| کد مطلب: ۵۲۵۴۲

برنامه صلح غـزه، «بله، اما...» سه کارشناس سیاست بین‏‌الملل، چشم‌‏انداز نقشه ترامپ برای فلسطین و اسرائیل را بررسی کردند

روز پنج‌شنبه، توافق اسرائیل و حماس برای آتش‌بس اعلام شد و به روایت رسانه‌ها، این اولین مرحله همان برنامه ۲۰‌ماده‌ای است که دولت دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا برای صلح در غزه معرفی کرده بود و تبادل اُسرا بین دو طرف هم در آن مشمول است.

برنامه صلح غـزه، «بله، اما...» سه کارشناس سیاست بین‏‌الملل، چشم‌‏انداز نقشه ترامپ برای فلسطین و اسرائیل را بررسی کردند

روز پنج‌شنبه، توافق اسرائیل و حماس برای آتش‌بس اعلام شد و به روایت رسانه‌ها، این اولین مرحله همان برنامه ۲۰‌ماده‌ای است که دولت دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا برای صلح در غزه معرفی کرده بود و تبادل اُسرا بین دو طرف هم در آن مشمول است. اندیشکده «موقوفه جهانی برای صلح بین‌المللی» گفت‌وگویی به میزبانی آرون دیوید میلر، کارشناس ارشد این اندیشکده داشته است؛ کسی که از سال ۱۹۷۸ تا ۲۰۰۳ در وزارت خارجه آمریکا به عنوان مذاکره‌کننده، مشاور، تحلیلگر و کارشناس در دولت‌های جمهوری‌خواه و دموکرات مشغول فعالیت بوده‌است و از جمله عرصه‌های اصلی فعالیت او در این نهاد، کار روی سیاست آمریکا در حوزه صلح اعراب و اسرائیل بوده است. آخرین جایگاه او نیز مشاور ارشد در مذاکرات اعراب و اسرائیل بود.

او زمانی معاون هماهنگ‌کننده ویژه خاورمیانه در امور مذاکرات اعراب و اسرائیل، عضو ارشد گروه برنامه‌ریزی سیاسی وزارت خارجه و در اداره اطلاعات و تحقیقات و نیز در دفتر تاریخ بوده است. او بابت خدمات خود در این عرصه‌ها، مدال‌های افتخاری نیز دریافت کرده است. میلر هم‌اکنون عضو اندیشکده «شورای سیاست خارجی» است. پیشتر در مرکز مطالعات راهبردی و بین‌المللی جورج‌تاون، پژوهشگر بوده است و مدتی نیز معاون رئیس بخش ابتکارات تازه و مدیر برنامه خاورمیانه در مرکز بین‌المللی پژوهش وودرو ویلسون. در مجموع، میلر با کوله‌باری از تجربه پژوهشی و عملی به عنوان یکی از چهره‌های برجسته در عرصه تحلیل سیاست خارجی آمریکا، مشخصاً در امور خاورمیانه شناخته می‌شود.

میهمان او در این گفت‌وگو، خلیل الشقاقی، استاد علوم سیاسی و مدیر مرکز فلسطینی پژوهش‌های سیاسی در رام‌الله فلسطین است. او دکترای خود را در سال ۱۹۸۵ از دانشگاه کلمبیا گرفته و پژوهشگر امور خاورمیانه در دانشگاه برندیس بوده است. او در چندین دانشگاه آمریکایی و فلسطینی سابقه تدریس دارد و از سال ۱۹۹۶ تا ۹۹، رئیس بخش پژوهش‌های علمی در دانشگاه نجاه در نابلس بوده است. از سال ۱۹۹۳ به بعد، الشقاقی بیش از ۲۰۰ نظرسنجی در کرانه باختری و غزه برگزار کرده و از سال ۲۰۰۰، نظرسنجی‌هایی نیز با شرکت هر دو گروه، هم فلسطینی‌ها و هم اسرائیلی‌ها داشته است. او از نویسندگان گزارش سالانه «شاخص دموکراسی عربی» نیز هست.

میهمان دیگر نیتان سَکس، کارشناس ارشد مؤسسه خاورمیانه است. عرصه‌های پژوهش و تحلیل او، سیاست خارجی ایالات متحده و سیاست خارجی و داخلی اسرائیل و مسائل خاورمیانه هستند. او در فاصله سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۵، در مرکز سیاست خاورمیانه در مؤسسه بروکینگز حضور داشته که ۸ سال آن را در جایگاه مدیر گذرانده. سابقه تدریس در دانشگاه جورج‌تاون از جمله سوابق اوست و دکترای خود را از دانشگاه استنفورد گرفته است.

موضوع بحث، وضعیت این مسیر صلح، خطرات و موانع پیاده‌سازی آن است. ترجمه بخش‌هایی از این مکالمه را در ادامه می‌خوانید. بخش‌هایی که در قلاب اضافه شده‌اند، به همین شکل و در متن انگلیسی منتشرشده در وب‌سایت، در قلاب آمده‌اند.

آرون دیوید میلر: گرفتاری‌های قانونی و وسواس و مشغولیت ذهنـــــی بنیــــامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل،  برای ماندن در قدرت، تا چه حد بر این فرایند تصمیم‌گیری اثر گذاشته است؟

نیتان سَکس: سوال خوبی است و به دو دلیل پاسخ آن سخت است. اول، موضوع تا حد زیادی به جهان‌بینی شما بستگی دارد. اگر طرفدار نتانیاهو نباشید و من هم به این اذعان می‌کنم، معمولاً دیدتان این است که او بیشتر از دلایل بد انگیزه می‌گیرد. اگر طرفدارش باشید، این را بلافاصله رد می‌کنید. دوم اینکه ما داریم تلاش می‌کنیم از افکار یک نفر سر در بیاوریم و این اغلب از آنچه بسیاری از ما، از جمله خود من، وانمود می‌کنیم، سخت‌تر است.

من اینجا یک مخالف‌خوانی دارم. فکر می‌کنم  نتانیاهو به اذیتی عمیق مبتلا باشد که فرایند تصمیم‌گیری‌اش را دچار اعوجاج می‌کند: اذیت کسی که برای مدتی بسیار بسیار طولانی در قدرت بوده و واقعاً اطمینان دارد که جایگزینی ندارد. نتانیاهو واقعاً باور دارد که هیچ جایگزین مناسبی ندارد. چنان هم که می‌دانیم، قبرستان پر از آدم‌هایی است که هیچ جایگزین مناسبی ندارند. این منجر به این بحران سیاسی شده که سال‌های بی‌پایانی است شاهد آن هستیم. در موضوع این جنگ، من حتی بیشتر چنین نگاهی دارم.

بعد از ترومای ۷ اکتبر، او در موضعی بسیار پایین بود: او مسئول ماجرا دیده می‌شد. شاهد بود که زندگی‌اش، میراثش، میراث پیمان‌های ابراهیمی، ایستادن در مقابل دنیا و ممانعت از تشکیل کشور فلسطینی و همه این‌ها، در مواجهه با این فاجعه در حال فروریختن است. در نگاه او و نیز تعداد قابل‌توجهی از اسرائیلی‌ها، اگر به دو سال گذشته نگاه کنید، تا حد زیادی جبران کرده و از زیر دین درآمده، به خاطر آسیب جدی که به حزب‌الله زد، حملات به ایران و تخریب نسبی حماس.

میلر: برای حماس چه کسی تصمیم می‌گیرد؟

خلیل الشقاقی: حماس گروهی است که به‌خوبی سازمان‌دهی شده و نظم و انضباط شدیدی دارد. تصمیم‌گیری در آن هم به‌شدت پیچیده است. با توجه به جدایی جغرافیایی محل زندگی رهبران و این که مذاکره‌کنندگان حضور میدانی در محل ندارند، افراد بسیاری در تصمیمات آن‌ها دخیل هستند. این‌ها رهبرانی هستند که ما می‌شناسیم. بعضی‌هایشان کشته شده‌اند. با وجود این، خلیل الحیه، از ابتدای کار همچنان بیشترین نقش‌آفرینی را داشته، چون رهبر حماس در غزه بود و از ۷ اکتبر، مذاکره‌کننده اصلی بوده‌است؛ پس با فاصله، تصمیم‌گیر ارشد در این فرایند است.

