جغرافیای سیاسی خاصی قرار دارد که سبب می‌شود نتواند نسبت به وقایع کلانی که در فراسوی مرزهای بین‌المللی‌اش رقم می‌خورد، بی‌تفاوت باشد.

طبیعی است که در موقعیت کشوری مانند ایران که در قلب خاورمیانه از چند سو در محاصره حضور نظامی و اقتصادی و سیاسی ابرقدرت‌های سلطه‌گر جهانی و شرکا و متحدین راهبردی آنان قرار گرفته است، امنیت ملی و دفاع از تمامیت ارضی، صرفاً در داخل مرزهای آن رقم نمی‌خورد و بنابراین حضور راهبردی ایران در منطقه و در عرصه‌های گوناگون امنیتی، نظامی، اقتصادی، سیاسی و محیط زیستی، امری ناگزیر و اجتناب‌ناپذیر است.

این موضوع در گذشته نیز وجود داشت و تنها منحصر به جمهوری اسلامی نیست.  چراکه این موضوع یک ضرورت بی‌بدیل عینی است. اما مهم، نحوه و ماهیت حضور ما در آن سوی مرزهای بین‌المللی است که به نظر می‌رسد مسیر درستی را طی نکرده‌ایم چراکه به این مسئله استراتژیک صرفاً به‌مثابه موضوعی نظامی پرداخته شده است. داشتن توان دفاعی امر بسیار مهمی است و کشوری در موقعیت ایران چاره‌ای ندارد که از ظرفیت‌های موشکی و حتی هسته‌ای مجاز مادون سلاح‌های کشتار جمعی برخوردار باشد، اما این تمام ماجرا نیست و نکته‌ای که آقای خاتمی نیز از این جهت به آن اشاره کردند، آن است که صرف داشتن توان نظامی و موشکی بدون مشارکت ملی نمی‌تواند متضمن امنیت ملی ایران و بقای سرزمینی آن باشد.

این همان موضوعی است که آقای ظریف هم در مصاحبه با آقای لیلاز به آن پرداخت و گفت که منافع ملی ایران زمانی تامین می‌شود که «میدان» در خدمت «دیپلماسی» و دیپلماسی در خدمت توسعه پایدار و متوازن کشور قرار گیرد. مسیری که جمهوری اسلامی در مدت چهل و اندی سال طی کرده را نمی‌شود به سهولت و در کوتاه‌مدت تغییر داد، اما از این فرصتی که حمله موشکی و پهپادی به اسرائیل پدید آورد و در واقع یک مانور دفاعی بود که گوشه‌ای از توان دفاعی ایران را نشان داد، می‌توان به‌مثابه فرصتی صلح‌آمیز استفاده کرد و از دست بالا در حوزه سیاست خارجی، زمینه‌ گشایش در سیاست داخلی و تقویت فرآیند توسعه سیاسی و مشارکت ملی را رقم زد تا بخشی از ابربحران‌های کنونی را مهار کرد و زمینه گذار به ثبات و توسعه را فراهم کرد.

در غیر این‌صورت، این کار فقط در حد یک مانور هیجانی و توان مقطعی قلمداد خواهد شد و تنها در همین حد باقی خواهد ماند. هزینه موشک‌ها و پهپادهایی که آن شب به سوی اسرائیل پرتاب شد، ظاهراً هزینه بالایی بوده است و البته برای اسرائیل نیز همین هزینه را داشته است. طبیعی است که ایرانِ مبتلا به کاهش ارزش پول ملی که از روند توسعه و تولید و رشد اقتصادی دور مانده و در عرصه تجارت بین‌المللی نیز از جایگاه قابل قبولی برخوردار نیست، در بلندمدت نمی‌تواند چنین هزینه‌ای را پرداخت کند.

به همین دلیل است که تحلیل‌گران واقع‌گرای سیاسی و امنیتی تاکید دارند که توان موشکی و نظامی ما در صورتی یک توان واقع‌بینانه و تضمین‌کننده امنیت ملی پایدار می‌تواند باشد که متکی بر رشد و توسعه اقتصادی باشد و آن هم البته، بدون توسعه سیاسی و گشایش داخلی و نیل به مشارکت مردم و همبستگی ملی پدید نخواهد آمد. به عبارت دیگر، همان‌طور که بدون امنیت ملی و استقلال، از دموکراسی و حاکمیت ملت خبری نیست، بدون توسعه سیاسی و دموکراسی هم امنیت ملی و استقلال پایدار در کار نخواهد بود.

*مسئله بعدی که آقای خاتمی به آن اشاره کرده، بهره‌برداری از این اتفاق در فضای بین‎الملل برای ارتباط عزتمندانه و آشتی با جهان عنوان شده است؟ به نظر شما آیا در پی این درگیری (ایران و اسرائیل) چنین فرصتی برای ایران مهیا شده است؟ چگونه باید ایران از آن بهره ببرد؟

 عباس عبدی: به نظرم، ما حتی در مقطع مشابه فتح خرمشهر هم نیستیم. حمله به اسرائیل اتفاق مهمی بود اما در مقایسه با فتح خرمشهر هنوز فاصله‌اش زیاد است. پس از آن موفقیت، جلسه‌ای که نزد رهبری گذاشته شده بود و اخبارش هم درآمد، امام گفته بود که از این به بعد دیگر داخل خاک عراق نشوید و ۵ دلیل هم آورده بودند. در واقع با این رویکرد، فتح خرمشهر می‌توانست پایه خوبی برای رسیدن به یک توافق جامع به سود ایران باشد و همان موقع توافقی ایجاد کند که متضمن صلح عادلانه برای ایران باشد اما همان موقع خیلی‌ها و از جمله خود ما، فکر می‌کردیم حالا که خرمشهر آزاد شده، می‌توانیم گام‌های دیگری را برداریم و خیلی جلو برویم.

سیاستمدار حاذق اینجاست که نقش خود را نشان می‌دهد و در هدایت جامعه می‌تواند مؤثر باشد. اینکه بداند کجا باید توقف کند و یک پیروزی را تثبیت و سپس تبدیل به فرصتی برای دستیابی برای توافق مفید کند اما اگر دنبال‌رو جریان احساسی باشد ممکن است ادامه دهد و آن پیروزی‌اش تبدیل به شکست بعدی شود. پس این رفتار در موضوع اخیر هم ناظر به این است که ایران می‌خواهد با جهان چه کار کند؟ اگر می‌خواهد تفاهم کند این قاعدتاً نقطه مثبت و خوبی است. تفاهم به این معنا نیست که از منافعش بگذرد، به این معناست که منافع مشروع یکدیگر را به رسمیت می‌شناسند. اگر دنبال چنین هدفی باشد که خیلی خوب است اما اگر دنبال این نباشد، به نظرم تنش هم ادامه پیدا خواهد کرد تا به عملیات رمضان و بعد از آن برسیم.

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه: از یک جمله کلیدی در موضوع روابط بین‌الملل استفاده می‌کنم: «سیاست خارجی خوب سیاستی است که دشمنی‌ها نقطه‌زنی می‌شود و دوستی در قالب سیاست کلان و جامع قرار می‌گیرد.» شاید به همین دلیل است که خاتمی این صحبت را مطرح کرده است. ایشان در زمان ریاست‌جمهوری «گفت‌وگوی تمدن‌ها» را مطرح کرد که یک سیاست فراگیر بود اما بخشی از فرصت‌های سیاست خارجی از سوی کشورهای خارجی به‌ویژه کشورهای اروپایی سوزانده شد و این کشورها و آمریکا به جای گفت‌وگو با ایران به سمت تحریم در سال 1995 (داماتو) حرکت کرد.

در حال حاضر نیز متاسفانه سیاست خارجی عکس این موضوع حرکت می‌کند و سیاست‌های دشمن‌ساز به صورت فراگیر و فله‌ای شکل می‌گیرد و سیاست‌های دوستی، نقطه‌ای است. به‌عنوان مثال ایران توانایی‌هایی در زمینه موشکی دارد اما متاسفانه این توانایی‌ها به گونه‌ای مطرح شده و کاربردهایی داشته که کشورهای همسایه حاضر نشدند با ایران یک چتر امنیتی به وجود آورند. آنها از این شرایط ترسیده‌اند و به سمت مناسبات امنیتی و حتی نظامی با آمریکا (و به‌صورت غیرمستقیم اسرائیل) حرکت کردند.

در ایران تریبون‌های دشمن‌ساز متعدد شدند و موضع‌گیری‌های دوست‌ساز معدود. برخی از مواضع به انزوای ایران از طرف کشورهای رقیب و دشمن کمک می‌کند. تا زمانی که اولیگارشی تحریم در ایران وجود دارد، سیاست‌ خارجی کشور وارد تنش‌زدایی نمی‌شود و همچنان در کانون تنش حضور خواهد داشت. مشکل اینجاست که نان برخی از گروه‌ها در تنش است؛ مانند کاسبان تحریم که به راحتی از فروش هر بشکه نفت ایران سود می‌برند و البته کسانی که با شعارهای افراطی و دروغ به مناصب سیاسی دست پیدا می‌کنند. مناصب سیاسی و نان اقتصادی این افراد در تنش‌ها با ایران است.

تا زمانی که اولیگارشی تنش و دیپلماسی تنش‌زدایی بر کشور غلبه دارد ایران فرصت‌ها را از دست می‌دهد. به همین دلیل معتقدم کشور نیازمند عصر تازه‌ای از تنش‌زدایی است. هنوز در ارتباط با برخی از کشورهای منطقه تنش‌زایی وجود دارد که باید کاهش پیدا کند. ضمن آنکه ایران در مسائل و بحران‌های منطقه نیازمند یک سیاست خارجی ایجابی است تا از دل آن طرح‌هایی برای کاهش تنش‌ها شکل بگیرد. متاسفانه این ضعف ابتکار در سیاست خارجی وجود دارد و کماکان بیشتر جنبه‌های سلبی در سیاست خارجی وجود دارد.

 مهدی معتمدی‌مهر: به صورت بالقوه فکر می‌کنم چنین فرصتی ایجاد شده است،اما چشم‌انداز امیدوارکننده‌ای ندارم که از این فرصت بالقوه استفاده شود. دلیل آن نیز ساختار مدیریتی کلانی است که امروز در ایران حاکم است. این یک تفاوت نگرشی است. آقای خاتمی و نیروهای اصلاح‌طلب و دموکراسی‌خواه بقای یک نظام را همراستا با توسعه اقتصادی، سیاسی، حضور و مشارکت ملی می‌دانند و نگاه بلندمدت به بقا دارند.

اما نگاه جریانی که اکنون در کشور حضور دارد،  با توجه به میزان مشارکتی که در تهران ثبت شده و کمتر از ده درصد اعلام شد، نگاه کوتاه‌مدتی نسبت به بقا دارد و بقا را صرفاً در ظرفیت برخوردهای تند و خشن داخلی و توان نظامی در خارج از کشور می‌بینند. به همین جهت تا زمانی که این مدیریت سر کار باشد که علاوه بر نگاه غیرکارشناسی، باور به منافع ملی در آنها وجود نداشته باشد، بعید می‌دانم در این چارچوب از چنین فرصتی که به وجود می‌آید استفاده کنند. به همین دلیل ضمن اینکه تایید می‌کنم چنین پتانسیلی ایجاد شده، اما امیدوار نیستم این دولت و مجلس بتوانند از این فرصت استفاده کنند.

*مقایسه‌ای از سوی خاتمی درباره دانشگاه‌های داخل و خارج درباره حمایت از مردم اتفاق افتاده است که علتش را بد عمل کردن در قبال جوانان ایران عنوان کرده است؟ نظر شما در این زمینه چیست؟ چرایی این وضعیت را چه می‌دانید؟

 عباس عبدی: این حرف کاملاً درست است و باعث تأسف است که چرا در جامعه ایران، حمایت از فلسطین فقط به ساختار رسمی و حامیان آن منحصر شد. درحالی‌که واقعیت مردم این‌چنین نیست اما بروز نمی‌دهند چون فکر می‌کنند حمایت از فلسطین به این معنا از طرف حکومت به حمایت از خودش تعبیر می‌شود و چون تعبیر به این می‌شود، سعی می‌کنند کمتر حرف بزنند.

حتی در بیان عمومی و رسانه‌ای هم وقتی ساختار سیاسی بیاید شکایت کند که چرا این موضوع را نوشته‌ای، بنابراین آدم‌ها ترجیح می‌دهند ننویسند و سکوت کنند و اتفاقاً این سکوت خیلی بد است، زیرا سیستم می‌گوید همه باید مثل من فکر کنند و نظر دهند، در نتیجه همه کنار می‌روند و تعداد اندکی در این میدان باقی می‌مانند و می‌نویسند و نظر می‌دهند. به همین دلیل می‌توان تفاوت رفتار دانشجویان در خارج و داخل ایران را با همین چارچوب فهم کرد و حرف آقای خاتمی هم کاملاً درست است.

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه: حتی در برنامه‌های سیاستمداران تازه‌به‌دوران‌رسیده امروز «آینده جوانان» جایی ندارد. نقدهای متقابلی که در ایران داریم چیزی از حقانیت تظاهرات دانشجویان اروپایی و آمریکایی کم نمی‌کند اما در ایران حوزه و عرصه عمومی ضعیف است. جایی که دانشجویان و مردم بتوانند اعتقادات و مسائل انتقادی خود را مطرح کنند و این ضعف باعث شده که به نارضایتی‌های اجتماعی و ناآرامی‌های دوره‌ای به‌ویژه دلسردی از صندوق رای شکل بگیرد. ایران تنها کشور دنیا بود که راهپیمایی‌های چندده‌هزار نفری را به خود ندید.

دلیل این نیست که مردم ایران با ظلم موافق هستند، دلیل این است که نوعی دوگانگی در رفتارهای سیاسی در کشور وجود دارد و جوانان احساس می‌کنند، این دوگانگی در زندگی آنها هم تاثیرگذار است. سازوکار آن نیز بی‌تفاوتی نیست. از سوی دیگر برخی از نخبگان پس از بسته شدن فضای انتخابات توسط شورای نگهبان و... مشکلات مردم برایشان مهم نبود چراکه نخبگان هم به این نتیجه رسیده‌اند که سازوکار رسیدن به مناصب سیاسی از مسیر مردم نمی‌گذرد.  

مهدی معتمدی‌مهر: طولانی شدن بحران فلسطین که بیش از هفت دهه تداوم داشته و منجر به جنایت و نسل‌کشی علیه بشریت و تبعیض نژادی و اعتقادی شده و البته ناشی از وجود یک حکومت دینی افراطی در اسرائیل است، سبب شده است که مسئله فلسطین از قالب یک مسئله عربی و یا اسلامی فراتر رود و در قالب یک مسئله انسانی و جهانی در افکار عمومی مردم جهان داوری شود.

به همین جهت با گذر زمان خشم و  اعتراض در سراسر جهان نسبت به اسرائیل بیشتر می‌شود. اما سوال شگفت‌انگیز این است که چرا در ایران انقدر بی‌تفاوتی و حتی نگاه‌های مخالفی وجود دارد؟ سال 88 زمانی که شعار «نه غزه، نه لبنان» مطرح شد، برای من عجیب بود چطور کشوری که صد سال است برای حقوق بشر  مبارزه می‌کند نسبت به مهمترین مصداق نقض حقوق بشر واکنش منفی نشان می‌دهد.

به نظر من این واقعیت متأثر از رشد تصاعدی شکاف دولت-ملت و تنزل شدید امید اجتماعی و اعتماد عمومی به حاکمیت در ایران است که در نتیجه تضعیف آزادی، دموکراسی و عدم رعایت حقوق اولیه مردم رخ داده است.

عکس: جماران

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی