| کد مطلب: ۴۱۸۴۱

ترکیب برنده همبستگی ملی و توان نظامی/گفت‌وگو با مهدی معتمدی‌‏مهر درباره رویکرد نیروهای سیاسی در روزهای جنگ

جنگ ۱۲روزه میان ایران و اسرائیل و اعلام آتش‌بس به اذعان بسیاری از تحلیلگران درس‌های بسیاری از رفتار مردم ایران و کنشگران سیاسی و اجتماعی آن در بر داشت و ضروری است برای واکاوی و دستیابی به شناختی درخور تلاش شود؛ در این بین تاکید بر اینکه نباید فرصت پیش‌آمده در پی اتحاد و انسجام ملی را از دست داد نیز از سوی دلسوزان ایران مطرح شده است.

ترکیب برنده همبستگی ملی  و توان نظامی/گفت‌وگو با مهدی معتمدی‌‏مهر درباره رویکرد نیروهای سیاسی در روزهای جنگ

جنگ 12روزه میان ایران و اسرائیل و اعلام آتش‌بس به اذعان بسیاری از تحلیلگران درس‌های بسیاری از رفتار مردم ایران و کنشگران سیاسی و اجتماعی آن در بر داشت و ضروری است برای واکاوی و دستیابی به شناختی درخور تلاش شود؛ در این بین تاکید بر اینکه نباید فرصت پیش‌آمده در پی اتحاد و انسجام ملی را از دست داد نیز از سوی دلسوزان ایران مطرح شده است. در این زمینه گفت‌وگویی با مهدی معتمدی‌مهر، فعال سیاسی و عضو دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران داشته‎ایم که در ادامه می‎آید. 

motamedi mehr copy

‌12 روز جنگ میان ایران و اسرائیل، رخ داد و حال آتش‌بس برقرار شده است؛ ازجمله مواردی  که در هر بزنگاهی از جمله جنگ مطرح می‎شود؛ اتحاد است و حالا هم اتحاد ایرانیان با هر نوع نگاه سیاسی علیه حمله قوای بیگانه به‌ویژه در مقطع کنونی، علیه حمله اسرائیل به میان آمده است. در ابتدای بحث درباره چرایی و ضرورت این اتحاد نظرتان را بگویید؟

تمرکز بر مفهومی تحت عنوان «ایران» نه‌تنها در شرایط ویژه‌ای که اسرائیل با حملات ویران‌گر خود، تمامیت ارضی، استقلال و توان دفاعی ایران را تهدید کرد و نه‌فقط الان که آتش‌بس اعلام شده، بلکه در هر شرایطی از اهمیت و بلکه از اولویت برخوردار است. «ایران» یعنی «وطن» یعنی «خانه» یعنی «ریشه» یعنی «مادر». به عبارت دیگر، هویت و بلکه موجودیت همه ایرانیان در گرو بقا، منافع ملی، استقلال و توسعه متوازن و پایدار سرزمینی به نام ایران است. حتی وجه هویت اسلامی ما نیز ارتباط وثیق و تفکیک‌ناپذیری با «ایران» دارد.

«اسلامیت» یک مسئله فرعی نیست، اما فرع بر جمهوریت و ایرانیت است؛ چراکه اگر بیش از 90 درصد جمعیت ایران مسلمان نبودند، اصولاً «اسلامیت» موضوعیت پیدا نمی‌کرد. اینکه مهندس بازرگان می‌گفت: «ما اسلام را برای ایران می‌خواهیم» ناظر بر چنین نگرشی است که اگر «ایران» نباشد، اصولاً از هویت اسلامی ما چیزی به جا نمی‌ماند.  در این 12 روز جنگ هم اتفاق بسیار مهمی رخ داد.

عملاً دسته‌بندی‌های قبلی مانند اصلاح‌طلب و محافظه‌کار و برانداز، جای خود را به دو جریان کلان «جبهه وطنی» و «جبهه ضدوطنی» داد. جبهه وطنی اعم از نیروهای اصلاح‌طلب و محافظه‌کار و حتی برخی چپ‌های ملی و امثال ایشان هم در داخل و هم در خارج از کشور بود؛ کسانی که صرف‌نظر از مواضع انتقادی جدی علیه شیوه‌های نادرست حکمرانی نظام جمهوری اسلامی و حتی سابقه مخالفت با بنیان‌هایی مانند ولایت فقیه و تاکید بر استقلال نهاد دین از نهاد قدرت، باصراحت و مسئولانه در مقابل تجاوز اسرائیل موضع گرفتند، از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران دفاع کردند و متمرکز بر شعار ناگفته «حفظ ایران به هر قیمت» شدند. نامه امضای جمعی 530 فعال حقوق بشری و سیاسی و مدنی که در گسترده‌ترین سطح همکاری و هم‌سویی علیه تجاوز اسرائیل منتشر شد، تبلور «جبهه وطنی» بود. 

