تاریخنگاری یکطرفه
عباس سلیمینمین از چهرههای اصولگرایی است که طبیعتاً علاوه بر زاویه داشتن با جریان اصلاحات به عنوان رقیب اصلی این جریان در عرصه سیاسی کشور، تشکلهایی مانند نهضت آزادی و جبهه ملی را هم همانند همسنگریهایش برنمیتابد و البته شاید اگر در ابتدای بحث و تورق کتاب تنها مواردی مانند انتخاب چالشهای مطرح شده در کتاب و محتوای آن سوالاتی را برای خواننده درباره گزینش مطالب ایجاد میکرد، اما حضور در این جلسه و سخنانی که در آن مطرح شد به شکل عجیبی نگرانی درباره نوع تاریخنگاری این دسته از افراد که علقه سیاسی خاصی دارند و تاکید بر بیطرفی نگارش را در جایگاه یک نویسنده مطرح میکنند، قوت میدهد و این نگاه را تقویت میکند که برای نگاه بیطرفانه یا فراجناحی به عنوان یک مورخ واقعاً نیاز به تلاشها و تمرینهای بسیار است.
مراسم رونمایی از کتاب «چالشهای تاریخ، چرخش قلم و سخن در سیر تاریخ» روز گذشته با حضور چهرههای سیاسی- فرهنگی از جمله مرتضی اشراقی، حسین صفارهرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد در دولت دوم احمدینژاد، موسی حقانی، رئیس مؤسسه تاریخ معاصر ایران، رضا پورحسین، رئیس دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران برگزار شد. قرار بر این بود مرتضی الویری، فعال سیاسی پیش از پیروزی انقلاب که در سالهای 78 تا 80 شهردار تهران بود نیز در این جلسه به عنوان سخنران حضور پیدا کند که پیش از شروع جلسه اعلام کرد که در رونمایی کتاب شرکت نمیکند.
عدم حضور او و مباحثی که از سوی سلیمینمین در این زمینه مطرح شد، بالغ بر نیم ساعت از وقت جلسه را به خود اختصاص داد. البته این رخداد و واکنشها به آن در طی این جلسه که در ادامه به اتهام واضح دروغگویی به اعضای نهضت آزادی نیز تسری پیدا کرد، خود قابلیت این را داشت که محور بحث بعدی درباره همین کتاب و نگرانی درباره نحوه بیان تاریخ از سوی چنین چهرههایی شود.
به هر حال عباس سلیمینمین از چهرههای اصولگرایی است که طبیعتاً علاوه بر زاویه داشتن با جریان اصلاحات به عنوان رقیب اصلی این جریان در عرصه سیاسی کشور، تشکلهایی مانند نهضت آزادی و جبهه ملی را هم همانند همسنگریهایش برنمیتابد و البته شاید اگر در ابتدای بحث و تورق کتاب تنها مواردی مانند انتخاب چالشهای مطرح شده در کتاب و محتوای آن سوالاتی را برای خواننده درباره گزینش مطالب ایجاد میکرد، اما حضور در این جلسه و سخنانی که در آن مطرح شد به شکل عجیبی نگرانی درباره نوع تاریخنگاری این دسته از افراد که علقه سیاسی خاصی دارند و تاکید بر بیطرفی نگارش را در جایگاه یک نویسنده مطرح میکنند، قوت میدهد و این نگاه را تقویت میکند که برای نگاه بیطرفانه یا فراجناحی به عنوان یک مورخ واقعاً نیاز به تلاشها و تمرینهای بسیار است.
در ادامه نگاهی به معرفی کتاب و حواشی پیشآمده در این جلسه خواهیم داشت.
نگاهی گذرا به کتاب
بخش عمدهای از کتاب جدید سلیمینمین با عنوان «چالشهای تاریخی» به متن مناظرات و مباحثاتی که نویسنده کتاب با چهرههای مختلف سیاسی و تاریخی در فضای رسانه و محافل گوناگون پرداخته بود، باز میگردد و در کنار آن مستنداتی را ارائه داده است. بنابراین در این کتاب با آن روندی که از کتاب تاریخی انتظار میرود، روبهرو نیستیم.
این کتاب در چارچوب مناظراتی که بخش عمده آن در فضای رسانه منتشر شده است، بیشتر به آرشیوی از مطالب به همراه بخش توضیحی نویسنده و به عبارتی تزریق نظرات نویسنده بدل شده است. البته از آن جهت که سلیمینمین موضوعات را به عنوان چالشهای تاریخی مبتلابهجامعه امروز عنوان میکند، شاید توضیحی بر گزینش مباحث مناظراتش بهعنوان چالشهای تاریخ(نام کتاب) باشد. بر این اساس شاهد آن هستیم که فصل اول کتاب باعنوان «باستان با عظمت» است و فصل بعدی به یکباره به دوره مشروطه میرسد و عنوانش «مشروطه به غارت رفته» است.
در فصل اول آنچه با آن مواجه میشویم پس از مقدمه مناظره مکتوب شروین وکیلی و سلیمینمین است و با عنوان «مبدع سیاست ایرانشهری؟(5 پرسش کلیدی در مورد کوروش)» و «بزرگداشت کدام روز ملی؟ (نسبت 7 آبان با ایرانیان)» که هر دوی این مطالب در مهرنامه به چاپ رسیده است و در ادامه مناظراتش به پرویز رجبی، عبدالمجید ارفعی و بهرام روشنضمیر درباره «دخل و تصرف در آثار باستانی» و «مبدأ گزینشی تاریخ تمدن ایران» اشاره دارد که در تکمیل این مناظرات چند عکس را از کتاب اریش اشمیت با عنوان «تخت جمشید» آورده است.
چالش دومی که سلیمینمین آن را دغدغه میداند به یکباره از ایران باستان به دوران انقلاب مشروطه میرسد و پس از آنکه مانند فصل اول مقدمهای به امضای انتشارات دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران آورده است، در ورودی بخش اول این فصل با عنوان «چهره دوگانه تقیزاده» چنین نوشته است:«در سالمرگ حسن تقیزاده، روزنامه شرق به تاریخ 4 بهمن 1399 مقالهای به قلم محمدعلی بهمنیقاجار و حجت یحییپور درباره این شخصیت که در تاریخ معاصر چهره چندگانهای داشته است، چاپ کرد. هرچند مطلب مورد اشاره عنوان «چهره دوگانه تقیزاده» را دارد. اما نویسنده محترم نهتنها در حد همین وعدهای که به خوانندگان میدهند به ابعاد پیدا و پنهان چنین فردی نمیپردازد بلکه تماماً سعی دارد افعال بهثبترسیده در آن را موجه جلوه دهد. این اهتمام مخدوشکننده پیشزمینه بحثی دوجانبه در مورد تاریخ مشروطه شده است که تقدیم اهل نظر میشود.»
در این فصل هم عملاً مطالبی در چارچوب مکاتبات رسانهای این بار با روزنامه شرق را منتشر کرده است.
فصل سوم مناظره سلیمینمین با صادق زیباکلام در کانون جوان است که با محوریت «سیر تاریخی کودتای 1299» انجام شده و او عنوان بخش را «استبداد سیاهتر ارمغان کودتا» گذاشته و متن تمام جلسه را مکتوب در کتاب آورده و منتشر کرده است.
فصل چهارم مناظره مکتوب او با ابراهیم یزدی درباره ملی شدن صنعت نفت است. او در مقدمه این فصل آورده است:«سخنان دکتر ابراهیم یزدی-دبیرکل پیشین نهضت آزادی- با مجله دنیای سخن پیرامون مبارزات ضداستبدادی و ضداستعماری ملت ایران در این برهه تاریخی که بدون توجه به اصل مورد اشاره و در مواردی به دور از انصاف نسبت به جریانات دخیل در نهضت، صورت گرفته، به همراه نقد آن در این فصل تقدیم خوانندگان آثار دفتر مطالعات و تدوین تاریخ میشود تا با شمهای از به انحراف کشیدهشدنها در این وادی بهطور مستند روبهرو گردیم.»
او در ادامه به کتاب «کالبدشکافی توطئه» اشاره و تصریح میکند:«این عضو برجسته نهضت آزادی عمدهسازی اختلافات در جبهه پایبندان به منافع ملی را به روایتگری انقلاب سراسری ملت ایران در سال 57 نیز تسری داده و در این وادی علاوه بر ارتکاب خطای راهبردی، از اخلاق نیز فاصله گرفته است؛ بنابراین نقد جلد چهارم خاطرات وی نیز به ضمیمه تقدیم اهل اندیشه و نظر میشود تا نگرانیها ملموستر گردد»
او در بخشی که با عنوان «نهضت ملی در دام یکسو نگری» در کتاب آمده نیز چنین آورده است:«ابراهیم یزدی در مصاحبه با مجله «دنیای سخن» گفتار خود را به گونهای آغاز میکند که گویا بنا دارد از لغزش ناشی از یکسونگری و یکجانبهگرایی سایر نویسندگان و تحلیلگران نهضت ملی شدن صنعت نفت به جد دوری کند. این فعال عرصه سیاست با اذعان به این واقعیت که آثار منتشرشده در این زمینه «حادثه را از یک زاویه و با دیدگاه خاصی مورد بررسی قرار دادهاند» وعده ارائه نگاهی بیطرفانه را به خواننده میدهد.»
و پس از آن به انتشار نظر خود درباره ابراهیم یزدی و نقد اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی در روایتگری پرداخته است. بخش بعدی این فصل هم با عنوان «دفاعیهنویسی یا خاطرهنگاری؟!» به نقد جلد چهارم خاطرات ابراهیم یزدی پرداخته و در ابتدای آن آورده است:«این نقد که به قلم عباس سلیمینمین نگاشته شده، تعارضات کاذبی را مینمایاند که گویای غفلت از اولویتهای سیاسیاند. طبعاً هدف از نقد نادیده گرفتن شخصیتهایی نیست که به قدر درک خود در مقاطعی از تاریخمان ایفای نقش کردهاند.»
فصل پنجم کتاب به مناظره مکتوب سلیمینمین و روزنامه کارگزاران درباره آتشسوزی سینما رکس آبادان با عنوان «درد جانکاه» پرداخته است. در ابتدای این فصل در مقدمهای مفصل از تحریفات تاریخی درباره این رخداد و علل و عوامل آن به همراه مستنداتی پرداخته است و در پایان مقدمه به سبک سخنرانی (نه نگارش تحقیقی)آمده است:«خلاف واقعگویان و جاعلان تاریخ حتی اطلاعات ساده و پیشپاافتاده از گذشته ندارند تا دچار اینگونه خطاهای فاحش نشوند و آیتالله خامنهای در آن ایام در تبعید در استان سیستان و بلوچستان(ایرانشهر) بود و نمیتوانست در تهران بوده باشد. کسانی که در چارچوب یک سناریو امام خمینی را صادرکننده فتوای آتشسوزی سینما رکس به هاشم آشوری معرفی کردند (از جمله محمدرضا پهلوی) بعد از رسوا شدن سناریوی ساواک روایت دیگری را ساز کردند و در نهایت به روایتی با محوریت آیتالله خامنهای پرداختند و البته این تلاشهای متناقض، خود بهترین گواه بر پنهان کردن واقعیت است. برای روشنتر شدن ابعاد این فاجعه و تشخیص آسانتر سره از ناسره، مناظرهای قلمی در این فصل تقدیم حضور میشود.»
با این مقدمه، او بخش اول را با عنوان «حماقتی که فاجعه آفرید» به گزارش روزنامه سازندگی به قلم مریم گنجی با همین نام اختصاص داده است. در ابتدای آن نیز آورده است:«روزنامه سازندگی در تاریخ 1398/5/28 به مناسبت سالگرد فاجعه به آتش کشیده شدن سینما رکس آبادان مطلبی به قلم مریم گنجی منتشر ساخت. مطلب ارائهشده پیرامون این جنایت تاریخی به نوعی نیروهای ضدسلطه و استبداد را در مظان اتهام قرار میداد.
در پی این «تحریف بزرگ» عباس سلیمینمین-مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران- جوابیهای به روزنامه سازندگی ارسال کرد و ضمن نقد این روایت، ادعاهای غیرمستند در آن را کاملاً خلاف واقع خواند... متن کامل مطلب تحریفآمیز مورد اشاره تحت عنوان اصلی «حماقتی که فاجعه آفرید» و عنوان فرعی «هنوز روایتها و ناگفتههای بسیاری در مورد فاجعه سینمارکس وجود دارد» و جوابیه به آن در روزنامه سازندگی 471، 1398/6/26 است که امیدواریم به روشنسازی ابهامات تاریخی یاری رساند.»
بخش بعدی این فصل«رکس» آتشی که به جان آتشافروزان افتاد، پاسخ او به روزنامه سازندگی بوده است. در بخشی از این پاسخ او خطاب به محمد قوچانی، سردبیر وقت روزنامه نوشته است:«جریده شما با استناد به اظهارات یک شرور سابقهدار که برای تبرئه خود از عامل اجرایی ساواک شدن در این جنایت داستانپردازی میکند(که شما هم به آن اذعان کردهاید) از یک سو چهره مبارزات این ملت را ملکوک میسازد و از دیگر سو فهم همه فرهیختگان زمان وقوع جنایت را به زیر سوال میبرد.» سلیمینمین در ادامه این فصل در پیوست، مروری را بر کیفرخواست متهمان جنایت ضمیمه کرده است.
فصل ششم کتاب چالشهای تاریخی با عنوان «خیزش سراسری یک ملت از دریچه مستند انقلاب 57» است در مقدمه آن با عنوان «محاجهای قلمی با شبکه منوتو» که این شبکه تاکید دارد (منتسب به سازمان بهائیان) است به تشریح روایتگری شبکه «منوتو» از انقلاب پرداخته و نکاتی در این زمینه و نحوه روایتگری و حتی تفاوت با روایتگری «بیبیسی» در این زمینه پرداخته و پس ازآن دست به معرفی احسان نراقی و سخنان او زده است و پس از آن متن کامل مستند انقلاب را به صورت مکتوب آورده است و نقد خود را درباره این برنامه که از 29شهریور تا 2 مهرماه در شبکه «منوتو» روی آنتن رفته با عنوان «مستند بیگانه با سند» منتشر کرده است. شاید این بخش از کتاب تحقیقی و رواییترین بخش آن به شمار آید که احتمالاً بخشهای مختلف آن در جایی منتشر نمیشود.
فصل هفتم این کتاب با عنوان «فرجام تمسک به منابع نامعتبر» مناظره شفاهی مرتضی الویری و عباس سلیمینمین درباره گروگانگیری پس از تسخیر سفارت آمریکا در سال 58 و حوادث پیرامون آن است. موضوعی که او در میانه جلسه رونمایی از کتاب به آن اشاره کرد و در این بخش مهمترین موضوع جلسهای است که ابراهیم یزدی در دیدارهایی که با چهرههای سیاسی در سالهای آخر عمر داشتند به آن اشاره کرده است و در اثنای اتفاقات آن سال به دیداری با امام خمینی درباره این گروگانگیری پرداخته است.
مرتضی الویری آن را در گفتوگویی مطرح میکند و فتح باب مجموعه جلسات مناظره میان مرتضی الویری و عباس سلیمینمین درباره صحت یا سقم آن میشود. سلیمینمین نشست اول را با عنوان تسخیر و روایتهای مخدوش و نشست دوم را با عنوان خرد جمعی و نظام تصمیمساز در دفاع مقدس و... مینامد. در بخشی از نشست اول به نقل از الویری آمده است:«خاطرات من دارد چاپ میشود و در آنجا همین بحث دکتر یزدی مطرح شده است. لطف کنید مصاحبهای که اشاره فرمودید را به من بدهید. اگر این مصاحبهها تعارضی داشته باشد با آن روایتی که آقای یزدی نقل کرده، من تکذیب این را آنجا خواهم آورد و خیلی صریح بیان میکنم.» در این بخش سلیمینمین در پاورقی تاکید کرده است:«تحقیق انجام شد، چنین ملاقاتی به ثبت نرسیده، یعنی هرگز صورت نگرفته است.» و بعد عکس چند مصاحبه یزدی را در سال 1359 ضمیمه کرده است.
فصل هشتم این کتاب و فصل هفتم آن بحثبرانگیزترین مطالب کتاب است. فصل هفتم که در همان جلسه رونمایی کتاب بحثش به میان آمد و فصل هشتم هم با عنوان«منشأ تقابل آیتالله منتظری با امام است» که به مناظرهای تحت عنوان «بیت آیتالله منتظری و حوادث دهه 60» اشاره دارد که به همت انجمن اندیشه و قلم با حضور سلیمینمین، مرتضی باقری از مؤسسان واحد نهضتآهای آزادیبخش، مصطفی ایزدی، فعال سیاسی نزدیک به آیتالله منتظری و مجتبی لطفی عضو بیت و دفتر آن مرحوم در آبان 1397 برگزار شد و متن آن با عنوان دفاع «قاطع امام از حقوق عامه»آمده است.
