چرا حق با اسعدیان بود؟
منازعه همایون اسعدیان و رئیس سازمان صداوسیما در شورای عالی سینما نکتههای فرامتنی بسیار دارد. جانب انصاف نیست که پیش از واردشدن به این منازعه قابل توجه، از متانت جبلی در پاسخ و البته به دفاع به منطقی از صحبتاش اشاره نکرد.

منازعه همایون اسعدیان و رئیس سازمان صداوسیما در شورای عالی سینما نکتههای فرامتنی بسیار دارد. جانب انصاف نیست که پیش از واردشدن به این منازعه قابل توجه، از متانت جبلی در پاسخ و البته به دفاع به منطقی از صحبتاش اشاره نکرد. پیمان جبلی درست گفت، عضو شورای سینماست و نظرش را باید بگوید. حتی نظرش هم نظر پرتی نبود.
اسکار یکی از مورد توجهترین مراسمهای جهان است و اگر فیلمی بتواند به اقبالی در این معروفترین جایزه سینمایی برسد یا حتی کمی مورد توجه قرار بگیرد، در سطح وسیعی مخاطب خواهد پیدا کرد. پس چه بهتر که برای چنین رویدادی، فیلمی معرفی شود که بهقول جبلی نماینده «فرهنگ و تمدن درخشان ایران» باشد.
ولی با افسوس تمام باید به ایشان گفت؛ که نیست آقای جبلی، چنین فیلمی موجود نیست و متاسفانه شما و نزدیکانتان در این فقدان، یکی از تاثیرگذارترینها بودهاید. پیمان جبلی رئیس سازمان عریض و طویلی است که بیش از 35 هزار میلیارد بودجه دارد و بیش از 70 شبکه تلویزیونی. یک بالا و پایین کند و ببیند که کدام کار قابلتوجهی در مدت مدیریتشان برای فرهنگ و تمدن درخشان ایران انجام داده که الان انتظار دارد، اول فیلمی خوب دراینباره داشته باشیم و بعدتر این فیلم نماینده ایران در اسکار شود. اگر به جبلی بگویند که در همه مدت مدیریتاش بر سازمان صداوسیما با این بودجه و همه امکانات کشور، یک فیلم، یک سریال، اصلاً یک قسمت از یک سریال را نشان دهد و بگوید این محصول ما نمونه کار درخشان درباره تمدن و فرهنگ ایران است، چیزی در انبان دارد؟
آقای جبلی در بخشی از صحبتاش میگوید، اسکار عرصه بزرگ بینالمللی است که باید حضور ما در آن چنان باشد و چنین. یاللعجب، آمریکا که در صداوسیمای ایشان هیچ است و باید آن را بایکوت کرد. چطور الان که قرار است فیلمی در این مراسم تماماً آمریکایی انتخاب شود، چنین برای ایشان مهم و حائز اهمیت شده است؟ اگر حضور، بهتر از غیبت است چرا همیشه تشویق به غیبت در ساحات دیگر بهخصوص سیاست خارجی از صداوسیمای تحت امر او دیدهایم. اینکه ما آنجاهایی که سر ایرانمان معامله میشود حضور داشته باشیم مهمتر است یا حضور در یک مراسم سینمایی؟ یکبار نقاش معروفی در جواب روزنامهنگار شهیری که خلاف رویه همیشهاش از مصدق دفاع میکرد، به او گفت «شما از کی مصدقی شدید؟»، حالا هم باید از پیمان جبلی پرسید از کی آمریکا و مراسماش برای شما مهم شده است؟
مسئله بعدی در آن چند لحظه سخنگفتن جبلی مسئله فرم است. جبلی بهعنوان شخصیت حقوقی یعنی رئیس سازمان صداوسیما در این شورا حضور دارد، آقای جبلی باید بداند که اعتبارش به آن سازمان عریض و طویلی است که البته خود سازمان هم دیگر اعتباری ندارد. بدون کسوت ریاست این سازمان، آقای جبلی چه اعتباری میان اهالی سینما دارد؟ کدام کار را در مقام مدیر انجام داده است که در خاطر عام و خاص بماند تا کسی بخواهد برای حرفاش اعتباری قائل شود؟ جمع انگاره جبلی در اذهان، وقتی که با لفظ «باید» از سمت ایشان هم همراه میشود قطعاً مخاطبی را که نه کارمند اوست، نه مانند مردان سیاست تعارف دارد، عصبانی میکند. در برابر «باید» گفتن مردی که کارنامه مردودی در فرهنگ دارد و همه او را به تلفکردن منابع صداوسیما میشناسند، چه واکنشی جز این میتوان داشت؟
اما پیشتر از همه اینها حرفهای شعاری این روزها هر آدمی را بد میکند. آقای جبلی طوری صحبت میکند که انگار همین الان از مریخ در تهران نشسته است و هیچ خبر ندارد اوضاع از چه قرار است؟ کدام اثر درباره تمدن و فرهنگ درخشان ایرانی داشتهایم که توانایی رقابت در سطح یک جهانی داشته باشد که امروز بار دوممان باشد؟ سینمای ما که بههمت امثال آقای جبلی، یا سینمای کمدی فرحبخشی شده و سینمای دولتی بدون مخاطب، یا سینمای زیرزمینی جشنواهرو. دقیقاً ایشان از کدام فیلمهای خوب با مضمون تمدن ایران صحبت میکند؟
آقای جبلی و همفکرانشان همین دو، سه فیلم خوبی هم که برای اسکار کاندیدا شده بودند، سالها در محاق نگه داشتند و نمیخواستند اکران شود. اینها را که مرور میکنیم حق را به همایون اسعدیان میدهیم. همه که مانند آقای جبلی ناگاه سفینهشان از فضا در شورای سینما ننشسته است، آدمها حافظه دارند، تصور دارند، چند کلام سخن گفتن یکی، مثنوی هزار صفحه کارنامه آن آدم را در کسری از ثانیه تداعی میکند و مغز در ناخودآگاه، دستور جواب درخور میدهد؛ همان جوابی که همایون اسعدیان در لحظه داد.