| کد مطلب: ۱۶۴۰۴

سقـوط به روایت سینما

سقـوط به روایت سینما

گروه فرهنگ: سقوط بالگرد رئیس‌جمهور، گرچه یک رخداد تلخ و فاجعه‌بار در عرصه سیاسی و عمومی بود اما از حیث سینمایی هم می‌تواند روایت نشانه‌شناسی شود تا موقعیتی تراژیک را بازنمایی کند؛ اینکه هواپیمایی حامل رئیس‌جمهور و مقامات بلندپایه همراهش در فضایی مه‌آلود و طوفانی، گرفتار می‌شوند و درنهایت به کوه برخورد می‌کند و در فضای سبز جنگل سقوط می‌کند و منفجر می‌شود.

اگر از منظر سینمایی به این سانحه نگاه کنیم، تمام المان‌ها و مؤلفه‌های یک تریلر سیاسی را می‌توان در آن پیدا کرد؛ فضای مه‌آلود کوهستانی، باد و طوفان، انفجار شدید و درنهایت یک سقوط مرگبار. آن‌هم انفجار و سقوط هلی‌کوپتری که حامل رئیس‌جمهور بود. شاید نزدیک‌ترین فیلم ایرانی که صحنه‌ای نزدیک به این موقعیت را در سکانسی ترسیم کرده است، فیلم «خروج» ابراهیم حاتمی‌کیاست؛ فیلمی که یک سکانس آغازین محشر دارد: پیرمردی در آلونکی میان مزارع پنبه خود در خواب است که ناگهان هلی‌کوپتری کلبه فقیرانه‌اش را می‌لرزاند.

هلی‌کوپتر حامل رئیس‌جمهور به‌دلیل نقص فنی در مزرعه پنبه می‌نشیند و آن دیالوگ طلایی که از قول بادیگارد رئیس‌جمهور به فرامرز قریبیان گفته می‌شود: «رئیس من رئیس تو هم هست، رئیس‌جمهور رئیس همه است.» دیالوگی که آشناست و ابراهیم رئیسی هم در یکی از سخنرانی‌ها یا مصاحبه‌هایش جمله‌ای شبیه به این داشت و گفته بود: «من خدمتگزار همه هستم، حتی مخالفانم».

در فیلم «خروج» البته نه‌فقط این سکانس که کل قصه به نام و مقام رئیس‌جمهور گره خورده که براساس رخدادی واقعی هم نوشته شده است. داستان درباره چند پیرمرد کشاورزی است که برای اعاده حق خود تصمیم می‌گیرند با تراکتور به پاستور بروند و با رئیس‌جمهور ملاقات کنند. در سینمای ایران البته تعداد فیلم‌هایی که قصه آن حول درامی که با مقام ریاست‌جمهوری ارتباط داشته باشد زیاد نیست و به چند نمونه محدود می‌شود که مهمترینش همین فیلم «خروج» ابراهیم حاتمی‌کیاست با رویکردی انتقادی. نقد حاکمیت و مسئولانی که خود را بالاتر از مردم می‌دانند و حتی حاضر به گفت‌وگو با آن‌ها نیستند.

رئیس‌جمهور در مزرعه‌ای فرود می‌آید و تیم محافظتی از صاحب مزرعه درخواست نبات یا هر چیزی که فشار افتاده رئیس همه را بازگرداند، می‌کند؛ اما همین تیم حفاظت آقای رئیس اجازه نزدیک شدن این کشاورز را به بالاترین مقام اجرایی کشور نمی‌دهد. در یک صحنه دیگر «ملا»، کشاورزان قصه واژه رئیس‌جمهور را واکاوی می‌کند: «جمهور یعنی مردم، ما هم مردمیم و می‌خواهیم با رئیس‌جمهور صحبت کنیم، جرم که نکردیم.»

از دیگر فیلم‌های ایرانی که عنوان رئیس‌جمهور هم در عنوان آن آمده است، فیلم «تلفن همراه رئیس‌جمهور» است؛ فیلمی به کارگردانی علی عطشانی و نویسندگی جابر قاسمعلی. قصه فیلم درباره پیرمردی است که شغلش باربری است و قصد خرید سیم‌کارت و تلفن همراه را دارد که دست بر قضا سیم‌کارت خاموش سالیان گذشته رئیس‌جمهور، مورد معامله قرار می‌گیرد.

