| کد مطلب: ۵۲۲۰۱

آینده آتش‌بس/چرا توافق آتش‌بس بین اسرائیل و حماس می‌تواند شکننده باشد؟

آتش‌بس در غزه برقرار شد. حماس و اسرائیل بر سر برخی بندهای اولیه توافق صلح ترامپ برای غزه توافق کردند. قرار است تبادل گروگان‌ها با زندانی‌ها انجام شود و جنگ در غزه پایان یابد اما این توافق رادر بهترین حالت می‌توان یک توافق اولیه میان حماس و اسرائیل دانست.

آینده آتش‌بس/چرا توافق آتش‌بس بین اسرائیل و حماس می‌تواند شکننده باشد؟

آتش‌بس در غزه برقرار شد. حماس و اسرائیل بر سر برخی بندهای اولیه توافق صلح ترامپ برای غزه توافق کردند. قرار است تبادل گروگان‌ها با زندانی‌ها انجام شود و جنگ در غزه پایان یابد اما این توافق رادر بهترین حالت می‌توان یک توافق اولیه میان حماس و اسرائیل دانست.

همین توافق اولیه بین حماس و اسرائیل برای کاهش شدت جنگ در غزه، خشونت در این باریکه را در کوتاه‌مدت کاهش خواهد داد، زیرا احتمالاً هر دو طرف به مرحله اول آتش‌بس پایبند خواهند بود اما با گذشت زمان، به‌طور حتم مذاکرات بیشتری درباره بندهای دیگر طرح صلح ترامپ برگزار خواهد شد و مذاکرات در مورد آینده غزه به دلیل اختلاف‌نظر بر سر موضوعات بحث‌برانگیزتر، احتمالاً متوقف خواهد شد. توافق مذاکرات می‌تواند به معنای از سرگیری درگیری، البته با شدت کمتر و در ادامه به شرط کنترل نشدن دامنه درگیری، بازگشت شبح یک درگیری تمام‌عیار شود.  

در ۸ اکتبر، اسرائیل و حماس در شهر شرم‌الشیخ مصر با مرحله اول توافق آتش‌بس با میانجیگری ایالات متحده موافقت کردند. این توافق شامل توقف موقت خصومت‌ها (با اعلام آتش‌بس جزئی در اوایل ۹ اکتبر)، عقب‌نشینی تدریجی نیروهای اسرائیلی به خط مشخصی در نوار غزه و تبادل گروگان‌ها و زندانیان است. در این مرحله آغازین که انتظار می‌رود در روزهای آینده رخ دهد، حماس تقریباً ۲۰ گروگان باقی‌مانده اسرائیلی را که گمان می‌رود هنوز زنده باشند، آزاد خواهد کرد.

در عوض، اسرائیل ۲۵۰ فلسطینی محکوم به حبس ابد و تقریباً ۱۷۰۰ نفر دیگر را که از اکتبر ۲۰۲۳ توسط ارتش اسرائیل در غزه بازداشت شده‌اند، آزاد خواهد کرد. این توافق همچنین بر به جریان افتادن کمک‌های بشردوستانه به صورت روزانه و بازگشت آوارگان غزه، تصریح می‌کند. مرحله اول این توافق قرار است پایه و اساس مذاکرات آینده در مورد مسائل حساس‌تری مانند خلع سلاح حماس، حکومت پس از جنگ غزه، خروج کامل ارتش اسرائیل از نوار غزه و توقف کامل خصومت‌ها را بنا نهد. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، که سرمایه‌گذاری سیاسی سنگینی در یک توافق انجام داده است، اعلام کرد که احتمالاً در روزهای آینده به دعوت بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، به اسرائیل سفر خواهد کرد و در کنست اسرائیل سخنرانی خواهد کرد.

به‌رغم اینکه آتش‌بس از اوایل ۹ اکتبر به اجرا درآمد، ارتش اسرائیل حملات خود را کُند کرد و تنها پس از تصویب توافق در کابینه، حملاتش را متوقف کرد.  حماس در کنار تقریباً ۲۰ گروگان زنده، اجساد ۲۸ گروگان کشته‌شده را در اختیار دارد. این گروه اعلام کرده که برای یافتن اجساد آنها به زمان و عقب‌نشینی ارتش اسرائیل نیاز دارد.

