قدرت نادیده گرفته شده روسیه
در حال حاضر، تنها سه قدرت دریایی اصلی در جهان وجود دارد: ایالات متحده، چین و روسیه. نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا که زمانی بر دریاها حکمرانی میکرد، اکنون به یک نیروی منطقهای تبدیل شده که توانایی محدودی برای عملیات در مناطق دوردست دارد.

در حال حاضر، تنها سه قدرت دریایی اصلی در جهان وجود دارد: ایالات متحده، چین و روسیه. نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا که زمانی بر دریاها حکمرانی میکرد، اکنون به یک نیروی منطقهای تبدیل شده که توانایی محدودی برای عملیات در مناطق دوردست دارد. چنانچه دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، از متحدان اروپایی انتظار افزایش سهم در تأمین امنیت خود را داشته باشد، توان محدود ناوگان بریتانیا ایجاب میکند که این کشور تمرکز خود را بر حفظ امنیت در اقیانوس اطلس معطوف کند.
در اروپا، هشدارها نسبت به تهدید روسیه، بهویژه در صورت کاهش احتمالی حمایت آمریکا از ناتو، عمدتاً بر جنبه زمینی متمرکز است. اما قدرت رو به رشد نیروی دریایی روسیه که میتواند چالشی جدی برای غرب باشد، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این نیرو همچنین پتانسیل ایجاد چالش برای منافع آمریکا در مناطق حیاتی مانند اقیانوس آرام و قطب شمال را دارد.
اعزام گروه ضربت ناو هواپیمابر بریتانیا (شامل یک ناو هواپیمابر، یک ناوشکن، یک ناوچه و یک زیردریایی) به منطقه اقیانوس هند-اقیانوس آرام در ۲۲ آوریل، علیرغم پوشش رسانهای گسترده و تأکید کییر استارمر، نخستوزیر بریتانیا، بر تعهد این کشور به ثبات جهانی، در عمل محدودیتهای این نیرو را آشکار ساخت. این گروه کوچک، نیمی از توان رزمی عملیاتی بریتانیا را شامل میشد و تنها تعداد اندکی شناور جنگی برای دفاع از آبهای سرزمینی باقی ماند. تعداد قابل توجهی از کشتیهای دیگر، از جمله زیردریاییهای پیشرفته کلاس Astute (که از سال ۲۰۱۴ بهطور متوسط دو سال در فرایند تعمیر بودهاند) و ناوشکن HMS Daring (که از سال ۲۰۱۷ غیرعملیاتی است)، به دلیل نیاز به تعمیرات اساسی یا مشکلات فنی، در دسترس نیستند.
با این اوصاف، انتظار احتمالی ترامپ از بریتانیا برای ایفای نقش پررنگتر در امنیت اقیانوس اطلس، واقعبینانه به نظر نمیرسد. کشوری که زمانی بزرگترین قدرت دریایی جهان بود، اکنون تنها حدود ۹ فروند کشتی جنگی اصلی (بدون احتساب زیردریاییهای حامل موشکهای بالستیک هستهای) در وضعیت عملیاتی دارد.
کتاب «نیروی دریایی سلطنتی و روسیه: همکاری، رقابت و رویارویی» نوشته دیوید فیلدز و رابرت اوری، نشان میدهد که برخلاف تصور رایج، نیروی دریایی روسیه طی دهه گذشته نوسازی قابل توجهی را تجربه کرده است. علیرغم تحریمهای اقتصادی و درگیری در اوکراین، روسیه از سال ۲۰۱۱ موفق به ساخت ۲۷ زیردریایی، ۶ ناوچه، ۹ ناوچه سبک (کوروت) و ۱۶ ناو موشکانداز کوچک شده و شناورهای بیشتری نیز در دست ساخت دارد. این کشتیها به تسلیحات مدرنی مانند موشکهای کروز کالیبر و موشکهای هایپرسونیک مجهز هستند که کارایی آنها در جنگ اوکراین به نمایش گذاشته شده است.
در مقابل، نیروی دریایی بریتانیا به دلیل کاهش بودجه و اولویتهای دیگر، روندی نزولی را طی کرده است. دو کشتی مهم آبی-خاکی کلاس آلبیون از خدمت خارج شده و احتمال فروش آنها به برزیل وجود دارد. حتی افزایش بودجه دفاعی به 2/5 درصد تولید ناخالص داخلی نیز، با توجه به هزینههای سرسامآور پروژههای تسلیحاتی و تأخیرهای مداوم در تحویل، بعید است بتواند به سرعت روند نوسازی ناوگان را بهبود بخشد. در نتیجه، از زمان بحران اوکراین در سال ۲۰۱۴، روسیه در زمینه توان دریایی بهسرعت از بریتانیا پیشی گرفته است.
این کتاب همچنین بر اهمیت گفتوگو و ارتباط برای مدیریت رقابت و جلوگیری از درگیری تأکید دارد. پس از جنگ سرد، دورهای از همکاری محدود میان دو نیروی دریایی وجود داشت اما پس از الحاق کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴، بریتانیا تمامی ارتباطات نظامی مستقیم را قطع کرد. اکنون، بدون کانالهای ارتباطی رسمی، درک غرب از تحولات دکترین و تواناییهای نیروی دریایی روسیه ناقص است.
به نظر میرسد تأکید تبلیغاتی نخستوزیر بریتانیا بر قدرتنمایی دریایی، با واقعیت جایگاه این کشور در میان قدرتهای دریایی جهان (که محدود به آمریکا، چین و روسیه است) همخوانی ندارد. نیروی دریایی روسیه حضور خود را در قطب شمال و اقیانوس آرام گسترش داده و رزمایشهای مشترکی با چین و ایران برگزار میکند؛ فعالیتهایی که بریتانیا توانایی محدودی برای نظارت یا مقابله با آنها در این مناطق دوردست دارد.