نقش قدرتهای جهانی در عقد صلحنامه گلستان
جدایی قفقاز از ایران
صلحنامه گلستان میان ایران و روسیه تزاری که نخستین قرارداد استعماری و تحمیلی به دولت ایران در دوران جدید است، در زمان خود از سوی ایرانیان بهعنوان یک قرار صلح و آتشبس تلقی شد که نبایستی رنگ دائمی به خود بگیرد اما در قرارداد ترکمنچای واقعیت تلخ خود را به جامعه ایرانی تحمیل کرد و بخشهای مهمی از قلمرو حکومت قاجاری را از ایران جدا کرد. این صلحنامه با وساطت و شراکت بریتانیا به ایران تحمیل شد.
صلحنامه گلستان میان ایران و روسیه تزاری که نخستین قرارداد استعماری و تحمیلی به دولت ایران در دوران جدید است، در زمان خود از سوی ایرانیان بهعنوان یک قرار صلح و آتشبس تلقی شد که نبایستی رنگ دائمی به خود بگیرد اما در قرارداد ترکمنچای واقعیت تلخ خود را به جامعه ایرانی تحمیل کرد و بخشهای مهمی از قلمرو حکومت قاجاری را از ایران جدا کرد. این صلحنامه با وساطت و شراکت بریتانیا به ایران تحمیل شد.
تحولات جهانی و بیخبری در ایران
پس از بروز انقلاب صنعتی عظیم در انگلستان و سرایت آن به سایر ممالک اروپای غربی، منظور اصلی آنان از مناسبات با شرق تجسس بازار برای مصرف مصنوعات صنعتی و به کار انداختن سرمایههای خود بود. سودای تحصیل انحصاری تجاری کالای پرارزش ادویه که به بهای جواهر در بازار اروپا به فروش میرسید، دسترسی به معادن طلا و سایر معادن پرارزش کالاهای دیگر از قبیل پارچههای فاخر، مصنوعات ظریف شرقی و بازار مصرفی بزرگ هند، باعث رقابت دول استعماری بر سر هند گردید و با ظهور ناپلئون در اروپا و از سوی دیگر سلطه کمپانی هند شرقی بر هند این رقابت بین دوقدرت استعماری آن سالها یعنی انگلستان و فرانسه محدود شد.
تشدید این رقابت در نیمه سده هجدهم میلادی در آسیا بهویژه اقیانوس هند و خلیجفارس به ناچار ایران را در گردونه سیاست بینالمللی داخل نمود. اعزام سفیران فرانسوی برای عقد قرارداد با آقامحمدخان در سال ۱۷۹۵ میلادی و قیام تیپو سلطان در هند که از حمایت فرانسویان و کمک افغانها برخوردار بود و همچنین فعالیت فرانسویان در خلیجفارس، انگلیسیها را به فکر استفاده از ایران بهعنوان سدی در جهت حفظ هند انداخت. تقاضای واگذاری ایالت خراسان از سوی فرمانروای جوان افغانستان از فتحعلیشاه قاجار موجبات اقامت سفیر کمپانی و انگلیس در تهران شد که تا این زمان چنین اجازهای به آن دولت داده نشده بود.
به قدرت رسیدن پل اول در روسیه منجر به صلح و اتحاد بین ایران و روسیه شد که پیشتر و در زمان کاترین دوم و آقامحمدخان بر سر گرجستان درگیر شده بودند. این رویداد با اهداف استعماری انگلیس منافات داشت. اما بزرگترین تهدید علیه انگلستان زمانی رخ میدهد که پل اول از ناپلئون شکست میخورد و با ناپلئون پیمان اتحاد و دوستی میبندد. از این پس روسها نیز به دنبال یافتن راهی به سوی هند شدند. بنابراین موضوع تغییر سیاست روسها در قبال ایران و فرانسه و افزایش سیاستهای توسعهطلبانه روسیه به طرف هند تبدیل به یک مشغله فکری و دائمی در لندن گردید.