این توافق با فشار قابل توجه ایالات متحده بر اسرائیل و حماس، که پس از حمله ۹ سپتامبر اسرائیل در دوحه تشدید شد، امکان‌پذیر شد. حمله ناموفق اسرائیل به کادر رهبری حماس در دوحه، یک شکست دیپلماتیک بزرگ را برای تل‌آویو رقم زد و نه‌تنها کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، بلکه نزدیکترین متحد اسرائیل، یعنی ایالات متحده را نیز خشمگین کرد. در پاسخ، دونالد ترامپ ابتکار آتش‌بس را برای پایان دادن به جنگ تقریباً دوساله در غزه آغاز کرد و فشار زیادی بر اسرائیل برای پذیرش این توافق وارد کرد و به حماس در مورد عواقب رد این طرح هشدار داد.

ترامپ همچنین حمایت گسترده‌ای را در سراسر منطقه برای اطمینان از موفقیت این طرح جلب کرد. این ابتکار عمل علاوه بر اینکه یک پیروزی سیاسی برای او به ارمغان می‌آورد، به هدف ترامپ برای احیای جایگاه جهانی اسرائیل نیز کمک می‌کند. اسرائیل در طول دو سال گذشته به دلیل اقدامات خشونت‌بار در غزه و نسل‌کشی‌ای که به راه انداخت، به شدت در عرصه بین‌المللی تحت فشار قرار گرفته و نزد افکار عمومی جهان منزوی شد.

به رسمیت شناختن کشور فلسطین توسط کشورهای مهم غربی از جمله فرانسه و بریتانیا در اواخر سپتامبر، شتاب بیشتری به روند منزوی‌شدن اسرائیل بخشید و واشنگتن را وادار کرد تا هرچند به صورت مبهم، ادبیاتی را در این طرح که مسیری به سوی کشور فلسطینی را در توافق آتش‌بس آورده شده، تصدیق کند. البته دولت نتانیاهو بارها هر گونه ایده برای تشکیل یک کشور فلسطینی را رد کرده است. 

 بیش از دو سال جنگ در غزه، تخمین زده می‌شود که بیش از ۶۷۰۰۰ فلسطینی، از جمله هزاران غیرنظامی، کشته شده‌اند و بخش زیادی از زیرساخت‌های نوار غزه ویران شده است. کمپین نظامی همچنین به افزایش خشونت در کرانه باختری دامن زده است. این منطقه حملات مکرر ارتش اسرائیل و حملات شهرک‌نشینان اسرائیلی، تلفات و آوارگی فلسطینیان را به شدت افزایش داده و باعث حملات تلافی‌جویانه فلسطینیان شده است. اسرائیل از زمان آغاز جنگ بیش از ۱۵۰۰ کشته، از جمله تقریباً ۱۲۰۰ کشته غیرنظامی، داشته است.

  علاوه بر این، جنگ اسرائیل و حماس به تدریج به یک درگیری منطقه‌ای چندجبهه‌ای تبدیل شد و بازیگران و جبهه‌های متعددی را درگیر نبرد کرد. نبرد با حزب‌الله در امتداد مرز اسرائیل و لبنان به جنگی گسترده‌تر تبدیل شد و موجب شد ده‌ها هزار نفر در شمال اسرائیل و جنوب لبنان آواره شوند. این درگیری همچنین باعث یک جنگ 45 روزه بین اسرائیل و حزب‌الله شد که در این میان حزب‌‌الله لبنان و زیرساخت‌های غیرنظامی جنوب لبنان و بیروت، آسیب‌های قابل‌ توجهی متحمل شدند.

