اراده ملت و اقتدار ملی
«اراده ملت» و «اقتدار ملی» دو اصطلاحی است که در ادبیات سیاسی در پی شکلگیری دولت-ملتها (nation-state) در کنار یکدیگر بارها مورد استفاده سیاستمداران قرار گرفته است. در جوامع دموکراتیک «تجلی اراده ملت» را بهعنوان یکی از اصلیترین مؤلفه زمینهساز «اقتدار ملی» عنوان میکند و رهبران این جوامع به اثرگذاری اراده جوامع بر اقتدارشان هم در سطح ملی و هم در سطح بینالمللی تاکید دارند.
بر اساس ترمینولوژی سیاسی «اقتدار» از اساسیترین مؤلفههای «پدیداری» و «پایداری» هر نظام سیاسی است. اندیشه ضعیف نمیتواند به نظام سیاسی تبدیل گردد و نظام ضعیف نیز قابلیت دوام نـدارد. بنـابراین، تولـد و تداوم نظامها و بلکه تمدنها، بستگی به میزان «اقتدار» آنها دارد.
«گستره زمانی و زمینی نظامهـا و تمدنها نیز به همین عنصر بستگی دارد. هرچه «اقتدار» بیشتر باشد، گستره نفوذ جغرافیایی و تاریخی بیشتری خواهد داشت(عباس پسندیده، فصلنامه حکومت اسلامی).» در همین راستا اندرو هیوود، نویسنده کتاب مقدمه نظریه سیاسی نیز درباره تفاوت قدرت و اقتدار به این نکته اشاره داشته است که «قدرت، اشاره به توانایی برای رسیدن به غایات خاص است، اقتدار اشاره به مشروعیت و حق اعمال قـدرت دارد.
بـه بیان دیگـر، «اقتدار، قدرت مـشروع اسـت»». بنابراین وقتی بحث بر سر اقتدار و قدرت مشروع بهویژه در جوامع دموکراتیک مطرح میشود، نقش و اراده ملت نیز به میان میآید و معمولاً به استناد آن در کلام و تصمیمگیریها اولی را مؤثر بر دومی عنوان میکنند.
در کشور ما هم انقلاب اسلامی با حضور و همراهی مردم شکل گرفته و نظام به نام جمهوری اسلامی با رای مردم روی کار آمد. بر همین اساس ما هم باید در کنار کشورهای دموکراتیک به جمهوریت و حضور مردم و نقش و اراده آنها در پهنه سیاسی توجه داشته باشیم. موضوعی که معمولاً در آستانه انتخابات از زبان بسیاری از سیاستمداران مطرح میشود و آن را بهعنوان مؤلفهای موثر بر اقتدار ملی نام میبرند. در این بین مسئولان طراز اول کشور ما نیز به موضوع اقتدار ملی در عرصه سیاست خارجی به انحاء و اشکال مختلف پرداختهاند.
اراده ملت و اقتدار ملی در سخنان رهبران جمهوری اسلامی
امام خمینی: در سخنان امام خمینی و رهبری بارها از اصطلاح «اقتدار ملی» در سطح بینالمللی استفاده شده است و مؤلفههایی برای آن مشخص کردهاند و هر دو اراده ملت را نیز مورد توجه قرار دادهاند. مثلاً در تحقیقی که حسین خانی درباره «مؤلفههای نظری «اقتدار ملی» در سیاست خارجی اسلامی با تاکید بر اندیشههای امام خمینی» انجام داده است، آمده است امام خمینی نفیسبیل، عزت اسلامی و وحدت امت اسلامی را بهعنوان الگوی اقتدار ملی مطرح کرده است.
مواردی که در کنار اراده ملت و نیروی مردم در تشکیل حکومت و تحقق اقتدار ملی بارها در سخنان رهبری مورد تاکید قرار گرفته است.
امام خمینی گفتهاند:«اگر چنانچه مثلاً دولت ایران اگر قدرتی داشته باشد برای خود ملت باشد، برای خود ایران باشد، اگر دولتها دولتهای ناشی از ارادهی ملت باشند، اینها نمیگذارند که شما اینطور در ایران تصرف کنید و اینطور هرجومرج به بار بیاورید. ایران ثبات ندارد که این بساط شده است... ثبات، تابعِ قدرتمندی و استقلال است و ما قدرتمندی میخواهیم و استقلال. قدرتمندی به این است که نظاممان را از گرفتاریای که آمریکا برایش پیش آورده، نجات بدهیم و یک نظام متکی بر ملت، ما ایجاد بکنیم، نه یک نظامِ متکی بر مستشارهای آمریکا. و استقلالمان را هم حفظ بکنیم و یک مملکت مستقل باشیم، نه یک مملکتی که همه چیز آن در دست دیگران است؛ تا بهواسطهی این، ثبات پیدا بکند مملکت ما.(صحیفه امام، ج 5، ص 98)»
مقام رهبری: در سخنان رهبری هم مسئله اقتدار ملی با مؤلفههای مختلف از جمله اراده ملت و حضور ملت در بازههای زمانی مختلف مطرح شده است. از جمله مؤلفههای مطرحشده در سخنان رهبری که پیشتر به آن اشاره شده است، «قدرت دفاعی»، «استحکام و ثبات اقتصادی» و «توانایی و قوام فرهنگی» بهعنوان سه مؤلفه اصلی اقتدار ملی (22 مهر 1399) است و یا ایشان در سخنرانی 14 فروردین 1395، «اقتصاد قوی و مقاوم، علم پیشرفته و روزافزون و حفظ روحیّه انقلابیگری در همه بهخصوص در جوانها» را بهعنوان عوامل اقتدار ملی مطرح کردهاند و البته درباره نقش اراده ملت و حضور ملت در افزایش اقتدار ملی هم بارها و بارها سخن گفتهاند، مثلاً در سخنرانی درباره معنی اقتدار ملی گفتهاند:«معنی «اقتدار ملی» این نیست که پولهای کشور را به کشوری دیگر بدهید و اسلحه بخرید؛ این حماقت است.
اقتدار ملی این نیست که کشوری از آن سر دنیا بیاید و برای حمایت از کشوری پایگاه بزند و خون ملتی را بمکد تا اقتدار خاندانی را حفظ کند. این اقتدار نیست، این ذلت است؛ اقتدار از دل ملت میجوشد. 9 تیر 1397» یا در بهمن سال گذشته پیش از برگزاری انتخابات و در سخنرانی به مناسبت دهه فجر هم به این نکته اشاره کردهاند که «نتیجه انتخابات پرشور افزایش اقتدار ملی است... حضور پرشور مردم در راهپیمایی 22 بهمن نشانه اقتدار ملی است(16 بهمن 1402).»
ایشان در این سخنرانیها و سخنرانی اخیر خود در میان فرماندهان عالی نیروهای مسلح به موضوع اراده ملت و اقتدار ملی اشاره کردهاند؛ چنانچه حتی در سخنرانی اخیر «ظهور قدرت اراده ملت» را از «تعداد موشکها» مهمتر دانسته و گفتهاند:«موضوع تعداد موشکهای شلیکشده و یا موشکهای به هدف اصابت کرده که طرف مقابل روی آنها متمرکز شده، موضوع دست دوم و فرعی است، موضوع اصلی ظهور قدرت اراده ملت ایران و نیروهای مسلح در عرصه بینالمللی و اثبات آن است که ناراحتی طرف مقابل نیز از همین موضوع است. حیثیت ملت ایران باید در چشم دنیا برجسته باشد،»
اشاره به اراده ملت و قدرت اراده ملت بهعنوان مؤلفه اقتدار از جمله موضوعات حائز اهمیتی است که در کنار سایر مؤلفههای اقتدار ملی میتواند موضوع بحث محافل گوناگون باشد. چه چیزی اقتدار ملی را رقم میزند؟ و اراده ملت در افزایش آن چه جایگاهی دارد و چگونه بر آن اثرگذار است؟
مجموعه سوالاتی است که برای پاسخگویی به آن به سراغ مسعود سپهر، استاد علوم سیاسی دانشگاه شیراز و فعال سیاسی، امیرمحمود حریرچی، جامعهشناس و اسماعیل کوثری، سردار سپاه و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی رفتیم و با آنها به گفتوگو نشستیم که در ادامه میآید.
*از نگاه شما پیشزمینه ظهور قدرت اراده ملت چیست؟
محمداسماعیل کوثری: پیشزمینه این است که اگر ملتی اراده کند و همچنین مصمم، محکم و باانگیزه باشد، قطعاً میتواند به خیلی چیزها دسترسی پیدا کند، همانطور که در ارتباط با موشک با اراده افرادی مانند شهید طهرانیمقدم توانستیم موفق شویم و یا در مباحثی مانند پهپاد، هستهای، نانوتکنولوژی هم همینطور بود. پس اینجا ارادههاست که میتواند کارهای بزرگی انجام دهد، به کمبودهایی که در کشور وجود دارد دسترسی پیدا کند و آنها را رفع کند.
لذا اینجاست که مقام معظم رهبری فرمودند که ما به موشک دست پیدا کردیم اما اراده میخواهد که به موقع و با طراحی دقیق به کار گرفته شود. باید گفت ارادهها و اراده پولادین ملت عزیز ایران بود که آمدند و درخواست کردند که باید این کار انجام شود، لذا دیدیم که اقدام شد و مؤثر بود. ما میتوانیم موشکها و پهپادهایمان را به کار بگیریم اما آن ارادهای که باید به موقع و دقیق این مسئله عمل شود، دست خود انسانهاست که انجام میدهند.
مسعود سپهر: در ظهور اراده یک ملت، بهتر است ابتدا نگاهی به مقدمات نظری این مسئله داشت. وقتی ما صحبت از ملت میکنیم، شما با پدیدهای مدرن مواجه میشوید. در واقع اراده ملتها موکول به این است که بتوانند یک مظهر و جایی برای بروز خود داشته باشند. ملتها در واقع برای اینکه تبدیل به یک کل شوند، نیاز به یک سازماندهی و نهاد خاص دارند که در شرایط دنیای مدرن بهعنوان دولتهای ملی شناخته شده است.
البته این منافاتی ندارد که ملتها به لحاظ فرهنگی دارای یک هویت تاریخی باشند اما وقتی صحبت از اراده ملی میشود، بحث بر سر وجود یک نهادی است که مردم بتوانند به صورت آگاهانه در آن عضو شوند و یا احساس همبستگی به آن پیدا کنند و این مرحلهای فراتر از تعلق فرهنگی است. من برای روشنتر شدن موضوع یک مثال از کشور خودمان میزنم. در غالب آنچه که در شاهنامه فردوسی میبینیم، ایرانیان یک ملت بودهاند و شاهد فداکاریها و ایثارگریهایی در این زمینه در تاریخ بودهایم ولی وقتی میخواهیم اراده ملی را مشاهده کنیم، نیاز به یک همبستگی در قالب یک نهاد داریم.
یکی از جالبترین واقعیتهایی که در تاریخ ایران وجود دارد، جریان حمله افغان به ایران و تسلیم شدن شاهسلطان حسین و پس از آن ظهور نادر است. در یکی از جنگها نادر یکی از سربازها را میبیند که بسیار دلاورانه میجنگد، او را صدا میزند و میگوید وقتی لشکر افغان آمد تو کجا بودی؟ آن سرباز میگوید من بودم اما شما نبودید. این در واقع نقشی است که یک همبستگیساز میخواهد که بتواند از مجرای اراده ملی ظهور و بروز پیدا کند. این اتفاق در همه کشورها، در خیلی مواقع حول یک شخصیت کاریزما و در خیلی مواقع حول نهاد پیدا میشود.
بنابراین وقتی ما صحبت از تجلی اراده ملی کنیم، شرط آن تشکیل یک دولت ملی است، دولت ملی که برخاسته از رای و نظر اکثریت مردم و مشروع باشد، یعنی مبتنی بر یک قانون اساسی مورد اعتماد مردم باشد. در چنین مواردی وقتی دولت سخن میگوید، مانند این است که از جانب ملت سخن میگوید و هر دولتی که مشروعتر باشد، مقتدرتر است. البته در مواقعی پیش میآید که یک تهدید وجودی و هویتی علیه یک ملت اتفاق میافتد و صرفنظر از مشروعیت دولت، یا جریحهدار شدن احساسات مردم یک نوع اتحاد و شور به وجود میآید که طبیعتاً این نمیتواند یک عملکرد مؤثر و دائمی را داشته باشد زیرا این هیجانات ایجادشده موقتی است و از بین خواهد رفت. چیزی که با عنوان اراده ملی از آن یاد میشود، یک امر مثبت است درحالیکه وقتی تحریکی به دلیل وجود دشمن ایجاد شود، از حُب حاکمیت نیست بلکه از بغض دشمن است.