پس از نمایش فیلم برای یکی از مقامات عالی‌رتبه دولتی، مجوز اکران عمومی آن در تاریخ مقرر لغو و تصمیم‌گیری برای اکران یا عدم‌اکران آن به آینده موکول شد. البته یک‌سال بعد این فیلم با اصلاحات جزئی رفع توقیف شد. از دیگر فیلم‌های ایرانی با عنوان و قصه‌ای که به رئیس‌جمهور گره می‌خورد، فیلم «از رئیس‌جمهور پاداش نگیرید» به کارگردانی کمال تبریزی است که خود تبریزی هم در این فیلم در نقش دکتر ظریف، وزیر امورخارجه بازی کرده بود.

قصه فیلم درباره سلیم صفا یک مدیر دولتی است که به پاس خدماتش، از رئیس‌جمهور سفر حج پاداش می‌گیرد اما به‌جای سفر به‌‌عنوان یک مقام عالی‌رتبه، با گروه خدماتی آشپزخانه عازم سفر می‌شود. در این سفر اتفاقاتی برایش می‌افتد که ظاهرش خوشایند نیست، اما همه این اتفاقات ناخوشایند باعث می‌شود به معنا و مفهومی از سفر دست پیدا کند.

در میان سریال‌های ایرانی «مسیر انحرافی» سریالی بود که داستان سقوط یک هواپیمای مسافربری در جزیره‌ای ناشناخته و اتفاقات پیرامون آن را به تصویر می‌کشید. اما در سینمای جهان فیلم‌هایی که با محوریت سقوط هواپیما ساخته شده بیشتر است که برخی از آنها بیشتر در حافظه جمعی مخاطب ثبت شده‌اند. ازجمله فیلم «توقف‌ناپذیر» که داستان آن در یک پرواز اقیانوس اطلس اتفاق می‌افتد و به‌دنبال بیل مارکز، یک مارشال هوایی با بازی لیام نیسون است که پیام‌های متنی مرموز دریافت می‌کند.

با افزایش تنش، مارکز باید قبل از اینکه خیلی دیر شود، مقصر را در بین مسافران و خدمه شناسایی کند. فیلم به‌طرز ماهرانه‌ای فضای تنگ‌هراسی و تنش‌آمیز گیر افتادن در هواپیما را به تصویر می‌کشد و با تشدید ریسک‌ها، تعلیق را تشدید می‌کند. همچنین مضامین اعتماد، فریب و ظرفیت انسانی برای قهرمانی و شرارت را هم بررسی می‌کند. «خاکستری» (۲۰۱۱)، یک فیلم بقای جذاب به کارگردانی جو کارناهان و با بازی لیام نیسون است. داستان فیلم در آلاسکا اتفاق می‌افتد.

داستان، گروهی از کارگران سکوی نفتی را دنبال می‌کند که از سقوط هواپیما جان سالم به در می‌برند و خود را در شرایط یخبندان می‌بینند. بازماندگان با سرمای شدید، گرسنگی و محیطی متخاصم مبارزه می‌کنند و وقتی که توسط گروهی از گرگ‌ها تحت تعقیب بی‌امان قرار می‌گیرند، وضعیت آن‌ها وخیم‌تر می‌شود. «خاکستری» به موضوعات انزوا، مرگ‌ومیر و روح انسانی در مواجهه با ناملایمات می‌پردازد. همچنین مبارزات روانی و عاطفی شخصیت‌ها را در حال دست‌وپنجه نرم کردن با عذاب قریب‌الوقوع بررسی می‌کند.

این فیلم به بررسی مضامین رهبری، رفاقت و پیوندها در موقعیت‌های مرگ و زندگی می‌پردازد. «یونایتد» 93 (2006)، فیلمی قدرتمند و پراحساس به کارگردانی پل گرین گراس است. این فیلم روایتی گیرا و عمیق از وقایعی است که در پرواز 93 خطوط هوایی یونایتد طی حملات 11 سپتامبر در سال 2001 رخ داد. این فیلم روی مسافران و خدمه پرواز 93 تمرکز دارد که با اطلاع از حملات تروریستی هماهنگ‌شده به مرکز تجارت جهانی و پنتاگون، متوجه می‌شوند که هواپیمای آن‌ها نیز توسط تروریست‌ها ربوده شده است.

