محمدحسین بنیاسدی دیپلمات پیشین ایران در پاکستان:باید اتحاد میان تهران و اسلامآباد علیه طالبان شکل بگیرد
با شکست مذاکرات میان پاکستان و طالبان برای پایان درگیریها در مرز میان دو کشور و تکرار حملات تروریستی در خاک پاکستان، نگرانیها نسبت به از سرگیری جنگ میان طالبان و پاکستان افزایش پیدا کرد.
با شکست مذاکرات میان پاکستان و طالبان برای پایان درگیریها در مرز میان دو کشور و تکرار حملات تروریستی در خاک پاکستان، نگرانیها نسبت به از سرگیری جنگ میان طالبان و پاکستان افزایش پیدا کرد. به اعتقاد کارشناسان جنگ میان طالبان و پاکستان به دلیل ایجاد ناامنی در مرزهای شرقی بر ایران هم تاثیر خواهد گذاشت و میتواند باعث آسیب به امنیت ایران شود.
محمدحسین بنیاسدی، سرکنسول پیشین ایران در لاهور پاکستان و کارشناس مسائل شبهقاره معتقد است که سیاست خارجی ایران در قبال طالبان دچار مشکل است و درک درستی از تهدید طالبان برای امنیت ایران در دستگاه سیاست خارجی وجود ندارد. به اعتقاد این دیپلمات پیشین، ایران و پاکستان باید برای مقابله با طالبان و تغییر ماهیت حکومت افغانستان با یکدیگر متحد شوند. در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با محمدحسین بنیاسدی، سرکنسول پیشین جمهوری اسلامی ایران در لاهور، مطالعه میکنید.
گفتوگوها میان دولت پاکستان و طالبان در استانبول شکست خورد و مقامهای پاکستان رسماً اعلام کردند که این گفتوگوها متوقف شدهاست. خواستههای پاکستان از طالبان چه بود و چرا طالبان این مطالبات را برآورده نکرد؟
اسلامآباد انتظارهای متعددی از طالبان داشت و طالبان خیلی از این خواستهها و مطالبهها را برآورده نکردهاست. نخستین مورد این بود که پاکستان امیدوار بود که به حکومت رسیدن طالبان در افغانستان باعث شود که این کشور به عمق استراتژیک اسلامآباد تبدیل شود. طالبان دستپرورده آیاسآی (سازمان اطلاعات نظامی پاکستان) بود و به همین دلیل پاکستان انتظار داشت که طالبان در چارچوب منافع ارتش پاکستان عمل کند.
دوم اینکه پاکستان انتظار داشت طالبان با قدرت گرفتن در افغانستان جلوی حمایتها از گروههای جداییطلب در خاک پاکستان را بگیرد، چه گروههای بلوچ و چه گروههای پشتون از جمله تحریک طالبان پاکستان مشکل بزرگی برای امنیت پاکستان بودند. سومین انتظار اسلامآباد این بود که طالبان ارتباط افغانستان را با هند قطع کند.
هندیها یک اصل را در سیاست خارجی رعایت میکنند که روابط خود را با همسایگانِ همسایه متخاصم تقویت کنند و به همین دلیل هندیها تلاش میکنند تا روابط بسیار حسنهای با افغانستان داشتهباشند. در برابر پاکستان امیدوار است که رابطه میان همسایگانش با هند خصمانه باشد. امیدواری دیگر پاکستان این بود که از یک سو خیالش بابت گروههای تندرو در داخل خاک خودش راحت باشد و از سوی دیگر بتواند طالبان را تحریک کند تا از تندروهایی که علیه امنیت ملی هند فعالیت میکنند حمایت کند.
چهارمین انتظار پاکستان این بود که طالبان خط دیورند را به عنوان مرز رسمی میان دو کشور به رسمیت بشناسد. پاکستان و افغانستان از زمان تاسیس پاکستان در مورد خط مرزی با یکدیگر اختلافنظر دارند و امیدواری پاکستان این بود که طالبان به عنوان یک نیروی نزدیک به پاکستان، آمادگی داشتهباشد تا این مرز را به عنوان مرز رسمی دو کشور بپذیرد اما همین چند ماه پیش طالبان اعلام کرد که خط دیورند را به عنوان مرز با پاکستان به رسمیت نمیشناسد.
اینکه طالبان مرز دو کشور را به رسمیت نشناسد، باعث میشود که اختلافهای مرزی با افغانستان مانند استخوان لای زخم در روابط دو کشور باقی بماند. پنجمین عامل این بود که با روی کار آمدن یک گروه همسو در افغانستان، اسلامآباد توقع داشت که در جامعه بینالملل یک متحد داشتهباشد که در منطقه و جهان کنار پاکستان بایستد. این اتفاق هم رخ نداد و طالبان مواضعی متفاوت از پاکستان اتخاذ کرد. پاکستان به این نتیجه رسید که برخلاف انتظارش طالبان حکومتی مطلوب برای اسلامآباد در افغانستان نیست.
