| کد مطلب: ۴۱۸۳۲

ضد بورژوازی مستغلات/گفتارهایی درباره ویژگی‌‏ها، پژوهش‏‌ها و دستاوردهای کمال اطهاری در بزرگداشت او

دوشنبه‌شب، هشتصدوشصت‌ودومین شب از شب‌های بخارا که سال‌هاست به همت علی دهباشی برگزار می‌شود به کمال اطهاری پژوهشگر اقتصاد و استاد دانشگاه علامه طباطبایی اختصاص داشت و بسیاری از همکاران، دوستان و علاقه‌مندان به پژوهش در آن حضور داشتند.

ضد بورژوازی مستغلات/گفتارهایی درباره ویژگی‌‏ها، پژوهش‏‌ها و دستاوردهای کمال اطهاری در بزرگداشت او

دوشنبه‌شب، هشتصدوشصت‌ودومین شب از شب‌های بخارا که سال‌هاست به همت علی دهباشی برگزار می‌شود به کمال اطهاری پژوهشگر اقتصاد و استاد دانشگاه علامه طباطبایی اختصاص داشت و بسیاری از همکاران، دوستان و علاقه‌مندان به پژوهش در آن حضور داشتند. در این مراسم علاوه بر پرویز صداقت، پژوهشگر اقتصاد و مجید غمامی‌شهرساز، مادر، همسر و یکی از همکاران اطهاری به ویژگی‌های شخصیتی او پرداختند.

علی دهباشی در این مراسم که در خانه هنرمندان برگزار شد، اطهاری را اینگونه معرفی کرد: کمال در اسفند ۱۳۳۰ در محله قدیمی دروازه‌دولاب تهران به دنیا آمد و مدرک کارشناسی خود را از دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۴ دریافت کرد. او با پیش‌بینی‌های آمارگیری ساختمانی و صنعتی و پژوهش‌های روستایی در دوره دانشجویی در سال ۱۳۵۶ به‌عنوان کارشناس مسئول تحقیقات اقتصادی در شرکت سرمایه‌گذاری بانک‌های ایرانی استخدام شد و پس از انقلاب انتشارات «تندر» را بنیاد گذاشت که کتاب‌های مهمی در زمینه اقتصاد سیاسی و توسعه منتشر کرد. 

در نیمه دوم دهه ۶۰ به دفتر برنامه‌ریزی مسکن وزارت مسکن وارد شد و عهده‌دار تدوین برنامه بخش مسکن در برنامه اول توسعه شد و مدتی نیز سرپرست دفتر برنامه‌ریزی این وزارت‌خانه بود اما انصراف داد تا فعالیت‌های پژوهشی را در زمینه توسعه ادامه دهد. از نیمه دهه ۷۰ تا سال ۸۴ کارشناس مسئول مسکن و شهرسازی در مرکز پژوهش‌های مجلس بود اما تحولات نامساعد سیاسی باعث شد که ایشان از همین سال ارتباط مستقیم خود را با بخش دولتی قطع کند.

پس از آن نیز در سال ۱۳۹۶ به بازنشستگی زودهنگام از سازمان تامین اجتماعی رسید و همکاری خود را با شرکت‌های مشاور کنار گذاشت تا با نوشتن کتاب و مقاله، سرمشق‌های نوین توسعه را در دوران نوین برای ایران مطرح کند. در طول فعالیت‌های پژوهشی در تدوین برنامه‌ها و طرح‌ها و سندهای نوآورانه مشارکت داشت که موضوعات متنوع در زمینه مسکن شهری و روستایی، اسکان غیررسمی و حاشیه‌نشینی، برنامه‌ریزی شهری و منطقه‌ای را با هدف توسعه در برگرفته است. از این رو در سال ۱۳۹۴ به عنوان شهرساز برتر منتخب ایران در رشته‌های مرتبط با اقتصاد برگزیده شد.

