سعید شریعتی عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت تشریح کرد:هشدار خاتمی به بازگشت رویهها
هر کسی باید نقش خود را بپذیرد، و در جهت برطرف کردن آثاری که از نتایج عمل و اقدام آن بخش، جامعه را متاثر کرده است بربیاید.
سعید شریعتی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در گفتوگو با هممیهن درخصوص صحبتهای اخیر محمد خاتمی تاکید کرد که پس از جنگ این انتظار بود که ادبیات رسانههای حاکمیتی تغییر کند و همه بخشهای جامعه خود را در آن ببینند اما با فروکش کردن ماجرا و بازگشت ثبات و آرامش به ساختار، همه چپز به تنظیمات اولیه بازگشت که این نشانه خوبی نبود.
آقای خاتمی در بخشی از سخنانش به اهمیت دانستن «حد و اندازه خود» اشاره کرده و گفته است: «ولی ما چه حکومت و چه مردم و چه گروهها باید حد و اندازه خود را بشناسیم»، به نظرتان چگونه این شناخت باید مورد توجه قرار گیرد؟
این گزاره آقای خاتمی را اینگونه استنباط میکنم که ایشان سهم و نقش نیروهای سیاسی، نهادها و مجموعه کسانی که در وضعیت فعلی کشور سهیم هستند را مورد اشاره قرار میدهد و میگوید هر گروهی در به وجود آمدن چنین وضعیتی که مطلوب نیست، همه از جمله آقای خاتمی نیز به آن اذعان و اشاره دارند و جامعه از جوانب موجود مشکل دارد.
هر کسی باید نقش خود را بپذیرد، و در جهت برطرف کردن آثاری که از نتایج عمل و اقدام آن بخش، جامعه را متاثر کرده است بربیاید. در واقع نیروهای سیاسی زمانی که در قدرت هستند و از آن سهمخواهی میکنند باید مراقب باشند که در نتایج نیز سهیم هستند و مسئولیت اقدامات خود را بپذیرند و در جهت برطرف کردن آثار سوء اقدامات خود قدم بردارند. این یک نگاه اصلاحطلبانه است که آقای خاتمی به این شکل بیان کردند.
نکته دیگر، تناسب مسئولیتها و اختیارات است؛ آقای خاتمی به یک نقطه عمیق یعنی فلسفه حکمرانی اشاره میکنند که تناسب مسئولیتها و اختیارات باید رعایت شود. یعنی هر کس اختیار بیشتری در قدرت دارد باید مسئولیت بیشتری نیز متوجه وی باشد، نمیشود تمام قدرت و اختیارات را داشت و مسئول وضعیت موجود نبود. به میزانی که نقش در جامعه دارد باید مسئولیت را بپذیرد و اگر اشکالی وجود دارد را متوجه خود بداند و این توصیهای است که آقای خاتمی به همه نیروهای سیاسی، نهادها، حکومت و حتی آحاد مردم دارد. هرکسی به سهم خود در وضعیت به وجودآمده دخیل است و باید در جهت رفع مسائل اقدام کند.
الان وضعیت کشور در این راستا چگونه است؟
درحالیکه براساس پیمایشها، حداقل از سال 98 به بعد، وضعیت عمومی مردم هر بار که در این پیمایشها مورد سوال قرار گرفتند، بیش از 90 درصد مردم جامعه از وضعیت موجود ناراضی هستند و این نارضایتی در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاست خارجی و.... است، گسترده و عمق یافته است، در حالی که همه روی این مسئله اتفاق نظر دارند که نارضایتی در جامعه گسترده است و جامعه از وضعیت موجود ناراضی است، اما همه دیگری را مقصر میدانند و سهم و نقش خود را نمیپذیرند.
باید نیروهای سیاسی، چه کسانی که اکنون در قدرت هستند و چه کسانی که در گذشته در قدرت بودند، به نقد رفتار خود بپردازند و طبعات و نتایج اقداماتی که در گذشته کردند و حاصل آن وضعیت کنونی شده است را به درستی شناسایی کنند و درصدد رفع آن بربیایند.
ایشان در بخشی از سخنانش با اشاره به تاثیر قدرت نظامی بر اقتدار و با تاکید بر اینکه بخشی از محرومیتها «ناشی از عملکرد خودمان است» گفت: «ولی همین قدرت و توان نیز در صورتی پایدار خواهد بود که اولاً متکی بر اقتصاد نیرومند و دانش قوی باشد و ثانیاً رضایت مردم و امیدواری آنان به آینده بهتر، پشتوانه نظام حکمرانی و نیروهای مسلح باشد و با محوریت یک دیپلماسی هوشمند و ملی و واقعنگر و محکم ولی انعطافپذیر، امور اداره شود.» تحلیلتان نسبت به این تاکید چیست؟
منظور از بازدارندگی این است که یک کشور منافع ملی خود را بهگونهای بشناسد، تعریف کند و در جهت تامین آن بربیاید که مطمعنظر بیگانگان نباشد تا بیگانگان در اندیشه اشغال، استعمار و از بین بردن استقلال و حاکمیت ملت برنیایند. این بازدارندگی عوامل متعددی دارد؛ خلاصه کردن بازدارندگی در توان دفاعی اشتباه است و نادیده گرفتن توان دفاعی نیز در این منظومه بازدارندگی اشتباه است.
بازدارندگی اولاً به یک اقتصاد قدرتمند باز میگردد؛ کشوری که تولید ناخالص ملی پایین داشته باشد، عناصر اقتدار را از دست میدهد، که شامل دیپلماسی، توان نقشآفرینی منطقهای و بینالمللی و توان دفاعی، انسجام ملی و همبستگی اجتماعی است.
توان دفاعی به این بازمیگردد که چقدر بتوان امکان نوسازی، توسعه و اثربخشی آن توان را روزآمد کرد که هزینهمند است. ما در جنگ دوازدهروزه نه پدافند درستی داشتیم و نه جنگنده درستی داشتیم و آسمان خود را از دست دادیم و این نشان میدهد که توان دفاعی ما ضعیف است و باید قدرتمند شویم و این نیازمند اقتصاد قوی است.
خاتمی در بخشی از سخنانش با اشاره به رفتار مردم در جنگ 12 روزه تاکید کرد:«انتظار میرفت که برای قدردانی از این مردم شریف گشایشهای بیشتر و امیدبخشتری در کار مردم ایجاد شود» و در این زمینه به «اهمیت ایجاد امید به بهبود وضعیت» برای مردم سخن گفته است. در این زمینه به نظر چه کارهایی باید انجام میگرفت؟
کارهای فراوانی برای بازگرداندن اعتماد جامعه به حکومت باید صورت بگیرد. در فاصله کوتاه بعد از جنگ، اصلیترین جایی که باید انگیزه و اراده برای تغییر را نشان میداد، تریبونهای نظام حکمرانی، از جمله صداوسیما، نمازجمعهها و تریبونهای رسمی حکومت بود. انتظار میرفت ادبیات و محتوای این رسانهها تغییر کند، اولاً همه بخشهای جامعه خود را در آن ببینند و احساس کنند رسانه ملی واقعاً، ملی شده است و رسانه یک جمعیت خاص درون حکومت نیست.
در طی آن 12 روز و اندکی بعد از آن نشانههایی از این تغییر دیده شد، اما با فروکش کردن ماجرا و بازگشت ثبات و آرامش به ساختار، همه چپز به تنظیمات اولیه بازگشت و این نشانه خوبی نبود. چراکه نشان میداد همه حرفها، شعارهای مقطعی بود. درحالیکه این رسانهها میتوانستند نشان دهند حکومت عزم تغییر دارد و انسجام ملی دیده شود.
در میانمدت و بلندمدت نیز جلب مشارکت بخشهای مختلف جامعه در اداره کشور، حذف موانع ساختگی که نظام حکمرانی پیش پای مشارکت مردم در اداره امور کشور گذاشته است، از گزینشها گرفته تا نظارت استصوابی، قانون مشاغل حساس و... مواردی بودند که نظام حکمرانی میتوانست آنها را تغییر دهد و پیام تغییر به مردم را برساند که میخواهیم مشارکت مردم را در اداره امور از همه طبقات داشته باشیم و حکومت ملک خالصسازی شده یک گروه خاص نیست. مردم باید اینها را میدیدند که تاکنون چنین چیزی را ندیدهاند.
وی با حمایت از تلاش دولت در راستای ایجاد رضایت در مردم «آزادی زندانیهای سیاسی» و «تسهیل حضور ایرانیان خارج از کشور» در داخل را گام اول ایجاد رضایتمندی در مردم پس از جنگ میداند که اتفاق نیفتاد و علت این وضعیت را هم «عدم همراهی همه ارکان حکومت و نبود برنامهریزی معقول و عملی» عنوان کردهاند، به نظر شما چرا ما چنین وضعیتی داریم؟
مواردی که آقای خاتمی به صورت صریح اشاره کردند ذیل همینها میگنجد که تغییر رویکرد باشد و حکومت مخالفت خود در بیان دیدگاهها و نظرات را تاب نیاورده و گروهها و دیدگاههای مختلف تحت عناوین به ظاهر امنیتی و تبلیغ علیه نظام، اما به دلیل صرفاً بیان نظرات، دیدگاهها، انتقاد از وضعیت موجود و سیاستگذاریها و یا حداکثر اجرای یک کار جمعی و تشکیلاتی زندانی شدند درحالیکه قانون اساسی هم آزادی مطبوعات، هم آزادی بیان و هم آزادی تشکلیابی را برای آحاد مردم به رسمیت شناخته است.
بعلاوه هموطنانی که به سبب تهدیدهای امنیتی و یا مسائل و مشکلاتی که با حکومت داشتند در خارج از کشور زندگی میکنند و به محض اینکه مطمئن شوند در داخل کشور تهدید نمیشوند، با اشتیاق باز میگردند و حکومت این راه را باز نمیکند و مسیر مسدود است.
آقای خاتمی به درستی به هر دو مورد اشاره کردند و اینها نشانهها و علائم خوبی باشد برای اینکه حکومت تغییر جهت داده است و آن انسجام ملی که از آن دم میزند، اقداماتی نیز در جهت آن انجام میدهد. صاحبان رسانهها و تریبونها کسانی هستند که انسجام ملی را تبیین میکنند و این حکومت است که میتواند در جهت تحکیم انسجام ملی و بالا بردن حفظ اعتماد مردم به حکومت اقدام عملی انجام دهد.