به موازات این تحولات، شاهد یک درگیری 12 روزه میان اسرائیل و ایران در خردادماه امسال بودیم که با تجاوز اسرائیل به ایران آغاز شد. ارتش اسرائیل همچنین در پاسخ به حملات پهپادی و موشکی به اسرائیل، حملات هوایی و دریایی مکرری را به اهداف تحت کنترل حوثی‌ها در یمن انجام داد. تشدید تنش‌ها با حمله اسرائیل به رهبری حماس در دوحه در 9 سپتامبر به اوج خود رسید. این حمله از نظر دیپلماتیک نتیجه معکوس داد و محکومیت گسترده منطقه‌ای را به دنبال داشت و در نهایت زمینه را برای تلاش‌های میانجیگرانه ایالات متحده برای تحمیل آتش‌بس فراهم کرد.

همانطور که بیان شد، این توافق اولیه تقریباً مطمئناً خشونت در غزه را کاهش خواهد داد، زیرا هم اسرائیل و هم حماس تحت فشار قرار می‌گیرند تا به مرحله اول آتش‌بس پایبند باشند و آتش‌بس را در روزها و احتمالاً هفته‌های آینده حفظ کنند. حماس گروگان‌ها را در ازای زندانیان فلسطینی آزاد خواهد کرد، درحالی‌که ارتش اسرائیل تا حدی نیروهای خود را از نوار غزه خارج کرده و اجازه ورود کمک‌های بشردوستانه بیشتری را می‌دهد. هر دو طرف دلایل خوبی دارند که حداقل در این مرحله به توافق پایبند باشند.

حماس باید اقداماتی صورت دهد تا ورود کمک‌های بشردوستانه را برای غیرنظامیان تضمین کند و جنگجویان باقی‌مانده خود را دوباره سازماندهی کند. اسرائیل نیز با فشار داخلی سنگین برای بازگرداندن گروگان‌ها و فشار بین‌المللی مداوم برای مهار عملیات نظامی خود در غزه، به‌ویژه از سوی ایالات متحده، روبه‌رو است. میانجیگری و فشار ایالات متحده، مصر و قطر مطمئناً این توافق را در این مرحله اول که احتمالاً برای چند هفته ادامه خواهد داشت، در مسیر خود نگه خواهد داشت، زیرا آنها تلاش می‌کنند تا پایه‌های یک توافق آتش‌بس گسترده‌تر و پایدار را بنا نهند.

در داخل اسرائیل، وزرای راست افراطی در ائتلاف نتانیاهو به طور حتم به حمله به این توافق ادامه خواهند داد، اما افکار عمومی اسرائیل احتمالاً به شدت از آتش‌بسی که باعث آزادی گروگان‌ها شود، حمایت خواهند کرد. حوثی‌های یمن نیز احتمالاً حملات پهپادی و موشکی به اسرائیل را تا زمانی که آتش‌بس برقرار است، متوقف خواهند کرد.

البته پیشتر نیز بین حماس و اسرائیل آتش‌بسی به دست آمده بود که دیری نپائید. در ژانویه سال ۲۰۲۵، اسرائیل و حماس با آتش‌بس موقت که شامل آزادی محدود گروگان‌ها و تبادل زندانیان بود، موافقت کردند. با این حال، این آتش‌بس تنها تا مرحله اول خود دوام آورد و مذاکرات در مورد اجرای مرحله دوم، که شامل خروج نیروهای دفاعی اسرائیل و بحث در مورد حکومت پس از جنگ غزه بود، متوقف شد و در نهایت منجر به فروپاشی آتش‌بس و از سرگیری جنگ در ماه مارس شد. در طول آتش‌بس ژانویه ۲۰۲۵، حوثی‌های یمن حملات خود را علیه اسرائیل و دریای سرخ متوقف کردند البته تهدید کردند که در صورت فروپاشی آتش‌بس، حملاتشان را از سر خواهند گرفت و هنگامی که آتش‌بس فرو پاشید، حوثی‌ها حملات خود را از سر گرفتند.

با گسترش دامنه مذاکرات به سمت مذاکرات در مورد آینده غزه، احتمالاً روند مذاکرات متوقف خواهد شد و نتانیاهو احتمالاً موضع خود را در مذاکرات برای جلب رضایت متحدان راست افراطی خود در کابینه سخت‌تر خواهد کرد و این روند ممکن است منجر به درگیری کم‌شدت و احتمال بازگشت به جنگی بزرگ‌تر شود. در هفته‌ها و احتمالاً ماه‌های آینده، پس از تکمیل روند آزادی گروگان‌ها و زندانیان، آتش‌بس به‌طور فزاینده‌ای شکننده خواهد شد.

مذاکرات در مورد مراحل بعدی که بسیار تفرقه‌انگیزتر است چراکه طرفین خواسته‌هایی مطرح خواهند کرد که پذیرش آنها برای طرف مقابل سخت خواهد بود. یعنی خواسته‌های اسرائیل برای خلع سلاح و تبعید حماس از غزه، و خواسته‌های حماس برای خروج کامل نیروهای ارتش اسرائیل از غزه، به طور حتم مذاکرات را پیچیده خواهد کرد و وقتی مذاکره پیچیده شود زمان بیشتری طول خواهد کشید تا به نتیجه برسد و این طول کشیدن مذاکرات فضایی از بی‌اعتمادی بین دو طرف ایجاد کرده و فضای مانوری در اختیار تندروها در هر دو طرف قرار می‌دهد تا دوباره ظاهر شده و مذاکرات را مختل کنند. 

نکته دیگر این است که اگر نتانیاهو، به هدف اصلی خود در داخل، یعنی آزادی گروگان‌های باقی‌مانده دست یابد، از آن به بعد برای جلب نظر مساعد شرکای ائتلاف راست افراطی خود در کابینه به مشکل برخواهد خورد چراکه چهره‌هایی نظیر بن‌گویر و اسموتریچ دیگر دلیلی برای امتیازدادن به حماس نخواهند دید. از این به بعد، تنها چیزی که اسرائیل در مذاکرات مطرح خواهد کرد، خلع سلاح حماس، تبعید رهبری حماس به خارج از غزه و کنترل کامل بر غزه پس از جنگ خواهد بود. اینها خواسته‌هایی هستند که حماس تا به اینجا همه‌شان را رد کرده است.

اگر در چنین شرایطی، نیروهای ارتش اسرائیل همچنان در غزه حضورشان را حفظ کنند، به طور حتم کادرنظامی حماس و جناح‌های مختلف در درون این گروه، خشمگین خواهند شد.  حداقل در ابتدا، با توجه به فشارهای مداوم بین‌المللی و داخلی، خستگی از جنگ در اسرائیل و زیرساخت‌های نظامی به شدت تخریب شده حماس، بازگشت کامل به نبرد در مقیاس بزرگ بعید است، اما اگر مذاکرات متوقف شود یا اسرائیل اطلاعاتی مبنی بر تلاش حماس برای تجدید قوا و با جذب نیرو به‌دست آورد حملات زمینی محدود اسرائیل یا عملیات‌های هدفمند نظامی، به امری عادی تبدیل خواهد شد، زیرا ارتش اسرائیل احتمالاً به دنبال مدل «حائل امنیتی» بلندمدتی در غزه، درست مشابه حائلی که در امتداد مرز لبنان ایجاد کرده، خواهد رفت و اعلام خواهد کرد برای حفظ کنترل بر بخش‌هایی از نوار غزه و با هدف جلوگیری از تجدید قوا و بازسازی قابلیت‌های نظامی حماس، به این حائل امنیتی نیاز دارد.

این رویکرد احتمالاً غزه را در ماه‌های آینده در یک درگیری کم‌شدت نگه خواهد داشت، و درگیری‌های پراکنده و حملات شبه‌نظامیان علیه مواضع ارتش اسرائیل حتی تحت آتش‌بس گسترده‌تر نیز ادامه خواهد داشت. بنابراین، دوام آتش‌بس به شدت به فشار دیپلماتیک مداوم از سوی واشنگتن، قاهره و دوحه و تمایل هر طرف به مصالحه در مورد مسائلی که مدت‌هاست خط قرمز دو طرف است و در برابر پذیرش آن مقاومت کرده‌اند، بستگی دارد. این موارد عبارتند ازخلع سلاح و طرد سیاسی حماس از سوی اسرائیل و و خروج کامل اسرائیل از غزه و جایگزینی آن با یک نهاد حکومتی فلسطینی از سوی حماس.