در یک نمایش قابل توجه از شجاعت و اقدام جمعی، مسافران با آگاهی از عواقب بالقوه تصمیم می‌گیرند با هواپیماربایان مبارزه کنند. این فیلم با تمرکز بر قهرمانی و عزم افراد عادی در مواجهه با موقعیتی خارق‌العاده، به شجاعت و ازخودگذشتگی سرنشینان این پرواز ادای احترام می‌کند. درواقع این فیلم تصویری سوزناک و محترمانه از وقایع ارائه می‌دهد و قدرت و انعطاف‌پذیری روح انسان را در برابر وحشت غیرقابل تصور برجسته می‌کند.

«زنده» (1993)، فیلمی‌ گیراست که داستان واقعی یک تیم راگبی اروگوئه و مصیبت وحشتناک آن‌ها را پس از سقوط هواپیما در کوه‌های دورافتاده آند بیان می‌کند. این فیلم به کارگردانی فرانک مارشال، انعطاف‌پذیری و غرایز باورنکردنی بقای بازماندگان را به تصویر می‌کشد. پس از سقوط، گروه خود را در سرمای کشنده، جدا از دنیای خارج و با منابع محدود مواجه می‌بیند. همانطور که روزها به هفته‌ها تبدیل می‌شوند، آن‌ها با واقعیت سخت وضعیت خود ازجمله سرمای شدید، گرسنگی و از دست دادن امید مواجه می‌شوند.

برای زنده ماندن، آن‌ها تصمیم دردناکی می‌گیرند که به آدمخواری متوسل شوند و اجساد هم‌تیمی‌های متوفی خود را صرف کنند. این فیلم ازطریق داستان‌گویی احساسی خود، کاوش عمیقی در مورد قدرت روح انسان ارائه می‌دهد. این فیلم به‌عنوان شاهدی بر ماهیت تسلیم‌ناپذیر اراده انسانی و پیوندهای رفاقتی است که می‌تواند در مواجهه با ناملایمات غیرقابل تصور شکل بگیرد. البته این فیلم متعلق به سال 1993 است؛ نیازی نیست اکنون از رزرو بلیط هواپیما بترسید.

«پرواز» (2012)، فیلمی جذاب به کارگردانی رابرت زمکیس است که حول محور شخصیت ویپ ویتاکر با بازی دنزل واشنگتن است. ویپ، یک خلبان باتجربه است که با موفقیت یک هواپیمای آسیب‌دیده را فرود می‌آورد و جان بسیاری از مسافران را نجات می‌دهد. درحالی‌که تحقیقات برای تعیین علت حادثه در حال انجام است، فیلم به عواقب سقوط می‌پردازد.

با این حال با پیشرفت تحقیقات، مشخص می‌شود که ویپ با مشکلات شخصی ازجمله اعتیاد به الکل مبارزه می‌کند. این افشاگری لایه‌ای از پیچیدگی را به اقدامات قهرمانانه او می‌افزاید و پرسش‌هایی را درباره ماهیت واقعی قهرمانی ایجاد می‌کند. این فیلم به بررسی کشمکش‌های داخلی ویپ می‌پردازد که سعی می‌کند با مسائل شخصی‌اش روبه‌رو شود و در عین حال از او به‌عنوان یک قهرمان در رسانه‌ها یاد می‌شود.

در حوزه سینما، فیلم‌های مربوط به سقوط هواپیما با کاوش در عمق احساسات و انعطاف‌پذیری انسان در برابر تراژدی، این قدرت را دارند که تماشاگران را مجذوب خود کنند. از نمایش پیچیده قهرمانی و مبارزات شخصی در «پرواز» گرفته تا داستان شگفت‌انگیز بقا در «زنده» و شجاعت در بحبوحه حملات 11 سپتامبر در «یونایتد 93»، این فیلم‌ها شرایط و تصمیم‌های فوق‌العاده را روشن می‌کنند اما هنوز در سینمای ایران باتوجه به اتفاق‌های متعددی که از سقوط هواپیما داریم اما فیلم‌های شاخصی که با محوریت سقوط هواپیما ساخته شده باشند، نداریم.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی