ابهام در سیاست خارجی دولت ترامپ
طرح پایاندادن به جنگ دوساله اسرائیل و حماس در مرکز توجه کنونی قرار دارد؛ مجموعهای از ایدهها و اصول که تیم ترامپ در اواخر سپتامبر مطرح کرد و اوایل اکتبر با سفر ترامپ به اسرائیل و مصر و آغاز آتشبس تقویت شد.
طرح پایاندادن به جنگ دوساله اسرائیل و حماس در مرکز توجه کنونی قرار دارد؛ مجموعهای از ایدهها و اصول که تیم ترامپ در اواخر سپتامبر مطرح کرد و اوایل اکتبر با سفر ترامپ به اسرائیل و مصر و آغاز آتشبس تقویت شد. سیاستهای ترامپ در خاورمیانه نامتعارف و غیرقابلپیشبینی بوده، اما یکی از ویژگیهای پایدار آن، رایزنی گسترده با شرکای نزدیک آمریکا از جمله اسرائیل، قطر، مصر، ترکیه، عربستان و امارات است.
نحوه مدیریت تنش میان دو متحد آمریکا، یعنی اسرائیل و قطر، پس از حمله اسرائیل به مواضع حماس در خاک قطر در ماه سپتامبر، نمونهای از سبک جدید دیپلماسی دولت ترامپ محسوب میشود. گرایش دولت ترامپ به یکجانبهگرایی در قالب شعار «اول آمریکا» در بسیاری از روابط جهانی، بهویژه در اروپا و نیمکره غربی دیده میشود، اما در خاورمیانه این گرایش کمرنگتر بوده است.
خاورمیانه در دستور کار امنیت ملی دولت ترامپ جایگاه بالاتری نسبت به دورههای پیشین دارد. در دو موضوع بزرگ منطقهای، مناقشه اسرائیل و فلسطین و مسئله ایران، هنوز نتیجه روشنی حاصل نشده است. در کشورهایی مانند سوریه و لبنان نیز دولت ترامپ برخلاف تمایل سنتی خود، در مواردی کمکهایی کلیدی ارائه کرده؛ هرچند همزمان منابع و بودجه نهادهای امنیت ملی و کمکهای خارجی را کاهش داده است.
هنوز مشخص نیست که آیا این دولت توان و مهارت دیپلماتیک لازم برای حل پایدار این چالشها را دارد یا نه. در مورد ایران، تیم ترامپ پس از «جنگ دوازدهروزه» در ژوئن، فشار حداکثری را تشدید کرد. با این حال، مسیر دستیابی به راهحلی دیپلماتیک و پایدار همچنان مبهم است.
یکی از نقاط ضعف آشکار سیاست خاورمیانهای ترامپ در یمن است؛ جایی که حوثیها همچنان تهدیدی برای شرکای آمریکا مانند اسرائیل به شمار میروند و آزادی کشتیرانی در دریای سرخ را به چالش میکشند. بهطور کلی، سیاست خارجی ترامپ در فاصله اوت تا اواسط اکتبر ۲۰۲۵ شامل مجموعهای پرشتاب از اقدامات بود: سیاستهای سختگیرانه مهاجرتی، حملات نظامی هدفمند علیه باندهای مواد مخدر در آمریکای لاتین، و تصمیمات غیرمتعارف اقتصادی که هنوز تأثیر ملموسی بر زندگی شهروندان آمریکایی نداشته است.
ترامپ در نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر سخنرانی تند و تحریکآمیزی داشت، درحالیکه همزمان دولتش بودجه سازمان ملل را کاهش و فاصله خود را از آن افزایش داد. ناکامی ترامپ در پایاندادن به جنگ روسیه و اوکراین یکی از بزرگترین نقاط ضعف او در ماههای نخست دوره دوم ریاستجمهوریاش محسوب میشود. همچنین، جهتگیری راهبردی آمریکا در قبال چین، پس از 9 ماه از آغاز دوره دوم دولتش همچنان نامشخص است. در مجموع، تمرکز اصلی سیاست و بحثهای داخلی آمریکا بر مسائل داخلی است، بهویژه بحران تعطیلی دولت فدرال که از اول اکتبر آغاز شد.
با این حال، خاورمیانه همچنان در اولویت دولت ترامپ باقی خواهد ماند؛ زیرا او این منطقه را عرصهای میداند که در دوره اول خود با امضای «توافق ابراهیم» میان اسرائیل، امارات، بحرین و مراکش دستاوردی قابلتوجه داشته است. ترامپ در پی آن است که بر پایه آن توافق، روابط اقتصادی و راهبردی آمریکا با کشورهای کلیدی منطقه را گسترش دهد. این گزارش بخشی از ارزیابی فصلی مؤسسه خاورمیانه از عملکرد دولت آمریکا در پنج حوزه اصلی سیاست خارجی است که با منافع امنیت ملی بلندمدت آمریکا در خاورمیانه پیوند دارد.
این منافع شامل امنیت انرژی و اقتصاد، روابط پایدار با شبکهای از شرکا، ثبات منطقهای، آزادی کشتیرانی، جلوگیری از جنگ، مبارزه با تروریسم، ایران و جلوگیری از اشاعه هستهای است. ارزیابی حاضر عملکرد دولت آمریکا از اوت تا اواسط اکتبر ۲۰۲۵ را بررسی میکند و بازتاب تحلیل مستقل یک پژوهشگر در مؤسسه خاورمیانه است که بر پایه پژوهشهای سیاسی و بازبینی همکاران انجام شده است.
در مجموع، گزارش نشان میدهد که سیاست خاورمیانهای دولت ترامپ ترکیبی از عملگرایی تاکتیکی، فشار نظامی و اقتصادی، و تلاش برای حفظ روابط با متحدان منطقهای است؛ در عینحال، این سیاست با کمبود منابع، نوسان تصمیمگیری و نبود راهبرد بلندمدت مشخص روبهرو است. دولت ترامپ در حالی بر دستاوردهای نمادین مانند توافق آتشبس غزه تکیه میکند که در موضوعات کلیدی چون ایران، یمن و ثبات سوریه و لبنان، چشمانداز روشنی از موفقیت پایدار وجود ندارد.