نقشه حمله زمینی توسط ارتش متحد روس و فرانسه به هندوستان از نظر انگلیسیها غیرقابل دفاع و بسیار پرهزینه بود و عملاً به خاطر بُعد مسافت انتقال سریع نیروهایش امکانپذیر نبود. بنابراین بهترین راهحل دفاع از هندوستان جلوگیری از عبور ارتش متجاوز از خاک ایران و بستن مسیر رسیدن به دروازه هند بود و به این دلیل ساده پای ایران به معادلات سیاسی و رقابتهای استعماری دول اروپایی باز شد که نتیجه آن به انعقاد معاهدات تجزیهطلبانه علیه ایران که یکی از آنها صلحنامه گلستان بود ختم شد.
با عقد قرارداد گلستان در سال ۱۸۱۳ م، ایران سه قرارداد سیاسی و نظامی با انگلیس به ترتیب در سال ۱۸۰۱ به نمایندگی سرجان ملکم، در سال ۱۸۰۹ به نمایندگی سر هارفورد جونز و در سال ۱۸۱۲ به نمایندگی سر گور اوزلی با انگلستان امضا میکند که قرارداد سوم به امضاء انگلستان رسید. مهمترین هدف دولت ایران از انعقاد این قرارداد دریافت کمکهای نظامی و مالی در حین جنگ با یک کشور خارجی بود.
اقدامات پل اول از قبیل صلح با ایران، سپس صلح با ناپلئون دشمن شماره یک انگلیس و در نهایت نقشه حمله به هندوستان، انگلیسیها را مجبور به واکنش سریع نسبت به سیاستهای پل اول کرد. در این راستا انگلستان اقدام به انعقاد قراردادهای سال ۱۸۰۱ با ایران و قتل دسیسهچینی در قتل پل اول امپراطور روس نمود که اعتمادالسلطنه در کتاب منتظم ناصری شرح واقعه را ضبط نموده است. با مرگ پل اول و جلوس الکساندر اول نقشه سیاستهای خارجی روسیه به کلی عوض شد. ابتدا با انگلیسها روابط هند را برقرار نمود، ایران اعلان جنگ داد و دوستی با دولت فرانسه مبدل به دشمنی شد.
آغاز جنگهای ایران و روس
پس از شروع جنگهای دوره اول ایران و روس درسال ۱۸۰۳ م، بهرغم آنکه انگلیسیها براساس ۱۸۰۱ م متعهد به کمک به ایران بودند، عهدشکنی کردند. همین امر بعدها پایهگذار قرارداد فینکن اشتاین بین دولت ایران و فرانسه در سال ۱۸۰۵ گردید.
فتحعلیشاه قاجار به سه دلیل عهدشکنی انگلیسیها، تلافی عهدشکنی انگلیسیها و اعتقاد به شکستناپذیری ارتش روس بدون کمک نظامی خارجی طرح دوستی فرانسه را پذیرفت. اما قراردادهای فینکناشتاین نیز ره به جایی نبرد. حاکم اصفهان محمدحسینخان صدر اصفهانی و پسرش عبداللهخان، که هر دو جیرهخوار انگلیس بودند، مأمور شدند تا از پیشرفت کار فرانسویها جلوگیری کنند. بنابراین فرانسویها در فضای مملو از دسیسه و کارشکنی انگلیسیها و عمال داخلی برخی از ایرانیان فریبخورده وضعی بس دشوار را سپری میکردند و در نهایت قرارداد تیلسیت بین روس و ناپلئون در سال ۱۸۰۷ میلادی و قرارداد فینکناشتاین باعث شد تا عباسمیرزا فرمانده سپاه ایران شرایط صلح روسها که شرایط بسیار بهتری نسبت به پاپان جنگ و قرارداد گلستان وجود داشت را به دست نیاورد. اساس عهدنامه تیلسیت در ایران چنان بود که دولت ایران که خود را برای مقابله با روسیه مهیا میکرد، در سختترین شرایط به حال خود واگذار کرد.