بنابراین بی‌راه نیست اگر بگویم که خطر از سرگیری جنگ گسترده و شدید به مرور زمان افزایش خواهد یافت، به‌ویژه اگر افکار عمومی اسرائیل به سمت حمایت از جنگ تغییر جهت دهد، زیرا به طور حتم آمریکا و اسرائیل حماس را در طول مذاکرات به عنوان طرفی که در حال تعلل است، معرفی خواهند کرد. علاوه بر این، با توجه به اینکه قرار است اسرائیل تا اکتبر 2026 انتخابات سراسری برگزار کند، خطر جنگ دیگری پس از پایان انتخابات و با تشکیل دولت جدید با اختیارات جدید، به‌ویژه اگر مذاکرات تا آن زمان متوقف شود و حماس از خلع سلاح خودداری کند، افزایش خواهد یافت.

از سوی دیگر اسرائیل نشان داده که چندان به توافقات خودش در خصوص آتش‌بس پایبند نبوده است. با وجود امضای توافق آتش‌بس 27 نوامبر با حزب‌الله، که تصریح می‌کند ارتش اسرائیل پس از 60 روز از تمام سرزمین‌های لبنان عقب‌نشینی خواهد کرد، تا زمانی که حزب‌الله به شمال رودخانه لیتانی عقب‌نشینی کند، اسرائیل به تعهدات خود پایبند نبوده و حداقل پنج پایگاه در جنوب لبنان را حفظ کرده است، با وجود اینکه حزب‌الله به شمال منطقه تعیین‌شده عقب‌نشینی کرده است. شکل‌گیری الگوی مشابه رفتاری در غزه نیز محتمل است.

اسرائیل احتمالاً خروج نیروهای خود و جریان کمک‌ها را به خلع سلاح و برکناری حماس از قدرت در غزه گره خواهد زد. با این حال، در غزه هر دو طرف با فشارهای بین‌المللی و داخلی بسیار قوی‌تری برای رعایت آتش‌بس مواجه هستند. این امر می‌تواند آتش‌بس را در صورت پابرجا ماندن از طریق میانجیگری خارجی و پاسخگویی عمومی، پایدارتر کند. نیویورک‌تایمز گزارش داده که حماس ممکن است با خلع سلاح جزئی موافقت کند، مشروط بر اینکه ایالات متحده تضمین کند اسرائیل تحت هیچ شرایطی جنگ را دوباره آغاز نخواهد کرد. اما بعید است ایالات متحده چنین تضمینی به حماس بدهد؛ به‌خصوص اگر مذاکرات در مرحله دوم متوقف شود.

نکته دیگر اینکه بند 15، طرح صلح ترامپ مربوط به این است که چه کسی مسئولیت امنیت - و به طور کلی، حکومت - را در نوار غزه بر عهده خواهد گرفت. واشنگتن با شرکای عرب و بین‌المللی برای ایجاد نهادی به نام نیروی ثبات بین‌المللی همکاری خواهد کرد و قرار است این نیرو به عنوان راه‌حل امنیتی داخلی بلندمدت در تأمین امنیت مرزهای فلسطین عمل کند. دو مسئولیت اصلی این نیرو، نظارت بر خلع سلاح حماس و غیرنظامی کردن غزه و ایجاد یک نیروی پلیس فلسطینی برای تبدیل شدن به نیروی امنیتی دائمی در این منطقه خواهد بود.