اما، او عملاً دو گروه همکار دارد که باید با آن‌ها هماهنگ کند. یکی شورای حماس است، چون حماس بعد از [ترور] یحیی سنوار [رهبر سابق]، تصمیم گرفت که دیگر هیچ رهبر منفردی نباشد که تصمیم بگیرد. به جایش، خود شورا گروهی برای تصمیم‌گیری انتخاب خواهد کرد. بعضی‌هایشان در لبنان، ترکیه، قطر و شاید جاهای دیگر هستند. دومی مردم در محل هستند. تا جایی که می‌دانیم، عزت الحداد، رهبر نیروهای غزه، همچنان زنده است و در جایگاه مسئولیت قرار دارد. حداد ناچار خواهد بود تأیید دیگر فرماندهان در غزه را بگیرد و با توجه به شرایط غزه، واضح است که این کار تصمیم‌گیری و در نهایت انتقال پیشنهاد و توصیه به نهادی که شورا انتخاب کرده و نیز به خلیل الحیه را به‌شدت سخت می‌کند.

یک پیچیدگی دیگر هم اضافه کنم: بال نظامی حماس، همواره به بازیگران خارجی از قبیل ایران نزدیک‌تر بوده تا به قطر یا مصر، اما بخش سیاسی به بازیگران عرب گوش داده‌اند، شامل مصر و قطر؛ پس این یعنی امیال متناقض در منطقه که این هم صحنه را برای حماس پیچیده می‌کند.

میلر: قطری‌ها و ترک‌ها به حماس می‌گویند این گروگان‌ها فقط به نتانیاهو اجازه می‌دهند جنگ را ادامه دهد و اگر [حماس] آن‌ها را رها کند، شانس برای بقای سیاسی بهتر خواهد شد. آیا [حماس] حاضر است اعتماد کند که نتانیاهو جنگ را ادامه نخواهد داد؟

 الشقاقی: فکر می‌کنم محاسبات حماس اساساً تغییری نمی‌کنند. تغییر مهم شاید در تضمین‌های کشورهای عرب و مسلمان باشد که بگویند این پایان جنگ خواهد بود و این که [رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد] ترامپ تضمین خواهد کرد که چنین باشد. وقتی سنوار حمله ۷ اکتبر را کلید زد، محاسبات او درباره گرفتن گروگان‌ها بسیار بسیار با محاسبات امروز متفاوت بود. در سال ۲۰۲۳، آن چه حماس می‌خواست، [دولت کوچکی] در غزه بود و مشروعیتی که بتواند حکمرانی کند. آزادی زندانیان فلسطینی در آن مقطع می‌توانست این را به حماس بدهد.

امروز، حماس نگران اصل موجودیت خود است. موضوع پروژه دولت کوچک نیست. اصل موجودیت هم یعنی گروگان‌ها همچنان داشته مهمی برایش هستند و در نتیجه مذاکرات سخت خواهند بود. نه به سختی مذاکرات قبلی. ما به وضوح شاهد تمایل به آزادکردن گروگان‌ها به عنوان بخشی از برنامه ترامپ هستیم، حتی اگر هنوز بر سر بیشتر موضوعات دیگر در این برنامه، توافقی نباشد. فکر می‌کنم دلیل اصلی الان مداخلات در منطقه است.

 میلر: صریح بگویم، درباره پیاده‌سازی این برنامه، تصویری که شما دو نفر ترسیم می‌کنید، خیلی امیدوارکننده نیست. خیلی محتمل است که وقتی پای پیاده‌سازی کامل برنامه ۲۰ ماده‌ای رئیس‌جمهور در میان باشد، اهداف متقابل نتانیاهو و رهبران باقیمانده حماس، اساساً تباین دارند. درباره پیاده‌سازی نسبی بدون حرکت به سمت موضوعات واقعاً پیچیده چه فکری می‌کنید؟

 نیتان سَکس: خب آرون، تو کمی بیشتر از بقیه درباره دیپلماسی خاورمیانه تجربه داری. یکی از هنرهای دیپلماسی، حتی قبل از دوران تو، ابهام سازنده بود. [قطعنامه] ۲۴۲ [شورای امنیت سازمان ملل متحد] فرمول معروف زمین برای صلح، طوری نوشته شد که طرف‌های مختلف، به شیوه‌های مختلف درکش کنند: به فرانسوی، اسرائیل باید «از این قلمروها» خارج شود و به انگلیسی «از قلمروها». هر کس می‌تواند برگردد و بگوید قانون بین‌المللی طرف او را می‌گیرد.