بعد هم در بخش بعدی با عنوان غلبه حواشی بر متن به سخنان لطفی درباره اختصاص وجوهات به خانوادههای محکومان بهایی، تودهای، مجاهدین و... اشاره کرده است و متن یادداشت عباس سلیمینمین با عنوان «تغییر رویکرد با محمل انسانی» پاسخ لطفی و یادداشت باقی در توضیح آن آمده است و در نهایت کتاب با جوابیه سلیمینمین به این موضوع به پایان میرسد.
او در بخشی از این جوابیه آورده است:«این اظهارات شاذ در پی بازتاب یافتن سخنان یک عضو کنونی دفتر آیتالله منتظری(مجتبی لطفی) در یک مناظره مبنی بر کمک آن مرحوم به خانواده زندانیان بهایی، مجاهد، تودهای و... در فضای مجازی، البته ابتدا آقای لطفی به تکذیب سخن خود پرداخت اما بعد از عرضه شدن فایل صوتی وی و موضعگیری انجمن برگزارکننده مناظره، دال بر صحت آنچه منعکس شده دیگر سکوت را بر ادامه موضعگیری ترجیح داد.»
سخنی درباره کلیات کتاب
این کتاب در مجموعه «آرشیو مطالب» از جمله کتابهایی است که با سوژهبندی توانسته منظور خود را به مخاطب برساند اگرچه عنوان چالشهای تاریخ انتظار کار تحقیقی بزرگتر و جامعتری را میطلبید و عملاً اینکه مجموعهای از مناظرات آمده و در نهایت حاشیهنویسی برای تکمیل گفتهها اتفاق افتاده بیش از ارتقای این کتاب به جایگاهی برای استفاده محققان تاریخ در پژوهشهای تاریخی مناسب برای روزنامهنگاران و فعالان سیاسی برای آشنایی با نظرات افراد مورد مناظره با سلیمینمین است.
البته گفتوگو و مناظره در کلان نقش خود را در تاریخ ایفا میکند اما در نهایت چون متأثر از حضور ذهن و حاضرجوابی و قدرت کلام افراد است فاصله خود را با متون تحقیقی دارد. اگرچه سلیمینمین تلاش کرده است که در مقام نگارنده کتاب سطور و سخنان خود را مستندسازی کند. این عمل او از جهت متون منتسب به ایشان نقطه قوت است و از آن جهت که سوی مقابله مناظرات در این کتاب چنین فرصتی را نداشتهاند، از سوی دیگر نقطه ضعف در حفظ تعادل است.
دبیران کل نهضت آزادی دروغگو هستند
سخنران اول جلسه مرتضی اشراقی، نوه امام بود که موضوع بحثش را به تحریف هدفمند اندیشههای امام پرداخت و با تقدیر از عباس سلیمینمین به خاطر تألیف این کتاب، گفت:«امروز با توجه به گسترش فضای رسانهای و مجازی و به تبع آن، خبررسانی و انتشار اخبار در این فضا و اثرگذاری آن بر روی افکار عمومی، حقایق وقایع در بعضی از اوقات به صورت وارونه نمایش داده میشود و در واقع قلب حقیقت پیش میآید و بالطبع آن تحریف در یک واقعه رخ میدهد.»
نوه امام خمینی، با اشاره به برنامهریزی معاندین انقلاب برای تحریف اندیشههای حضرت امام، تأکید کرد:«امروزه متأسفانه شاهد آن هستیم که زندگی شخصی، سیاسی و اجتماعی حضرت امام به صورت هدفمند تحریف شده و به جامعه عرضه میشود. نمونههای بسیاری را هم در شبکههای مجازی و هم رسانههای معاند شاهد هستیم.»