قرارداد تیلسیت هم تهدیدی شد برای ایران زیرا که ارتش روس از جبهه اروپا آزاد شده بود، به جبهه قفقاز و جنگ با ایران اعزام گردید و هم تهدیدی علیه انگلستان گردید. بنابراین انگلستان و ایران با قرارداد جدید ۱۸۰۹ مجمل مجدداً به هم رسیدند. البته دلایل دیگری نیز در پذیرش قرارداد مجمل از سوی ایران وجود داشت؛ اول نیروی دریایی انگلیس که تشدید تهدیدات خود را در خلیجفارس گردآوری کرده بود و تهدید به تصرف جنوب ایران کرده بود. دوم حمایت انگلیس از یکی از نوادگان خاندان زند که مدعی تاج و تخت بود و آغازگر هرج و مرج در ایران شده بود.
ارتش ایران توان دفاع از جنوب و شمال کشور را به طور همزمان نداشت. اما قرارداد مجمل نیز جز زیان چیزی را عاید ایران نساخت. با انعقاد قرارداد مجمل ایران پذیرفت که کلیه قراردادهای سابق با دول خارجی را لغو نماید. به این ترتیب قرارداد فینکناشتاین ملغی شده و تلاشهای فرانسه جهت برقراری صلح روسیه با ایران بینتیجه ماند. در این مدت نیز روسها برای مذاکره درباره صلح پیشنهادهایی دادند. اما سر هارفورد جونز و درباریان سرسپرده انگلیسی نهایت مدعی و تلاش خود را به کار بردند تا از صلح ایران و روس جلوگیری نمایند و در این راه موفق هم شدند. در راستای درخواست فتحعلیشاه مبنی بر حضور سفیر دائم انگلیس در ایران در قرارداد مجمل سر گور اوزلی انتخاب و با متن قرارداد جدید به نام مفصل که تکمیلکننده قرارداد مجمل البته در راستای تصعیف بیشتر ایران بود، عازم ایران گردید.
قبل از انعقاد قرارداد مفصل بین ایران و انگلیس معروفترین سند نفوذ انگلستان در ایران از سوی جورج سوم پادشاه انگلستان به سر گور اوزلی تسلیم گردید. قرارداد مفصل در سال ۱۸۱۲ م آماده امضاء طرفین شد. نکته حائز اهمیت طی سالهای ۱۸۱۰ تا ۱۸۱۲ م حضور میرزاابوالحسنخان ایلچی بهعنوان مهمترین نیروی نفوذی انگلیس در ایران در مناسبات آتی بود که با کمک دولت انگلیس به مقام و منزلت والایی در دربار فتحعلیشاه رسیده بود.
سرگور اوزلی، سفیر بریتانیا در دربار فتحعلی شاه قاجار
پس از مذاکرات اوزلی با فتحعلیشاه، متن قرارداد مفصل برای تصویب نهایی و توشیع پادشاه انگلیس به لندن ارسال شد، اما قرارداد مفصل هیچگاه به تصویب نهایی نرسید؛ چراکه اتحاد روس و انگلیس در اوت 1812 م برقرار گردیده بود. در 16 ژوئیه 1812 م پیمان اتحادی بین انگلستان و روسیه منعقد شد که به موجب آن ائتلاف جدیدی علیه ناپلئون ایجاد نمایند. ایران مجدداً قربانی روابطهای سیاسی دولت انگلیس با سایر دول اروپایی شد و برای چندمین بار طی این سالها انگلیس به ایران خیانت کرد. در این ایام از نوع قراردادها مشخص است که ایران هیچگونه ارزشی نزد این دولتها نداشته و فقط در زمانهای مختلف براساس منافع و شرایط موجود اقدام به عقد قرارداد با ایران میکردند.