این‌جا ما برعکسش را داریم. ترامپ ادبیات بسیار واضحی دارد و برنامه‌هایی به‌شدت گسترده. نهادهایی بین‌المللی در کار خواهند بود، تونی بلر، نایب‌السلطنه می‌‌شود و ترامپ رئیس هیئت مدیره. در بحث مربوط به توقف کار، حماس کاری را خواهد کرد که «ارتش جمهوری‌خواه ایرلند» مجبور شد بکند اما تا جایی که من می‌دانم، به هیچ وجه من‌الوجوه با آن اعلام موافقت نکرد؛ بنابراین ترامپ بسیار واضح کرده است که چه می‌خواهد.

طرف‌ها هم همان کاری را کرده‌اند که نتانیاهو معمولاً می‌کند که یعنی با عبارتی بسیار پیچیده بگویند: «بله، اما...» به عبارت دیگر: بله ما کاملاً آنچه می‌گویی را می‌پذیریم،‌ تماماً. ضمناً این هم ایده‌های ما در تناقض کامل با حرف توست.

مثلاً حماس، توافق را پذیرفت و خود ترامپ را هم تحسین کرد که این مهم است و ضمناً این را هم گفت که کار با نهادی فلسطینی خواهد بود، نه نهادی بین‌المللی. خواستار اجماع فلسطینیان خواهد بود که البته به حماس حق وتو در رد مورد ۱۳ از برنامه ۲۰ماده‌ای خواهد بود و همین طور الی آخر. اسرائیل می‌گوید بله، گرچه نتانیاهو به‌شدت اکراه داشت. او مجبور شد وقتی در خود کاخ سفید بود و ترامپ کنارش نشسته بود، به نوعی [از قطر] عذرخواهی کند. این حرکت بسیار چشمگیری بود. به نوعی هم موافقت کرد هدفش را عوض کند. به جای نابودی حماس، هدف آزادی گروگان‌ها خواهد بود. به لحاظ نظری، این برنامه هر دوی این‌ها را به او می‌دهد.

اما نتانیاهو و من ادعا می‌کنم ۹۹ درصد اسرائیلی‌ها، باور نمی‌کنند که حماس واقعاً همه سلاح‌هایش را تسلیم کند.... می‌توانند بخشی از آن‌ها را تسلیم کنند. بسیاری‌اش را در جنگ از دست داده‌اند؛ اما تحویل سلاح‌های شخصی‌شان، به نظر بعید می‌رسد. در نتیجه، خروج کامل اسرائیل هم بسیار بعید است و نقش‌آفرینی نهاد بین‌المللی هم نسبی خواهد بود؛ اما اگر بتوانید نوعی دولت تکنوکراتیک داشته باشید، ممکن است واقعاً اجازه دهد اتفاقاتی بیفتد.

دولت تکنوکراتیک پیشتر بین گروه‌های فلسطینی مورد بحث و توافق قرار گرفته و نهادهای بین‌المللی و بقیه هم ممکن است آن را برای اسرائیل، «دفع افسد به فاسد» ببینند. از نظرگاه انسانی هم فکر می‌کنم این به‌شدت مهم خواهد بود، چون اجازه خواهد داد بازسازی آغاز شود. به اسرائیل اجازه خواهد داد شروع کند به مسائل خودش برسد و به سوگش. سؤال ذهن من این است که آیا چنین چیزی در واقع غیرممکن است؟ مطمئن نیستم چنین باشد.

 میلر: هیچ سابقه‌ای نیست، هیچ، صفر، از اینکه رئیس‌جمهوری در آمریکا به نخست‌وزیری در اسرائیل موعظه کند که برنامه‌ای را بپذیرد. هیچ وقت چنین اتفاقی نیفتاده است. این هم رئیس‌جمهوری را نشان می‌دهد که به نظر من، از بند آن محدودیت‌های احساسی و سیاسی رهاست که قبلاً مانع می‌شد رؤسای‌جمهور آمریکا فشار فوق‌العاده‌ای به نخست‌وزیری در اسرائیل بیاورند. ترامپ به نظر از این‌ها آزاد است. این جو بایدن نیست. بیل کلینتون نیست که در خاطراتش نوشت بیش از هر مردی عاشق [اسحاق] رابین بود. این پدیده خارق‌العاده‌ای است، اما اینکه تا کجا می‌تواند این را پیش ببرد، بحث دیگری است.

 الشقاقی: قبل از اینکه  [درباره برنامه ترامپ] حرف منفی بزنم، بگذارید بگویم در اصل، روی کاغذ، در بیشتر موارد، این واقعاً خوب به نظر می‌آید؛ اما این کافی نیست و قطعاً نقشه راهی برای نتیجه‌ای قابل‌دوام نیست. دلیلم برای این حرف، بازیگران ماجراست. اول، چون رئیس‌جمهور آمریکا شخصاً پشت این پرونده است. او خودش کسی است که ماجرا را به اینجا رسانده و مهم‌تر از همه می‌گوید خودش شخصاً نتانیاهو را همراه خواهد کرد. تو الان گفتی او نخواهد توانست چنین کند آرون و بر این اساس، اهالی غزه دارند می‌گویند «مگر ترامپ نگفت اسرائیل باید بمباران را متوقف کند؟ بمباران که ادامه دارد.» پس «توقف بمباران» را نتانیاهو این‌طور ترجمه کرد که یعنی پیشرفت ارتش در غزه متوقف شود ولی بمباران ادامه یابد.

بازیگر دوم، کل این منطقه است. بحث منطقه با اختلاف نوآورانه عنصر کل این ماجراست و دیدار با همه این رهبران، در موضوع اثر گذاشت. اساساً دارند می‌گویند آن‌ها حماس را همراه خواهند کرد: پس اگر تو نتانیاهو را بیاوری، ما می‌توانیم حماس را بیاوریم.

در محتوا، عناصر مثبت زیادی وجود دارند. موضوع فقط درباره آتش‌بس نیست. موضوع چینش انتقالی است و مذاکرات اسرائیلی فلسطینی برای راه‌حلی دودولتی. موضوع صلح در خاورمیانه است.

اما مشکلات زیادی در کار است. هنوز هیچ شریک و طرف فلسطینی برای این ماجرا در کار نیست. این برنامه به حماس داده شد نه به فلسطینیان اما در نهایت انتظار طرفی فلسطینی دارید که حماس نباشد؛ اما الان در حال مذاکره با آن طرف نیستید. طبق برنامه قرار هم نیست به آن طرف هیچ مشروعیتی داده شود، چه برسد به مذاکره. این موضوع، آن را از اساس نشدنی می‌کند. باید درباره اینکه چه کسی بر فلسطینیان حکمرانی خواهد کرد، اجماعی بین فلسطینیان باشد، حتی در این کمیته فنی و به نظر نمی‌رسد این بخشی از برنامه باشد. مشکلات دیگری هم به ماجرا مربوط هستند.

شامل تعهد کشورهای عربی برای مشارکت، نه‌فقط در مسئله اقتصادی بازسازی، بلکه در موضوع امنیت نیز. این برنامه اجازه می‌دهد در منطقه یکسان نوار غزه، همزمان چهار نیروی نظامی حضور داشته باشند: حماس، پلیس فلسطین، نیروهای ثبات و ارتش اسرائیل. این قطعاً قابل‌دوام نیست. بسیار تردید دارم که هیچ کشوری مایل باشد چنین خطری کند که نیرو بفرستد.

بعد مسئله بزرگتری هست درباره هیئت به اصطلاح صلح. این فقط هیئتی برای جمع‌آوری منابع مالی و بازسازی نیست. کمیته تکنوکراتیک فلسطینی، به این نهاد گزارش خواهد داد. نیروهای ثبات هم همین‌طور. همه‌شان در نهایت به ترامپ [به عنوان رئیس هیئت] گزارش می‌دهند؛ اما از نگاه فلسطینیان، ترامپ و نتانیاهو یکی هستند. خب پس این چطور قرار است جنگ را تمام کند؟ از اساس نشدنی است.

حتی اگر حماس پاسخ مثبت دهد و بعد سر پیاده‌سازی زیر حرفش بزند، آیا این کشورها باز هم این نیروی ثبات را اعزام خواهند کرد؟‌ که چه کار کند؟ با حماس بجنگد؟ چه کسی قرار است بخواهد نیرو اعزام کند که با حماس بجنگد؟ تنها کاری که می‌توانم فکرش را بکنم، ارائه کمک‌های بشردوستانه است، اما هر چه فراتر از این، دیوانه‌وار خواهد بود.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
آخرین اخبار