رانت، پول و سینما
دعوای بین اهل فرهنگ و هنر با اهل قدرت و پول و بازار در این ملک، سر دراز دارد. اگر از همین منظر به تاریخ ایران نگاه کنید، میبینید که اهل فرهنگ و هنر و اندیشه همیشه در خطر آسیبدیدن و گرفتار داغ و درفش شدن بودهاند. استثناء هم ندارد، ممکن است در مقاطعی اوضاع اندکی بهتر و بدتر شده باشد اما داستان همیشه به همین شکل بوده و معمولاً طرفین درکی از یکدیگر ندارند.
روشن است که حکم کلی صادر نمیکنم، صدها تاجر و کاسب و بازاری و وزیر و وکیل و حاکم اهل فرهنگ داشته و داریم. اساساً همینها بودهاند که از خلق اثری یا انجام کاری حمایت کرده و اهل فرهنگ را یاری کردهاند. البته که هنرمند و فرهنگی اهل کسبوبازار هم کم نداریم. این هم اشکالی ندارد، اقتصاد فرهنگ اگر از راهش و به قاعده و براساس حفظ، حراست و ارتقای امر فرهنگی و هنری بچرخد، امر مبارکی است.
کار آنجایی به اشکال میافتد که تمام امور با یکدیگر خلط میشوند. بهعبارتی هیچکس بر جای خودش ننشسته. تهیهکننده رانتی، کارگردان حمایتشده و پروژههای صدها میلیاردی با نتایج پوچ، تصاویر کج و معوج و روایتهای مخدوش میشود تولید آثاری فاخر. در همین سازوکار معیوب هم هست که فردی گمنام با تکیه بر «پول» و گسترش شرکتش - که حرف و حدیث هم درباره آن فراوان است - زبان به بیحرمتی و زشتی باز میکند.
شک نکنید که از اهالی کسبوکار - آن هم از نوعی که آن آقای هتاک دارد - حرف بیراه و بیقاعده زدن و مصاحبه ترتیبدادن، بسیار بعید است. حرفها سنجیده بوده و بدهبستانی پسِ آن وجود دارد. کمترین سودش برای گوینده آن حرفها، حرکت در مسیر باد موافق این روزهاست. دیوار اهل فرهنگ و هنر، آن هم از نوع غیررانتی و مستقلش، سخت کوتاه است و فحش دادن به مطبوعات منتقد، سینماگران، ناشران مستقل، نویسندگان و مانند این اصناف، نهتنها سخت نیست بلکه در نهان مشوقهایی هم به همراه دارد. اصلاً چه کسی خودیتر از این آقایی که همه سینماگران و تهیهکنندگان را بیاخلاق میداند؟ حتماً که چنین کسی صلاحیت مدیریت و تصاحب یکی از بزرگترین پلتفرمهای تولیدکننده محتوای تصویری ایران را دارد.
کار به ابتذال کشاندن امر تولید فرهنگی ـ هنری فقط به دست تولیدکنندگان و هنرمندانش نیست. مطلقاً نیست. سرمایهگذاران بیشترین نقش را در به قهقرا رفتن مسیر سینما و تولید فیلم و سریال در ایران داشتهاند. امروز از نظر کمیت و بهدلیل وجود فنآوریهای رسانهای جدیدی چون پلتفرمهای پخش، کار تولید دوباره رونق گرفته. اما با همه این رونق و حجم نسبتاً زیادی که تولید سینمایی و سریالها دارند، کیفیت آثار بهشدت تنزل کرده. سینمای ایران، یکسره در تسخیر فیلمهای کمدی بسیار نازل است و کمتر اثر باکیفیتی تولید میشود. کمدیها هم دیگر شکل و فرمی مانند گذشته ندارند و به تئاترهای «قهوهخانه فلان و بهمان» که در بولینگ سابق روی صحنه میرفتند، میمانند.
اما چرا عرض میکنم که بیشترین تقصیر در تنزل سطح سلیقه تصویری و به قهقرا رفتن سینمای ایران، بعد از وزارت و دستگاه مسئول، برعهده همین تامینکنندگان سرمایه است؟ چون آنها در کوچکترین جزئیات تولید آثار سینمایی دخالت میکنند تا بازگشت سرمایهشان را تضمین کنند یا از سینما به عنوان ابزاری برای کسب وجهه فرهنگی و رفتوآمد با اهل سینما استفاده میکنند.
تمام این تمهیدات هم برای آن است که گذشته خود را بپوشانند، از یادها ببرند که چگونه به پول و سرمایههای هنگفت رسیدهاند، خود را ثروتمندانی مستقل و اهل فرهنگ جلوه بدهند و ازسویدیگر از رانتها و نفوذی که رسانه و رفتوآمد و نشست و برخاست با اهل فرهنگ و هنر به آنها میدهد، استفاده کنند. برای آنها بازی دو سر سود است، برای همین هم باد به غبغب میاندازند و زبان به ناسزا میگشایند و همه را بدون استثناء بیاخلاق خطاب میکنند.