جدایی نخبگان از فرهنگستان/گزارشی درباره عملکرد فرهنگستان هنر در دوره مدیریت جدیددر گفتوگو با کارمندان فعلی و مستعفی
فرهنگستان هنر از سال ۱۳۷۸ با هدف پاسداری از هنر اسلامی-ملی و با مدیریت میرحسین موسوی شروع به کار کرد.
فرهنگستان هنر از سال ۱۳۷۸ با هدف پاسداری از هنر اسلامی-ملی و با مدیریت میرحسین موسوی شروع به کار کرد. همزمان با تحولات سیاسی در سال ۱۳۸۸ از این سمت برکنار شد. فرهنگستان از آن سال تاکنون سه مدیر و یک سرپرست به نامهای علی معلم دامغانی، علیرضا اسماعیلی، بهمن نامورمطلق و مجید شاهحسینی به خود دیده است.
جامعه هنری و فرهنگی از دوران بعد از مدیریت اول این سازمان بهعنوان دوران فترت و رکود فرهنگستان یاد میکنند. البته کارشناسها، فعالان و صاحبنظران، دوره دو ساله فعالیت اخیر را دوره انحراف از اساسنامه، اهداف و تصمیمات کارشناسی در فرهنگستان میدانند؛ موضوعی که از نظر آنها موجب کاهش نفوذ فرهنگستان در جامعه، طرد چهرههای هنری برجسته، انتصابهای بیضابطه، حذف شورای تخصصی گروهها، استعفای تعدادی از اعضا و کارکنان و روند غیرشفاف قراردادها و انتشار طرحها و کتابها شده است.
تغییر مدیران؛ از ابتکار تا انفعال
اولین مدیر فرهنگستان هنر بیش از یکدهه ریاست این نهاد را برعهده داشت. کسانی که در آن دوران در فرهنگستان فعالیت و حضور داشتند، معتقدند که حضور او فراتر از ریاست بوده و همچنان میتوان حضور معنوی او را در فرهنگستان حس کرد. از مهمترین دستاوردهای آن دوران میتوان به طراحی و معماری ساختمان فرهنگستان و «رواق هنر ایران» اشاره کرد. همچنین توجه ویژهای به حفظ و بازسازی خانه صبا و نگارخانه «خیال» مبذول شد. فضاییکه هنرمندان سنتی و مدرن میتوانند آثار خود را در آن بهنمایش بگذارند.
در طول آن دوره، فرهنگستان هنر اقدامات گستردهای هم در زمینه معرفی و مرور مکتبها و تاریخ هنر ایران انجام داد. مرور ۱۰۰ سال نقاشی معاصر، نگارگری و هنر عاشورا، برگزاری نمایشگاههای استانی و بینالمللی، تجلیل از هنرمندان هنرهای سنتی و ایجاد پژوهشکده هنر و کتابخانه تخصصی با بیش از ۲۰۰ هزار جلد کتاب ازجمله این اقدمات است. گفته میشود در آن دوره اهتمام ویژهای هم مصروف توسعه فضاهای فرهنگی شهری با ایجاد گذر فرهنگ و هنر و ارتقای زیرساختهای فرهنگی برای دسترسی هنرمندان و عموم مردم شد.

اما بسیاری از هنرمندان و ناظران، دوران فعالیت این نهاد پس از آن سال را دوران فترت و رکود میدانند. علی معلمدامغانی، شاعر پرآوازه انقلاب با کمترین تجربه در مدیریت هنری و بدون ارتباط با فضای هنر، دومین رئیس فرهنگستان هنر شد. دوران هشتساله حضور او در فرهنگستان هنر را به سکون و سکوت این نهاد تشبیه میکنند. حتی گفته میشود انفعال فرهنگستان و کنار گذاشتن تعدادی از کارشناسان و مدیران آن از اینزمان بهبعد شروع شد.
