| کد مطلب: ۲۴۹۱۰

تن پدران عکاسی ایران در گور لرزید

درباره مجموعه عکسی از دوران قاجار و هوش مصنوعی

تن پدران عکاسی ایران در گور لرزید

در شبکه‌های اجتماعی دیدم با هوش مصنوعی، مجموعه عکسی از دوران قاجار را به تصویر متحرک تبدیل کرده‌اند و برای یکدیگر اکلیل به هوا پرتاب می‌کنند. اول خواستم متنی بنویسم و تیترش را بگذارم عکاسان جهان متحد شوید و اول و آخر کننده‌اش را جلوی چشمش بیاوریم و از حیثیت عکاسی و تاریخ عکاسی دفاع کنیم. بعد با خودم فکر کردم کی خشونت جواب داد که این بار دوم‌اش باشد.

امیر جدیدی

روزنامه‌نگار و عکاس

در شبکه‌های اجتماعی دیدم با هوش مصنوعی، مجموعه عکسی از دوران قاجار را به تصویر متحرک تبدیل کرده‌اند و برای یکدیگر اکلیل به هوا پرتاب می‌کنند. اول خواستم متنی بنویسم و تیترش را بگذارم عکاسان جهان متحد شوید و اول و آخر کننده‌اش را جلوی چشمش بیاوریم و از حیثیت عکاسی و تاریخ عکاسی دفاع کنیم. بعد با خودم فکر کردم کی خشونت جواب داد که این بار دوم‌اش باشد.

کظم غیظ کردم و گفتم، از در صلح وارد می‌شوم و توضیح می‌دهم اگر عکس ارزشی دارد، اگر با دیدن عکسی دلتان می‌لرزد، اگر خاطره‌ای را در ذهن‌تان زنده می‌کند، الله‌بختکی نیست، دلیل دارد. عکس می‌تواند زمان را در جانش نگه ‌دارد و به بیننده‌اش این امکان را بدهد که در پس این سکوت و سکون، ذهن و خیال‌اش را به پرواز درآورد. دارم این حرف‌ها را می‌نویسم و به این فکر می‌کنم که واقعاً کسی اهمیتی به این مسائل می‌دهد؟

روزگار، روزگار تنبلی ندانم‌کاری است، دور دور هوش مصنوعی و این ادا بازی‌های مدرن است...‌ای‌کاش قدرتی داشتم و دست همه کسانی که این عمل شنیع را انجام دادند قطع می‌کردم. اما نه... اصلاً کسی چه می‌داند، شاید از سر ندانم‌کاری این مجموعه را درست کرده باشند.

شاید در حد یک شوخی کودکانه باشد. با خودم کلنجار می‌روم و به عکس‌ها نگاه می‌کنم و...‌ای‌کاش لااقل به تاریخ‌مان رحم می‌کردند. تبدیل این مجموعه عکس یه این تصاویر متحرک و زشت، مثل این است که یک نفر تیشه دستش بگیرد و به جان تخت جمشید بیفتد و روی صورت گاو‌ها بالدار هخامنشی لبخند بیاورد. نمی‌خواهم موضوع را بی‌خود پیچیده کنم.

اگر در حد شوخی بود قابل پذیرش بود. ملت اما چنان با شوق و علاقه و چنان دست و دلبازانه این مجموعه را منتشر می‌کنند که گویی در ملک آبا و اجدادی‌شان بیل می‌زنند. حواسم هست که این مجموعه میراث پدری همه‌مان است. اما به عنوان فرزند دلسوز این خانواده، از من عکاس خسته‌دل بی‌سر و سامان بپذیرید که این کاری که شما با این مجموعه عکس می‌کنید تن پدران عکاسی ایران را در گور می‌لرزاند. برای اینکه کمی درباره این پدران توضیح بدهم چند خط درباره‌شان می‌نویسم و آنچه شرط بلاغ است می‌گویم، تو خواه پند بگیر خواه ملال...

کمتر از سه سال پس از اختراع عکاسی این صنعت وارد ایران شد. اولین دوربین از طرف ملکه انگلستان به محمدشاه هدیه شد. دوربین پیشکشی یک «کالوتیپ» بود که از نسل اولیه دوربین‌ها کمی ساده‌تر عمل می‌کرد. مدتی گذشت و سفیر روسیه یک دوربین «داگرئوتیپ» را به ناصرالدین‌میرزا که در آن زمان ولیعهد بود، هدیه داد که احتمالاً  نخستین عکس با این دوربین برداشت شده است... در این بین هیئت‌های خارجی از جمله آلمانی‌ها و فرانسوی‌ها و ایتالیایی‌ها و... به ایران آمدند و در قالب سیاح، تاجر، دیپلمات و... عکس‌هایی هم به ثبت رساندند.

حقیقت ماجرا این است که عکاسی ایران بیشتر مدیون ناصرالدین‌شاه است و هر چه پیشرفت در این رشته رخ داده همه از دولت او بوده. او بود که آموزش عکاسی را در دارالفنون راه‌اندازی کرد. او بود که عکاسخانه همایونی راه انداخت. او بود که عکاس آموزش داد و او بود که... کاری به حکومت‌‌داری‌اش ندارم. اما او عکاس خوبی بود. وقتی این مجموعه‌ را دیدم بیشتر از همه دلم به حال سلطان صاحب قران سوخت.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی