امنیت منطقهای در برابر تهدید منطقهای/درباره دو چهره یک روز در خاورمیانه
روز سهشنبه ۱۸شهریور۱۴۰۴، خاورمیانه میان صلح و جنگ در نوسان بود. دو رخداد همزمان که همچون دو تصویر موازی، واقعیت پیچیده این منطقه را عریان ساختند.

روز سهشنبه ۱۸شهریور۱۴۰۴، خاورمیانه میان صلح و جنگ در نوسان بود. دو رخداد همزمان که همچون دو تصویر موازی، واقعیت پیچیده این منطقه را عریان ساختند. در قاهره، ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی پس از جنگ یکروزه آمریکا و اسرائیل علیه ایران، به توافق رسیدند؛ توافقی که میتوان آن را معیار و شیوهنامهای برای «صلح پس از جنگ» نامید. اما در همان روز، تنها چند صد کیلومتر دورتر، اسرائیل با حمله به قطر شعلههای جنگی تازه را برافروخت.
این تقارن عجیب بار دیگر نشان داد که خاورمیانه همیشه میان صلحی لرزان و جنگی شعلهور در نوسان است. توافق ایران و آژانس در قاهره صرفاً یک سند فنی نبود. آنچه در قاهره رخ داد، بیش از همه جنبه نمادین داشت: ایران میخواست نشان دهد که حتی پس از جنگی پرهزینه و تحمیلی، هنوز ظرفیت بازگشت به مسیر گفتوگو و دیپلماسی را دارد. جامعه جهانی با این توافق دریافت که تنها از طریق دیپلماسی میتوان ایران را به بازیگری متعهد و فعال در منطقه تبدیل کرد نه از راه جنگ یا فشارهایی مانند مکانیسم ماشه. صلح قاهره در واقع آزمونی برای ایران هم بود تا از تصویر «کشور درگیر در جنگ» فاصله بگیرد و به جای آن خود را به عنوان «بازیگر عقلانی» معرفی کند.
در سیاست بینالملل، همین تغییر تصویر است که میتواند زمینهساز روابط تازه و حتی بازتعریف موازنهها شود. اما همان روز اسرائیل معادله را برهم زد. حمله اسرائیل به قطر حامل پیام روشنی بود: هر صلحی در خاورمیانه مخالف آرمان تجاوزطلبانه «اسرائیل بزرگ» است. اگر زمانی این یک آرزوی پنهانی بود، امروز با اقدامهای ترامپ و سران اسرائیل به هدفی راهبردی و آشکار تبدیل شده است.
حمله اسرائیل به قطر نشان داد که حتی در لحظهای که منطقه در حال تنفس از یک جنگ کوتاه است، میتواند جبههای تازه بگشاید و آتش دیگری برافروزد. حمله به قطر تنها یک اقدام نظامی نبود؛ بلکه تلاشی برای تحمیل شیوهنامهی امنیتی اسرائیل در طرح «سرائیل بزرگ» و تغییر نقشه خاورمیانه است. در این طرح، اسرائیل با پشتوانه روشن و آشکار آمریکا، علاوه بر گسترش سرزمینی، به منابع و میادین نفت و گاز کشورهای منطقه نیز چشمداشت خاص دارد. این حمله پیامی روشن به کشورهای عربی حوزه خلیجفارس و خاورمیانه داشت: تادها و پاتریوتها از شما دفاع نخواهند کرد.
۱۸ شهریور ۱۴۰۴ نماد تضاد ذاتی خاورمیانه بود. قاهره صحنه امضای توافق و پیوندهای دیپلماتیک و دوحه صحنه دود، انفجار و آغاز جنگی تازه بود. این دو تصویر متضاد در کنار هم، پرسش بزرگتری را پیش میکشند: شیوهنامهی صلح در خاورمیانه چیست؟ آیا صلح فقط به معنای امضای توافقی کوتاهمدت است، یا آنکه باید ریشه در ارادهای جمعی برای مهار خشونت و بازتعریف نظم منطقهای داشته باشد؟ صلح قاهره اگرچه دستاوردی مهم بود، اما در برابر حمله اسرائیل به قطر بلافاصله شکننده و لرزان به نظر رسید. همین امر نشان میدهد که معیار صلح در خاورمیانه را نمیتوان در «توافقهای دوجانبه» یا «بیانیههای رسمی» جستوجو کرد. صلح در این منطقه زمانی واقعی خواهد بود که با مهار یکجانبهگرایی نظامی و بازتعریف امنیت جمعی همراه شود.
«مهار یکجانبهگرایی نظامی» باید به گونهای باشد که هیچ کشوری نتواند با یک حمله نظامی کل روندهای دیپلماتیک منطقه را از هم بگسلاند. در «بازتعریف امنیت جمعی»، کشورهای منطقه و بهویژه حوزه خلیجفارس اکنون باید بهروشنی دریافته باشند که امنیت آنها در گرو پایگاههایی نیست که به ارتش آمریکا دادهاند. آنها در موقع لزوم پدافندهای خود را خاموش میکنند و هیچ موشک بازدارندهای به سوی هواپیماهای متجاوز شلیک نخواهد شد. در واقع، پاتریوتهای استقراریافته در کشورهای حوزه خلیج فارس هیچگاه قرار نیست به سمت اف۳۵هایی شلیک کنند که برای زدن اهدافی در همین کشورها به پرواز درآمدهاند. بنابراین، در برابر نقشه اسرائیل بزرگ، کشورهای خاورمیانه باید طرح تازهای از امنیت منطقهای تعریف کنند.
کشورهای عربستان، ایران، ترکیه، مصر، عراق، کویت، امارات، قطر و سایرین باید با تفاهم و درک مشترک، پایههای همکاری و امنیت مشترک و پایدار منطقهای را در برابر تهدید مشترک در دستور کار سریع خود قرار دهند. سازمان کشورهای صادرکننده نفت اوپک، الگویی باارزش برای در پیش گرفتن این راهبرد است. دهم تا چهاردهم سپتامبر هر سال یادآور تشکیل سازمان اوپک است که توانست منافع اقتصادی ضعیفترین و بیدفاعترین کشورهای دارای نفت را برای مدت ۶۵سال در برابر غولهای صنعت و اقتصاد جهان تضمین کند. اکنون که نوبت امنیت است، باید از همان شیوه اوپک درس آموخت. کشورهای منطقه خلیج فارس و خاورمیانه باید با تشکیل سازمانی مانند اوپک، این بار برای تضمین امنیت و جغرافیای سیاسی خود همت بگمارند.
روزی که قاهره صلح نوشت و دوحه در آتش سوخت، به ما یادآوری کرد که خاورمیانه همیشه دو چهره دارد. هیچ پیروزی دیپلماتیکی در این منطقه مطمئن و پایدار نیست مگر آنکه ساختارهای امنیتی و سیاسی آن دگرگون شوند. معیار صلح در خاورمیانه نه صرفاً توافق ایران و آژانس، و نه حتی پایان یک جنگ کوتاه است؛ معیار واقعی صلح، توانایی این منطقه در ایجاد امنیت و نظمی جمعی و پایدار است. تا آن زمان، خاورمیانه همچنان میان آتش جنگ و صلح لرزان سرگردان خواهد ماند. کشورهای خاورمیانه باید با درس از اوپک، سازمانی برای امنیت جمعی بسازند تا از چرخه جنگهای بیپایان و یک تهدید آشکار منطقهای در امان بمانند.