آخرین فعالیت ایشان در این زمینه تدوین سند ملی توانمندسازی و ساماندهی سکونت‌های غیررسمی است که در سال ۱۴۰۲ به تصویب هیئت دولت رسید و روش خاص او در این پژوهش‌ها، تبدیل اهداف آرمانی و عدالت‌خواهانه او به اقتصاد کاربردی با میانجیگری اقتصاد توسعه بوده است. وجه دیگری از فعالیت‌های اطهاری که ناشناخته باقی مانده، بخش روزنامه‌نگاری اوست که این فعالیت از انتهای دهه ۶۰ در همکاری با نشریاتی چون «ایران فردا» آغاز شد و در نشریه تخصصی «مسکن و شهرسازی» ادامه یافت.

او در راه‌اندازی صفحات اقتصادی بیشتر روزنامه‌های دهه ۷۰ شرکت داشت. همکاری اطهاری با رسانه‌ها و سایت‌ها برای نشر دانش توسعه‌بخش ادامه داشته و فعالیت در زمینه‌های اجتماعی مقدم بر فعالیت‌های سیاسی بوده و هدف از آن را دستیابی جامعه مدنی به توافق درباره الگوی توسعه پایدار به عنوان شرط لازم می‌داند.

به دنبال درس و ورزش و تنهایی

اکرم سَلَح‌جو، مادر کمال اطهاری که در حوزه‌های مختلف مدنی از جمله انجمن حمایت از حقوق کودک فعالیت دارد، در این مراسم در یک پیام صوتی اینگونه گفت: کمال در خانواده‌ای بزرگ شد که من و پدرش علاوه بر تحصیلات دانشگاهی به ادبیات و مطالعه علاقه‌مند بودیم و گفتمان اجتماعی در بین خانواده و دوستان ما باب بود و همین فضا بستر رشد فکری و فرهنگی فرزندان‌مان را فراهم کرد. کمال، کلاس اول را در ۵ سالگی در مدرسه ژاله تمام کرد و حافظه بسیار خوبی داشت و در کنار درس و ورزش، تنهایی و خلوت خود برای خواندن و نوشتن داشت و من او را خوب درک می‌کردم. من از کمال می‌خواهم با  تلاش و جدیت به مسیرش ادامه دهد و با اندیشه و قلمش الهام‌بخش نسل‌های آینده باشد.

ایستاده بر سر باورهای خود

مجید غمامی، معمار و شهرساز و از دوستان اطهاری نیز در این مراسم عنوان کرد: من به دلیل سابقه دوستی با کمال، برداشت خود را از بعضی ویژگی‌های او که در حوزه اجتماعی شاخص است عنوان می‌کنم؛ اولی، حساسیت، پیگیری و واکنش مستمر به مسائل اجتماعی به‌ویژه مسائل مرتبط با اقتصاد کشور و برنامه‌ریزی شهری و منطقه‌ای است که از طریق نشر مقالات در جراید و سخنرانی‌ها و تالیف و ترجمه به آنها پرداخته است. دومین ویژگی، پشت‌کار قابل تحسین او در پژوهش و مطالعه مستمر تجربیات جهانی در زمینه‌های اقتصاد، اقتصاد سیاسی، اقتصاد توسعه و برنامه‌ریزی به‌طور اخص برنامه‌ریزی شهری و منطقه‌ای است که به او این امکان را داده که بتواند مسائل را ببیند، تشخیص دهد، تحقیق کند و به راهکارها و راه‌حل‌ها فکر کند و پیشنهاد دهد.

سومین ویژگی، صراحت در نقد آن چیزی که آن را درست نمی‌داند و ایستادگی بر سر مواضع و باورهای خود و تحمل پیامدهای ناگزیر آن است که به سادگی کوتاه نمی‌آید. چهارمین ویژگی، خلاقیت در طرح اندیشه‌های نو در زمینه‌ها و موضوعاتی مثل اقتصاد دانش‌بنیان و اهمیت و ضرورت سرمایه‌گذاری در زمینه فناوری‌های نوین در برنامه‌های اقتصادی کشور و توسعه شهرها است؛ آن هم سال‌ها پیش از اینکه این موضوعات در سطح عمومی مطرح شود. همینطور ابداع واژه‌ها و عبارت‌های گویا مثل «نئولیبرال مبتذل» یا «اقتصاد نئوفئودال» و «بورژوازی مستغلات» که من اولین بار از زبان ایشان شنیدم.

کمال اطهاری سه ویژگی شخصی نیز دارد؛ یکی خوشبینی و امیدواری به اصلاح وضعیت موجود است که شاید به عقیده برخی خوش‌بینی بیش از حدی باشد که موتور محرک کمال اطهاری است. دومی، عشق او به کوه البرز است و سومی، علاقه و دلبستگی اطهاری به بزرگان شعر و ادب ایران از کلاسیک تا مدرن است که حتی در دعواهایی که در برخی جلسات داشتیم، به جای مذاکره از طریق مشاعره آن را پیش می‌برد. او همچنین در دوستی معرفت دارد؛ هرچند اگر قهر کند، آشتی کردن خیلی برای کمال کار سختی است.

در مورد جایگاه علمی و حرفه‌ای کمال باید بگویم، او در میان اقتصاددانان معدودی که به عرصه برنامه‌ریزی فضایی وارد شدند از پیشگامان و سرآمدها است. کمال به طور جدی فعال است و جزو پیشکسوت‌ها در زمینه برنامه‌ریزی فضایی محسوب می‌شود. به نظر من او با پشتوانه مطالعات گسترده و تجربیات حرفه‌ای طولانی، فهم و درک واقع‌بینانه‌تری از اقتصاد دارد. تصور من این است که اقتصاددانی که فقط در اقتصاد نوکلاسیک است یا حتی از نظر مسائل اجتماعی وارد آن نشده، نمی‌تواند فهم درستی از مسائل و مشکلات اقتصادی کشور داشته باشد و راهکار بدهد.

اصولاً هدف ما معمارها از خلق یک معماری، چیزهای زیبا و خوب و منطقی است و آگاهی کمی از اهمیت اقتصاد و تاثیر آن بر فضا داریم. کمال با کارهای خود در سال‌های گذشته توانسته به سختی تا حد زیادی این خلأ را جبران کند. وجود او در عرصه اقتصاد خیلی غنیمت است؛ برای مثال در معضل مزمن تراکم‌فروشی، هر کس از زاویه خود به این موضوع پرداخت اما کمال اطهاری با عمق بیشتر و جامعیت و روشنگر به آن پرداخته است.

همیشه امیدوار

پرویز صداقت، اقتصاددان و پژوهشگر اقتصاد سیاسی در مورد ویژگی‌های اطهاری، عنوان کرد:  من تجربه خود را درباره خدماتی که آقای کمال اطهاری به مطالعات اقتصاد توسعه اقتصادی در ایران داشتند، بازگو می‌کنم؛ نخستین بهره‌برداری من از فعالیت‌های کمال، کتاب‌هایی بود که انتشارات تندر در سال‌های ابتدایی انقلاب منتشر می‌کرد.

مجموعه کتاب کوچکی در زمینه اقتصاد سیاسی منتشر می‌کرد  که معمولاً حجم‌های بالایی نداشتند و بیشتر از ۲۰۰ صفحه نبودند اما این کتاب‌ها بینش‌های عمیقی برای درک متفاوت از اقتصاد سیاسی به‌طور عام و اقتصاد سیاسی توسعه به‌طور خاص به ما می‌دادند و من هم که علاقه‌مند بودم به مطالعات اقتصادی، با فضای جدیدی از طریق آن کتاب‌ها آشنا شدم.

درباره اقتصاد سیاسی و اقتصاد توسعه در جهان دو روایت اصلی غالب بود؛ یک روایت اصلی دانشگاهی در زمینه اقتصاد توسعه که اساس آن همه مراحل رشد توسعه و نظریه رشد و نظریه مدرنیزاسیون بود که به نوعی یک آینده اتوپیایی را ترسیم می‌کرد که از طریق خیزش اقتصادی به آن می‌رسیم. در برابر این یک نسخه ابتدایی مکتب وابستگی بود که مخالفان نظریه مدرنیزاسیون اقتصادی عمدتاً به آن اعتقاد داشتند و در آن زمان بحث دگراندیشانه در حوزه اقتصاد توسعه دگراندیشانه بسیار کم بود که واقعاً برای من خیلی از آن کتاب‌ها آموزنده بود.

از اواسط دهه ۶۰، با اطهاری آشنا شدم و این دوستی از آن زمان تا امروز کم و بیش ادامه داشته است. در مقاطعی همکاری مستقیم در مرکز مطالعات مجموعه شهری تهران داشتیم و در چهار دهه گذشته این دوستی پایداری همراه با گفت‌وگو، همراه با جدل‌های نظری و هرا گاهی اختلاف نظر بوده که خللی در رابطه ما ایجاد نکرده است. مطالعات کمال در حوزه اقتصاد مسکن و شهرسازی بخش بسیار ارزشمندی است که مثل بقیه بحث‌های ارزشمند نادیده گرفته شده است. من در این روزها به این فکر می‌کردم که چرا چهار دهه است به حرف‌هایی که از سر دلسوزی برای اصلاح امور زده، توجه نشد که ما به این آستانه بحران رسیدیم.

درست است که مسائل فردی وجود دارد و قطعاً اهمیت هم دارد، ولی یک مسئله مهم‌تر هم هست که بخش بزرگی از جامعه در تمام چهار دهه گذشته آن را نادیده گرفته و آن منافع مادی است که باعث شد خیلی‌ها گوششان را بر روی پاره‌ای از واقعیت‌ها ببندند؛ نمونه مستقیم این بحث را کمال در حوزه اقتصاد شهری مطرح کرد اما به آن گوش سپرده نشد و نادیده گرفته شد. با قاطعیت می‌توان گفت از سال ۱۳۷۰ به بعد شاهد شکل‌گیری لایه جدیدی از بورژوازی در تهران و سپس سایر شهرهای ایران بودیم که به صورت دائم قدرتمند و قدرتمندتر می‌شد که کمال اطهاری و سایر دوستان با ذکاوت روی این مسئله انگشت گذاشتند.

در نوشته‌های کمال در تمام چهار دهه گذشته به کرات تاکید بر مسئله اقتصاد مبتنی بر صادرات نفت بوده که باعث نقدینگی گسترده در اقتصاد می‌شود و تزریق این نقدینگی، تورم را افزایش می‌دهد که دولت درصدد بر می‌آید با واردات کالاها تورم را به شکل مصنوعی کاهش دهد که باعث خواهد شد بخش صنعت تضعیف شود اما مسکن به عنوان کالایی که امکان واردات آن وجود ندارد، دچار تورم قیمت می‌شود و رانت مسکن هر روز افزایش پیدا می‌کند و بورژوازی مستغلات دائم قدرتمندتر می‌شود و دیدیم که در اواخر دهه ۷۰ دست به تاسیس بانک می‌زنند و به یک قدرت هیولایی در اقتصاد کشور تبدیل می‌شوند. به‌هرحال همانطور که گفته شد کمال همیشه امیدوار بوده و ما هم یاد گرفتیم امیدوار باشیم و برای امیدوار بودن بایستی تلاش کرد، تخیل کرد و با هم بود و با آن چیزی را که قابل ساختن است را ساخت.

تنها در جمع

مریم کهنسال‌نودهی، پژوهشگر مطالعات شهری و فرهنگی نیز در این مراسم، عنوان کرد: در زمانه‌ای که روشنفکری بیش از هر زمان دیگری آماج حمله انواع نهادها و گرایش‌های سیاسی و اقتصادی و حتی جوامع مدنی و توده مردم قرار گرفته است، انسان‌های آزاداندیش باورمند به ارزش‌هایشان دست از تلاش برای آزادی و رهایی از گفتمان‌های مسلط یا گفتمان‌های قدرت در جامعه برنمی‌دارند و با چراغ در دست‌شان به گوشه‌های کمتر دیده‌شده اما مهم نور می‌اندازند؛ کمال اطهاری یکی از این انسان‌هاست.

اینکه روشنفکری چیست و روشنفکر کیست، مقولاتی هستند بس پرداخته‌شده از زاویه‌ها و دیدگاه‌های متفاوت که اینجا مجال بازکردن‌شان نیست اما از تمام آن مباحث می‌خواهم به دو ویژگی اصلی روشنفکر اشاره کنم؛ یکی اینکه ذهنی نقاد اندیشه‌ورز و طرح مسئله‌ای دارد و دیگری اینکه در عین تسلط به واقعیت‌های زمان حال کنشی رو به جلو و آینده‌نگرانه دارد. کمال اطهاری را از اولین برخوردهایم تا به امروز همیشه همینطور دیده‌ام. آن زمانی که بعد از سال‌ها غوطه خوردن در دنیای معماری به واسطه پروژه‌های توانمندسازی سکونتگاه‌های غیررسمی فهمیدم که نقطه درد من نه کالبد بناها که مسائل اجتماعی و فرهنگی شهر و ساکنان آن است، طرح حاشیه‌نشینی در ایرانِ او، چراغ راهنمای من شد.

در اولین تماس و دیدار که دلیل آن گرفتن مستندات پنج جلدی این طرح بود چشمان تیزبین و ذهن پویایش، عمیق و چندجانبه اندیشیدن به مسئله را در وجود من تثبیت و انگیزه‌ام را برای ادامه کار صدچندان کرد. در همان دیدار اول کار به گفت‌ؤگوهای تکنوکراتیک محدود نشد و صحبت به اهمیت خواندن و به‌خصوص خواندن داستان و رمان در درک و بازنمایی زمانه رسید. برای اطهاری مهم نیست در چه حوزه‌ای فعالیت می‌کند؛ اقتصاد سیاسی باشد یا برنامه‌ریزی مسکن، برنامه‌ریزی شهری و منطقه‌ای باشد یا اقتصاد توسعه، مهم نیست چه سمتی دارد؛ مدیر فنی طرح باشد یا روزنامه‌نگار، مدرس باشد یا پژوهشگر فارغ، از همه این‌ها مدام دنبال طرح پرسش و رسیدن به پاسخی است که بتواند زمینه عمل را فراهم کند.

اطهاری هم مشابه همه روشنفکرها آرمان‌هایی داشته و دارد اما خیلی زودتر از خیلی‌ها به این درک رسیده که داشتن صرف آرمان و تکرار مکرر آن کافی نیست و باید میانجی‌هایی بیابد یا بسازد برای تبدیل آرمان‌هایش به ساختارها و سازمان‌های پاسخ‌ده. اینطور است که می‌شود ذهنی شورمند مجهز به قدرت خیال و محدودنشدنی داشت اما واقع‌بینانه و استراتژیک عمل کرد. کمال اطهاری دانش و جسارت این را دارد که گفتمان‌های درون جامعه را از نو تعریف کند و مقابل دیدگان آورد بدون اینکه از هتاکی بترسد. او به مقوله آزادی نه‌تنها در حوزه دانش که در ارتباطات انسانی هم احترام می‌گذارد و پایبندش است.

انسان‌های آزاداندیش برای او مرجح‌اند به حواریون؛ تاییدکننده همین است که با فاصله از جماعت‌های درون مشغول، تنها است البته که زخم‌خوردگی‌های اجتماعی از یک طرف و روحیه فردگرای شخصی‌اش هم در تجربه این تنهایی بی‌تاثیر نبوده است. در طول دهه اخیر بعد از سال‌ها همکاری و رفاقت فکر کردم دیگر وقتش است جسارت کنم و به کمال اطهاری بگویم که شوالیه‌های تنها برای درمان دردهای جامعه ما کافی نیستند و خوب است کمی گاردش را باز کند، نزدیکتر بیاید و به نسل بعد اعتماد کند؛ می‌بینم که چطور در حد توانش می‌کوشد، چوب دو امدادی را به ما نسل بعدی‌ها برساند. 

 انسان باورمند

مژگان احمدیه، فعال مدنی و همسر کمال اطهاری نیز در این مراسم درباره او این چنین گفت: صحبت کردن از کمال اطهاری از طرف من خیلی کار راحتی نیست ولی واقعیت این است که فکر کردم به عنوان یک فعال مدنی تجربه کاری که با ایشان داشتم را طرح کنم، من می‌توانم خیلی ویژگی‌های اخلاقی و خصوصیات ایشان را در زندگی مشترک بیان کنم ولی ترجیح می‌دهم در ارتباط با فعالیتی که با همدیگر در محله فرحزاد که او مشاور عالی طرح بودند صحبت کنم. قرار بر این بود محله‌ای که دارای بافت‌های ناکارآمد است و تنوعی از اقوام فرهنگ و اتباع دارد و در واقع اقشار فرودست و بسیار محروم زندگی می‌کردند را به سوی توسعه رهنمون کنیم.

من این فکر را داشتم انسان‌هایی که در ارتباط با مبانی نظری و تئوری کار می‌کنند شاید در عرصه عمل در همان فضا مقداری کاستی‌هایی داشته باشند و به همین دلیل برای من خیلی مهم بود کاری را که می‌خواهیم در محله انجام بدهیم، ایشان به عنوان مشاور عالی طرح چگونه ما را هدایت می‌کند؟ اینکه همواره از الگوی توسعه و اینکه ما باید الگوی توسعه داشته باشیم صحبت می‌کنند؟ آیا در این محله و در این شرایط با این محدودیت‌ها و تنوعی که وجود داشت می‌توانستیم حرکتی داشته باشیم یا نه؟ باید بگویم که خوشبختانه من با بخش دیگری از ویژگی کمال ویژگی که به راحتی می‌توانست مبانی نظری را با عمل پیوند بزند و نقشه راه را برای ما تدوین کند، مواجه شدم.

من بعد از سال‌ها که با او زندگی کرده بودم و بعد از سال‌ها فعالیت‌های اجتماعی‌ای که داشتم، متوجه شدم که کمال انسان بسیار باورمندی است و به ارزش انسان‌ها چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی احترام می‌گذارد و زندگی با فضیلتی به مفهوم تلاش برای برپا کردن جامعه‌ای که سراسر دارای عدالت، آزادی و برابری باشد را انتخاب کرده است.

بهترین جهان را باید تعریف کنیم

کمال اطهاری در انتهای مراسم پشت تریبون رفت و این‌چنین گفت: من این را بارها در مقالات خود نوشتم که این کشور را دولت نگه نداشته است بلکه مردم، این کشور را نگه داشته‌اند. چرا برنامه‌هایی که ما تدوین کردیم نابود شد؟ چرا مثلاً درباره پروژه حاشیه‌نشینی در فرحزاد یعنی جایی که وزیر کشور به آن می‌گفتند انبار باروت - که خب انبار باروت بالاخره منفجر می‌شود - کاری صورت نگرفت.

برای اینکه فناوری اجتماعی را به دست بیاوریم باید چند نکته را عرض کنم؛ موضوع اساسی‌ای که وجود دارد این است که من همیشه ضرورت را در این می‌دیدم که برای مقوله اجتماعی باید برنامه مشخصی بدهیم، یعنی برنامه مشخص برای شرایط مشخص و نه برنامه عامی که مثلاً همه علیه امپریالیسم حرکت کنیم. من انتشارات تندر را راه انداختم تا همین دیدگاه‌ها و شرایط را مشخص کند. ما باید تضاد درونی را حل کنیم تا بتوانیم تکامل پیدا کنیم برای همین از دوره دانشجویی به اقتصاد توسعه علاقه‌مند شدم و آن را پیگیری کردم. اصل موضوع این است که بتوانیم مفاهیم را بر واقعیت منطبق کنیم تا بتوانیم ضروریات را درک کنیم.

یکی از کاستی‌هایی که من می‌بینم این است که برای اینکه رئالیستی بشوند، فلسفه را کنار می‌گذارند؛ از آقای شریعتی گرفته تا بقیه، در صورتی که در خود فلسفه اسلامی هم مثلاً ملاصدرا حرکت جوهری را مطرح می‌کند یا مثلاً اساس بحث هگل، انسان است و عملش. من از کلاس نهم دبیرستان شروع به خواندن فلسفه کردم که برای من نجات‌بخش هم شد و به این نتیجه رسیدم که باید اندیشیدن را یاد بگیرم، برای همین هیچ وقت در جریانات سیاسی و غیره حالت ایدئولوژیک و ایدئولوژی‌زده پیدا نکردم؛ در عین حال که نجات مردم برای من بسیار مهم بود.

ما معتقدیم این جهان بهترین جهان ممکن نیست ولی این کافی نیست و آن جهانی که ما می‌خواهیم بسازیم را باید بگوییم چیست. این جامعه مدنی و روشنفکران جامعه مدنی هستند که می‌توانند این جهان را تعریف کنند و من به شدت به این حرف فوکو معتقدم که در نهایت دانش می‌تواند قدرت را تحت اختیار خود بگیرد.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه اقتصاد
پربازدیدترین
آخرین اخبار