ژرژ کانینگ وزیر خارجه، خود از این تعهدات به عنوان عهدنامههای شگفتانگیز احمقانه یاد کرده است. پس از آنکه خطر اتحاد روس و فرانسه و حمله به هندوستان مرتفع میشود، سیاست اصلی انگلستان ضرورت دفع خطر ناپلئون و کمک به ارتش روسیه در صحنه نبرد با فرانسه میشود. بنابراین ایجاد آتشبسی موقت بین روس و ایران و خلاص شدن روسیه از جنگ با ایران میتوانست کمک شایانی برای روسیه باشد. این در حالی بود که با توجه به درگیری سپاهیان روس و فرانسه در جبهه اروپایی و قیام مردم گرجستان علیه روسها، ایران از شرایط نسبتاً مطلوبتری نسبت به روسیه برخوردار بود و چهبسا اگر مداخله انگلیسها نبود ایران پیروز این دوره از جنگها با روسیه میشد.
در این زمان انگلیسیها علاوه بر عهدشکنی با میانجیگری بین ایران و روس با شرایط نابرابر به ایران خیانت کردند تا سندی دیگر بر اوراق مداخله به زیان ایران در جنگهای ایران و روس را به یادگار بگذارند. نتیجه این میانجیگری صلحنامه گلستان بود که توسط سر گور اوزلی سفیر انگلیس در ایران طراحی شد. میتوان گفت پیروزی فرانسه در جبهه جنگ علیه روسیه و برخلاف سیاستهای انگلیس به دلیل اصلی صلحنامه گلستان بود. عباس میرزا خواهان خروج قشون روس از سرزمینهای اشغالی بود اما ژنرال رستیصف ضمن تقاضای آتشبس و اصل وضع موجود فعلی تأکید داشت.
تحمیل صلحنامه گلستان به ایران
اعترافات ژنرال گوردون یکی از ارکان سفارت سر گور اوزلی در ایران، حاوی نکات مهمی بود؛ اول گزارش وضعیت بهتر قشون ایران نسبت به قشون روس در آن موقع از جنگها، دوم حق قانونی ایران بر گرجستان، سوم آرامش داخلی ایران و پنجم وضعیت مالی مناسب قشون ایران که به واسطه کمکهای مالی لندن طبق قرارداد مجمل ایجاد شده بود. بنابراین سر گور اوزلی تلاش کرد تا عوامل بازدارنده صلح بین ایران و روس را از میان بردارد، بنابراین چند راهحل را برای انجام این کار هدفگذاری کرد.
اول ترتیب یک شکست سنگین به قشون ایران بود که در جنگ اصلاندوز با خیانت مستقیم انگلیس به ایران تحمیل شد. دوم ایجاد آشوب در داخل ایران که با دسیسهچینی در شورش خواجه یوسف کاشغری در خراسان اتفاق افتاد. سوم با قطع کمکهای مالی لندن به دربار و قشون ایران شرایط را برای ایران سخت بکنند و چهارم تحمیل دست کشیدن ایران از حق قانونی خود بر گرجستان و دیگر مناطق اشغالشده از طریق فشار عناصر وابسته داخلی که مطیع سر گور اوزلی و دولت لندن بودند. پنجم تلاش برای مجاب کردن شاه ایران تا برای مذاکرات مجدد آتشبس و صلح از ولیعهد و قائممقام بزرگ استفاده نکند که در مذاکرات اصلاندوز حاضر به صلح و خاتمه جنگ با شرایط پیشنهادی روسها نشده بودند و در عوض میرزاابوالحسنخان ایلچی نماینده ایران در مذاکرات صلح باشد.