امیرمحمود حریرچی: این موضوع به این برمیگردد که شرایطی پیش بیاید که مردم ظهور قدرت اراده ملت را حق خود بدانند، یعنی اینکه در تعیین سرنوشت خود شرکت و نقش داشته باشند و شاهد حضور حکومتی مردمسالار باشیم نه اینکه عدهای باشند که دنبال سیستم ارباب و رعیتی باشند. یکی از اصلیترین راهها در این زمینه افزایش آگاهی سیاسی مردم است. از نظر سیاسی جامعه باید به این سطح از آگاهی برسد که حق خود را بشناسد و برای بهدست آوردن حق خود تلاش کند. البته شرایط و تجربه نشان داده است که این آگاهی سیاسی اگر رنگ ایدئولوژی به خود بگیرد، به انحراف کشیده میشود. اصلیترین نقش را هم در مسیر افزایش آگاهی سیاسی، طبقه متوسط ایفا خواهد کرد، البته نمیگویم طبقات مرفه و پایین تاثیر ندارند اما این طبقه متوسط دارای تاثیر بیشتری است، طبقه متوسط در خود روشنفکران را دارند. این روشنفکران هستند که به مردم این آگاهی را میدهند که حقشان چیست و چگونه باید به صورت مسالمتآمیز حق خود را گرفت.
*یک کشور در فضای بینالمللی چگونه اقتدارش را به منصه ظهور میگذارد؟
محمداسماعیل کوثری: این موضوع سه بُعد دارد: یک بُعد مسئولین و مخصوصاً در رأس آن که در کشور ما رهبری و ولایت است و دوم هم کسانی هستند که فرزندان خود را آموزش میدهند و سوم هم جوانها هستند که باید با علاقهمندی، بعد از آموزش، ارادهها را به کار گرفته و پشت کار به خرج داده و بتوانند به خیلی از موضوعات مورد نیاز ما دسترسی پیدا کنند و در نهایت موقعی که به آن برسند، باعث امیدواری بیشتر خواهد شد و این راه باید تداوم پیدا کند.
مسعود سپهر: دولتی میتواند خودش را موفق بداند که صرفنظر از اندازه آن کشور و حکومت، به نوعی احترام و وابستگی سایر کشورها را به خود برانگیزد. برای مثال ایالات متحده آمریکا براساس آمار و ارقام در همه شاخصهای نظامی، اقتصادی و صنعتی یک کشور قدرتمند است اما میبینیم که در بسیاری از صحنهها بعد از جنگ جهانی دوم نتوانسته از طریق این قدرتها در صحنههای مهم جنگی اراده خود را پیاده کند. ما فرار آمریکاییها از بام سفارت در ویتنام را فراموش نکرده بودیم که فرار آنها را از فرودگاه کابل دیدیم.
بنابراین میبینیم آنچه که باعث قدرت یک ملت میشود، این نیست که چقدر اسلحه دارید اما در مقابل کشورهایی را میبینیم که در این ابعاد بزرگ نیستند اما توانستهاند نقش خود را در خیلی از ابعاد در جهان داشته باشند، به این علت که هم پایگاه داخلی قویای دارند و هم عقلانی عمل کردند. مثلاً در اروپا، سوئیس توانسته این مسیر را برود و توانسته در مسیری حرکت کند که همه در آن منافع داشته باشند. یا اینکه در چند سال اخیر، موقعیت کشور قطر را در خلیجفارس وقتی نگاه کنیم، میبینیم که با همه کوچکی وسعت، توانسته کشورهای جهان را درگیر خود کند.
بنابراین من فکر میکنم آن ابزاری که هر کشوری باید داشته باشد، متکی بر ابزار و قدرت نظامی نیست، هر کشوری باید بتواند نقشی را ایفا کند که سایر کشورها با آن وابسته شوند و یک ارتباط تو در تویی ایجاد شود که برای کسی صرف نکند به آن کشور آسیب بزند. در واقع یک حرکت بر علیه آن بتواند خیلی از کشورهای دیگر را وارد وضعیت بدی کند و آن کشورها مجبور باشند از وضعیت موجود دفاع کنند. ما هر چه در تاریخ جلوتر برویم، اهمیت این مسئله بیشتر خواهد شد. فراموش نکنیم که بعد از جنگ جهانی دوم، تقریباً هیچ کشوری نیست که جنگی را شروع کرده باشد و بتواند به نتایج دلخواه برسد.
مثلاً حمله روسیه به اوکراین شامل همین موضوع است. اگر کسی در دنیای امروز درست از تجربیات درس بگیرد، متوجه میشود که قدرت نظامی مسئله مهمی نیست، اراده ملتها در ساختن و وابسته کردن دیگران است. اگر بخواهیم یک مثال درست از سیاست درست بزنیم، میتوانیم به چین اشاره کنیم. چین با کمال آرامش بدون اینکه بخواهد از قدرت سخت خود استفاده کند، با قدرت نرم و با یکپارچگیای که دارد، موفق به حل بسیاری از مسائل خود شده است و به سمت حل سایر مسائل هم رفته است.
در همین ارتباط است که خیلی از آمریکاییها دنبال این هستند که اشتباهی که روسیه درباره اوکراین کرد، چین درباره تایوان انجام دهد و آن را به چاهی بکشند که قادر به بیرون آمدن از آن نباشد اما میبینیم که چین خویشتنداری کرده است. من فکر میکنم اراده ملتها در اعتمادی است که به نهاد خود دارند، اگر اعتماد ناشی از حرکت درازمدت و هوشمندانه باشد، پایدار خواهد بود اما اگر ناشی از وجود یک دشمن باشد، نمیتواند نتایج ملموس داشته باشد و همانطور که گفتم، مهمترین زمینه این است که یگانگی دولت و ملت در غالب یک کشور تجلی داشته باشد و سطح مشروعیت و به تبع آن امید و اعتماد مردم به حاکمیت در بالاترین حد ممکن باشد.
امیرمحمود حریرچی: زمانی این اتفاق میافتد که آن کشور به تعبیری که ما داریم، توسعه همهجانبه (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) داشته باشد؛ در تمام ابعاد به سطحی از توسعه برسد که کشوری مستقل باشد و با تکیه بر توسعهیافتگی، ارتباطش با کشورهای جهان هم در مسیری خواهد بود که از منافع ملی خودش حمایت میکند. در جایی که برنامه توسعه داشته باشند، یک آرمان وجود دارد و میخواهند به آن آرمان برسند. در کشور خود ما قرار بود ایران در سال 1404 برترین کشور منطقه شود و همه ابعاد آن برنامه که در سال 1384 نوشته شد، توسعهای بود اما آیا الان که در سال 1403 هستیم به آن برنامهها رسیدهایم؟
دنیا وقتی بفهمد که ما دنبال منافع ملت هستیم، خواهند فهمید که در چنین شرایطی ملت پشت دولت قرار دارد اما متاسفانه بخشی از سیاستمداران ما به این موضوع توجه ندارند که بدون پشتوانه ملت توسعه پیش نخواهد رفت. وقتی نارضایتی باشد، در جهان نمیتوان گفت که ما دنبال منافع ملی هستیم، اصل قضیه پشتوانه ملت است. الان دیگر زمانی نیست که بتوان با ایدئولوژی پیش رفت، تمام ایدئولوژیها در جهان دچار مشکل شدهاند. سقوط شوروی چطور اتفاق افتاد، چه بلایی بر سر اروپای شرقی آمد؟
*چقدر نیروهای مسلح و تجهیزات نظامی بر جایگاه یک کشور در جهان امروز اثر دارد؟ و چرا این موضوع برای کشور ما در اولویت است؟
محمداسماعیل کوثری: اینطور نیست که در اولویت باشند. در اولویت خیلی چیزهای دیگری هم وجود دارد اما باید ببینیم آن انگیزهها و ارادههای پشتش چقدر است. مثلاً همین موضوع موشک و پهپاد، از زمانی که مقام معظم رهبری فرمانده کل قوا شدند به صورت مستمر و دقیق پیگیری کردند و الان نتیجه آن را میبینیم. در ارتباط با مسائل دیگر این است که مردم باید از مسئولین دقیق پیگیری کرده و با حساسیت دنبال این مسائل باشند تا بتوانیم در مسائل دیگر به نتیجه خوبی هم برسیم که خیلی موارد هم ثابت شد تواناییاش را داریم. اگر خیلی از مسئولین ما همت و اراده کنند مسائل دیگر هم حل خواهد شد، کما اینکه مثلاً ما در گندم دیدیم که اراده کردیم و خودکفا شدیم. اما برخی از مسئولین سست هستند و حرکت آنچنانی ندارند و این باعث میشود در یکسری مسائل به نتیجه نرسیم. همیشه یک فرمانده، یک مسئول و یک رئیس تشکیلات میتواند در رسیدن به پیشرفتهای مدنظر ما تاثیرگذار باشد.
