بزرگترین تنبیه دیده نشدن است/ درباره حکم زینب موسوی
در دنیایی که تهیه یک رساله کمتر از چند دقیقه زمان میبرد میخواهید کسی را با این وسایل مجازات کنید؟ اصلاً بچههای کمبرخوردار چه گناهی کردهاند که یک نفر که بابت توهین به ادیبی محکوم شده است باید معلم این طفلان معصوم شود؟ در دنیای این جماعت بزرگترین تنبیه دیده نشدن است؛ باقی هر چه که باشد به نفع آنهاست.
زینب موسوی به خاطر ویدئویی که در فضای مجازی درباره فردوسی منتشر کرده بود به ۶ ماه حبس تعزیری و تهیه رساله زیرنظر بنیاد فردوسی محکوم شد.
در بخشی از این حکم آمده: «متهم موظف است تحت نظارت بنیاد فردوسى و با راهنمایى یک استاد مورد تأیید این بنیاد، طى مدت شش ماه، یک رساله اجبارى را در زمینههایى مانند جایگاه فردوسى در هویت و فرهنگ ملى ایران، اهمیت شاهنامه فردوسى در فرهنگ و ادب پارسى و... تدوین و از آن دفاع کند. متهم مکلف است حداقل به میزان ۱۲۰ ساعت با هماهنگی کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان و مدیریت آموزش و پرورش، دورههاى قصهگویى خود را با استفاده از ظرفیتهاى شاهنامه فردوسى در مدارس یا مراکز فرهنگی مناطق کمبرخوردار اجرا کند و مستندات آن را به اجراى احکام ارائه نماید.»
خبر محکومیت زینب موسوی که بین افواه پیچید واکنشهای زیادی داشت. همانها که دیروز علیه توهین خانم موسوی ویدئو پر میکردند و فحش میدادند و امضا جمع میکردند ناگهان سپر انداختند و مدافعش شدند.
ظاهراً دنیای مجازی این روزها قوانین خودش را دارد. در این دنیا که طرف برای دیده شدن و بیشتر لایک خوردن حاضر است پدر و مادرش را مسخره کند و آبروی خانه و خانوادهاش را به تاراج بگذارد، توقع احترام به شاعری که ۷۰۰ سال پیش در این ملک زیسته سالبه به انتفاء موضوع است.
اینجا قرار نیست در دفاع از زینب موسوی دربیاییم. واقعیت این است که همین که عکس یک سلبریتی مجازی به دنیای مطبوعات و حقیقی باز میشود یعنی یک جای کارمان میلنگد. مشکل اما اینجاست که در وضعیتی گیر افتادهایم که ناچاریم به همه این امورات دمدستی نگاهی جدی کنیم.
زینب موسوی نه از ره کین به فردوسی، بلکه به اعتبار فردوسی قصد بیشتر دیده شدن داشت. احتمالاً توقع چنین بازخوردی از سوی جامعه هدفش را هم داشت اما نه اینقدر... او فکر میکرد یک حرفی میزند و همین که چهار تا فحش بخورد و آبها از آسیا بیفتد فالوئرش بیشتر شود در ادامه میتواند با فالوئر بیشتر پول بیشتری از پلتفرمها طلب کند. اتفاقی که این روزها برای باقی سلبریتیهای این دنیا زیاد میافتد.
واقعیت این است که اشکال از جای دیگر است. وقتی بیشتر تولیدات فرهنگی این کشور روی کاکل عدهای پیر و جوان به اصطلاح با نمک میچرخد و مردم هفت روز هفته در انتظار این نشستهاند که امیرحسین، ابوطالب، زینب، افتو، علی و آیسان و... این هفته چه کردهاند نتیجهاش همینی میشود که میبینید.
در نگاه هر آدم منصفی کاری که زینب موسوی کرد زشت و ناپسند است. اما آیا واقعاً با حبس کردن زینب موسوی کاری درست میشود؟ با اجبارش به خواندن و نوشتن شاهنامه تنبیه میشود و علاقهاش به ادیبان این سرزمین بیشتر میشود؟ غیر از این است که فردوسی و اعوان و انصارش را بیشتر از چشم امپراتور و لشکر مجازیاش میاندازید.
در دنیایی که تهیه یک رساله کمتر از چند دقیقه زمان میبرد میخواهید کسی را با این وسایل مجازات کنید؟ اصلاً بچههای کمبرخوردار چه گناهی کردهاند که یک نفر که بابت توهین به ادیبی محکوم شده است باید معلم این طفلان معصوم شود؟
در دنیای این جماعت بزرگترین تنبیه دیده نشدن است؛ باقی هر چه که باشد به نفع آنهاست.