| کد مطلب: ۵۲۴۴۱

جنگ در خانه، صلح در خارج/ترامپ توانست کشورهای عربی، حماس و اسرائیل را به صلح برساند اما گارد ملی را به شهرهای آمریکا می‏‌فرستد

ماه‌هاست که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا خود را مظهر واقعی یک صلح‌ساز جهانی نشان می‌دهد و مدام فهرستی از درگیری‌های بین‌المللی را جار می‌زند که ادعا می‌کند به آنها پایان داده است.

جنگ در خانه، صلح در خارج/ترامپ توانست کشورهای عربی، حماس و اسرائیل را به صلح برساند اما گارد ملی را به شهرهای آمریکا می‏‌فرستد

ماه‌هاست که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا خود را مظهر واقعی یک صلح‌ساز جهانی نشان می‌دهد و مدام فهرستی از درگیری‌های بین‌المللی را جار می‌زند که ادعا می‌کند به آنها پایان داده است. گاهی شش درگیری بوده‌اند، گاهی به 10تا هم رسیده‌اند. او در ماه گذشته در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: «من به هفت جنگ پایان دادم»، جنگ‌هایی تمام‌عیار که در آنها «افراد بی‌شماری کشته می‌شدند». البته که این ادعا درست نیست اما باعث نشده ترامپ آن را تکرار نکند.

دو درگیری که در فهرست کاخ سفید قرار دارند، مصر علیه اتیوپی و صربستان علیه کوزوو، به‌هیچ وجه جنگ‌های امروزی محسوب نمی‌شوند. این درست است که ترامپ از قدرت دیپلماسی شخصی خود در میانجی‌گری برای تعدادی از توافق‌های صلح استفاده کرده اما پایدار ماندن یک توافق امری بسیاری دشوار است.

مثلاً در آفریقا، به‌رغم توافقی که در ماه ژوئن با میانجی‌گری آمریکا بسته شد و ترامپ آن را «روز بزرگی برای جهان» خواند، درگیری سه‌دهه‌ای میان شبه‌نظامیان در رواندا و جمهوری دموکراتیک کنگو تقریباً بی‌وقفه ادامه داشته است. علاوه بر آن دستاوردهای ترامپ به‌عنوان یک میانجی همیشه از سوی طرفین درگیری پذیرفته نشده است. زمانی که ترامپ به‌طور مرتب تکرار می‌کرد که او هند و پاکستان را مجبور کرده تا به آخرین درگیری خود در کشور پایان دهند، نارندرا مودی، رهبر هند این ادعا را تحریف واقعیت می‌داند و از ترامپ به‌شدت عصبانی شد. مشاجرات میان هند و آمریکا تهدیدی برای تلاش‌های دیرینه واشنگتن است که می‌خواست در رقابت با چین، هند را به شریک استراتژیک خود تبدیل کند. 

اما نکته اصلی همانگونه که ترامپ می‌بیند این است که او کارهایی برای صلح انجام داده. ترامپ در واقع آنقدر زیاد تلاش کرده که به سختی می‌تواند نام کشورهایی که مشکلات‌شان را حل کرده، به یاد داشته باشد. در ماه سپتامبر، او تلاش‌های خود برای رسیدن به صلح در کشورهایی که در آنها جنگی وجود ندارد، یعنی قفقاز و کامبوج را بزرگنمایی کرد؛ دو کشوری که هزاران کیلومتر با یکدیگر فاصله دارند.

زمانی که درباره پایان دادن به درگیری دیرینه قفقاز لاف‌زنی می‌کرد، دو بار به‌جای ارمنستان گفت آلبانی. (گاف‌های ترامپ در حاشیه نشست اخیر در کپنهاگ، بازار خنده به راه انداخت. تصاویری منتشر شد که در آن ادی راما، نخست‌وزیر آلبانی، امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه را به‌شوخی سرزنش می‌کند و می‌گوید «باید عذرخواهی کنی، چون بابت توافق صلحی که ترامپ بین آلبانی و آذربایجان ایجاد کرد به من تبریک نگفتی.» الهام علی‌اف، رهبر آذربایجان که همان نزدیکی ایستاده بود، می‌زند زیر خنده.) 

با تمام این اوصاف، ترامپ نمی‌توانست برای پایان دادن به دو جنگ بزرگ که به اولویت ریاست‌جمهوری خود تبدیل کرده بود، ادعایی داشته باشد؛ جنگ اسرائیل و حماس در غزه و جنگ روسیه در اوکراین. تا اینکه عصر روز چهارشنبه در یکی از پست‌های شبکه اجتماعی بالاخره حرفی برای گفتن پیدا کرد: «با افتخار اعلام می‌کنم که اسرائیل و حماس هر دو اولین فاز از طرح صلح ما را امضا کردند.» او کمی بعد از ساعت 7 شب نوشت: «خوشا به حال صلح‌سازان!» 

طرح صلح که با کمک کشورهای عربی متحد آمریکا مثل قطر و مصر نوشته شد، از اسرائیل می‌خواهد تا در عرض 24 ساعت جنگ را متوقف کند و نیروهای اسرائیلی تا حدی عقب‌نشینی کنند. این طرح از حماس هم می‌خواهد تا روز دوشبنه تمام 20 گروگان اسرائیلی که دو سال پس از حمله هفتم اکتبر به اسرائیل همچنان گمان می‌رود زنده مانده‌اند، آزاد کند.  خوش‌بین بودن درباره پایان این جنگ خطرناک به‌نظر می‌رسد.

برخی از مسائل همچنان حل‌نشده روی میز قرار دارند. مثلاً حماس به چه ضمانتی نیاز دارد تا سلاح‌های خود را زمین بگذارد؟‌آینده بازسازی غزه چگونه خواهد بود؟ اینجا مسائلی هست که در نهایت می‌تواند منجر به برهم خوردن هر گونه توافقی شوند اما همانگونه که گفته شد، برخی از مسائل بزرگ حل شده‌اند و با توجه به یک ماه گذشته این پیشرفت بزرگی محسوب می‌شود. 

اما به هر حال روز پنجشنبه در جلسه کابینه، مشاوران رئیس‌جمهور آمریکا برای سفر ترامپ به منطقه برای شرکت در جشن امضای این طرح، برنامه‌ریزی کردند و رئیس‌جمهور آمریکا از «پیشرفت مهم» گفت.  چشم‌انداز صلح در غزه باعث شد حتی منتقدان ترامپ از این طرح حمایت کنند. کریس ون هالن، دموکرات اهل ایالت مریلند که آشکارا ترامپ (و قبل از او جو بایدن) را تحت فشار قرار داد تا برای پایان دادن به درگیری اقدامات بیشتری انجام دهند، می‌گوید: «اولین لحظه امیدوارکننده پس از مدت‌ها». در این میان حامیان ترامپ سرمست بودند انگار که باعث شده بنیامین نتانیاهو و محمد اسماعیل درویش (رئیس شورای رهبری حماس) در حرم شریف (کوه معبد که مسجدالقصی در آن واقع شده) یکدیگر را بغل کنند (کاری که نخست‌وزیر اسرائیل و رئیس شورای رهبری حماس قطعاً هیچ‌وقت انجام نمی‌دهند.)

benjamin netanyahu copy

از بسیاری جهات این تمایل ترامپ برای تحت فشار قرار دادن نتانیاهو بود که واقعاً به صلح منجر شد. همانطور که دنیال کوتزر، سفیر پیشین آمریکا در اسرائیل به خبرنگار نیویورکر می‌گوید، نخست‌وزیر اسرائیل «هیچ گزینه‌ای جز تسلیم نداشت.» آرون دیوید میلر، مذاکره‌کننده کهنه‌کار آمریکایی در خاورمیانه که در دوران رؤسای‌جمهور از هر دو حزب فعالیت کرده هم کمابیش آنچه اتفاق افتاد را پیش‌بینی می‌کرد اما بزرگترین تردید او نه اجرایی شدن فاز اول آتش‌بس بلکه این بود که آیا می‌توان بر سر ترتیبات ماندگار پساجنگی برای غزه و جزئیات مهم مثل توافق بر سر خلع سلاح حماس به توافق رسید یا نه. میلر به نیویورکر می‌گوید: «ترامپ یک توافق می‌خواهد. او آزادی تمام گروگان‌ها و پایان جامع کمپین نظامی اسرائیل را می‌پذیرد. نتانیاهو نمی‌تواند او را از خود براند. برعکس او برای پیروزی در انتخابات 2026 در اسرائیل نیاز دارد.» 

به همین ترتیب نتانیاهو نه‌تنها توافق آتش‌بس را امضا کرد بلکه تصویری ساختگی با هوش مصنوعی از خود با ترامپ با این توضیح که «او لیاقتش را دارد!» در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرد که انگار ترامپ جایزه نوبل صلح را گرفته است. 

تیم ترامپ چگونه به صلح رسید؟ 

روند صلح از هشتم سپتامبر آغاز شد؛ زمانی که استیو ویتکاف، فرستاده دولت ترامپ در خاورمیانه و جرد کوشنر، داماد ترامپ با ران درمر، مشاور ارشد بنیامین نتانیاهو دیدار کردند. آنها ساعت‌ها درباره مفاد طرح صلح گفت‌وگو کردند. روز بعد در نهم سپتامبر تصاویر تلفن‌های همراه صحنه‌هایی از دود و فرار مردم در دوحه، پایتختی که در آن معمولاً اوضاع آرام است، نشان دادند.

اسرائیل به منطقه‌ای مسکونی در دوحه، جایی که مقامات ارشد حماس سال‌هاست زندگی می‌کنند و جایی که تیم مذاکره‌کننده جلسه داشتند، حمله کرد و شکست خورد. این حمله افرادی که اسرائیل در نظر داشت،‌ یعنی مذاکره‌کنندگان ارشد حماس را هدف قرار نداد. به گفته خبرنگار نیویورک‌تایمز این حمله با حملات دیگر اسرائیل در ایران، لبنان، یمن و سوریه متفاوت بود چون اسرائیل قصد داشت افرادی را هدف قرار دهد که برای پایان دادن به جنگ مذاکره می‌کردند و نشان می‌داد که برنامه اسرائیل ادامه حمله به حماس است تا اینکه سر میز مذاکره بنشیند. 

دولت ترامپ نیز زمانی از این حمله خبردار شد که در حال اجرا شدن بود. ویتکاف با مقامات قطر تماس می‌گیرد تا هشدار دهد اما دیگر دیر شده بود. آمریکایی‌ها از این حمله بسیار خشمگین شدند چون اسرائیل از قبل خبر نداده بود و اینکه قطری‌ها نقش مرکزی را در پایان دادن به جنگی که دو سال در جریان بوده، بازی می‌کردند. قطری‌ها هم خشمگین شدند چون آن‌ها نقش میانجی را داشتند و انتظار نداشتند که از سوی اسرائیلی‌ها که یکی از طرفین مذاکره به‌شمار می‌روند، بمباران شوند.

آنها خواستار عذرخواهی بودند و استدلال کردند که بدون ما هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد. مارک مازتی، خبرنگار نیویورک‌تایمز که زمان حمله به قطر در اسرائیل حضور داشته می‌گوید که سوال‌های بسیاری درباره این اتفاق به‌وجود آمد. اینکه حماس چه واکنشی نشان خواهد داد؟ و حالا که اسرائیل تلاش کرده تیم مذاکره‌کننده حماس را از بین ببرد پس سرنوشت گروگان‌ها چه خواهد شد؟‌ آمریکا چه واکنشی نشان خواهد داد؟‌ آیا دولت ترامپ، نتانیاهو را تحت‌فشار قرار می‌دهد؟‌ آمریکا در برخی موارد، هیج فشاری بر نتانیاهو نیاورده است. اما در نهایت مشخص شد که پشت‌پرده اتفاق‌های بسیاری رخ داده است. 

برخی از افراد کاخ سفید این حمله شکست‌خورده را به‌عنوان فرصت دیدند. شلیک نتانیاهو خطا رفت و آنها فکر کردند این لحظه‌ای است که می‌توانند از آن استفاده کنند تا نتانیاهو را وادار کنند در مورد برخی از نکات مذاکره که مدت‌ها بود با آن مخالفت می‌کرد، کوتاه بیاید. در عین حال، حتی در بحبوحه خشم و عصبانیت در میان دولت‌های کشورهای عربی، آنها این فرصت را دیدند که بتوانند با کاخ سفید همکاری کنند تا نتانیاهو را برای پایان دادن به جنگ تحت فشار قرار دهند. بسیاری از کشورهای عربی و فراتر از آن کشورهای مسلمان بخشی از تیم مذاکره‌کننده بودند.

ترکیه، قطر و مصر به‌ویژه نفوذ بسیاری بر حماس داشته‌اند. آنها در طول سال‌ها در ظرفیت‌های متفاوت از حماس حمایت کردند و به دلایل شخصی فرصتی را برای تحت فشار قرار دادن حماس دیدند چون می‌خواستند جنگ پایان یابد. ترکیه به‌دنبال گسترش همکاری دفاعی با آمریکاست. آنها سلاح و جنگنده و رابطه‌ای بهتر با دولت ترامپ می‌خواهند. قطری‌ها هم به‌دنبال رابطه محکم‌تر با آمریکا به‌ویژه با دولت ترامپ هستند تا جایی که ترامپ به یاد دارد قطری‌ها می‌خواستند یک هواپیمای ایرفورس وان جدید هدیه دهند. 

مصری‌ها که در همسایگی غزه قرار دارند، از ورود بیشتر پناهجویان فلسطینی و امنیت کشور خود نگرانی داشتند. بنابراین تمام این کشورها دلایل شخصی برای طرح صلح داشتند. آنها قبل از مجمع عمومی سازمان ملل طرحی را با خود به نیویورک آوردند و در اختیار تیم مذاکره‌کننده دولت ترامپ قرار دادند. بنابراین در 20 سپتامبر، نخست‌وزیر قطر با ویتکاف و کوشنر برای ارائه طرح خود دیدار کرد. آنها در وهله اول خواستار ضمانت بودند که اسرائیل دیگر قطر را بمباران نمی‌کند.

دوم اینکه از این طرح به‌عنوان نقشه‌راهی برای پایان دادن جنگ اسرائیلی‌ها استفاده کردند. ترامپ هم از ایده طرحی برای پایان جنگ استقبال کرد چون این طرح فقط یک آتش‌بس نیست بلکه پایان درگیری است. ترامپ و ویتکاف با نمایندگان دولت‌های عرب و مسلمان در نیویورک دیدار کردند و با نکات اصلی این طرح صلح موافقت کردند.

سوال اینجا بود که نتانیاهو چه کار خواهد کرد؟‌ در این مقطع، اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها در جلساتی به‌طور مستقیم مذاکره کردند و نتانیاهو به‌طور مرتب تلاش می‌کند تا پیشنهاداتی بدهد که تعهدات اسرائیل را کاهش می‌دهد و همچنین حفره‌هایی را ایجاد کند که نشان دهد حماس صلح را نقض می‌کند. در نهایت این‌ها منجر به توافقی می‌‌شود که کاملاً به نفع اسرائیل بود تا جایی که خشم طرف‌های عرب را برانگیخت. آنها معتقد بودند دولت ترامپ اختیارات بسیاری به اسرائیل می‌دهد. بخشی از عصبانیت در روز بعد زمانی که ترامپ و نتانیاهو در کاخ سفید دیدار می‌کنند، فروکش می‌کند. به‌عنوان بخشی از توافق، نتانیاهو باید با نخست‌وزیر قطر تماس می‌گرفت و بابت حمله نهم سپتامبر عذرخواهی می‌کرد. کاخ سفید هم تصویری منتشر کرد که ترامپ تلفن را گرفته و نتانیاهو صحبت می‌کند.

تصویری که عمداً نشان می‌داد این ترامپ است که با نگه داشتن تلفن، نتانیاهو را سر جایش نشانده. در این عکس نه نتانیاهو و حتی نه ترامپ خوشحال به‌نظر نمی‌رسند. پس از این تماس تلفنی ترامپ و نتانیاهو طرح صلح را اعلام کردند. با توجه به طرحی که بیشتر به نفع اسرائیل بود و حماس هم بعد از دو سال جنگ همچنان در جای خود باقی مانده، نگرانی‌ها از این بود که حماس چه واکنشی نشان خواهد داد. به گفته مازتی شواهدی وجود داشت که نشان می‌داد یکی از دلایلی که نتانیاهو حاضر شد این طرح را بپذیرد این بود که او به‌نوعی مطمئن بود حماس این توافق را نمی‌پذیرد.

با این حال در پایان هفته گذشته، حماس سیگنالی فرستاد که حاکی از تمایل آن برای آمدن پای میز مذاکره در صورت پذیرفته شدن شرایطی بود. آزادی گروگان‌ها نکته اصلی مذاکرات بودند بنابراین بیانیه حماس و اعلام آمادگی برای مذاکرت نشانه امیدوارکننده‌ای بود. تمام طرفین مذاکره موافقت کردند که در شرم‌الشیخ در مصر دیدار کنند. در ابتدا همچنان شک و شبهه‌هایی برای جمع‌آوری طرفین وجود داشت اما در نهایت به نتیجه رسید. روز چهارشنبه بود که در یک نشست عمومی، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا یادداشتی را به ترامپ داد و ترامپ هم اعلام کرد که ما به توافق خیلی نزدیک شده‌ایم و آنها به حضور من در خاورمیانه نیاز دارند. 

ترامپ تایید کرد که روز یکشنبه به اسرائیل سفر می‌کند و در کنست، پارلمان اسرائیل سخنرانی می‌کند. واکنش اسرائیلی‌ها و مردم غزه شور و حسی از خوش‌بینی بود که از هفتم اکتبر رنگ باخته بود.  اسرائیل به‌معنای واقعی کلمه مذاکره‌کنندگان و میانجی‌گران را بمباران کرد تا این صلح اتفاق نیفتد و به توافقی رسید که بایدن و هیچ رهبر دیگری در جهان به‌رغم دو سال تلاش نتوانستند به آن برسند. این یک دستاورد بزرگ است که بتوان دو طرفی که هیچ تمایلی به پایان جنگ نشان نمی‌دادند را به توافق رساند. ترامپ به‌نوعی نتانیاهو را تحت‌فشار قرار داد که بایدن هیچ تمایلی برای آن نداشت.

دلایلی هم برای آن وجود دارد. به‌گفته خبرنگار نیویورک‌تامیز ترامپ واقعاً می‌خواست این جنگ تمام شود. کمپین ریاست‌جمهوری او بر پایه پایان دادن جنگ در غزه و اوکراین بود. او نتوانسته جنگ در اوکراین را تمام کند. ترامپ در عین حال به‌دنبال دریافت جایزه نوبل صلح بود.  رابطه ترامپ و نتانیاهو در طول این سال‌ها پرفرازونشیب بوده است. نتانیاهو در سال 2020 به جو بایدن برای پیروزی در انتخابات تبریک گفت که ترامپ را بسیار خشمگین کرد. امسال هم زمانی که اسرائیل تلاش می‌کرد با ایران وارد جنگ شود، ترامپ تلاش کرد جلوی او را بگیرد. حزب جمهوری‌خواه تغییرات بسیاری کرده و حمایت از اسرائیل و حزب جمهوری‌خواه دیگر امری بدیهی نیست.

در پایگاه ترامپ تفکراتی وجود دارد مبنی بر اینکه آمریکا بیش از حد مایل است از تمام اقدامات اسرائیل حمایت کند؛ امری که آمریکا را به‌جنگ‌های خاورمیانه می‌کشاند. این گرایش‌ها از سوی برخی از افراد برجسته در حزب جمهوری‌خواه مطرح شده‌اند که ترامپ هم به آنها گوش می‌دهد.  از سوی دیگر این نکته وجود دارد که فقط یک رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه می‌تواند واقعاً نتانیاهو را متقاعد کند که اگر به حرفش گوش نکند می‌تواند حمایت آمریکایی‌ها را از دست بدهد.‌ چون اگر جمهوری‌خواهان از اسرائیل حمایت نکنند دیگر حمایتی باقی نمی‌ماند. حزب دموکرات هم‌اکنون حمایت‌های خود از اسرائیل را کاهش داده است.

بنابراین اگر نتانیاهو جمهوری‌خواهان را از دست بدهد، حمایت آمریکا را از دست می‌دهد. نتانیاهو تمام زندگی سیاسی خود در اسرائیل را بر این اساس ساخته که او بهترین شناخت را از سیاست‌های آمریکا دارد و می‌داند که هر چقدر حمایت اروپایی‌ها کاهش یابد مقابل حمایت‌های آمریکا اهمیتی ندارد. بنابراین نتانیاهو به قدرتمندترین دوست خود یعنی دونالد ترامپ نیاز دارد.

ترامپ هم از این موضوع به‌‌عنوان اهرمی برای اعمال فشار استفاده کرد. علاوه بر این، در طرف دیگر مذاکره بازیگران کلیدی در جهان عرب قرار دارند؛ مصری‌ها، قطری‌ها، عربستانی‌ها و اماراتی‌ها. آنها هم رابطه خوبی با ترامپ دارند. آنها هم به آمریکا نیاز دارند و در عین حال با یک زبان حرف می‌زنند. آنها بسیار معامله‌گر هستند. آنها ترامپ را مردی تاجر می‌بینند و با او قراردادهای تجاری دارند. جرد کوشنر هم قراردادهای تجاری با اعراب دارد. آنها این زبان را با کاخ سفید بایدن نداشتند.

به همین دلیل است که آنها مزیتی در پایان دادن به جنگ می‌ددیدند و رابطه‌ای که با کاخ سفید داشتند که برای این معامله مساعد بود. زمانی که نتانیاهو ترامپ را متقاعد کرد به ایران حمله کند اینگونه جلوه می‌کرد این نتانیاهوست که به ترامپ می‌گوید چه کاری انجام دهد. اما این امر را نمی‌توان با قاطعیت گفت چراکه در این معامله اتفاق‌های خوبی هم برای نتانیاهو می‌افتد. این یک پیروزی سیاسی برای نتانیاهو در زمانی است که می‌خواهد در دور بعدی انتخابات نخست‌وزیری شرکت کند و اگر بتواند اعلام کند که جنگ را تمام کرده،‌ گروگان‌ها را به خانه بازگردانده و مجبور نشده نیروهایش را به‌طور کامل از غزه بیرون بکشد یک امتیاز مثبت و بسیار بزرگ محسوب می‌شود.

با اینکه دست ترامپ از این جایزه کوتاه ماند اما او از فرصت استفاده کرد تا بگوید او باعث شده جنگ تمام شود. ترامپ در جلسه کابینه روز پنجشنبه گفت: «ما هفت جنگ یا درگیری بزرگ را حل کردیم و این هشتمی بود.» او در ادامه می‌گوید: «این صلح در خاورمیانه است.» هیچ هشدار یا کنایه‌ای از اینکه فاز دو چه شکلی خواهد بود، وجود نداشت. 

جنگ در خانه

به سختی می‌توان تمام ستایش‌های جمهوری‌خواهان از ترامپ را یکجا جمع کرد که باوجود اظهارات جنگجویانه‌اش در این هفته، او را بزرگترین صلح‌ساز در تاریخ جهان می‌خوانند. این همان عدم تجانس شناختی است. حتی در شرایطی که ترامپ برای پایان خصومت‌ها در خاورمیانه مذاکره می‌کرد، در عین حال صدها نفر از سربازان گارد ملی را همانگونه که اصرار دارد به شهرهای «جنگ‌زده» آمریکا مثل پورتلند و شیکاگو اعزام کرد که منجر به درگیری با مقامات منتخب دموکراتی شده که این شهرها را اداره می‌کنند.  ترامپ نه‌تنها پورتلند را به منطقه جنگی تشبیه کرده بلکه آن را «تحت محاصره» و در وضعیت «شورش» علیه دولت فدرال توصیف کرده است.

او برای شیکاگو هم از همین الفاظ استفاده کرده است. ترامپ از میزان جنایت در این شهر می‌گوید: «انگار منطقه جنگی است. احتمالاً از هر شهری در جهان بدتر است.» ترامپ می‌گوید، اگر دادگاه‌ها مانع اعزام سربازانی فراخوانده شده شوند، او با استناد بر «قانون شورش» تعداد بیشتری از آنها را فرا می‌خواند. پس از آنکه یک قاضی فدرال که خود ترامپ منصوب کرده هشدار داد که آمریکا را باید با «قانون اساسی، نه حکومت نظامی» اداره کرد، ترامپ هم خشمگین به‌نظر می‌رسد هم مصمم.  در تصمیم ترامپ برای تشدید جنگ خود علیه نواحی بزرگی از آمریکا جنبه‌های قابل‌توجهی وجود دارد که کمترین آنها این است که تماماً بر اساس دروغ است. تمام شهرهایی که هدف قرار داده هیچ‌کدام به سطح جنگی از ناآرامی‌های مدنی نرسیده‌اند.

روز پنجشنبه وکلای ایالتی در دادگاه استدلال کردند: «هیچ شورشی در (ایالت) النوی رخ نداده است.» تینا کوتک، فرماندار دموکرات ایالت اورگان نیز اظهارات مشابهی داشته است: «هیچ شورشی در پورتلند رخ نداده، هیچ تهدیدی برای امنیت ملی وجود ندارد.» این حرف‌ها چه اهمیتی دارند؟ قاضی فدرال در اورگان متوجه شد که منطق ترامپ برای اعزام گارد ملی «به حقایق مرتبط نیست» اما گزارش‌های روز پنجشنبه از دادگاه تجدیدنظر فدرال که تصمیم می‌گیرد که آیا حکم دادگاه بدوی باقی می‌ماند یا نه نشان می‌دهد که قضات تمایل به لغو آن دارند و می‌خواهند اجازه دهند ترامپ جنگ خود را ادامه دهد. 

تهدیدهایی که ترامپ را آزار می‌دهند و او سربازان گارد ملی را علیه آنها به صف می‌کند، شگفت‌انگیز است؛ مثل سخنرانی 72 دقیقه‌ای که یک هفته پیش در پایگاه کوانتیکو در ایالت ویرجینیا مقابل کل فرماندهان نظامی ارائه داد که به گفته سوزان بی گلاسر، خبرنگار نیویورکر نه‌تنها از سوی قدرت‌های خارجی بلکه از میدان‌های جنگ داخلی «خطرناک‌‌تر» است چون از آنها به‌عنوان «زمین‌های آموزشی» برای ارتش آمریکا استفاده می‌شود. ترامپ خود را «رئیس‌جمهور صلح» نامیده است و در عین حال به‌دنبال افتخارات بین‌المللی است. اما در خانه خود در آمریکا به دنبال این جنگ با آنچه «دشمن داخلی» می‌نامد است که تمام ذهن او را مشغول کرده و ریاست‌جمهوری او را توصیف می‌کند. 

به‌‌گزارش نیویورک‌تایمز، جولین ای. زلیزر، استاد تاریخ دانشگاه پرینستون و ویراستار کتابی از مقالات درباره دور اول ریاست‌جمهوری ترامپ می‌گوید برای رؤسای‌جمهوری غیرمعمول نیست که دستاوردهای سیاست خارجی و داخلی متضادی داشته باشند. اما برای ترامپ هر موضوعی می‌تواند چشمگیرتر باشد. زلیزر می‌گوید:‌«او تمایل زیادی دارد، او این کار را در دور اول ریاست‌جمهوری خود انجام داد، که چیزهایی را که می‌تواند خبر سیاسی خوبی برای او باشد، نادیده بگیرد، چون نمی‌تواند در برابر تعقیب دشمنان فرضی خود یا انجام کارهای جنجالی به‌دلیل تفرقه و تشدید تنش‌ها مقاومت کند.» 

با وجود آنکه فقط زمان می‌تواند مشخص کند که طرح صلح ترامپ در خاورمیانه ماندگار خواهد بود یا نه اما رئیس‌جمهور آمریکا همواره نشان داده که جنبه صلح‌آمیز وجودش می‌تواند تغییر کند. 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار