| کد مطلب: ۱۲۵۱۷
خاندان دیپلمات

خاندان دیپلمات

در میان شخصیت‌های سیاسی تاریخ معاصر ایران کسانی که از خاندانی بزرگ برخاستند و پیشه پدران خود را پی گرفتند، کم نبودند. از احمد قوام، حسن وثوق و محمدعلی فروغی تا محمد مصدق همگی از خاندان‌های بزرگ قاجاری بودند که در دوران پهلوی نیز منشأ اثر شدند. دوران قاجار سرآمد بهره‌گیری از خاندان‌های دیوانسالار بود که تا دوران پهلوی دوم نیز استمرار داشت و بسیاری از شخصیت‌های سیاسی این دوران استمرار خاندان‌های دیوانسالار بودند اما شاید هیچ‌یک از این خاندان‌ها به اندازه خاندان انصاری مستمر در زمینه دیپلماسی حضور نداشتند؛ خاندانی که از زمان فتحعلیشاه قاجار منصب بالا یافت و از دوران محمدشاه و ناصرالدین‌شاه به وزارت امور خارجه دست یافتند و تا چهار نسل و پایان دوران پهلوی حضوری مؤثر و عمیق در دستگاه دیپلماسی ایران داشتند. خاندان انصاری که تا پایان دوران قاجار تا منصب وزارت امور خارجه در قدرت حضور داشتند، در دوران پهلوی نیز به‌عنوان سفیر و معاون در وزارت امور خارجه خدمت کردند و با وصلت فرح دیبا و محمدرضاشاه پهلوی قدرتی بیشتر یافتند. همسر محمدعلی مسعودانصاری معاون وزیر امور خارجه و سفیر ایران در ایتالیا و سازمان ملل و یکی از اعضای این خاندان دخترخاله فرح دیبا بود. پس از پایان حکومت پهلوی و برقراری حکومت جمهوری اسلامی این رشته گسسته شد و از این خاندان، دیگر کسی دیپلمات نشد. آخرین شخصیت‌های معروف از این خاندان احمدعلی مسعودانصاری سال‌ها در کنار رضا پهلوی نقش اپوزیسیون داشت و در نهایت از او جدا شد و به ایران بازگشت و به افشاگری علیه او و فرح دیبا دخترخاله خود پرداخت. اما نوش‌آفرین انصاری فرزند عبدالحسین مسعودانصاری در عرصه فرهنگ بخت بلندی یافت و به نویسندگی و پژوهش در علوم کتابداری پرداخت و با علامه دوران مهدی محقق، رئیس هیئت‌مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ازدواج کرد و اکنون از بزرگان زنده فرهنگ و ادبیات ایران محسوب می‌شود.

خاندان مسعودانصاری در دوره‌های مهمی چون جنگ هرات دوره محمدشاه و ناصرالدین‌شاه و همچنین جنگ جهانی اول و اعزام هیئت ایران به کنفرانس صلح ورسای تا برقراری روابط با دولت انقلابی شوروی و قرارداد مهم مؤدت میان ایران و شوروی سکاندار دستگاه سیاست خارجی ایران بودند و تعدادی از آنان نیز به‌عنوان سفیر و دیپلمات به ایران خدمت کردند.

 

شروع سروری خاندان انصاری

داستان خاندان انصاری از کنار یکی از مصلحان تاریخ معاصر ایران یعنی عباس‌میرزا آغاز شد که با گردآوردن فرهیختگان و دلسوزترین دیوانسالاران قصد داشت به نوسازی ایران همت گمارد. میرزامسعود ایشلیقی گرمه‌رودی پسر میرزاعبدالرحیم، وزیر آذربایجان نخستین محصل ایرانی بود که زبان فرانسه را نزد فرانسوی‌ها فرا گرفت. مسلط به زبان‌های فرانسه و روسی بود و متن فرانسوی عهدنامه ترکمانچای را به فارسی ترجمه کرد. میرزامسعود نخست به‌عنوان مستوفی آذربایجان در کنار عباس‌میرزا به خدمت قاجاریه درآمد و به مرور پله‌های ترقی را طی کرد. زمانی که سفیری از جانب ناپلئون بناپارت به ایران آمد در دربار به دنبال کسی بودند که بتواند سخنان این مرد فرنگی را ترجمه کند و دیلماج او و شاه شود؛ قرعه به نام میرزامسعود‌گرمه‌رودی افتاد. میرزامسعود در آذربایجان و نزد کشیش‌های فرانسوی، این زبان را آموخته بود و به همین واسطه به تهران فراخوانده شد. پس از آن بود که گریبایدوف، وزیر مختار روس در تهران، بر سر بازگرداندن زنان گرجی و ارمنی که در تهران به ازدواج رجال قاجاری درآمده بودند، غائله‌ای به پا کرد و خشم عوام را برانگیخت و خود بر سر این غائله جان باخت. میرزامسعود ماموریتی دیگر یافت که ارج و قربش را بیشتر کرد. به فرمان عباس‌میرزا، هیئتی به ریاست خسرو میرزا فرزند او برای مذاکره با پاسکویج فرمانروای کل قفقاز اعزام و سپس این هیئت به منظور عذرخواهی، رهسپار پطرزبورگ گردید که میرزا مسعود نیز همراه آنان بود. میرزامسعود پس از فوت فتحعلیشاه، با شاه بیگم ضیاءالسلطنه دختر فتحعلیشاه ازدواج کرد و بیش از پیش به دربار قاجار نزدیک شد و حدود ۱۵ سال، تمام دوران محمدشاه نوه فتحعلیشاه و پسر عباس‌میرزا و اوایل سلطنت ناصرالدین‌شاه وزیر امور خارجه بود. دوران محمدشاه قاجار یکی از پرفروغ‌ترین دوران تلاش برای تجدد و نوسازی در ایران بود که کمتر به آن پرداخته شده است. در دوران محمدشاه پنج تن از جوانان مستعد ایرانی برای تحصیل به اروپا گسیل شدند که میرزاحسین‌خان سپهسالار صدراعظم آینده ایران و میرزاصالح شیرازی، نخستین روزنامه‌نگار ایرانی از آن جمله بودند. نخستین روزنامه ایران یعنی کاغذ اخبار در دوران محمدشاه منتشر شد و نخستین چاپخانه سنگی نیز در همین دوران در اصفهان شروع به کار کرد. محمدشاه ضمن فرمان آزادی اعتقاد و دین به نوسازی سازمان اداری حکومت همت گماشت و حکومت مرکزی را در مقابل خودسری حاکمان ولایات تقویت کرد. میرزا مسعود در چنین دورانی که روابط محمدشاه با اروپایی‌ها نیز گرم بود سکان وزارت امور خارجه را برعهده داشت. جنگ هرات و تهدید نظامی ایران از سوی انگلیس در این دوران رقم خورد.

میرزامسعود در سال‌های 1255 و 1256 ه‍.ق حاکم خراسان بود و در وضعیتی غیرمعمول همچنان پست وزارت امور خارجه را نیز برعهده داشت و کارها را به پسرش میرزاعلی انصاری محول کرده بود. پس از مشخص شدن اشتباه پسرش در سال 1256 ه‍.ق ، از کار برکنار شد و میرزاابوالحسن‌خان شیرازی که در دوره فتحعلیشاه وزیر امور خارجه بود، جانشین او شد. پس از مرگ ابوالحسن شیرازی، او مجدداً وزیر امور خارجه شد و تا زمان پادشاهی ناصرالدین‌شاه، عهده‌دار این سمت بود. او سرانجام در سال ۱۲۶۵ق در عتبات عالیات در۶۰سالگی از دنیا رفت. پس از درگذشت میرزامسعود انصاری، سکان وزارت امور خارجه مدت کوتاهی در اختیار محمدعلی شیرازی بود و پس از او به میرزاسعیدخان انصاری مؤتمن‌الملک پسرعموی میرزامسعود سپرده شد. میرزا سعیدخان انصاری ابتدا از ملاهای خوش‌نویس و فاضل گرمرود آذربایجان و به ملامحمدسعید انصاری معروف بود. در ذی‌القعده ۱۲۶۴ ه‍.ق که ناصرالدین‌شاه به‌همراهی امیرکبیر از تبریز برای جلوس به تهران می‌آمد، ملامحمدسعید در قریه باسمنج برای تقدیم عرض حالی به خدمت امیر رسید. امیر چون خط و ربط او را پسندید وی را به خدمت خود گرفت و هنوز تهران نرسیده او را منشی و کاتب اسرار خود کرد چنان‌که در تمام مدتی که امیر بر سر کار بود یک قسمت از احکام و دستورهای او به خط خوش همین ملاسعید که بعدها میرزاسعید شد، صادر می‌گردید. بعد از فوت میرزامحمدعلی‌خان شیرازی وزیر دول خارجه که در هجدهم ربیع‌الثانی ۱۲۶۸ ه‍.ق  اتفاق افتاد، میرزا سعید از طرف ناصرالدین‌شاه به لقب خانی و دبیری مَهامِّ خارجه یا به اصطلاح امروزی به کفالت آن وزارتخانه منصوب شد و در ربیع‌الثانی ۱۲۶۹ ه‍.ق رسماً به وزارت خارجه برقرار گردید و بعدها لقب مؤتمن‌الملک یافت. دوره اول وزارت خارجه میرزا سعیدخان مؤتمن‌الملک از سال ۱۲۶۹ تا ۱۲۹۰ ه‍.ق یعنی بیش از بیست و یک سال طول کشید تا آنکه میرزاحسین‌خان سپهسالار پس از افتادن از صدارت از طرف ناصرالدین‌شاه به وزارت خارجه منصوب شد میرزاسعیدخان به تولیت آستانه رضوی رفت. در سال ۱۲۹۷ ه‍.ق پس از عزل سپهسالار بار دیگر مؤتمن‌الملک به وزارت خارجه برگشت و این بار در این مقام بود تا در سن هفتادسالگی در سال ۱۳۰۱ ه‍.ق در تهران درگذشت. میرزا سعید در انشاء و حسن خط و احاطه بر اشعار عربی و فارسی در عهد خود کم‌نظیر بود.

علاوه بر پسرعمو فرزندان میرزامسعود نیز وارد دستگاه سیاست خارجی شدند و از میان آنها میرزاحسن‌خان نایب‌الوزاره شاخص‌تر از همه شد. میرزا پس از گذراندن تحصیلات متداول زمان، وارد وزارت امور خارجه شد و سی سال در آن وزارتخانه مشاغل مهم داخلی و خارجی داشت. در قفقاز کنسول حاج‌طرخان و سرکنسول بادکوبه و مدتی نیز معاون وزارت امور خارجه و سرانجام رئیس محاکمات آن وزارتخانه شد. هنگامی که میرزانصراله‌خان مشیرالدوله در زمان مظفرالدین‌شاه به وزارت امور خارجه منصوب شد، چون با نایب‌الوزاره مناسبات خوبی نداشت، او را از ریاست اداره محاکمات برکنار و خانه‌نشین کرد. وی در سال ۱۳۲۰ ه‍.ق در تهران از دنیا رفت.

 

از کنفرانس صلح تا بنای روابط با شوروی

علی‌قلی‌خان چهارمین فرزند میرزاحسن‌خان نایب‌الوزاره، که بعدها لقب مشاورالممالک یافت، یکی از شاخص‌ترین اعضای خاندان انصاری است که نخست به‌عنوان وزیر امور خارجه در کنفرانس صلح ورسای در دولت حسن وثوق به ریاست هیئت اعزامی ایران عازم فرانسه برگزیده شد تا دعاوی ایران را در این کنفرانس مطرح کند که ماموریتی مهم اما ناکام بود و در درجه دوم به‌عنوان سفیرکبیر ایران عازم شوروی شد و پایه گذار روابط ایران با دولت جدید انقلابی شد و منجر به عقد قرارداد مؤدت 1921 میان ایران و شوروی شد؛ قراردادی که ضمن بخشیدن بانک استقراضی به ایران، با لغو قراردادهای استعماری دوران روسیه تزاری تا مدت‌ها شیرینی بزرگی برای ایرانیان را رقم زد.

علی‌قلی، در جوانی برای ادامه تحصیل به طرابزون رفت و در مدرسه ژزوئیت‌های کاتولیک به دانش‌اندوزی پرداخت و از جمله افزون بر فراگیری زبان روسی، فرانسوی را نیز چنان آموخت که با روانی به آن سخن می‌گفت و به‌خوبی می‌نوشت. در سال ۱۳۰۵ ه‍.ق با سمت مترجمی وارد وزارت امور خارجه شد. هنگام تاج‌گذاری نیکلای دوم، امپراطور روسیه، دولت ایران هیئتی را به ریاست شاهزاده عباس‌میرزا ملک‌آرا، برای عرض تبریک و شرکت در مراسم تاج‌گذاری به مسکو فرستاد که علی‌قلی‌خان انصاری یکی از اعضای آن بود. وی که مورد توجه میرزا علی‌اصغر اتابک صدراعظم ایران بود، پس از قتل ناصرالدین‌شاه، امین تذکره خراسان شد. تذکره اوراق رسمی بود که حکم گذرنامه‌های امروزی را داشت و به افرادی که از آذربایجان و خراسان برای کار به روسیه می‌رفتند، فروخته می‌شد. بعدها ۱۴ سال دبیر اول سفارت روسیه در دوره تزاری شد. پس از مشروطیت، کاردار ایران در استانبول شد. بعد از استبداد صغیر به تهران آمد و به مقام مدیرکلی و معاونت وزارت امورخارجه منصوب شد. درسال 1294 در کابینه عبدالحسین میرزا فرمانفرما به وزارت خارجه معرفى شد و قریب دو ماه وزیر خارجه بود. در سال 1296 در کابینه مستوفى‌الممالک مجدداً وزیر خارجه گردید. در کابینه بعدى که به ریاست صمصام‌السلطنه تشکیل شد، همچنان وزیر خارجه بود. هنگامى که وثوق‌الدوله براى بار دوم به نخست‌وزیرى رسید، وزارت خارجه را به او سپرده و تا اواسط سال 1298 در آن سمت بود. در همین سمت بود که در رأس هیئتی به امر احمدشاه، عازم پاریس شد تا در مذاکرات صلح ورسای شرکت کند؛ اما انگلیسی‌ها از ورود آنان جلوگیری کردند. در این هیئت که ریاستش را علی‌قلی‌خان انصاری، مشاورالممالک، وزیر امور خارجه برعهده داشت، محمدعلی فروغی ذکاءالملک، سیدابوالقاسم خان انتظام‌الملک، رئیس کابینه وزارت خارجه، میرزا‌حسین خان معین‌الوزاره وزیر سابق فواید عامه و تجارت، آدلف پرنی، مستشار وزارت عدلیه و میرزا عبدالحسین خان انصاری (پسر مشاورالممالک) عضویت داشتند. هیئت با کارشکنی و عدم همکاری صدراعظم حسن وثوق نتوانست حضور جدی در کنفرانس صلح ورسای داشته باشد. وثوق‌الدوله که در این زمان مشغول مذاکرات پنهانی قرارداد 1919 با انگلیسی‌ها بود، راه را بر مذاکرات این هیئت بست و بریتانیا با این استدلال که حضور مستقل ایران در این کنفرانس با روح مذاکرات جاری در تهران منافات دارد، مانع حضور هیئت ایرانی در کنفرانس شد.

مشاورالممالک پس از ماموریت ناکام پاریس چند ماهی سفیر ایران در عثمانی شد. در اوایل کودتای سوم اسفند سیدضیاء و رضاخان با سمت سفیر کبیر و نماینده فوق‌العاده ایران به کشور جدیدالتأسیس شوروى رفت و مذاکرات خود را براى انعقاد یک قرارداد آغاز نموده و سرانجام قرارداد 1921 تنظیم و به ایران فرستاده شد و مجلس چهارم آن را به تصویب رسانید. به موجب این قرارداد دولت شوروى بانک استقراضى را به ایران بخشید. مشاورالممالک تا سال 1305 سفیر کبیر ایران در شوروى بود. در واپسین ماه‌های اقامت مشاورالممالک در مسکو، در 9 آبان 1304، مجلس شورای ملی خاندان قاجار را از سلطنت خلع کرد و رضاخان پهلوی را به ریاست موقت مملکت انتخاب نمود. پس از استقرار رضاشاه بر اریکه قدرت، مهمترین مسئله‌ای که حکومت وی در زمینه روابط خارجی با آن روبه‌رو شد، مسئله رابطه ایران و شوروی بود و نگران‌کننده‌ترین مورد آن روابط تجاری میان دو کشور. رضاشاه که می‌خواست با روس‌ها به توافق برسد و در عین حال انگلیسی‌ها را نیز راضی کند، در 16 خرداد 1305، دولت جدیدی به ریاست مستوفی‌الممالک تشکیل داد که درآن، میان عناصر هواخواه انگلستان و طرفداران اتحاد شوروی توازن برقرار شده بود. وثوق‌الدوله از دوستان نزدیک بریتانیا و رابط میان هیئت‌دولت و سفارت انگلیس، به وزارت مالیه رسید و مشاورالممالک که مورد اطمینان روس‌ها بود، به سمت وزیر امور خارجه منصوب شد. در تمام مدت یک سال رئیس‌الوزرائى مستوفى وزیر امور خارجه بود. مخبرالسلطنه هدایت جانشین مستوفى نیز مشاورالممالک را در کابینه خود در همان سمت ابقاء نمود. در ابتداى ریاست دولت مخبرالسلطنه به علت به‌هم خوردن روابط تجارى ایران و شوروى، دولت وزیر امورخارجه را مامور مذاکره با روس‌ها کرد. مشاورالممالک انصاری در 28 اسفند رهسپار مسکو شد و بی‌درنگ کار خود را در آنجا آغاز کرد. مذاکرات به کندی پیش می‌رفت و مقامات شوروی به سختی بر سر موارد اختلاف دو کشور به توافق می‌رسیدند. با وجود این سرانجام پس از تقریباً شش ماه اقامت در مسکو، مشاورالممالک توانست گفت‌وگوها رابه سامان برساند و قرارداد تجاری ایران و شوروی را در 8 مهر 1306، به امضا برساند. پس از این موفقیت، مشاورالممالک در دولت مخبرالسلطنه هدایت نیز وزیر امور خارجه شد و از 11 خرداد 1306 تا اول تیر 1307، در این سمت به انجام وظیفه پرداخت. چندى در سمت وزیر امور خارجه مذاکرات را دنبال کرد تا اینکه در سال 1307 مجدداً سفیر کبیر ایران در شوروى شد و تا سال 1309 در آن سمت بود، بعد به سمت وزیر مختار ایران در لندن انتخاب گردید. در سفر آخر تیمورتاش به اروپا که براى تجدیدنظر در قرارداد نفت مذاکراتى با سرجان کدمن، رئیس شرکت نفت انجام داد و با شکست مواجه شد، مشاورالممالک با او همکارى داشت. در اواخر سال 1311 که تیمورتاش از وزارت دربار معزول و چندى بعد توقیف گردید، همزمان با این جریان مشاورالممالک نیز به تهران احضار و به جرم اینکه مشروح مذاکرات تیمورتاش با سرجان کدمن را به تهران گزارش نداده، مغضوب شد. به گفته عبدالحسین مسعودانصاری، فرزند مشاورالممالک، در اواسط تیر 1319، رضاخان مشاورالممالک انصاری را که در سال 1313 بازنشسته شده بود، احضار کرد و به او گفت که «برای من مسلم شده که شما قصوری نکرده و برعکس به این آب و خاک صادقانه خدمت کرده‌اید.» اندکی پس از این دیدار، مشاورالممالک براثر ابتلا به سینه‌پهلو، در 20مرداد 1319، در هفتادوشش سالگی درگذشت.

عبدالحسین مسعودانصاری تنها پسر بازمانده از شش فرزند علی‌قلی‌خان بود که در سال ۱۲۷۵ش در تهران متولد شد. در ۱۳سالگی  وارد مدرسه علوم سیاسی شد. سال بعد برای ادامه تحصیل در روسیه به اسدخان بهادر کارمند سفارت ایران در روسیه معرفی شد و اسدخان او را به سرهنگ هیمن که در آپارتمان مدرسه امپراطوری حقوق تدریس و زندگی می‌کرد، سپرد. وی تحصیلات متوسطه را در این مدرسه نظامی که ویژه‌ی پسران افسران عالی‌رتبه بود، به اتمام رساند و سپس در وزارت امور خارجه به سمت منشی مخصوص ریاست کابینه و مترجمی روسی و فرانسه مشغول به کار شد. چندی بعد تحصیلات عالیه را در مسکو در دانشگاه لومانوسف گذراند. وی سال‌ها سفیر ایران در شوروی، هند و افغانستان بود و سرانجام در سال ۱۳۱۹ در تهران درگذشت.

فرزند دیگر میرزامسعود، محمدعلی از اعضای عالی‌رتبه وزارت امور خارجه بود. وی در دوره قاجار مقام سفارت را عهده‌دار بود، سپس در سن ۴۲سالگی هنگام تولد آخرین فرزندش که به نام وی خوانده شد، در سال ۱۲۹۴ش از دنیا رفت و نام و منصب و ثروت خویش را به او سپرد. محمدعلی ابتدا در دبستان ثروت و سپس از دبیرستان ایرانشهر دیپلم و از دانشکده حقوق پاریس، لیسانس گرفت. وی در سال ۱۳۱۹ در استخدام وزارت خارجه، مشاغلی همچون دبیر دوم، دبیر اول، رایزن، وزیر مختاری و سفارت را در ایتالیا، یوگسلاوی و بلژیک به عهده گرفت و مدتی نماینده ایران در دفتر سازمان ملل در ژنو و عضو هیئت نمایندگی ایران در نشست‌های مختلف سازمان ملل و معاون سیاسی و پارلمانی وزارتخانه و ریاست کمیته‌ی نظارت بر حسن اجرای جشن‌های ۲۵۰۰ ساله بود. در بهمن ۱۳۴۲ که لایحه کاپیتولاسیون به مجلس سنا ارائه گردید، وظیفه دفاع از این لایحه در مجلس سنا برعهده محمدعلی مسعودانصاری، معاون وقت وزیر خارجه گذارده شد. اما وی که حاضر نبود خود را بدنام سازد، استعفا داد و احمد میرفندرسکی جانشین او گردید. وی پس از انقلاب در لندن مقیم شد و سرانجام در ۲۴ دسامبر ۱۹۷۹ در سن ۶۴سالگی به علت سکته قلبی درگذشت. احمدعلی مسعودانصاری، پسر محمدعلی از مهمترین شخصیت‌های این خاندان از لحاظ ارتباط تنگاتنگ با دربار بود که به واسطه مادرش که دخترخاله فرح بود به دربار راه یافت و در زمره‌ی نزدیکان خاندان پهلوی قرار گرفت و تا سال‌های پس از انقلاب نیز همراه آنان بود اما با بالاگرفتن اختلافات از آنان جدا شده و در دهه هشتاد به ایران بازگشت و به افشاگری علیه خاندان پهلوی پرداخت.

خاندان انصاری یکی از خاندان‌های دیوانسالار دوران قاجار و پهلوی بودند که در مدارج بالای دولتی خدمت کردند. اهمیت این خاندان‌ها در حفظ و انتقال تجربیات حکمرانی و تکیه بر سابقه امور بود که می‌توانست مانع بسیاری از خطاها و اشتباهات افراد کم‌تجربه شود. اعضای این خاندان که از کودکی با بزرگان مملکتی در ارتباط بودند از ریز و بم امور اطلاع داشتند و به همین واسطه نیز در مذاکرات دیپلماتیک از اشراف و اعتمادبه‌نفس کافی برخوردار می‌شدند و به‌خوبی از عهده وظایف محوله برمی‌آمدند. استمرار حضور افراد در سیاست خارجی نیز بر دامنه  و عمق روابط شخصی آنان در میان رجال دول خارجی افزوده و قابلیت چانه‌زنی و فعالیت آنان را افزایش می‌داد. در دوره پهلوی تغییر سلطنت خللی در دیوانسالاری دوره قاجاری به وجود نیاورد ولی با وقوع انقلاب اسلامی گسست جدی در دیوانسالاری پدید آمد که خطاها و کم‌تجربگی‌های سال‌های نخست پیروزی انقلاب اسلامی از جمله نتایج آن بود.  

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
یادداشت
آخرین اخبار