حضور معلم دامغانی در فرهنگستان هنر، هشتسالی آرام و کمتنش بود که عمدتاً با انتشار اشعار و یادداشتهای ادبی او در مناسبتهای مختلف و کمرنگشدن فعالیتهای هنری و پژوهشی همراه بود. بااینحال تابستان سال 1396، رئیس فرهنگستان با انتشار پیامها و نامههایی جنجالی درباره فساد در جامعه تجسمی، فضای هنر کشور را بهشدت متأثر کرد. او مدعی شد ۵۰۰ اثر هنری بدون شناسنامه و سند به خزانه فرهنگستان تحمیل شدهاند و حتی در تارنمای رسمی فرهنگستان فهرستی کامل از این آثار بههمراه مشخصات فروشندگان و تاریخ فروش منتشر شد.
این اقدام، جامعه هنری ایران را شوکه کرد و بسیاری از هنرمندان بزرگ، ازجمله آیدین آغداشلو، پرویز تناولی و علیرضا سمیعآذر، بهطور علنی صحت ادعاهای او را رد کردند. این تنشها باعث شد که ۶۰۰ هنرمند در نامهای به رئیسجمهوری خواستار رسیدگی به رفتار رئیس فرهنگستان و برخورد با او شوند. در پی این اعتراضها و جنجالهای رسانهای، علی معلمدامغانی سکوت اختیار کرد و درنهایت دوره ریاست او در مردادماه همان سال پایان یافت. پس از این دوران، در شهریورماه سال 1397 با نامه حسن روحانی، علیرضا اسماعیلی سرپرست فرهنگستان شد.
او دانشآموخته تاریخ ایران است و از بدو تأسیس فرهنگستان هنر در این نهاد فعالیت داشته است. اهالی فرهنگ و هنر با انتصاب اسماعیلی انتظار داشتند تا فرهنگستان به مسیر اصلی خود بازگردد که به نظر میرسد تا فرهنگستان در دو سال فعالیت او توانست مقداری به مسیر اصلی پژوهش، سیاستگذاری و ترویج هنر ایران همراه با برنامهریزی برای ادامه پروژههای بینالمللی، دوسالانه خوشنویسی جهان اسلام و همایشهای تخصصی بازگردد.
اما دو سال از مدیریت اسماعیلی گذشت و فرهنگستان درنتیجه بیتوجهی مسئولان به اهمیت این نهاد با سرپرست اداره شد تا اینکه بهمن نامورمطلق، در زمستان سال 1399 بهعنوان چهارمین مدیر فرهنگستان منصوب شد. او با وجود زمان محدود سعی کرد تا مؤسسه را از حالت انفعال و صرفاً میزبان برنامههای دیگران خارج کند. درمجموع دوره ریاست نامور مطلق با تغییر ساختار مدیریتی و فعالسازی گروههای تخصصی، امکان مشارکت اعضای پیوسته در تصمیمسازیها، برنامهریزیها و اجرای برنامههای پژوهشی بهویژه در حوزه موسیقی نواحی موجب خروج نسبی فرهنگستان از انفعال و بازگشت آن به مسیر اصلی فعالیتهای پژوهشی و هنری شد.
پس از گذشت چند دهه از فعالیت فرهنگستان و تداوم فاصله آن از دوران اوج خود اهالی هنر و فرهنگ کشور معتقدند که مدیریت سلیقهای و غیرکارشناسی از سال 1402 بهبعد در این نهاد شدت بیشتری پیدا کرد. مجید شاهحسینی در اواخر خردادماه سال 1402 از سوی رئیسجمهور فقید، مرحوم ابراهیم رئیسی بهعنوان رئیس فرهنگستان هنر منصوب شد.
شاهحسینی که در کارنامه کاری خود سابقه مدیریت بنیاد فارابی و دبیری دو دوره جشنواره فیلم فجر در سالهای 86 و 87 دارد، در حوزه سینما هم تدریس و پژوهش میکند. انتصاب او به ریاست فرهنگستان هنر با انتقاد فعالان حوزه فرهنگ و هنر بهدلیل عدم تحصیلات مرتبط و ناآشنایی با جایگاه، وظایف و نقش تأثیرگذار فرهنگستان هنر مواجه شد. البته یکی از نگرانیهای اصلی فعالان و کارشناسها نسبت به حضور ایشان در فرهنگستان نگاه خاص او به هنر و تولیدات این حوزه بود.
او ضمن مخالفت با جریان نئورئالیسم اجتماعی در سینمای ایران دیدگاه جنجالی درباره الحادی و سفارتیبودن سینما دارد. به گفته شاهحسینی، بنیادهای تئوریک تدریس هنر کشور الحادی است و بههمینسبب از ریشههای هنر دینی غافل شده است. از نظر او، یونانزدگی باعث شد قطار انقلاب در زمینه فرهنگ و هنر سرعتی کمتر از حد انتظار داشته باشد.
تشدید سلیقهگرایی
این رویکرد غیرکارشناسی در مدیریت فعلی هم تاثیرگذار بود و اولین تصمیم او مُهر تاییدی بر انتقادات و نگرانیهای فعالان شد. رئیس فرهنگستان هنر در بدو ورود چهرهای گمنام، جوان و فاقد رابطه استخدامی رسمی یا پیمانی را بدون رعایت ضوابط مقرر در آییننامه استخدامی و تشکیلات مصوب سازمان و برخلاف قوانین بالادستی، بهعنوان «مشاور و دستیار اجرایی» خود منصوب و عمده اختیارات خود را به او تفویض کرد.
درنتیجه این رویکرد غیرسازمانی در مدیریت فرهنگستان (مشخصاً در تدوین راهبردها و انتخاب دستیاران) و ناتوانی در تعامل مؤثر با طیفهای مختلف و متکثر هنرمندان سرشناس و جریانهای مهم هنری کشور، مردادماه سال گذشته برخی اعضاء، مدیران و کارشناسان فرهنگستان هنر در انتقاد به دوران مدیریت ۱۳ ماهه او در فرهنگستان نامه سرگشاده منتشر کردند.
جانبداری جناحی، حذف اعضای برجسته بدون دلیل و قطع ارتباط نهاد با بخش بزرگی از جامعه هنری ازجمله مواردی است که در آن نامه مطرح شد. البته نامهنگاریها صرفاً به روند مدیریتی در حوزه فرهنگ و هنر محدود نشده و کارمندان فرهنگستان در یکسال اخیر برای پیگیری حقوحقوق خود نیز به دفتر رهبر انقلاب اسلامی و ریاستجمهوری نیز نامه نوشتهاند.
موضوعیکه برخی منابع مطلع در گفتوگو با هممیهن به آن اشاره و از آن بهعنوان دیوارکشی بین کارمندان نزدیک به مدیریت و سایر کارمندان یاد کردند. برخی افراد مطلع دیگر هم از روند غیرشفاف انتشار کتابها، عدمتشکیل کارگروه سینما و فلسفه هنر و حذف تعامل با نخبگان در دوران مدیریت فعلی گفتند. این انتقادات از توقف طرحهای پژوهشی تاثیرگذار و رویدادهای هنری در مدیریت فعلی فرهنگستان هنر درحالی مطرح میشود که در آخرین گزارش عملکرد فرهنگستان هنر مربوط به پنجماهه سالجاری جزئیاتی درباره فعالیتهای پژوهشی، رویدادهای هنری، تالیف و ترجمه کتاب و فعالیتهای بینالمللی منتشرشده است.
برایناساس، موضوعات مرتبط با مخاطبشناسی و حقوق آن در طرحهای پژوهشی و رویدادهای هنری مدیریت فعلی بیشتر از سایر موضوعات دیده میشود. البته عمده طرحهای پژوهشی در دست اقدام هستند و هنوز به خروجی نرسیدهاند. همچنین در این مدت 38 جلسه با گروههای تخصصی فرهنگستان برگزار شده، اما در این بین خبری از جلسات با گروه سینما و فلسفه هنر دیده نمیشود.
روند غیرشفاف انتشار کتابها
ازطرفدیگر، درحالی از قراردادهای مبهم و غیر شفاف بررسی، داوری و انتشار کتابها صحبت میشود که عجیبترین این قراردادها، توافقنامهای برای انتشار کتابی با عنوان «اربابان تاریکی در مصر باستان» است که به بررسی حضور جنها در تمدن نیل میپردازد. کتابی که براساس گزارشهای منتشرشده در اواخر سال گذشته تقریباً 1/3 میلیارد تومان برای آن هزینه شده است.
این درحالیاست که بالاترین قیمت قرارداد چاپ کتاب در تاریخ فرهنگستان ۱۱۰ میلیون تومان و اغلب قراردادها کمتر از ۵۰ میلیون تومان بوده. اسماعیل پناهی دراینباره توضیح داد: « این کتاب بدون سپریکردن سیر داوری و ارزیابی کتاب منتشر شد و با وجود هزینههای بسیار فروش هم نرفت و بعدها آن را بین شاگردان کلاسهای مدیر مجموعه توزیع کردند. این درحالیاست که از زمان تاسیس فرهنگستان، هر کتاب در کارگروه مربوطه داوری میشد و کارشناسها در شورای علمی انتشارات نظر میدادند تا در آخر منتشر شود. اما در دوره مدیریت فعلی روندهای داوری و ارزیابی کتابها متوقف شده است.»
مهدی مکینژاد هم که دبیر علمی دانشنامه هنرهای ادبی فرهنگستان و عضو هیئتمدیره است، از دیوارکشی بین کارمندان نزدیک به مدیریت و سایر کارمندان، تعلیق در انتشار ۴۰۰ مدخل درباره هنرهای فراموششده ایران، عدم تعامل مدیریت با مدیران و کارکنان، بلاتکلیفی ۵۰ قرارداد همکاری، عدمتاثیرگذاری و خروجی برنامههای تیم فعلی صحبت کرد. او درباره این موارد به هممیهن توضیح داد: «زمانی که مدیر فعلی وارد فرهنگستان شدند، دو هزار مدخل درباره هنرهای فراموششده ایران استخراج و نزدیک ۴۰۰ مدخل مکتوب شد و قرار بود تا تحتعنوان دانشنامه گنجینههای از یاد رفته هنر ایران منتشر شود. با وجود طیشدن تمام مراحل قانونی و گذشت تقریباً دو سال هنوز به نتیجه نرسیده است.»
او در بخش دیگری از صحبتهای خود به بلاتکلیفی قراردادها اشاره و بیان کرد: «من بهعنوان دبیر علمی نزدیک به ۵۰ قرارداد همکاری با پژوهشگران از سراسر کشور امضاء کردم و تاکنون وضعیت آنها در بلاتکلیفی است. برخی پژوهشها هنوز به مرحله اجرا نرسیده و پژوهشگرها زنگ میزنند و منتظرند تا بدانند برای نوشتن پژوهش اقدام کنند یا خیر. برخی پژوهشهای دیگر هم انجام شدهاند، اما حقالزحمهها پرداخت نشده است. درنتیجه سهبار در سیستم اداری نامه زدم و درخواست تعیین تکلیف قراردادها را کردم، اما نهتنها به نامهها و درخواست طرح موضوع با مدیریت فرهنگستان پاسخی داده نشد؛ بلکه ارتباط من را در اتوماسیون اداری مسدود کردند.»
فردی دیگری هم که خواست ناماش محفوظ بماند در گفتوگو با هممیهن درباره کنار گذاشتن یا نادیده گرفتن شورای پژوهشی در فرهنگستان صحبت کرد. به گفته او، از ابتدای تاسیس فرهنگستان نخبگان و متخصصان حوزه هنر در شورای پژوهشی طرحها را بررسی میکردند و درصورتیکه آن طرح، صلاحیت لازم را داشت، با حمایت مالی و انتشار آن موافقت میکردند. مدتی است که این روند ازبینرفته و به طرحها بدون بررسی کارشناسی بودجه اختصاص میدهند.
از نظر او، همین موضوع، روند مبهم و غیرشفافی را در بودجهها و قراردادهای فرهنگستان ایجاد کرده است. همچنین به گفته این منبع آگاه، یک بیاخلاقی در طرحهای پژوهشی و ترجمه کتابها رخ داده و آن هم این است که بدون توجه به حقوق مؤلف، خروجی آنها را به اسم افراد نزدیک به مدیریت منتشر میکنند.
دورشدن نخبگان
اسماعیل پناهی، عضو سابق کارگروه تخصصی فلسفه هنر فرهنگستان که در ماههای اخیر از این سمت استعفا داده است، در باره دوره مدیریت فعلی فرهنگستان مطرح کرد: «هدف از تاسیس فرهنگستان این بوده تا جمعی از نخبگان در آن جمع شوند و مسائل هنری و فرهنگی را بررسی، جریانهای هنری موفق و شاخص را شناسایی و از آنها در جهت الگوبرداری و تعاملات بینالمللی استفاده کنند.
فرهنگستان بهمرور از این مسیر بهویژه در مدیریت فعلی دور شد. البته اعمال سلیقهها در این سازمان بعد از دوره اول شروع شد و در دوره فعلی شدت بیشتری پیدا کرده است. چالش اصلی مدیران فرهنگستان از آنزمان تاکنون این است که نتوانستهاند از طریق گفتمانسازی تعامل را بین نخبگان هنری ایجاد کنند.
درحالحاضر هم هیچ نگاه کلان، راهبردی و نو در فرهنگستان هنر وجود ندارند و صرفاً براساس نگاه ایدئولوژیک، شخصی و سلیقهای عمل میشود. همین رویکرد بین کارمندهای ساده فرهنگستان هم دودستگی ایجاد کرده است.» او دلیل استعفای خود را برخوردهای غیراخلاقی و حرفهای با اعضاء و کارمندان اعلام و بیان کرد: «عدمتعامل مدیریت با مدیران بخشهای مختلف فرهنگستان، یکی دیگر از موارد عجیب در دوره فعلی این سازمان است. انتصابهای بیضابطه، قراردادهای غیرشفاف و مشکوک برای پروژههای پژوهشی، طرحها و کتابها از دیگر موارد است.
تحت تاثیر این فضا و بهدلیل رکود کارهای پژوهشی، نادیدهگرفتن تخصص افراد و نظرات کارشناسی و عمل بر مبنای صلاحدید شخصی تصمیم گرفتم تا از سازمان خارج شوم.» یک کارشناس و پژوهشگر هنری دیگر هم که در یکسال اخیر همکاری خود را با فرهنگستان هنر بهدلیل تفاوت نگاه با مدیریت و ازبینرفتن اثرگذاری فرهنگستان قطع کرده است، مطرح کرد که افراد دیگری را هم میشناسد که در سالهای اخیر به همیندلیل با فرهنگستان قطع همکاری کردهاند. او همچنین توضیح داد: «تجربه فعالیتم در یکی از کارگروههای فرهنگستان نشان داد که صرفاً افراد نزدیک به مدیریت امکان فعالیت دارند و باقی افراد با محدودیت مواجه میشوند.
فعالیتها هم صرفا به برگزاری همایش، نمایشگاه و امضای تفاهمنامه محدود شده بود. در نتیجه این وضعیت و بهدلیل تفکرات سیاسی حاکم در دوره فعلی، تمرکز بیش از اندازه به تئوری و نظریههای هنری و دوری از تاثیرگذاری و عملگرایی تصمیم گرفتم تا دیگر با فرهنگستان همکاری نکنم.» البته جدای از اینکه برخی از اعضای کارگروهها تصمیم گرفتند تا همکاری خود را با فرهنگستان قطع کنند، بهنظر میرسد که چهرههای برجستهای همچون غلامحسین امیرخانی، مجید مجیدی، محمد احصایی، مهرداد قیومی و محمدرضا بهشتی از جمع اعضای گروههای تخصصی حذف شدهاند.
پیگیریها از مجید مجیدی در این باره بیپاسخ ماند و او حاضر به صحبت دراینخصوص نشد. البته غلامحسین امیرخانی، چهره ماندگار خوشنویسی ایران در گفتوگو با هممیهن ضمن تکذیب حذفاش از گروههای تخصصی فرهنگستان مطرح کرد که بهدلیل کسالت و دوری محل زندگیاش از فرهنگستان نتوانسته است در جلسات شرکت کند. بااینحال، برخی منابع خبری مدعی هستند که برخوردهای تبعیضآمیز و سلیقهای در تعامل با نخبگان و کارشناسهای هنر و فرهنگ در دوره مدیریت اخیر تشدید شده است.
توقف پروژههای پژوهشی چندساله
از دیگر تغییرات عجیب و غریب در ساختار فرهنگستان هنر طی سالهای اخیر میتوان به توقف پروژههای پژوهشی چندساله و حذف یا نادیدهگرفتن کارگروههای تخصصی برای همفکری و مشورت با نخبگان بهویژه کارگروه فلسفه هنر و سینما اشاره کرد. یکی از منابع مطلع دراینخصوص تحولات فرهنگستان را در طرحهای پژوهشی طی دورههای مختلفی مدیریت این سازمان بررسی کرد.
او در گفتوگو با هممیهن درباره تحولات فرهنگستان هنر در سالهای اخیر اظهار کرد: « فرهنگستان هنر در سالهای ابتدایی فعالیتاش نماد و اعتبار بینالمللی بود و اعضای آن به کشورهای مختلف سفر میکردند تا در جریان تحولات هنری و فرهنگی دنیا قرار بگیرند، اما درحالحاضر هیچگونه تعاملات بینالمللی وجود ندارد. در دوران مدیریت اول بهدلیل خلأ نظری در تاریخ هنر ایران، بررسی و مدونسازی مکاتب هنری کشور در دورههای مختلف شروع شد. این روند پژوهشی ادامه داشت؛ تااینکه همزمان با آغاز مطالعات بر مکاتب هنری در دوران قاجار جریانات سیاسی سال 1388 شکل گرفت و با تغییر مدیریت فرهنگستان مدونسازی تاریخ هنر ایران متوقف شد.»
به گفته او، پس از دوره مدیریت اول فرهنگستان دوران فترت و جمود این سازمان فرهنگی هنری مهم فرا رسید. بهعنوان مثال، در دوره مدیریت محمدعلی معلم دامغانی بهدلیل تفاوت نگاه او به فرهنگ و هنر در مواجهه با اعضای فرهنگستان تقریباً هیچ اقدام جدیای در حوزه فرهنگ اسلامی انجام نشد. بااینحال در آن زمان گروههای تخصصی فعال بودند، اما فعالیت گروههای پژوهشی تعطیل شد که آسیب بسیار جدی به روندهای پژوهشی در فرهنگستان وارد کرد.
او در بخش دیگری از صحبتهای خود به دوران مدیریت بهمن نامورمطلق در فرهنگستان اشاره کرد و دراینباره توضیح داد: «آقای نامور از ابتدای ورود به فرهنگستان تاکید داشتند که مطابق با اساسنامه عمل شود و اعضای فرهنگستان در حوزه سیاستپردازی عمل کنند. باتوجه به اینکه کشورمان در زمینه اقتصاد هنر و صنایع خلاق فرهنگی از سایر کشورها عقب است، در آندوره برای برگزاری یک همایش بینالمللی تحتعنوان دیپلماسی فرهنگی برنامهریزی شد.
در فرهنگستان تیمی متشکل از وزارت امور خارجه، سازمان تبلیغات و سازمان ارتباطات اسلامی تشکیل شد و شروع به پژوهش در حوزه کلان روندهای دیپلماسی فرهنگی و هنری کردند. پس از مدتها پژوهش و فعالیت روی آن پروژه با نتایج بررسی قوانین هنری کشور و شناسایی خلأها و راهکارها به مدیریت مراجعه و مطرح شد که این موضوع مسئله ما نیست.» به گفته او، همایش توسعه با دو سال تلاش و همفکری کنار گذاشته و در حد یک پنل دوساعته برگزار شد.
درنتیجه از نظر کارشناسها و پژوهشگران توسعه هنر ایران شهید شد. یک منبع آگاه دیگر نیز به هممیهن درباره تحولات گروه فرش در فرهنگستان میگوید: «تحتتاثیر نگاه ضدپژوهش مدیران فرهنگستان در سالهای اخیر اقداماتی که برای کارگروه فرش هم انجام شده بود، با موانع و چالشهای بسیاری مواجه شد؛ تا جاییکه کارشناسهای متخصص و خبره این حوزه مجبور به استعفا شدند.
همین روند در معاونت پژوهشی و کارگروه سینمای فرهنگستان هم رخ داد. درحالحاضر کارهای تیمی با همفکری نخبگان در این حوزهها متوقف شده است.» او همچنین با بیان اهمیت آیندهپژوهی در یک سازمان فرهنگی هنری مطرح کرد: «درحالی آیندهپژوهی در سازمانها از اهمیت بالایی برخوردار است که این مقوله در فرهنگستان بهخصوص در دوره فعلی صرفاً به موضوعاتی همچون مهدویت متمرکز شدهاند.
از طرف دیگر، حقوق معنوی مخاطب هم از دیگر اولویتهای پژوهشی مدیران فعلی است. انتقاد ما این نیست که روی این موضوعات کار نشود؛ بلکه انتقاد ما این است که به همه ابعاد و حوزههای هنری پرداخته شود. درحالحاضر فعالیت کارگروههای مهم هنری ازجمله فلسفه هنر و سینما در پژوهش متوقف شده است.»
عدمتشکیل کارگروه سینما و فلسفه هنر
یکی دیگر از کارشناسان فرهنگستان هنر که بهدلایلی مایل به ذکر ناماش در این گزارش نبود، مطرح کرد که از زمان شروع بهکار تیم جدید در فرهنگستان هنر جلسات کارگروه فلسفه هنر و سینما تشکیل نشده است. این درحالیاست که سالهاست فرهنگستان در حوزههای مختلف ازجمله نمایش، موسیقی، معماری، هنرهای تجسمی، هنرهای سنتی و دستی، سینما و فلسفه هنر کارگروههایی متشکل از متخصصان و نخبگان این حوزهها دارد تا به سیاستگذاری و پژوهش در آنها بپردازند. کارشناسها و فعالان حوزه هنری دلیل این اتفاق را در عدمتخصص، تجربه، تعامل و همافزایی رئیس فرهنگستان هنر با نخبگان میدانند.
مهدی مکینژاد هم به ازبینرفتن وجاهت و اعتبار فرهنگستان در میان اهالی فرهنگ، هنر و جامعه تحتتاثیر عملکرد ضعیف مدیریت این مجموعه در سالهای اخیر اشاره کرد و گفت: «بخش عمدهای از برنامههای مدیریت فعلی فرهنگستان، ادامه برنامههای قبلی است و تیم مدیریت فعلی، ایده جدیدی ندارند. یکی از برنامههای این تیم، برگزاری بیش از ۴۰ برنامه درباره حقوق مخاطب با کمترین تعداد حاضرین و خروجی بوده است.»
سیدمحمد بهشتی، عضو شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری نیز در گفتوگو با رسانهها، تغییر را لازمهی فرهنگستان هنر دانسته است و گفته است: «فرهنگستان باید از ادوار موفق الگو بگیرد و در چارچوب ماموریتها و اساسنامه عمل کند تا از حالت تعطیل خارج شود. ما عملی، در طول این مدت ندیدیم و بهنظر میرسد فرهنگ و هنر تعطیل است. او دربارهی کارهایی که باید در گذشته انجام میشد، گفته: «فرهنگستان باید در حوزهی کاریاش فعالیت میکرد. فرهنگستان ادوار مختلفی داشته است که موفقتریناش دوره اول بوده است.»
خطر امنیت آثار نفیس
از نظر کارمندان فعلی و مستعفی وضعیت نامساعد فرهنگستان هنر در دوره مدیریت فعلی صرفاً به توقف طرحهای پژوهشی، عدم تعامل با نخبگان و بلاتکلیفی و روند غیرشفاف قراردادهای مالی محدود نمیشود؛ بلکه نگرانیهایی نسبت به رفتار مدیران با کارکنان و امنیت آثار موجود در گنجینه فرهنگستان هم وجود دارد. بهگفته برخی از کارکنان فرهنگستان هنر، یکی از مسائل جدی در فرهنگستان برخوردهای تبعیضآمیز و غیراخلاقی با کارکنان است. حتی بهنظر میرسد که شدت این رفتارها با کارکنان زن به نسبت به مردها بیشتر است.
یکی از آنها در گفتوگو با هممیهن مطرح کرد که زنان کارمند همانند مردان بدون اینکه ساعت کاری کمتری داشته باشند یا حجم کاری آنان کمتر باشد و بعضاً با مسئولیتی بیش از مردان فرهنگستان، از حداقل رفاهیات برخوردار هستند. یک فرد دیگر هم از دخالت حراست در امور هنری و محتوایی صحبت کرد. به ادعای او، در دوره جاری، حراست بسیار مهم شده و در همه امور دخالت میکند. حتی بداخلاقی و بیتوجهی به حق و حقوق کارمندان و اعضای فرهنگستان، دلیل اصلی استعفای این فرد و برخی دیگر بوده است. برخی از منابع هم درباره ابهامات نگهداری امن آثار نفیس در گنجینه فرهنگستان هشدار میدهند.
هرچند امکان تایید صحتوسقم اظهارات یکی از مصاحبهشوندگان با هممیهن وجود ندارد، اما او ادعا کرده که قاب و شماره اموال روی دیوار انبار گنیجنه فرهنگستان وجود دارد، اما برخی آثار موجود نیستند. حتی به گفته او، یکسری قرارداد با نقاشها بستهاند تا بتوانند آثار را کپی برداری و جابهجا کنند. او همچنین از تغییر مدیران و تیم قبلی گنجینه و عدمامکان ورود به انبار با گوشی و دوربین گفت. از نظر او، این موارد موجبشده تا نگرانیهایی نسبت امنیت آثار نفیس گنجینه فرهنگستان و گنجینه صبا ایجاد شود.
هنر، قربانی ایدئولوژی
قابل ذکر است که برای شنیدن پاسخ مدیریت مجموعه ما این انتقادات را از روابط عمومی مجموعه پیگیری کردیم و با این پاسخ مواجه شدیم: «اعضای پیوسته فرهنگستان و نهادهای بالادستی عملکرد یکسال اخیر فرهنگستان را تایید و تشویق کردهاند و گزارشهای سیاستی و دستاوردهای داخلی و بینالمللی فرهنگستان بهعنوان نمونه مرجع مورد استفاده قرار گرفته است.» همچنین روابط عمومی فرهنگستان هنر، پرسشها و حواشی اخیر را فاقد جنبه علمی و تخصصی دانست و اعلام کرد که این موارد مورد تایید مدیران باسابقه فرهنگستان نیست و پرداختن به آنها هم در شأن این نهاد نیست.
ولی درمجموع، با گذشت بیش از دو سال از مدیریت اخیر در فرهنگستان هنر همچنان برخی کارشناسها و فعالان حوزه فرهنگ و هنر نسبت به عملکرد در انتصاب مدیران و مشاوران، تعامل با نخبگان و اعضای قدیمی فرهنگستان، روندهای بررسی، داوری و انتشار کتابها، تعیینتکلیف قراردادهای طرحهای پژوهشی و همفکری با کارگروهها و شوراهای تخصصی انتقاد دارند.
از نظر کارشناسها و فعالان و متخصصانی که سالها با فرهنگستان همکاری کردند، بهنظر میرسد که پس از مدتها تلاش برخی جناحهای سیاسی برای تصفیه فرهنگستان از مدیران، کارشناسها و فعالان دوران ابتدایی فعالیت این سازمان حالا موفق شدهاند تا به این هدفشان برساند، اما آنچه دراینمیان قربانی شد، فرهنگ و هنر کشورمان است.