| کد مطلب: ۴۹۸۳۱

طی مسیر از توحید به طلسم

افزایش گرایش به خرافات نشانه یک هشدار جدی است: بخشی از جامعه از عقلانیت فاصله گرفته و به شبه‌علم و خرافه نزدیک شده است و برای این هدف دین موجود را بهترین پوشش قرار داده است. این روند را نمی‌توان با نصیحت یا توبیخ متوقف کرد. راه‌حل در بازسازی اعتماد، اصلاح آموزش و عرضه معنویتی اصیل و به‌هنگام کردن منطق و پیام دین با مقتضیات روز است.

حجت‌الاسلام علوی طهرانی که در ۲۹سال گذشته امام جماعت یک مسجد مهم در تهران بوده است، اخیراً گفته است: زمانی ۹۰درصد پرسش‌های مردم اعتقادی بود، ولی امروز از صد سوال، صد و ده سوال! راجع به طلسم و خرافات است؛ به تعبیر او «این فاجعه است».

چرا چنین شده است؟ این تغییر یک حادثه سطحی نیست، بلکه نشانه‌ی دگرگونی عمیق در نوع دینداری و چگونگی و‌ نسبت رابطه جامعه با نهاد دین است. پرسش اصلی اینجاست: چرا این جامعه‌ که روزگاری دغدغه خدا، معاد، اخلاق، عدالت و معنویت را داشت، اکنون به طلسم و رمالی و جادو پناه برده است؟ و پاسخ خود دراین‌باره را هم از روحانیون می‌خواهد.

جالب است که در اسلام همه این کارها به صراحت نهی و حرام اعلام شده است. یکی از دلایل مهم، شکاف میان دین رسمی با موضوعات و مسائل زندگی روزمره مردم است. وقتی مردم در مسائل واقعی خود چون خانواده، عدالت اجتماعی، مبارزه با فساد یا بحران‌های اقتصادی پاسخی روشن از نهاد دین نمی‌گیرند، به سراغ خرافات و جادو و راه‌هایی می‌روند که وعده‌ حل سریع می‌دهند.

طلسم بخت‌گشایی، دعا برای رزق و روزی یا جادو برای رفع بیماری در نگاه بسیاری عملی‌تر از مباحث سنگین کلامی جلوه می‌کند. در عمل هم دیده‌اند مباحث اساسی نتیجه‌ای ملموس برای آنها نداشته است.

از سوی دیگر، آموزش رسمی دینی در مدارس و رسانه‌ها بیشتر مبتنی بر کلیشه و حفظیات و معجزات بوده است. به دانش‌آموز و جوان یاد نمی‌دهند که پرسشگری بخشی از ایمان است. او دین را نه به‌عنوان نظامی عقلانی، بلکه به‌صورت مجموعه‌ای از احکام و شعارهای تکراری و غیرقابل تغییر و حتی خرافی تجربه کرده است. در نتیجه، وقتی در بحران روحی یا خانوادگی قرار می‌گیرد، به‌جای رجوع به استدلال دینی، به‌ دنبال راه‌حل‌ها یا معنویتی ساده و فوری می‌رود.

این وضعیت هنگامی تشدید می‌‌شود که در فضای مجازی، فیلم‌های کوتاه و سخیف از برخی روحانیون درباره معجزات امامان و عرفا و... منتشر می‌‌شود که موجب وهن دین است و مردم طرفدار عقلانیت و اندیشه را بیزار از این تصورات می‌کند و دور چنین دینی را خط می‌کشند. عجیب اینکه روحانیون برجسته هم در برابر این اظهارات سخیف سکوت می‌کنند.

بحران اعتماد اجتماعی نیز نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. وقتی عملکرد نهادهای رسمی، چه دینی و چه سیاسی، کمتر شفاف یا کارآمد باشد، مردم به منابع غیررسمی روی می‌آورند. خرافات و رمالی به دلیل ارائه راه‌حل‌های فردی و شخصی، برای افراد ضعیف که دنبال راهی برای خروج کم‌هزینه از بن‌بست‌های زندگی هستند، مطمئن‌تر و در دسترس‌تر به نظر می‌رسد. افزون بر این، در جامعه‌ای پرتنش و بی‌ثبات، طلسم و جادو نوعی آرامش روانی و احساس کنترل بر زندگی می‌دهد؛ هرچند این آرامش خیالی باشد.

مسئولیت این وضعیت، لزوماً بر دوش مردم نیست. موضوعی که عمومی شود  حتماً علت سیاسی و اجتماعی دارد. واقعیت آن است که نهاد دین نتوانسته آن تصویر کارآمد و عقلانی از دین را که پیش از انقلاب ساخته شده بود و مردم بر آن اساس انقلاب کردند را اکنون به‌روز کند. وقتی دین رسمی با زبان امروز سخن نمی‌گوید، طبیعی است که میدان برای خرافات و شبه‌معنویت باز شود. برای بازگشت از این وضعیت، انجام چند اقدام ضروری به نظر می‌رسد:

نخست، بازنگری در آموزش دینی: به‌جای اجبار و حفظیات، باید پرسشگری و عقلانیت تقویت شود.

دوم، پاسخ به مسائل واقعی زندگی: دین اگر در اقتصاد، مدیریت، خانواده و حقوق زنان و‌ کودکان، عدالت و نظم اجتماعی، روابط خارجی یا بحران‌های اخلاقی کارآمدی نشان دهد، جا برای ظهور خرافه و جادو تنگ می‌‌شود و برعکس.

سوم، شفافیت و اعتمادسازی: بدون اعتماد عمومی هیچ اصلاحی پایدار نیست.

چهارم، مقابله هوشمندانه با خرافات: نه صرفاً محکوم‌کردن مردم، بلکه نقد علمی و فرهنگی دعا‌نویسی و خرافات.

و پنجم، ارائه معنویت اصیل و زنده: مردم باید معنویت را در عبادت، اخلاق، هنر و تجربه اجتماعی و مهم‌تر از همه در رفتار حاملان دین ببینند و بیابند، نه در طلسم و جادو. همه اینها نیازمند رسانه‌ای کارآمد است که خرافات و رمالی را به نقد بکشد، نه اینکه مروج آن باشد.

افزایش گرایش به خرافات نشانه یک هشدار جدی است: بخشی از جامعه از عقلانیت فاصله گرفته و به شبه‌علم و خرافه نزدیک شده است و برای این هدف دین موجود را بهترین پوشش قرار داده است. این روند را نمی‌توان با نصیحت یا توبیخ متوقف کرد.

راه‌حل در بازسازی اعتماد، اصلاح آموزش و عرضه معنویتی اصیل و به‌هنگام کردن منطق و پیام دین با مقتضیات روز است. تنها در این صورت است که پرسش‌های جدی و اعتقادی و عقلانی از دین، می‌توانند دوباره جای خود را در ذهن مردم باز کنند. ظاهراً برخی در ساختار رسمی علاقه‌ای به چنین تحولی ندارند و از خرافات بیشتر از عقلانیت استقبال می‌کنند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

پربازدیدترین
آخرین اخبار