اما پیش از آنکه این اتفاق بیفتد، مسئله این است که چه کسی این نیروهای امنیتی را تشکیل خواهد داد. گزارش‌های فعلی حاکی از آن است که این نیروها شامل نیروهایی از کشورهای عرب و با اکثریت مسلمان خواهند بود. جلساتی که ترامپ در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل برگزار کرد، نشان می‌دهد که ترکیه، عربستان سعودی، پاکستان، مصر، اندونزی، قطر، امارات متحده عربی و اردن بخش عمده‌ای از پرسنل را تأمین خواهند کرد. کشورهای عربی و مسلمان دیگری نیز می‌توانند به آنها بپیوندند و پرسنلی از کشورهای غیرمسلمان نیز می‌توانند در آن گنجانده شوند. لحن این طرح نشان می‌دهد که ایالات متحده ممکن است در بسیج این نیرو نقشی داشته باشد.

واشنگتن مطابق با دکترین ژئواستراتژیک جدید دولت ترامپ، انتظار دارد که کشورهای عرب و مسلمان بخش عمده‌ای از مسئولیت امنیتی را بر عهده بگیرند. یک گزینه این است که آنها می‌توانند این کار را تحت نظارت ائتلاف نظامی اسلامی ضدتروریسم ۴۱ عضوی انجام دهند که توسط عربستان سعودی در سال ۲۰۱۷ راه‌اندازی شد و ظاهراً توسط ژنرال بازنشسته پاکستانی، راحیل شریف، آن را رهبری می‌کند.

با این حال، این اتحاد 41 کشوری، هیچ نیروی دائمی ندارد و هرگز به عنوان یک نیروی حافظ صلح یا تثبیت‌کننده دائمی تحت یک فرماندهی واحد عمل نکرده است. ائتلافی که منحصراً از نیروهای عرب و مسلمان برای برقراری نظم یا ثبات در یک سرزمین ثالث تشکیل شده باشد، در تاریخ مدرن بی‌سابقه خواهد بود. اولویت اول، ایجاد یک زنجیره فرماندهی مشخص است.

ایجاد یک ساختار نظامی کارآمد نیازمند درک سیاسی چندجانبه بین کشورهای شرکت‌کننده است. دو ذینفع اصلی منطقه‌ای، یعنی ترکیه و عربستان سعودی، در این مذاکره نقش محوری دارند و چیدمان صندلی‌ها در نشست که با حضور ترامپ برگزار شد- رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه در رأس میز و فیصل بن‌فرحان، وزیر امور خارجه عربستان سعودی در سمت چپ ترامپ - عدم تعادل بین قدرت نظامی آنکارا و ریاض را نشان می‌دهد. حداقل تا حدودی به همین دلیل است که عربستان سعودی یک هفته قبل از آن، یک توافق دفاعی متقابل استراتژیک با پاکستان را رسمی کرد.

از نظر عربستان سعودی، توافق دفاعی استراتژیک با پاکستان به معنای بهبود اهرم فشار در مذاکرات و به تبع آن، نفوذ ریاض بر مأموریت غزه است. از نظر پاکستان، این توافق جایگاه اسلام‌آباد را به عنوان یک ذینفع کلیدی ارتقا می‌دهد. خصوصاً اگر بخش عمده‌ای از مسئولیت‌های نظامی را تحت توافق دوجانبه خود با ریاض بر عهده داشته باشد. جغرافیا و مشارکت تاریخی مصر با غزه نیز این کشور را به یک بازیگر حیاتی در این تلاش امنیتی جمعی تبدیل می‌کند. در نهایت، یک ائتلاف از نیروهای نظامی باید بر سر ساختار و قوانین درگیری تحت یک فرماندهی واحد توافق کند و رسیدن به این توافق احتمالاً فرآیندی طولانی و دشوار را شامل خواهد شد.

اگر حماس با شرایط موافقت کند، اولین و دشوارترین وظیفه این نیروی امنیت جمعی خلع سلاح جنبش اسلام‌گرای فلسطین خواهد بود. خلع سلاح و ادغام مجدد گروه‌های چریکی همیشه دشوار است، اما با توجه به وجود تونل‌های زیرزمینی، این امر به طور خاصی در غزه دشوار خواهد بود. سپس این سوال مطرح می‌شود که چه تضمین‌هایی باید داده شود تا حماس از بازسازی خود به عنوان یک نیروی نظامی خودداری کند؟ غزه، به هر حال، سرزمین اصلی حماس است و حماس تقریباً چهار دهه در غزه سابقه فعالیت به عنوان سازمان شبه‌نظامی دارد.