اشراقی با تأکید بر اینکه یک مورخ باید شجاع باشد و از پروپاگاندای رسانهای نترسد، تصریح کرد:«تحریف امام، تحریف انقلاب و تحریف جمهوری اسلامی و تحریف اسلام ناب محمدی(ص) است. رهبر معظم انقلاب بارها فرمودند که در مقابل شبیخونهای فرهنگی دشمن باید برنامه داشت چون آنان نیز با برنامه و هدفمند هجمه فرهنگی انجام میدهند. به همین دلیل ما نیز باید برنامه داشته باشیم و یکی از مهمترین کارهایی که ما میتوانیم در مقابل هجمه فرهنگی دشمن انجام دهیم، «جهاد تبیین» است؛ جهاد تبیین در خصوص انقلاب، امام و دفاع مقدس.»
سخنران بعدی این جلسه صفارهرندی بود. او در این مراسم گفت:«دهه 70 از زبان عناصر ضدانقلاب خواندم که لازم نیست کار سیاسی و مبارزه سیاسی کنیم و کافی است با نسلی که از دوره انقلاب فاصله دارد وارد گفتوگو شویم و اطلاعات آنها در زمینههای تاریخ و فرهنگ را منطبق با آنچه خودمان درست میدانیم، تنظیم کنیم. اگر آنها اینگونه مطالب را از ما دریافت کردند، عمل سیاسی را خود آنها انجام خواهند داد. به نظرم این کار را هوشمندانه انتخاب کردند و خیلی ظریف شرارت در پیش گرفتند؛ و موجی از کتابهایی که روایت تاریخی معوج و منحرف از حقیقت در آنها صورت گرفته بود راه افتاد. بعد از آن عدهای که غیرت انقلابی و دینی داشتند، آستین بالا زدند و کارهای مفیدی را شروع کردند.»
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود:«غیرت و حساسیتی در آقای سلیمینمین روی انقلاب و ارائه تصویر روشن و درست از حضرت امام یافتم و این روحیه ایشان را تحسین میکنم. انصافاً هم حساسیتهایی که به خرج دادهاند در نقاط درستی بوده است. یعنی جاهایی است که اگر آدم اجازه بدهد این انحراف مستقر شود و پاسخ در خور به آن داده نشود، به تدریج تبدیل به یک حقیقت دروغین میشود و نسلهای آینده شاید خیلی سخت بتوانند حقیقت راستین را پیدا کنند. تا فرصت هست و هنوز نسلی که خالق بسیاری از واقعیات تاریخی ما بودند در قید حیات هستند، باید این کارها صورت بگیرد و از آنها کلامی دریافت شود.»
بخش عجیب این جلسه به نیامدن الویری مرتبط است که پس از اعلام آن خود سلیمینمین به توضیح ماوقع این نیامدن پرداخت و گفت:«یکی از بخشهای کتاب مرتبط با مناظره ایشان است و یکی از موارد مطرحشده فیلمی است که از ایشان درباره خاطره ابراهیم یزدی منتشر شده و امام را فردی مذبذب نشان میدهد. دو موضع به فاصله اندکی میان جلسهای که بقیه با ایشان داشتند و بعد در جلسه با ابراهیم یزدی موضع دیگری گرفت. دغدغه را با آقای سیدحسن مطرح کردیم و این بحث در جماران پیگیری شد و این مناظرات اتفاق افتاد. قرار بود جلسات بعد هم بیایند که آقای الویری کملطفی کردند و نیامدند.»
وی درباره این خاطره توضیحاتی داد که در نهایت منبع آن را در پیگیری از الویری، ابراهیم یزدی عنوان کرد. او گفت:«در جلساتی که در سالهای پایانی عمر ابراهیم یزدی با ایشان در خانه عبدالله نوری داشتند، ایشان این خاطره را تعریف کرده است.»
بعد هم او به مصاحبههای ابراهیم یزدی در سال 59 در روزنامه کیهان در حمایت از ادامه دادن این گروگانگیری اشاره کرد و به جزئیات مناظره پرداخت و گفت:«ایشان سخنان من را پذیرفتند و گفتند اگر چنین باشد من آن را در کتابم میآورم. ما به پاس این شجاعت چون بسیاری خطا میکنند اما برگشتن از خطای خود را تخریب میدانند، از ایشان دعوت کردم و یک ماه قبل فایل کتاب را برای ایشان ارسال کردم. پریروز گفت که فایل کتاب را نتوانستم بخوانم کتاب را ارسال کنید. من هم کتاب را فرستادم و دیشب تماس گرفتند و گفتند که من با آقای مهندس توسلی صحبت کردم و ایشان گفت که این خبر همان زمان منتشر شده است و من اگر بیایم این را مطرح میکنم و پس از آن جواب بدهد و منازعه میشود. من گفتم یکی از این مستندات را بدهید. نیم ساعت پیش ایشان گفتند که نمیآیند و من زنگ زدم و گفتم که این توهین به جمع است. ایشان پیام دادند که «در فرصت چند دقیقهای مجال تبیین این موارد نیست لذا ترجیح میدهم بهرغم تصمیمی که تا عصر داشتم در جلسه شرکت نکنم.»
ایشان در آن جلسه گفت که دستانش بالا بود و سلمنا گفتند. بعد به پاورقیهای مطلب در این زمینه اشاره کرد و به خاطر توضیحات آن چنین تصمیم گرفته بود.» وی در ادامه گفت:«در صحیفه امام و خاطرات یزدی و برنامه جلسات امام چنین چیزی نیست. وقتی از آقای الویری دعوت کردم برخی گفتند چرا چنین کاری کردی و من گفتم در بحث فرهنگی باید این روند دوسویه را در پیش گرفت.»
وی در پایان گفت:«احتمالاً آقای ابراهیم یزدی در اواخر عمر که آن جلسه را گذاشتند فراموش کردهاند این روایت خلاف واقع که گفته با خاطراتش در تناقض است.»
پس از این سخنان در حوزه تاریخنگاری موسی حقانی به تحسین این کتاب پرداخت و در بخش ابتدایی سخنانش به تقدیر از کتاب پرداخت و بخش اول آن را درباره تمدن و تاریخ ایران تبیین کرد و همچنین به موضوع دینستیزی در قالب احیای ایران باستان پرداخت و پس از آن هم فصلهای مختلف را اشاره کرد و در بخشی از آن به بحث پیشین سلیمینمین و الویری اشاره کرد و گفت:«ایشان گزارش دادند و متاسفانه دروغگویی مشی دبیرکلهای نهضت آزادی شده است و هم تاریخ انقلاب و مواضع انقلاب را تحریف کردهاند.»
و در نهایت هم رضا پورحسین در تقدیر از بیطرفی کتاب با تاکید بر اینکه تحلیل و نگارش بدون سوگیری در تشریح مسائل کار دشواری است، از این کتاب به عنوان نمونه خوبی در این زمینه یاد کردند و در نهایت هم رونمایی کتاب اتفاق افتاد.
سخن پایانی
در لحظه لحظه جلسه، همه سخنرانان گلایهمند از تحریف تاریخ بودند و در جای جای کتاب نیز نویسنده بر نگارش بیطرفانه تاریخ تاکید کرده است اما آنچه در بخشهای مختلف نگارش کتاب و حتی جلسه به چشم میآمد، القای نظر نه صرفاً در بیان تفاوت روایت بلکه در مسیر تخریب روایتگران طرف مناظره در کتاب سلیمینمین بوده است.
نویسنده کتاب و مدعوین جلسه که همه از قلم و کتاب نویسنده تقدیر کردند، به این موضوع اشاره نکردند که یکی از روشهای جلوگیری از انحراف تاریخ، تلاش برای نگارش بیطرفانه آن است که آن هم نیازمند تلاش نویسنده در درج محتوا بدون سوگیری است؛ بهویژه که این القائات در این کتاب در ابتدای هر بخش آمده و موجب شده است که پیش از مطالعه نگاه نویسنده بر محتوای پیش روی خواننده سایه افکند و عملاً یک تاریخنگاری بیطرفانه را که به زعم نویسندهاش با انتشار دو سوی تحلیل در این کتاب قرار بوده رخ دهد تحتالشعاع قرار داده است.
فارغ از اینکه برخی از سخنرانان مانند موسی حقانی به صراحت از اصطلاح دروغگو برای اعضای نهضت ملی در سخنانش استفاده میکند و همه را با یک چوب میراند. معمولاً به چهرههایی مانند مسعود بهنود که سابقه روزنامهنگاری دارند با این عنوان که ژورنالیستی مینویسد، انتقاد میکنند اگرچه در آن نوع تاریخنگاری کمتر به صراحت نظر نویسنده را میبینید که نسبت به افراد موضع میگیرند اما در اینجا ما با تاریخنگاری با صبغه سیاسینگاری روبهرو هستیم.
عکس: جماران