مسعود سپهر: هنوز ما در دنیایی زندگی میکنیم که بازمانده تفکری است که هنوز دولتهای ملی وجود و حق حاکمیت دارند و نهادی مثل سازمان ملل که بهوجود آمد که جلوی تجاوز جنگ را بگیرد اما موفق نبود، همه اینها باعث میشود که وجود نیروهای مسلح و وجود نیروهای بازدارنده از تجاوز در همه کشورها یک اصل مسلم است و طبیعتاً ایران هم از این امر مستثنی نیست که در حد بازدارندگی نیروهایی داشته باشد که اجازه تجاوز را ندهد. این یک اصل است و همه کشورها به آن پایبند هستند اما چیزی که من به آن تاکید دارم این است که ما از طریق نظامی نمیتوانیم به اهداف خود برسیم و دوم اینکه نیروهای مسلح نقش بازندارنگی دارند، یعنی وجود نیروهای مسلح برای صلح ضروری است نه برای جنگ؛ گفتم که بعد از جنگ جهانی دوم هیچ کشوری با شروع تجاوز قادر نیست به اهداف خود برسد.
بنابراین این صحبتهای من به این معنا است که در هیچ جای دنیا نظامیگری و نیروهای مسلح اولویت درجه یک ندارند، نقش پشتیبانیکننده سیاست، فرهنگ و اقتصاد را دارند. اگر خود آنها آمدند و یکی شدند، باید عبرت شوروی سابق را مدنظر قرار دهند که به لحاظ نظامی بزرگترین قدرت نظامی را بعد از آمریکا داشت اما فروپاشی آن را به خاطر داریم. چیزی که متاسفانه در ایران وجود دارد این است که نیروهای مسلح ما اولویت پیدا کردهاند و دست بالا را در سیاست و اقتصاد هم دارند. این اتفاقی نیست که در نهایت منجر به نتیجه درست شود، از این طریق نمیتوان به اهداف یک ملت رسید و اراده یک ملت را در جهان جاری و ساری ساخت. تاکید میکنم اینکه ما توانستهایم بدون کمک و خرید تسلیحاتی به این حد از توانایی موشکی برسیم، یک امر مهم و افتخارآمیزی است.
ما در علوم سیاسی اصطلاحی داریم که با آن «دام توسیدید» میگویند. توسیدید مورخی بوده که میگوید وقتی تسلیحات در دست یک حکومت جمع شود، حتماً جنگ خواهد شد در واقع ویژگی این تسلیحات این است که مصرف شود. مسابقه تسلیحاتی هیچ اثری جز راهاندازی جنگ ندارد. ما به این بهانه که برای دفاع از خود نیاز به نیروهای مسلح داریم نباید به دام توسیدید بیفتیم، فقط به فروشندگان اسلحه کمک خواهیم کرد و هیچ اثری در توسعه اقتصادی نخواهد داشت. وقتی اسلحه تولید میشود، هیچ نقشی در افزایش ثروت ملی ندارد زیرا در انبارها باقی میماند و هیچ تولیدی از دل آن بیرون نمیآید. باید حتماً سیاستگذاران حواسشان باشد که نظامیگری اولویت پیدا نکند، در دام توسیدید قرار نگیرند، وارد مسابقه تسلیحاتی نشوند و منطقه را در صلح مسلح نگه ندارند.
امیرمحمود حریرچی: نیروهای مسلح که دو دسته هستند. ما یک نیروی انتظامی داریم که اسمش مشخص است و مسئولیت ایجاد امنیت در جامعه را در چارچوب قوانین برعهده دارد، نقش ضابط را دارد اما مجری نیست. ارتش و سپاه هم برای دفاع از تمامیت ارضی کشور است که کشوری جرأت تعرض پیدا نکند. کشوری که ملت از طرف حاکمیت به رسمیت شناخته شود، خود به خود دارای قدرت بیشتری خواهد شد و همین مردم پشتوانه نیروهای مسلح خواهند بود.
*راه کسب اقتدار و بر جسته شدن حیثیت ملت ایران در چشم جهان چیست؟
محمداسماعیل کوثری: حیثیت این است که ما نشان دهیم این تحریمها هیچ نتیجهای ندارد. دوم اینکه ما اخلاق را براساس دین مبین اسلام و احکام الهی پیاده کنیم. سوم اینکه به یکدیگر کمک کنیم تا مشکلات جامعه ما مخصوصاً در ابعاد فرهنگی و اقتصادی تا حد زیادی حل شود تا انشاالله همه جوانهای ما بتوانند با امیدواری ادامه دهند و موفق هم شوند.
مسعود سپهر: هر کشوری باید با آن چیزی که مزیت نسبیاش است به تعاملات بینالمللی برسد. یکی از مزیتهای نسبی ایران فرهنگ و تاریخ ایران است که میتواند احترام ایجاد کند. دوم، منطقه ژئوپلیتیک ایران است که پل آسیا و اروپا است. ایران میتواند مرکز مبادلات جهانی باشد. سومین مزیت نسبی ایران، منابع آن است، ایران در حالی که حدود یک درصد از خاک دنیا را دارد، 9درصد از منابع طبیعی دنیا را دارد.
ایران مزیتی در آثار طبیعی دارد که میتواند محل جذب گردشگر باشد. ایران هنوز هم دارای پنجره جمعیتی باز است، ایران نیروهای تحصیلکردهای دارد که به دنیا صادر میکند. ایران اگر بتواند در اقتصاد، فرهنگ، طبیعت و منابع رشد پیدا کند، همین میتواند مبنای امید، اعتماد، خوشبختی و اقتدار باشد زیرا همه مردم جهان در آن صورت دوست دارند به ایران بیایند. وقتی سایر کشورها در ایران سرمایهگذاری کرده و منافع داشته باشند، کسی جرأت نخواهد کرد به ایران حمله کند. نکته مهم این است که باید بفهمیم نمیتوانیم در هیچ جنگی پیروز شویم، ما باید فقط بر جنگ پیروز شویم. آن چیزی که ایران و منطقه ما میخواهد صلح و همکاری با دنیا برای بهدست آمدن صلح پایدار در منطقه است.
امیرمحمود حریرچی: واژهای به نام «ملت ایران» داریم، واژهای که احساس میکنیم برخی از مسئولان ما با آن غریبه هستند و با آن مشکل دارند. چیزی که قابل لمس باشد و بتوانم اشاره کنم این است که باید شرایطی رقم زده شود که یک جوان در دنیا بتواند به ایرانی بودن خودش افتخار کند و هویت ملی خودش را بشناسد. اما الان هر چه که زمان جلوتر میرود، متاسفانه جوانهای ما از هویت خود فاصله میگیرند. باید این تقویت شود که ما ملت ایران هستیم، وقتی این گزاره تقویت شود، امیدواری به ایران در بین مردم خود ایران افزایش پیدا میکند. شما الان نگاه کنید ما معضل مهاجرت را داریم که بعدها فاجعه خواهد آفرید. یک زمانی مهاجرت مربوط به دانشگاه بود اما الان ما شاهد هستیم که در بچههای دبیرستانی بحث مهاجرت وجود دارد و بخشی از خانوادهها و جوانها بهدنبال این هستند که از کشور بروند.
عکس: Spiegel