دو طرف همدیگر را رسماً به حمایت از تروریسم متهم کردند. فکر میکنید مسئله تروریسم تا چه اندازه انگیزه اصلی برای درگیریهای اخیر باشد؟
به نظر من تروریسم مسئله اصلی دو طرف نیست. تروریسم چیزی بود که دو طرف میتوانستند در مورد آن با یکدیگر کنار بیایند. آیاسآی یا اطلاعات نظامی پاکستان یک گروه با نفوذ و قدرتمند است که الآن هم روابط با افغانستان را مدیریت میکند و حتی در مذاکرات استانبول هم هیئت مذاکرهکننده پاکستان در اختیار آنها بود.
تروریسم برای آیاسآی چندان مسئله مهمی نیست. سوابق و تاریخ آیاسآی نشان میدهد که چگونه از تروریسم برای پیش بردن اهداف و برنامههای پاکستان بهرهبرداری کردهاست. آیاسآی به سادگی میتواند تروریست تولید بکند و با تروریسم مبارزه کند. تردیدی وجود ندارد که در شرایط فعلی هم آیاسآی از تروریسم برای پیشبرد اهداف پاکستان در افغانستان استفاده میکند.
من انتظار دارم که بعد از شکست مذاکرات طالبان و پاکستان، آیاسآی حمایت خود را از گروههای معارض با طالبان افزایش دهد، چه داعش و گروههای تروریستی که در خاک افغانستان فعالیت میکنند و چه گروههای معارضی مانند گروه تحت رهبری احمد مسعود.
در برابر افغانها هم حس ناسیونالیستی بسیار قوی دارند. پشتونها در شبهقاره به پاتان مشهور هستند و همواره با شهامت تلاش کردهاند تا از طریق خاک پاکستان به هند راه پیدا کنند. پشتونها در دو سوی مرز افغانستان و پاکستان حضور دارند و در نتیجه حضور اقلیت پشتون در خاک پاکستان به یک اهرم فشار بسیار قدرتمند برای طالبان تبدیل شدهاست تا بتواند منافع خود را در پاکستان دنبال کند. بلوچهای جداییطلب پاکستان هم در حال حاضر به متحد شبهنظامیان تحت حمایت طالبان تبدیل شدهاند.
به این ترتیب حتی تروریسم هم برای دو طرف به ابزاری برای اعمال فشار سیاسی به طرف مقابل تبدیل شدهاست. ارتش پاکستان نهتنها از داعش یا گروههای معارض افغانستان استفاده میکند، بلکه هر زمان اراده کند میتواند یک گروه جدید ایجاد کند و به جان طالبان بیاندازد. در منطقه قبایلی پاکستان و جنوب افغانستان کافی است امکانات مالی داشتهباشید و هزینه کنید تا بتواند مزدوران شبهنظامی را برای مقابله با هر طرفی که خواستید ایجاد کنید.
در این میان عدم توازن میان افغانستان و پاکستان وجود دارد. طالبان یک میلیشیای قومی و یک گروه شبهنظامی است، درحالیکه پاکستان یک قدرت اتمی با توانایی اتمی و نیروی هوایی قدرتمند و ارتش منظم دارد. من از مدتها پیش در مورد قدرت گرفتن طالبان در افغانستان هشدار دادهبودم که این رخداد نهایتاً به شکل گرفتن جنگ میان پشتونها و پنجابیها تبدیل خواهد شد. من هنوز هم بر همان عقیده هستم.
اسکلت اصلی ارتش پاکستان را پنجابیها تشکیل میدهند و امروز جنگی که میان پاکستان و طالبان شکل گرفتهاست در واقع یک جنگ قومی میان پشتونها و پنجابیها است. حالا چون پاکستان ارتش قدرتمند و منظمی دارد، خیلی قدرتمندتر است و با شدت و خشونت بسیار بیشتر در این جنگ عمل میکند و در برابر طالبان چون یک نیروی شبهنظامی است از طریق ابزارهای مخصوص به خودش مانند اقدامهای ترویستی و انفجار انتحاری پاسخ میدهد. شرایط فعلی این است و نمیتوان با یک یا دو جلسه مذاکره در استانبول حل و فصل کرد.
