| کد مطلب: ۲۵۱۹۶
تو مثل طلوع خورشید

تو مثل طلوع خورشید

این‌ها را می‌نویسم، توی ساوند کلود سرچ می‌کنم «تو مثل طلوع خورشید- جواد یساری» هندزفری را توی گوشم می‌گذارم و دکمه پلی را فشار می‌دهم. استاد می‌خواند «تو مث طلوع خورشید گاهی سرخی گاهی زردی» و من زیر لب می‌گویم: گند بزنن به کنسرتی که با دروغ و زیر و رو کشی بخواد «سولد اوت» بشه. صفای درستی‌ات آقا جواد.

«من دستگاه‌ها را بلد نیستم، نمی‌دانم ابوعطا کدام است؟ شور چطور است؟ دشتی و سلمک را کجا می‌خوانند؟ اما هر‌سازی که نوازنده بزند، وفق آن می‌خوانم. این به خاطر عشق است. من عاشق خوانندگی‌ام.»

این حرف‌هایی بود که جواد یساری، ده، دوازده سال پیش وقتی در بازارچه خیابان شاپور از او عکاسی می‌کردم به زبان آورد. همان روز می‌خواستم یساری را گوشه‌ای کنار بکشم و بگویم: استاد، عزیز، مرد حسابی این حرف‌ها را نزن. زمانه عوض شده. این روزها دیگر کسی برای تار سبیل و راستی تره خورد نمی‌کند.

دوره، دوره‌ی صبر و خضوع و خشوع نیست. عکاس‌ها اما در برنامه‌هایی که آفیش می‌شوند حرف اضافه نمی‌زنند من هم نزدم. یکی دو روز پیش به پاس سال‌ها تلاش در عرصه موسیقی و اثبات وطن‌دوستی در فرهنگسرای ارسباران برای جواد یساری مراسم تقدیر و تجلیل به پا کردند. ظاهراً عده‌ای در این مملکت پیدا می‌شوند که هر چند سال یک‌بار پیگیر احوال استاد می‌شوند و چند روزی سر زبان‌ها می‌آورندش و دوباره روز از نو، روزی از نو.

در فیلم‌هایی که از مراسم منتشر شده، شنیدم که یساری با آن صفای همیشگی بالای سن رفت و دوباره از سر صدق شروع به حرف زدن کرد. حرف‌های او را که شنیدم یاد همان مصاحبه افتادم. آن روز نگفتم اما امروز می‌نویسم آقای جواد یساری یک نگاه به سالن‌های موسیقی بکن، یک نگاه به بیلبوردهای شهر بیانداز، یک‌ سری به پلت‌فرم‌های پخش موسیقی بزن، خیلی‌هایشان فرق بین غزل و رباعی را نمی‌دانند.

خیلی‌هایشان سُل را به جای فا می‌خوانند. خدا می‌داند که از صدی نودشان اگر «اتوتیون» را بگیری فالش‌تر از آن می‌خوانند که بشود پخشش کرد اما در کنسرت‌هایشان جای سوزن انداختن نیست. شما از عشق و صبر می‌خواندی این‌ها فحش می‌دهند و داد می‌زنند و... اما واقعیت این است که دوره و زمانه عوض شده؛ این روزها باید بلد باشی که چطور خودت، هنرت، صدایت و... بفروشی و گران هم بفروشی. 

این‌ها را می‌نویسم، توی ساوند کلود سرچ می‌کنم «تو مثل طلوع خورشید- جواد یساری» هندزفری را توی گوشم می‌گذارم و دکمه پلی را فشار می‌دهم. استاد می‌خواند «تو مث طلوع خورشید گاهی سرخی گاهی زردی» و من زیر لب می‌گویم: گند بزنن به کنسرتی که با دروغ و زیر و رو کشی بخواد «سولد اوت» بشه. صفای درستی‌ات آقا جواد. 

دیدگاه

ویژه تیتر یک
  • نشست فصلی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، روز گذشته در وین آغاز به کار کرد. پیش‌نویس قطعنامه پیشنهادی تروئیکای…

  • هرچند تعبیر دوشنبه‌های ملاقاتی و سه‌شنبه‌های نظارتی و چهارشنبه‌های درایتی به طعنه به کار رفته اما اتفاقاً شاهد…

  • نمایندگان مجلس با تقاضای یک فوریت بررسی لایحه «اصلاح قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» با ۳۸ رأی موافق، ۲۰۷ رأی…

سرمقاله
آخرین اخبار