جبهه ضدوطنی هم که شامل افراد و جریاناتی بودند که توجیه‌گر و بلکه موید شدت‌عمل حملات اسرائیل شدند و حول سیاست «سرنگونی جمهوری اسلامی به هر قیمت» در ادامه فضای جنگ روانی اینترنشنال، مواضع خائنانه گرفتند. رضا پهلوی، فرقه رجوی و برخی فعالان به‌ظاهر حقوق بشری در زمره این جریان ضدوطن قرار گرفتند.

‌ما جنگی را تجربه کردیم که همه اذعان دارند وحدت مردم موجب آتش‌بس شده است.به نظر شما جایگاه مردم در این رخداد و توان دفاعی و موشکی ایران در رفع تجاوز اسرائیل و واداشتن نتانیاهو به پذیرش آتش‌بس در چه سطح از اهمیت بود؟

دفاع از تمامیت ارضی و استقلال کشور نیاز به توان دفاعی دارد. ظرفیت‌های نظامی، بخش مهم و تردیدناپذیر توان دفاعی ایران است. بدیهی است که اگر ما این توان نظامی و موشکی را نداشتیم، همان روز اول مجبور می‌شدیم که دست‌مان را بالا بگیریم. بنابراین، باید قدردان ظرفیت دفاعی کشور، نیروهای مسلح و متخصصان نظامی‌مان باشیم اما بقای هر سرزمینی و از جمله ایران که کشوری پهناور و متکثر از اقوام و عقاید گوناگون دینی و سیاسی است، منوط و متناسب با همبستگی ملی و مشارکت فراگیر و همگانی برای دفاع از میهن رقم می‌خورد.

از این منظر، قدرت اصلی حکومت را باید در اقتدار مشروع و اعتبار اخلاقی آن و بهره‌مندی از پشتیبانی مردم و مشارکت فراگیر ملی در فرآیند دفاع از کشور سراغ گرفت. این مشارکت باید صرف‌نظر از تفاوت‌های قومی و دینی و توسط عموم زنان و مردان ایرانی صورت پذیرد. از این روست که «دموکراسی» و به رسمیت شناختن واقعی حق حاکمیت ملت در تراز پیش‌نیاز استقرار امنیت ملی پایدار و راستین، اهمیت و بلکه ضرورت پیدا می‌کند. 

چگونه ممکن است که مردمی را از حق تعیین سرنوشت خود و از حقوق اساسی محروم کرد، شهروند درجه یک و دو ساخت، حقوق اساسی زنان و اقوام را نقض کرد، حق انتخاب سبک زندگی را نادیده گرفت، بی‌عدالتی و تبعیض سیستمیک را در ساختار قدرت و لایه‌های جامعه گسترش داد، حق حیات جامعه مدنی را سلب کرد، جلوی برگزاری جلسات و فعالیت‌های احزاب مستقل، مطبوعات غیروابسته به حکومت و سندیکاها و شوراهای صنفی مستقل را گرفت و آن وقت، انتظار داشت که مردم که همین زنان و مردان اقوام ترک و کُرد و عرب و بلوچ و لر و فارس ایرانی با گرایشات سیاسی متفاوت هستند، بتوانند در هنگامه واقعه از استقلال میهن خود دفاع کرده و همبستگی ملی نشان دهند؟ 

البته این معجزه یک بار دیگر در تاریخ ایران رخ داد و نشان داد که «ایرانیت» نه یک باور انتزاعی و بلکه یک واقعیت است. اصلی‌ترین عاملی که مانع تکرار سناریوی لیبی و سوریه و عراق در ایران شد، همبستگی ملی و تبلور «روح ایرانی» بود. توان موشکی در حفظ استقلال و تمامیت ارضی، اهمیت راهبردی دارد. اما این حقیقت که هدف حمله اسرائیل و آمریکا و ناتو محقق نشد و از این حیث، می‌توان ایران را پیروز میدان به حساب آورد، بیش از آنکه مدیون توان موشکی و قدرت نظامی ما باشد، مرهون وحدت ملی و آگاهی مردمی بود که اگرچه به شدت از اوضاع کنونی سیاسی و اقتصادی کشور ناراضی بودند، اما تحت‌تاثیر بیگانه قرار نگرفتند و شورش نکردند.

‌با توجه به اینکه نهضت آزادی ایران از جمله تشکل‎هایی است که منتقد حاکمیت است و این انتقادات را هم که به آن اشاره کردید بارها مطرح کرده است؛ در خصوص این جنگ چه مواضع و چه نگاهی داشته است؟

نهضت آزادی ایران در این مدت، علاوه بر مشارکتی که در تهیه و انتشار چند نامه‌ امضای جمعی داشت که شامل صدها نفر از کنشگران سیاسی و مدنی مخالف با ادامه جنگ می‌شد و علاوه بر مواضعی که اعضای ارشد نهضت طی یادداشت‌ها یا مصاحبه‌هایی ابراز داشتند، دو بیانیه در 23 و 28 خرداد صادر کرد. چکیده مواضع نهضت در این بیانیه‌ها، افزون بر محکومیت حمله اسرائیل و درخواست از جامعه جهانی برای جلوگیری از ادامه این جنگ ویران‌گر، شامل این نکته راهبردی بود که با وجود اختلافاتی که با حاکمیت ایران دارد، با تمام ظرفیت از استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و امنیت ملی ایران دفاع می‌کند و از حاکمیت هم می‌خواهد که زمینه عبور از شرایط بحرانی کنونی را از طریق بهره‌گیری از همبستگی ملی، حضور فعال و مبتکرانه در عرصه سیاست خارجی و به‌کارگیریِ منطق گفت‌وگو برای صلح فراهم کند.

‌شما در سخنان‌تان به آگاهی و روحیه وحدت ملی مردم ایران در این روزها اشاره کردید؛ تحلیل‌تان از این ویژگی مردم با توجه به همه آن نقدها که مطرح کردید چیست؟

همبستگی ملی ایرانیان، یک بار دیگر «ایران» را نجات داد. اما نباید با این موضوع، شعاری و هیجان‌زده و مطلق‌گرایانه برخورد کنیم. باید واقعیت‌ را یک بار دیگر مرور کرد. جنگ شد، اسرائیل حمله تجاوزکارانه کرد و بخش مهمی از جامعه مدنی ایران، چه در داخل و چه در خارج، مدافع کشور در مخالفت با آمریکا و اسرائیل، اعلام موضع کردند. اما نادیده نباید گرفت که این جامعه مدنی آنقدر بی‌رمق و ضعیف نگه داشته شده که صدای بلندی ندارد که به گوش افکار عمومی جهان برساند. مجموعه جامعه مدنی ما از حق داشتن یک رسانه فراگیر ملی محروم است.

حتی یک کانال تلویزیونی و رادیویی هم در اختیارش نیست. در چنین شرایطی که ده‌ها سال ادامه داشته، طبیعی است که بلندگوی اینترنشنال و جریان برانداز وابسته به آن، بلندتر باشد و بتوانند خود را نماینده مردم ایران بنمایانند و در نهایت، مانع از شنیده شدن صدای حق‌گرایانه و میهن‌دوستانه جامعه مدنی ایران در سطح جهان شوند. باید اقرار کرد که تراز همبستگی ملی نسبت به آغاز جنگ هشت‌ساله، نموداری نزولی را تصویر می‌کند اما در نهایت همچنان در سطحی است که مانع از تحقق اهداف اسرائیل و آمریکا شد.

‌از جمله موضوعاتی که همیشه بخش عمده منتقدان حکومت به‌ویژه در داخل کشور به آن پرداخته‎اند و خواهان آن شده‎اند، تحقق دموکراسی است؛ شما هم از حق تعیین سرنوشت برای مردم در حفظ کشور سخن گفتید. به عنوان تحلیلگر چه نسبتی میان دموکراسی و امنیت ملی قائل هستید؟

دموکراسی فقط یک مطالبه سیاسی نیست که از آزادی و عدالت اجتماعی حرف بزند. دموکراسی، یک الگوی نظارت مدنی است. در غیاب چنین الگویی، فساد و نفوذ و دیگر بلایا حاکم می‌شود و سرمایه اجتماعی و امید و اعتماد سقوط می‌کند. دموکراسی و مطبوعات و احزاب مستقل مانع می‌شوند که فرد یا جریانی از طریق مجیزگویی و چاپلوسی وارد ساختار قدرت شود، منابع مالی و اقتصادی را چپاول کند و بر منابع اطلاعاتی و امنیتی مستقر شود. دموکراسی، فساد و بی‌عدالتی را چه در عرصه سیاست و چه در عرصه اقتصاد افشا می‌کند. دموکراسی یعنی حق حاکمیت ملت. حاکمیت ملی (استقلال و حق حاکمیت سرزمینی) در ادامه حاکمیت ملت محقق می‌شود و بدون آن، قابل دستیابی نیست. 

دموکراسی، اساس دکترین امنیت ملی پایدار و ابزار دفاع از امنیت ملی و نیل به توسعه است. تجربه بشری گواهی می‌دهد که به تعبیر زنده‌یاد مهندس بازرگان، همواره «دست استعمار بیگانه از آستین استبداد داخلی» سر بیرون آورده است. تردیدی نباید داشت که اگر شاخص‌های دموکراتیک در ایران حاکم باشد، دشمن فرصت پیدا نمی‌کند که در بالاترین سطوح قدرت نفوذ کند و عالی‌ترین فرماندهان نظامی کشور را ظرف چند دقیقه مورد اصابت قرار دهد. 

‌طی روزهای جنگ در همان تقسیمی که گفتید، افرادی که به دنبال ادامه جنگ بودند بر این موضع تاکید داشتند که از بستر جنگ به آزادی و دموکراسی می‎رسیم. تحلیل‌تان از این نگاه و نظریه حصول دموکراسی از بستر جنگ چیست؟

همان‌گونه که امنیت ملی و استقلال بدون دموکراسی به دست نمی‌آید، دموکراسی نیز در غیاب حق حاکمیت ملی و بدون برخورداری از امنیت ملی و استقلال کشور، قابل حصول نیست. این نگرش راهبردی که متاثر از دکترین مصدق در روند توسعه ایران است، در اصل 9 قانون اساسی جمهوری اسلامی تبلور یافته است: نه به بهانه استقلال می‌توان آزادی‌های اساسی و حق حاکمیت ملت را نادیده گرفت و نه با تمسک به آزادی می‌توان استقلال را نفی کرد یا تنزل داد.

مصدق در عرصه داخلی به دموکراسی معتقد بود و در حوزه سیاست خارجی به دو اصل راهبردی «موازنه منفی» و پرهیز از ورود به دعواهای ابرقدرت‌های جهانی و «بی‌طرفی مثبت» در معنای رابطه حسنه با تمام جهان و پرهیز از انزواگرایی بین‌المللی باور داشت. توأمانیِ شعارهای «استقلال، آزادی» و «نه شرقی، نه غربی»، تبلور این دیدگاه در انقلاب اسلامی بود. اما چه شد که هم ناتو و آمریکا و دیگر مدافعان اوکراین در جنگ با روسیه در صف حمایت از اسرائیل برآمدند و هم روسیه که دشمن اوکراین است، از حمایت از ایران در جنگ اخیر سر باز زد؟ حلقه مفقوده تصمیم‌سازی سیاست خارجی در چهار دهه گذشته در یک کلمه خلاصه می‌شود: عدم تاثیرپذیری از خواست ملت. 

‌بسیاری از سیاستمداران به لزوم بهره‌مندی حاکمیت از حس عمیق ایران‌دوستی ملت ایران برای ترمیم آسیب‌های داخلی گذشته تاکید داشتند و این روزها را فرصتی برای آن می‎دانند؛ نظر شما در این زمینه چیست؟

نکته مهم در شرایط کنونی یادآوری این نکته است که آتش‌بس کنونی هنوز چندان پایدار به نظر نمی‌رسد؛ چراکه مخالفینی جدی در داخل و خارج از ایران دارد. هنوز، جریانی که با یک گروه تندرو نمایندگی می‌شود و متاسفانه رادیو و تلویزیون رسمی ایران را مدیریت می‌کند، شعار جنگ‌خواهی و مخالفت با صلح سر می‌دهد و از سوی دیگر، در آمریکا هم جریانی دارد که دائماً تحریک می‌کند که حملات دوباره از سر گرفته شوند. بنابراین، به‌رغم آتش‌بس، هنوز شرایط جنگی پابرجاست. البته این جنگ، جنگ کلاسیک نیست و قواعد خودش را دارد. در جنگ‌های کلاسیک با تحمیل شرایط اضطراری، جلوی یکسری آزادی‌های اساسی به طور موقت گرفته می‌شود تا غائله خاتمه پیدا کند.

باید توجه داشت که در این جنگ نابرابر و ظالمانه‌ای که اسرائیل و آمریکا و ناتو علیه ایران راه انداخته‌اند و روزبه‌روز بیشتر نشان می‌دهند که هدفی فراتر از مسئله هسته‌ای ایران را نشانه رفته‌اند، نیروهای نظامی ایران توانستند که تا حد خوبی، توان دفاع نظامی و موشکی خود را ثابت کنند اما توفیق اصلی‌تر جایی صورت گرفت که به‌رغم گلایه‌های انباشت‌شده‌ای که مردم از حاکمیت داشتند و به‌رغم بحران‌های گسترده اقتصادی و فرهنگی که دارند و به‌رغم مشاهدات حزن‌انگیز به‌جامانده از اعتراضات 1388، دی 1396 و آبان 1398 و به‌ویژه برخورد نامناسب و امنیتی که در سال 1401 بروز پیدا کرد، این مردم، آگاهی نشان دادند، به پیاده نظام دشمن تبدیل نشدند و برخلاف انتظار نتانیاهو و ترامپ و رضا پهلوی و گروه رجوی و... شورش راه نیانداختند و نظم عمومی را مختل نکردند و بلکه حتی آرامش و شکیبایی نشان دادند و از کشور و میهن‌شان، شرافتمندانه دفاع کردند. حالا نوبت حاکمیت است.

حقوق اساسی آنان را رعایت کند. به اولویت منافع ملی ایران بها دهد. زمینه تحقق وفاق ملی راستین و همه‌جانبه را فراهم کند و نشان دهد که فراتر از آن‌ چهره‌ کاریکاتوری از «وفاق ملی» که در یک سال گذشته در دولت پزشکیان ارائه شد،  برای وفاق ملی، موجودیت و منافع ملی ایران، جایگاهی در تراز یک نگرش بنیادین ملی قائل است. به عبارت دیگر، در شرایط کنونی، دموکراسی و به رسمیت شناختن حقوق اساسی ملت، نه‌فقط یک مطالبه ملی از سوی مردم، بلکه یک ضرورت راهبردی در راستای تامین امنیت ملی است. حاکمیت باید این ضرورت را درک کند.

‌برای سوال آخر، چگونه باید این تصمیمات از سوی حاکمیت به اجرا در آید؟

سخن آخر آن که در شرایطی که به جهت رشد فزاینده ابربحران‌های ساختاری و بروز فقر و تبعیض و فساد، سرمایه اجتماعی و اعتبار اخلاقی ساختار کلان قدرت و نهادهای حاکمیتی به شدت آسیب دیده است، حاکمیت ایران باید صداقت خود را ثابت کند و صادقانه قبول کند که سرمایه و قدرت اصلی نظام جمهوری اسلامی تا این لحظه، همین آگاهی مردم و شعور اجتماعی جاری در جامعه ایران بوده است. به این مردم باید اعتماد کرد. در واقع، اعتماد به مردمی که صداقت و آگاهی و عِرق ملی خود را در چارچوب سرزمین ایران همواره ثابت کرده‌اند و بهره‌گیری از همبستگی و مشارکت ملی، مهم‌ترین ظرفیت دفاعی کشور است.  ترکیب «همبستگی ملی» و «توان دفاع نظامی» و برخورداری از موشک و ادوات جنگی پیشرفته، یعنی معجزه. یعنی تحقق امید.

یعنی ظرفیت تبدیل شکست به پیروزی. در این چند روزه، شاهد بودیم که حتی منتقدانی که به اتهام اصلاح‌گری و مبارزات علنی و قانونی، سال‌ها رنج زندان کشیدند و تحت شدیدترین فشارهای امنیتی قرار داشتند، متحد و استوار در دفاع از حاکمیت ملی و امنیت کشورشان اعلام کردند. به بیانیه‌های احزابی مانند نهضت آزادی، حزب اتحاد ملت، حزب توسعه ملی و... مواضع شخصیت‌هایی که در نامه‌های امضای جمعی، حمله اسرائیل را محکوم کردند و خواستار تدبیر مجامع بین‌المللی و جامعه مدنی سراسر جهان در راستای آتش‌بس فوری شدند، نگاه کنید و ببینید که جز عشق به میهن و شفقت و اصلاح چیزی می‌بینید؟ این سرمایه را باید قدر دانست.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه سیاست
پربازدیدترین
آخرین اخبار