| کد مطلب: ۵۲۵۶۹

پاسخ اقتضایی

آقای وزیر امورخارجه می‌توانست و یا بهتر است گفته شود که می‌بایست در مورد جزئیات این نشست و‌ نگرانی‌های احتمالی ایران نیز اظهارنظر کند. این مواضع اگر در همراهی با پایان دادن به جنگ غزه باشد، بسیار پسندیده است و می‌توانست در همان نشست گفته شود. ولی اگر این سخنان در رد این توافق ولو توافق ناپایدار است؛ در این صورت، چنین برداشتی به سود ایران نیست.

اجلاس شرم‌الشیخ هم برگزار شد. دیروز درباره چرایی دعوت از ایران و تبعات شرکت نکردن در آن نوشتیم. گرچه از ابتدا هم می‌توانستیم حدس بزنیم که آقای رئیس‌جمهور در این اجلاس شرکت نخواهد کرد.

دلایل عدم شرکت کمابیش قابل پیش‌بینی بود. ایران به‌طور کلی خود را منزوی از جهان تعریف می‌کند، چون اصولاً نظم موجود را نمی‌پذیرد و نپذیرفته است. درحالی‌که چنین منطق شکل‌گیری اجلاس‌هایی در ذیل و در چارچوب نظم موجود جهانی است.

کشورهای شرکت‌کننده با پذیرش آن و در همان چارچوب، ایفای نقش می‌کنند و دنبال افزایش منافع و تحقق اهداف خود هستند. درحالی‌که ایران ایفای چنین نقشی را نمی‌پذیرد. مضحکه‌ترین رفتارها هنگامی بود که برای اعلام موضع نفی این نظام با خدم و حشم ۱۳۰نفری عازم نیویورک و مجمع عمومی می‌شدند تا مثلاً صدای خود را به جهانیان برسانند! درحالی‌که آن رفتار فقط مصرف داخلی داشت و در سطح جهانی نیز فقط هزینه‌های ایران را زیاد می‌کرد.

البته، در کنار این سفرهای سیاحتی، خریدهای سوغاتی هم بود. بنابراین، شرکت ایران در این چنین مجامعی با پیش‌فرض نفی ساختار جهانی  مفید فایده نیست؛ به‌ویژه اگر در سطح رئیس‌جمهور باشد. ولی پاسخ منفی دادن به شرکت در حد وزیر امورخارجه معنای خوبی ندارد و این ظرفیت را دارد که تبعات مذکور در سرمقاله دیروز را متوجه ایران کند.

ابتدا تصور می‌شد که منطق دقیق و متینی پشت این رد دعوت وجود دارد؛ ولی توضیحات آقای عراقچی نشان داد که نه‌تنها منطق دیپلماتیک از ادبیات وزارت متبوع غیب شده است، بلکه دلایل مطرح‌شده کمتر کسی را می‌تواند قانع کند. اولین استدلال ایشان چنین است: «با وجود تمایل به تعاملات دیپلماتیک، نه رئیس‌جمهور پزشکیان و نه من، نمی‌توانیم با کسانی وارد تعامل شویم که به مردم ایران حمله کرده‌اند و همچنان ما را تهدید و تحریم می‌کنند.»

اگر چنین است، چرا در سازمان ملل دنبال نشست و ملاقات با آنان بودید؟

 آیا این گزاره، به معنای نقد رفتار فلسطینیان هم هست که می‌نشینند و برای حل مسئله و‌ جنگ تعامل می‌کنند؟ به‌علاوه، آیا  می‌خواهید تا ابدالدهر گفت‌وگو و تعامل نکنید؟ سپس نوشته‌اند: «ایران همواره نیرویی کلیدی برای صلح در منطقه بوده و خواهد بود.»

اگر ممکن است، توضیح داده شود که در غیاب حضور در چنین نشست‌هایی، مصداق این نقش مهم در کجا متجلی می‌شود؟ آیا ایران توانست در سوریه و لبنان اقدامی که معرف این ادعا باشد، انجام دهد؟ یا منتظر ماندیم که دیگران برای آنجا تعیین‌تکلیف کردند؟

در ادامه نوشته‌اند که: «بااین‌حال، ایران از هر ابتکاری که به نسل‌کشی اسرائیل در غزه پایان دهد و به اخراج نیروهای اشغالگر منجر شود، استقبال می‌کند.»

این گزاره روشن و از سیاست‌های عمومی ایران است؛ ولی پرسش این است که آیا ایران توافق اخیر را گامی به‌سوی تحقق این هدف می‌داند یا آن را در مسیر معکوس تلقی می‌کند؟

در ادامه نوشته‌اند که: «فلسطینیان کاملاً محق هستند که حق اساسی تعیین سرنوشت خود را به دست آورند و همه کشورها بیش از هر زمان دیگری وظیفه دارند که در حمایت از این خواسته قانونی و مشروع به آنان کمک کنند.»

ولی این جملات کاملاً درست هم پاسخی مناسب برای رد دعوت به این نشست نیست. آقای وزیر امورخارجه می‌توانست و یا بهتر است گفته شود که می‌بایست در مورد جزئیات این نشست و‌ نگرانی‌های احتمالی ایران نیز اظهارنظر کند.

این مواضع اگر در همراهی با پایان دادن به جنگ غزه باشد، بسیار پسندیده است و می‌توانست در همان نشست گفته شود. ولی اگر این سخنان در رد این توافق ولو توافق ناپایدار است؛ در این صورت، چنین برداشتی به سود ایران نیست.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

پربازدیدترین
آخرین اخبار