با فرض اینکه حماس تصمیم بگیرد دیگر به عنوان یک سازمان شبه‌نظامی عمل نکند، باز هم مشخص نیست که به عنوان یک سازمان سیاسی چه اتفاقی برای آن خواهد افتاد. با توجه به اینکه این گروه به مدت ۱۸ سال بر غزه حکومت کرده است - و هیچ گروه رقیب دیگری در غزه وجود ندارد - اطمینان از اینکه حماس هیچ نقشی در حکومت آینده غزه نخواهد داشت، بسیار چالش‌برانگیز خواهد بود. حماس در سال ۱۹۸۷ از شاخه فلسطینی اخوان‌المسلمین که از سال ۱۹۴۶ به عنوان یک جنبش اجتماعی و مذهبی فعالیت می‌کرد، منشعب شد. بنابراین، نیروهای امنیتی اسرائیل نیز باید با حماس به عنوان یک پدیده اجتماعی برخورد کنند، حتی اگر بخواهند محیطی ایجاد کنند که حماس در آن نتواند کنترل اوضاع را به دست بگیرد.

این بدان معناست که نیروهای امنیتی اسرائیل باید با طوایف مختلف در سرزمین‌های فلسطینی همکاری کنند. نیروهای امنیتی اسرائیل همچنین باید با جناح‌های متفاوت از حماس، برای جذب و آموزش یک نیروی امنیتی بومی جدید همکاری کنند. در همین حال، باید با نهاد انتقالی بین‌المللی جدید معروف به هیئت صلح، به ریاست خود ترامپ و احتمالاً با هماهنگی تونی بلر، نخست‌وزیر سابق بریتانیا، همکاری کنند.

نیروهای امنیتی اسرائیل همچنین باید امنیت کمک‌های بشردوستانه فوری (غذا، آب، سرپناه، مراقبت‌های پزشکی) را که قرار است به نزدیک به ۲ میلیون آواره غزه‌ای ارائه شود، تضمین کنند. در درازمدت، طرح صلح ترامپ خواستار بهبود، بازسازی و توسعه غزه و ایجاد یک ساختار حکومتی جدید است. این برنامه‌ای است که ظاهراً بانک جهانی رهبری هدایت را بر عهده خواهد داشت و این برنامه جدای از موضوع اصلاح تشکیلات خودگردان فلسطین قبل از تبدیل شدن به نهاد رسمی حکومت در غزه است.

به عبارت دیگر، نیروهای امنیتی اسرائیل حداقل به دنبال یک تعهد ۱۰ ساله خواهند بود. برای کشورهایی مانند عربستان سعودی و پاکستان که فاقد روابط رسمی با اسرائیل هستند، مشارکت در این طرح مستلزم هماهنگی مستقیم و بی‌سابقه‌ای با اسرائیل برای ایجاد یک معماری امنیتی جدید در قلمرو فلسطینی خواهد بود. به عبارت دیگر، آنها باید با نیروهای دفاعی اسرائیل همکاری کنند تا کنترل مرزهای غزه را حفظ کنند.

همکاری امنیتی بلندمدت بین کشورهای عربی و مسلمان و ارتش اسرائیل این پتانسیل را دارد که ژئوپلیتیک منطقه را تغییر شکل دهد. روند توافق‌نامه ابراهیم تقریباً دو سال پیش با حمله حماس متوقف شد و عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل را در کوتاه‌مدت غیرممکن ساخته است. بنابراین، حضور بلندمدت یک نیروی امنیتی عرب-مسلمان در غزه، بر روی کاغذ، می‌تواند یک رابطه عملی بین اسرائیل و کشورهایی مانند عربستان سعودی و پاکستان ایجاد کند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار