زندگی مردم بیشکوه شهری
نگاهی به کتاب جامعهنگاری عهد قاجار
نگاهی به کتاب جامعهنگاری عهد قاجار
محسن آزموده
روزنامهنگار حوزه اندیشه
تاریخنگاری ایرانی تا پیش از مشروطه، سخت سیاستزده و معطوف به نگارش فرازوفرود شاهان و سلسلههاست. مورخان معمولاً در دربارها زندگی میکردند، برای شاهان مینوشتند و کمتر به زندگی مردمان عادی میپرداختند. شناخت زندگی روزمره مردم و آشنایی با طبقات گوناگون اجتماعی، چند دهه است که مورد توجه همگان قرار گرفته است. مورخان هم به پیروی از ایشان، در سالهای جدید کوشیدهاند به این وجوه مغفول از زندگی مردم بپردازند. کتاب «جامعهنگاری عهد قاجار»، نوشته پریسا کدیور، یکی از تازهترین آثاری است که دراینزمینه نگاشته شده. نویسنده این کتاب، مدرس دانشگاه شهید باهنر کرمان است و پیشازاین نیز کتاب «پردهنشینان عهد ناصری» (1396) را نوشته است. او در کتاب حاضر کوشیده، در حوزه «تاریخنگاری مردم» گام بردارد. ازهمینرو با فاصله گرفتن از شرح روایت شاهان و حکایت نخبگان و نهادهای قدرت، سراغ مردم کوی و برزن این سرزمین در دوره قاجار رفته است. این اثر با رویکرد «تاریخنگاری روزمره»، عاملیتی متفاوت با تاریخنگاری سنتی و نخبهگرا دارد و فعالیتها و کنشهای ناآگاهانه روزانه مردم را سوژه اصلی پژوهش خود قرار میدهد.»
نویسنده در فصل آغازین با عنوان «سطرهای همیشه ناخوانده»، ضمن بیان چارچوب نظری خود، ویژگیهای تاریخنگاری سنتی در ایران و زمینههای ظهور تاریخنگاری اجتماعی را شرح داده است. به نوشته او؛ «تاریخنگاری اجتماعی، نحلهای نوظهور در تاریخ جهان است» و در ایران هم سابقهای بسیار کوتاهتر دارد. نخستین گامها دراینزمینه را احمد کسروی برداشته که در آثار شاخصاش چون تاریخ مشروطه ایران و تاریخ 18ساله آذربایجان، به «کسان گمنام و مردم بیشکوه شهری» پرداخته است. این رویکرد اما بعد از مشروطه تا سالها بعد از انقلاب، به علت غلبه تاریخنگاری اندیشه و روشنفکری، مغفول واقع شد. تنها در سالهای اخیر است که تحتتاثیر عوامل متعدد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، شماری از تاریخنگاران به تاریخنگاری اجتماعی روی آوردهاند.
کتاب با نثری روان و گویا نوشته شده و نویسنده از «قلمفرسایی مغلق و حتی طنازانه» پرهیز کرده. او برای پیدا کردن وجوه گوناگون و ابعاد مختلف زندگی روزمره مردمان، ناگزیر به منابعی غیر از آثار تخصصی تاریخی مراجعه کرده است؛ یعنی به سفرنامهها، گزارشهای غربیان، کتابهای خاطرات، مکاتبات شخصی، گزارشهای رسمی پلیس، عقدنامهها، اسناد رسمی، قراردادها و... و از لابهلای آنها، اطلاعات و دادههای فراوانی درباره وضعیت زندگی طبقات گوناگون اجتماعی، ساختار اقتصادی دوره قاجار، ساختار شهری دوره قاجار، خلقوخوی مردم، باورها و آیینهای ایشان و آداب و رسوم زندگی آنها استخراج کرده است. نکته مهم، پرهیز از درغلتیدن به افراط و تفریط در استفاده از منابع غربی است یعنی کوشیده ازسویی، دچار پیشفرضها و نگاه ویژه «شرقشناسان» نشود و ازسویدیگر، آنها را بهکلی کنار نگذاشته بلکه؛ «در فاصله این دو نگرش متقابل گام برداشت و با علم به این موضوع که رگههایی از پیشداوریهای شرقشناسانه و برداشتهای سیاحانه در گزارشهای اروپاییان وجود دارد، سراغ این منابع مهم تاریخ رفته است، زیرا در غیاب روایتهای بومی از زیست اجتماعی در دورههای تاریخی، مشاهدات
و یادداشتهای مسافران خارجی از جامعه ایران، با تمام ضعفهایشان از مهمترین اسناد تاریخی و مردمشناسی بهشمار میآیند».
کتاب «جامعهنگاری عهد قاجار»، گشتوگذاری در زندگی روزمره مردم در این دوره است. تصور عمومی ما از قاجاریه معمولاً با این کلمات قابل بیان است: گلستان، ترکمنچای، شاهان فاسد، حرمسرا، خوشگذرانی، ارباب و رعیتی، فقر و فلاکت، انحطاط، شکست، تنبلی و تنبارگی و... خلاصه آنکه، نگاه ما به عصر قاجار خیلی منفی است. بخشی از این تصویر تیرهوتار بیشک ناشی از کتابهای درسی است. نوع تصویرگری ایران در آثار هنری سینماگران و فیلمسازان هم در این تصویرسازی مؤثر است. برای مثال زندهیاد علی حاتمی، کارگردان هنرمند، با آثار تاثیرگذاری چون هزاردستان، کمالالملک، دلشدگان و حاجیواشنگتن نقش مؤثری در تصویرسازی عصر قاجار ـ هم برای فیلمسازان و سریالسازان بعد از خودش، هم برای عموم مخاطبان ـ داشت، جوری که وقتی میگوییم قاجاریه، تصاویری از فیلمهای او یا فیلمها و سریالهای کارگردانهایی که متأثر از او بودند، پیش رویمان نقش میبندد. اما بدون شک بزرگترین علت تصویر منفی ما از عصر قاجار، تاریخنگاری دوران پهلوی است که کماکان بر ذهنیت ما از آن دوران سیطره دارد.
عصر قاجار خیلی از ما دور نیست. تنها صدواندی سال از آن میگذرد. هنوز در آلبومهای خانوادگی بسیاری از ایرانیان میتوان عکسهایی از آن روزگار دید. در میان کهنسالان همچنان میتوان یادهایی از آن ایام شنید که از پدران و مادران خود به خاطر دارند. شفاهیاتی که از آن زمان سینهبهسینه نقل شده و این عکسهای سیاهوسفید، متفاوت از تصویر تیرهوتاری است که کلیشههای مذکور میگویند. «جامعهنگاری عهد قاجار»، از این جهت کتابی ارزنده است. با این کتاب به دوران رنگارنگ و متنوع زندگی مردم در دوره قاجار برمیگردیم، عصر شازدهها و دولهها و سلطنهها. در کوچهپسکوچههای شهرها و روستاهای آن زمان قدم میزنیم، اجدادمان را میبینیم که چطور به دنیا میآمدند، چه میخوردند، چگونه میخوابیدند، لباس پوشیدنشان به چه شکل بود، چگونه با هم صحبت میکردند، کار و بارشان به چه شکل بود، شادیها و غمهایشان به چه صورت بود، کار و بارشان به چه شکل بود، چه باورهایی داشتند، چطور سفر میکردند و چگونه میمردند.