ایران در شرایطی قرار دارد که به شدت به روابط با همسایگان نیاز دارد و در حال سرمایهگذاری برای توسعه روابط با همسایگان است. در این شرایط درگیری میان پاکستان و طالبان چه تاثیری بر سیاست خارجی ایران بر جا خواهد گذاشت؟
من منتقد سیاست خارجی ایران هستم. من معتقدم جمهوری اسلامی متاسفانه نتوانستهاست رابطه خوبی با همسایگان از جمله پاکستان برقرار کند. بیاعتمادی عمیقی میان همسایگان با ایران وجود دارد. ما نباید فریب اظهارنظرهای علنی و موضعگیریهای ظاهری را بخوریم. اینکه پاکستان در چارچوب منافع خودش در مورد ایران مواضعی اتخاذ میکند و وقتی رئیس مجلس ما به اسلامآباد سفر میکند با این شیوه او را مورد احترام قرار میدهند، نباید تصور کنیم که پاکستان متحد یا مؤتلف ایران است.
اسلامآباد به دلایل مختلف به شدت به جمهوری اسلامی ایران بیاعتماد است. من شخصاً این را از نزدیک تجربه کردهام. برای مثال یک بار وزیر کشور ایالت پنجاب به خود من گفت که شما جوانهای ما را تحت عنوان حراست از حرم به جنگ میبرید و وقتی این افراد به پاکستان بر میگردند افرادی تندرو میشوند که به نظامیگری عادت کردهاند و به تهدیدی برای امنیت ملی ما تبدیل میشوند.
از طرف دیگر سیاست جمهوری اسلامی در قبال طالبان هم مطلوب نیست. به اعتقاد من طالبان یک غده سرطانی در منطقه است. پاکستانیها این موضوع را درک کردهاند؛ پاکستانیهایی که خودشان طالبان را پرورش دادهاند، اکنون درک کردهاند که طالبان خطری برای آرامش و امنیت منطقه است.
اما ما در ایران با طالبان مماشات میکنیم و بلکه حتی سعی میکنیم روابط حسنهای با آن برقرار کنیم. درحالیکه طالبان به شیوههای مختلف به منافع ایران خیانت میکنند و ما به جای اینکه آنها را تحت فشار و در مضیقه قرار دهیم، به آنها موقعیت بیشتری میدهیم. سادهترین خیانت طالبان مسئله آب است که حقابه ایران که بر اساس توافقها حق ایران است به ما نمیدهند.
ما باید از ابتدا به جای اینکه طالبان را بپذیریم، این گروه را تحت فشار قرار میدادیم که یک حکومت فراگیر و همهشمول تشکیل دهد و سایر اقوام و مذاهب را در حکومت مشارکت دهد. اما ما متاسفانه تصمیم گرفتیم که از حکومت طالبان به همین شکلی که هست حمایت کنیم و امتیازهای متعدد به آنها بدهیم و هرچند که رسماً و علناً آنها را به رسمیت نشناختهایم، اما به صورت بالفعل طالبان را به عنوان حکومت افغانستان پذیرفتهایم. این سیاستی نیست که دوراندیشانه باشد و بیشترین منافع ملی را در منطقه برای ما تامین کند.
میتوان اینگونه از اظهارنظر شما برداشت کرد که ایران و پاکستان باید یک بلوک منطقهای برای تغییر شکل حکومت افغانستان و مقابله با سیاستهای طالبان تشکیل بدهند؟ آن هم در شرایطی که قدرتهای منطقه مانند چین، هند و روسیه به تدریج به سمت پذیرش کامل طالبان رفتهاند.
به هر حال اگر در ظاهر و علنی هم بلوکی تشکیل ندهند، ولی هدف غایی هر دو طرف باید همین باشد. ببینید، کشوری مثل هند، دلسوز پاکستان نیست. هندیها میخواهند که در پاکستان آشوب شود، اگر پاکستان تجزیه شود و بلوچها ساز جدایی کوک کنند و پشتونها از پاکستان تجزیه شوند، برای هند دستاورد محسوب میشود.
واقعیت این است که طالبان ماهیت ضد ایرانی و ضد شیعی دارد، این در ذات تفکر طالبان است. هند اگر از طالبان حمایت میکند، به خاطر این است که میخواهد پاکستان را به آشوب بکشد و دست اسلامآباد را زیر ساطور نگه دارد. اینکه ایران و پاکستان وارد اتحادی برای تشکیل دولت فراگیر و مردمی در افغانستان بشوند، ایده درستی است.
حتی اگر علنی هم نتوانیم چنین اتحادی درست کنیم، اما دستکم باید پشت پرده و در خفا میان تهران و اسلامآباد توافقی شود. جنگ در مرزهای شرقی به ضرر ایران هم هست. مرزهای شرقی ایران بر اثر درگیری میان پاکستان و طالبان ناامن میشود. باید عقلانیت و منطق بر روابط ایران با پاکستان و افغانستان حاکم شود که متاسفانه در شرایط فعلی من این عقلانیت را در دستگاه سیاست خارجی کشور نمیبینم.