به مناسبت صدمین سالگرد تولد ایرج افشار/نخبه کتابشناسی ایران
پشتکار بینظیر دکتر افشار، در کنار وسواس علمی او، سبب شد که او در طول بیش از ششدهه متنهای انتقادی بسیاری، ازجمله مهمترین منابع دوران قاجار را در دسترس پژوهندگان قرار دهد.

حوالی سال ۱۹۷۵ با دکتر ایرج افشار آشنا شدم. پیش از آن نیز در دانشکده ادبیات در درس ایشان درباره سازمانهای اجتماعی ایران حاضر بودم اما فرصت آشنایی نبود. نخستین برخورد ما نیز چندان خوشایند نبود. ماجرا از این قرار بود که در دوره دکتریام در آکسفورد، متنی کمیاب به زبان فارسی در مجموعه نسخههای خطی UCLA یافته بودم؛ متنی از حدود سال ۱۸۲۰ درباره مسائل قشون و منابع مالی ایران در دوره پس از صفویه تا آغاز قاجاریه. این نسخه گویا به سفارش جان مالکم نوشته شده بود و من آن را برای انتشار در نشریه «فرهنگ ایران زمین» برای ایشان فرستادم و مقدمهای نیز برآن نوشتم.
ماهها بعد، بیآنکه پاسخی دریافت کنم، دیدم همان متن به نام آقای محمدتقی دانشپژوه، کتابشناس برجسته، در همان نشریه منتشر شده است. طبیعی بود که از این موضوع قدری دلگیر شوم. سالها بعد که در انگلستان با دکتر افشار دیداری داشتم، ایشان با مهربانی توضیح دادند که همان متن پیشتر از سوی دانشپژوه برای ایشان ارسال شده بود! همین گفتوگو سرآغاز دوستی صمیمانهای شد که سالها ادامه یافت. افشار محققی کمنظیر بود؛ به بیشتر خاک ایران، شاید تمامی آن، سفرهای بسیار کرده بود و آگاهیاش از گوشه و کنار ایران حیرتانگیز بود. پشتکارش نیز بههمچنین. هربار که به آمریکا میآمد، دیداری تازه میکردیم و گفتوگوهای طولانی داشتیم.
در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ که چند باری به ایران آمدم، بارها مهماننوازی او را تجربه کردم. حتی سفری با جیپ تویوتای او داشتم که لحظاتی فراموشنشدنی به همراه داشت. ایرج افشار را میتوان چهره یگانهای در دنیا در فن کتابشناسیِ ایران و سرزمینهای فارسیزبان همسایه دانست. آثار برجستهاش، ازجمله انتشار «روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه»، از خدمات بزرگ او به پژوهشهای دوره قاجار است.
سالهای بعد انتشار روزنامه خاطرات عینالسلطنه (با همکاری مسعود سالور) در 16جلد، با ضمائم و فهرستهای دقیق موفقیت کمنظیری در این عرصه بهشمار میآید. این مجموعه، با ثبت 52 سال خاطرات روزانه عینالسلطنه، که شاید در نوع خود در جهان کمنظیر است، نهتنها دورنمایی از زندگی یک بزرگزاده قاجاری را در مِلک موروثیاش در کوهستان الموت به ما مینمایاند، بلکه تصویر کمیابی از زندگی روستایی، روابط مالک و رعیت و پس از آن تحولات گذار از قاجار به پهلوی و بحران جمهوری را از دیدگاه یکی از اشراف قاجار در دوران زوال این سلسله، بدست میدهد.
افشار همچنین با همکاری مجتبی مینوی «وقفنامه رَبع رشیدی» رشیدالدین فضلالله همدانی را تصحیح و به بهترین صورت منتشر کرد که اثری ماندگار و بسیار ارزشمند است. رشیدالدین فضلالله همدانی، وزیر بانفوذ و دانشمند عصر ایلخانی، در این وقفنامه به شرح و توضیح املاک وقفشده برای شهرک علمی ربع رشیدی در تبریز و شرح وضعیت و چگونگی اداره آن پرداخته است. افشار خدمات فرهنگی و دانشگاهی فراوانی داشت. سالیان دراز سردبیری نشریه «راهنمای کتاب» را، که از جانب دکتر احسان یارشاطر به ایشان واگذار شده بود، برعهده داشت.
این از معدود نشریات تحقیقی در زبان فارسی بود که به کار تحقیق و نقد انتشارات تازه، همچنین شناخت منابع تاریخی میپرداخت. در سالهای پس از انقلاب نیز با نام «آینده» مداومت یافت. همزمان، انتشار بیش از 30 مجلد «فرهنگ ایران زمین» را که افشار با همکاری تنی چند در طول بیش از سه دهه فراهم آورد را باید ازجمله بزرگترین سرمایههای فرهنگ نگارشی ایران در قرن ۱۴ خورشیدی شمرد. کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نیز که به ابتکار دکتر حسین نصر آغاز شد، درواقع در سایه کوشش پایدار و بیوقفه دکتر افشار به انجام رسید. در سالهای پس از انقلاب، با وجود پارهای محدودیتها، او همچنان در ایران ماند و بیوقفه به کار خود ادامه داد.
البته باید افزود که دکتر افشار گاهی از دیدگاه دیگران در کار علمیاش اندکی انحصارطلب جلوه مینمود و از اینکه دیگری در انتشار متنی بر او پیشی گرفته باشد، چندان خشنود نمیشد. در برخی دیدگاهها، ازجمله در باور همیشگیاش به اینکه خاطرات تاجالسلطنه را دیگران به نام او نوشتهاند، پای میفشرد. اگرچه چند بار گفتاری و نوشتاری دلائلی در تایید این نظر آوردم که تاجالسلطنه نگارنده این خاطرات بوده است، گویا موثر واقع نشد.
اما پشتکار بینظیر دکتر افشار، در کنار وسواس علمی او، سبب شد که او در طول بیش از ششدهه متنهای انتقادی بسیاری، ازجمله مهمترین منابع دوران قاجار را در دسترس پژوهندگان قرار دهد. همین نخبگی در کار کتابشناسی جایگاهی بینالمللی برای او فراهم آورده بود. دراینزمینه نیز آثار متعددی، بخشی به فارسی و بخشی به انگلیسی و زبانهای دیگر، از او منتشر شد که نام او را در میان محققان کتابشناسی در جهان شهره ساخته است. او شخصیت فرهنگی کمنظیری بود؛ کسی که در تداوم خدمت به میراث مکتوب ایران ناماش همسنگ کسانی چون حسن تقیزاده، عباس اقبالآشتیانی و احسان یارشاطر برقرار خواهد ماند.