| کد مطلب: ۲۳۷۳۳

تو رو امامِ حسین

درباره نیمرو خوردن در قهوه‌خانه

تو رو امامِ حسین

این روزها که دوباره خبر آمد قرار است رفقای ما را به زندان ببرند خدا خدا می‌کنم یک قهوه‌چی، یک رئیس‌جمهور، یک رئیس قوه یا... پیدا شود و بلند داد بزند تو رو امامِ حسین بس کنید.

امیر جدیدی

روزنامه‌نگار و عکاس

یکی از خوشی‌های زندگی‌ام نیمرو خوردن در قهوه‌خانه‌هاست. هر کجای ایران که باشم می‌گردم و اصل جنس را پیدا می‌کنم و بساط این عیش را فراهم می‌کنم. نیمرو خوردن آداب خودش را دارد. منظورم تخم‌مرغ و اسکرمبلر در کافه و هتل نیست. منظورم دقیقاً نیمرو آن هم در ظرف رویی(روحی) است که وقتی وارد قهوه‌خانه می‌شوی دود چشمت را بسوزاند و بوی قلیان برازجان به سرفه‌ات بیاندازد. می‌دانم ممکن است فضای قهوه‌خانه به مذاق عده‌ای خوش ننشیند.

یک پله بالاتر می‌دانم ممکن است قهوه‌چی استکان و نعلبکی و ظرف رویی را درست و درمان نشوید و آب نکشد. حتی می‌دانم که ممکن است صدای موبایل‌ و بحث‌های بی‌سروته اعصاب‌تان را خرد کند و... اما روزی از همین روزها در یکی از قهوه‌خانه‌های تهران اتفاقی افتاد که به صد تجربه در کافه و... می‌ارزید. نشسته بودم توی قهوه‌خانه، به قهوه‌چی گفتم دو تا نیمرو، عسلی، عسلی باشه. چپ چپ نگاهم کرد و با دستمال گوشه گاز را پاک کرد.

بدون اینکه چیزی بگوید یا سری به نشان تایید تکان دهد تابه را روی گاز گذاشت و روغن آفتاب‌گردان را با دست و دلبازی توی تابه ریخت. روغن داشت داغ می‌شد که وسط قهوه‌خانه دعوا بالا گرفت. یک طرف دعوا قلیانِ توی دستش را به لبه میز زد تا شیشه‌اش شکسته شود و کاربری جدیدی پیدا کند. آن دیگری از توی جورابش تیزی دسته زنجونش را بیرون کشید و... روغن توی تابه به جلز و ولز افتاده بود که یک طرف دعوا حمله را شروع کرد.

قهوه‌چی در نهایت آرامش با دست راست تخم‌مرغ را گوشه گاز شکاند و بلند داد زد تو رو امامِ حسین بس کنید. این جمله را که گفت انگار کن موسایی عصایش را به نیل زده باشد. چاقو غلاف شد و قلیان شکسته روی زمین افتاد. این روزها که دوباره خبر آمد قرار است رفقای ما را به زندان ببرند خدا خدا می‌کنم یک قهوه‌چی، یک رئیس‌جمهور، یک رئیس قوه یا... پیدا شود و بلند داد بزند تو رو امامِ حسین بس کنید.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی