| کد مطلب: ۱۰۹۴۰

دبش و چای ایرانی

Niusha-tabibi نیوشا طبیبی

نیوشا طبیبی گیلانی

روزنامه‌نگار و پادکستر

بی‌تردید آن زمان که مرحوم کاشف‌السلطنه خودش را به آب و آتش می‌زد تا موفق به پرورش چای در اقلیم ایران شود، به مخیله‌اش هم خطور نمی‌کرد که حدود 120سال بعد، این صنعت چنان مقبولیتی پیدا کند که دولت هزاران میلیارد برایش وام و کمک بلاعوض بی‌سرانجام پرداخت کند. در آن روزگار مرحوم کاشف‌السلطنه برای آنکه بذرها و نهال‌ها را به ایران منتقل کند، مجبور به استقراض از این و آن شد و دولت نتوانست هیچ کمکی در اختیار او بگذارد، با اینکه شخص مرحوم مظفرالدین‌شاه از او خواسته بود که کار چای را به سامان برساند.

پیشینه نوشیدن چای در ایران البته به چندصدسال پیش‌تر می‌رسید. با مراودات گسترده‌ای که میان دو تمدن بزرگ دنیای قدیم یعنی ایران و چین برقرار بود، طبیعی است که سنت نوشیدن چای به ایران به‌ویژه به مناطق شرقی آن رسیده باشد. اما بعد از اینکه قهوه‌نوشی رایج شد، ایرانی‌ها به این نوشیدنی قوی، روی خوش بیشتری نشان دادند. به‌جز چای و قهوه، رسم نوشیدن جوشانده‌های مختلف، جاری و ساری بود. انواع اشربه داغ و سرد، در مجالس، شربت‌خانه‌ها و چای‌خانه‌های ایران به‌دست مشتری داده می‌شدند. جوشانده‌ها علاوه بر رفع عطش، برای مصارف دارویی هم نوشیده می‌شدند.

ایران اقلیم مناسبی برای کشت چای نداشت و در هیچ‌ جای آن گیاه چای به‌صورت بومی رشد نمی‌کرد. چای یک‌سره وارداتی بود. در دوره ناصرالدین‌شاه، چای اعلایی از آلمان وارد می‌شد که به «چای نمسه» معروف بود. در آن ایام به نواحی آلمان، اتریش و مجارستان، «نَمسه» می‌گفتند. طبیعتاً این چای اعلای وارداتی مخصوص طبقات مرفه بود و چای‌نوشی وسیله تفاخر آنها. قهوه، مخصوص مردم عادی کوچه و بازار بود که در «قهوه‌خانه»ها عرضه می‌شد. مرحوم ناصرالدین‌شاه دستور داد که چای ارزان وارد شود و در دسترس همگان قرار گیرد، شاید نقش کردن چهره این پادشاه بر قوری‌های چای، سپاس‌گویی ملت به او بوده است. از آن دوره، چای اندک‌اندک به نوشیدنی محبوب همه اقشار به‌ویژه زحمتکشان و تهی‌دستان تبدیل شد. به‌تبع مصرف چای، کشت نیشکر و بعد چغندر قند (به‌همت دکتر تولوزان، پزشک ناصرالدین‌شاه) رونق گرفت. روس‌ها با هزار خدعه و نیرنگ در کار تجارت قند وارد شدند تا انحصار آن را به‌دست بگیرند. کار به جایی رسید که چای و قند مهم‌ترین اقلام وارداتی ایران محسوب می‌شدند. کشور برای اولین‌بار به واردات کالایی وابسته شده بود. پیش‌ازآن هرچیز که در ایران داشتیم، همان را مصرف می‌کردیم. پس تولید قند و چای تبدیل به آرزویی ملی شد.

کارخانه‌های قندریزی از زمان ناصرالدین‌شاه پایه‌گذاری شدند. روس‌ها هرچه می‌توانستند کردند تا قند ایرانی به تولید نرسد یا کارخانه‌های تولید آن، ورشکسته شوند. تا حدی هم در این‌کار موفق بودند. کارخانه‌های قند ایران پس از مشروطه و در دوره پهلوی اول، به سامان رسیدند.

به قصد همین قطع وابستگی به واردات بود که مظفرالدین‌شاه در ملاقاتی که با کاشف‌السلطنه پیش از ماموریت هند دارد، از او می‌خواهد که برای چای‌کاری در ایران کاری بکند. کاشف‌السلطنه هم تلاشی جدی می‌کند و چای را در لاهیجان، کشت می‌کند و نتیجه می‌گیرد.

دزدی و اختلاس بی‌شرمانه چای دبش از سرمایه‌های ملی، آن‌هم به قصد تخفیف کشت چای داخلی، از سر تا ته زشت و پیامد بی‌کفایتی و سوءاستفاده از موقعیت و اختیارات است. اگر یک‌صدم پولی که در اختیار چای دبش برای واردات چای کنیایی قرار گرفته بود - و البته حیف و میل شد - برای ارتقای توان کشت و فرآوری چای بی‌بدیل ایرانی صرف می‌شد، طی چندسال ما صنعت شکوفای چای داشتیم. در جوار مزارع چای، گردشگاه‌ها و نوشکده‌ها و چای‌خانه‌ها راه می‌انداختیم، مثل همه دنیا هم اصل جنس را می‌فروختیم، هم از برندسازی و حواشی اصل کالا، گردشگر می‌آوردیم و می‌بردیم.

تأسیسات چای در لاهیجان و اطراف مزارع چای، متعلق به اوایل قرن گذشته شمسی هستند. فرآوری چای ایرانی به ابتدایی‌ترین شیوه‌ها انجام می‌شود. می‌توانستیم ساختمان‌های آن کارخانه‌ها را تبدیل به مراکز فرهنگی و گردشگری کنیم و برای تولید و ارتقای کیفیت چای، سرمایه‌گذاری کنیم. فقط در این حوزه هزاران کار ایجاد می‌کردیم و صدها و هزاران شغل فرعی دیگر به این‌کار گره می‌خورد. 

اما حیف... 

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
سرمقاله
آخرین اخبار