سر گور اوزلی پس از گرفتن نظر مساعد شاه جهت قبول مذاکرات صلح روانه تبریز میشود و در نامهای به وزیر خارجه انگلیس چنین گزارش میدهد: «با تهدید به قطع پرداخت کمک مالی بالاخره موفق شدم اجازه پادشاه ایران را تحمیل کنم که با نمایندگان دولت روس بدون دخالت میرزای بزرگ داخل مذاکره شوم. اکنون مفتخرم به اطلاع شما برسانم که ما توافق یافتیم به رفیق و متعهد خود روسیه از این ناحیه دور کمک کنیم. زیرا من اختیار تام دارم متارکه جنگ میان ایران و روس را به مدت یک سال به مرحله قطعی برسانم».
عباسمیرزا ولیعهد به قرارداد صلح رضایت نمیدهد تا آنکه تعهدنامه کتبی از سوی سفیر انگلیس دریافت مینماید؛ دال بر اینکه انگلیس مساعی خود را جهت بازستانی قسمتی از سرزمینهای ازدسترفته به کارخواهد گرفت و در ضمن مقرر میشود کمک مالی انگلیس تا بازستانی این اراضی به ایران ادامه خواهد داشت. پس از آن محل مذاکرات صلح دهکده گلستان در شمال قرهباغ تعیین میشود. میرزاابوالحسنخان ایلچی به نمایندگی ایران و ژنرال رتیشچف به نمایندگی روسیه برای مذاکرات صلح تعیین شدند. صلحنامه در تاریخ 25 اکتبر 1813 میلادی مقارن با 3 آبان 1192 شمسی بین دو کشور روس و ایران امضا شد. این قرارداد تماماً توسط سر گور اوزلی و هیئت انگلیسی طراحی شد و در نهایت نیز به تصویب رسید.
جان ویلیام کی درباب این موضوع مینویسد: «ایران را دولت انگلیس دستبسته تحویل روس نمود.» سر پرسی سایکس «انعقاد این عهدنامه شوم بر اثر مساعی عالیه اوزلی میداند». دنیس رایت نیز به این موضوع اشاره کرده و اوزلی را عامل اصلی انعقاد عهدنامه گلستان که برای ایرانیان بسیار صدمهآوربود میداند. طبق یادداشتهای سر گور اوزلی در شرح مسافرت به سنپترزبورگ و ملاقاتش با الکساندر آمده است که همه جا از وی استقبال شده، به افتخارش بادهنوشی کردند و چندین تیر و توپ شلیک کردند و مورد محبت امپراطور روس واقع شده و در نهایت به نشان «سنت الکساندر نویسکی که بالاترین نشان لیافت امپراطوری روسیه است و انفیهدان مرصعی که به تصویر امپراطور مزین بود به منظور قدردانی بهعنوان میانجی به وی اهدا میشود.»
در پی این قرارداد بخشهایی از شمال دولت شاهنشاهی ایران شامل قفقاز، ارمنستان و ایالتهای شرقی گرجستان از ایران سلب و به روسیه تزاری واگذار گردید. البته تعیین حدود خط مرزی به مذاکرات آینده موکول گردید و بعدها طی مذاکرات میرزاابوالحسنخان با امپراطور روس، میرزا ابوالحسنخان دریافت که روسیه چون دیگر از جانب ناپلئون آشفتهخاطر نیست حاضر به استرداد تفلیس و شیروان نیست و انگلیسیها نیز به همین دلیل حاضر به کمک جهت استرداد 17 شهر قفقاز نیستند و بار دیگر عهدشکنی کردند.
براساس این قرارداد بنا شد «بعد از این، امور جنگ و عداوت و دشمنی که تا حال در دولتین علیتین روسیه و ایران بود به موجب این عهدنامه الیالابد مقطوع و متروک و مراتب مصالحه اکید و دوستی و وفاق شدید» برقرار شود؛ هرچند این اتفاق نیفتاد و ایران در دور دوم جنگهای ایران و روس آغازگر جنگ شد.
همچنین ایران پذیرفت حدودی که در اختیار و تسخیر روسیه قرار گرفته به این کشور تعلق پذیرد. بند سوم قرارداد پیشبینی کرده بود: «اعلیحضرت قدر قدرت، پادشاه اعظم مالک بالاستقلال کل ممالک ایران به جهت ثبوت دوستی و وفاقی که به اعلیحضرت خورشید رتبت، امپراطور کل ممالک روسیه دارند به این صلحنامه به عوض خود و ولیعهدان عظام تخت شاهانه ایران ولایات قراباغ و گنجه که الآن موسوم به الیزابت پول است و الکای خوانیننشین شکی، شیروان، قوبٌه، دربند، بادکوبه و هر جا از ولایات طالش را با خاکی که الآن در تحت تصرف دولت روسیه است و تمامی داغستان، گرجستان، محال شوره گل، آچوق باش، کورنه، مینگرلی، آبخازی و تمامی الکا و اراضی که در میانه قفقازیه و سرحدات معینهالحاله بوده و نیز آنچه از اراضی دریای قفقازیه الی کنار دریای خزر متصل است مخصوص و متعلق به ممالک آمپیریه روسیه میداند.»
روسیه تزاری متعهد شد از حکومت ولیعهد و فرزندان او از سلسله قاجار حمایت کند و آن را به رسمیت بشناسد. فصل چهارم قرارداد تصریح کرد: «اعلیحضرت خورشید رایت، امپراطور قدر قدرت، پادشاه اعظم ممالک ایران به جهت اثبات این معنی که بنابر همجواریت طالب و راغب است که در ممالک شاهانه ایران مراتب استقلال و اختیار پادشاهی را در بنای اکید مشاهده و ملاحظه نمایند، لهذا از خود و از عوض ولیعهدان عظام اقرار مینمایند که هر یک از فرزندان عظام ایشان که به ولیعهدی دولت ایران تعیین میگردد هرگاه محتاج به اعانت و امدادی از دولت روسیه باشد مضایقه ننماید، تا از خارج کسی نتواند دخل در مملکت ایران نماید و به امداد و اعانت روس دولت ایران مستقر و محکم گردد، و اگر در سر امور داخله مملکت ایران فیمابین شاهزادگان مناقشتی باشد، دولت روس را در آن میانه کاری نیست، تا پادشاه وقت خواهش نماید.»
کشتیرانی برای هر دو کشور در دریای خزر به رسمیت شناخته شد اما برخورداری از کشتی جنگی تنها به روسیه تزاری اختصاص یافت. فصل پنجم قرارداد در این زمینه تصریح کرده بود: «کشتیهای دولت روسیه که برای معاملات بر روی دریای خزر تردد مینمایند به دستور سابق مأذون خواهند بود که به سواحل و بنادر جانب ایران عازم و نزدیک شوند و زمان طوفان و شکست کشتی از طرف ایران اعانت و یاری دوستانه نسبت به آنها بشود. کشتیهای جانب ایران هم به دستور سابق مأذون خواهند بود که برای معامله روانه سواحل روسیه شوند و به همین نحو در هنگام شکست و طوفان از جانب روسیه اعانت و یاری دوستانه درباره ایشان معمول گردد.
کشتیهای عسکریه جنگی روسیه به طریقی که در زمان دوستی و یا در هر وقت کشتیهای جنگی دولت روسیه با علم و بیدق در دریای خزر بودهاند حال نیز محض دوستی اذن داده میشود که به دستور سابق معمول گردد و احدی از دولتهای دیگر سوای دولت روس کشتیهای جنگی در دریای خزر نداشته باشد.» قرارداد گلستان نخستین قرارداد در دوره معاصر بود که بخش بزرگی از قلمرو ایران را تجزیه کرد و زمینهساز قراردادهای بعد از خود و پیشروی روسیه در قلمرو ایران شد.
*توضیح عکس: نبرد سلطانآباد که با پیروزی عباسمیرزا بر نیروهای روسیه تزاری همراه بود. این نقاشی حمله عباس میرزا را نمایش داده است.