امید تکراری به مسکو/خبر خرید سوخو ۳۵ روسی توسط ایران، تا چه حد جدی است؟
اخیراً دوباره خبری درباره توافقی تازه بین ایران و روسیه برای خرید تسلیحات از مسکو منتشر شده است. منبع این خبر، پایگاه خبری نیوزویک و نیز چند پایگاه خبری حوزه نظامی ذکر میشوند و موضوع در رسانههای داخلی و رسانههای فارسیزبان خارج از کشور نیز بازتاب داشته است.

اخیراً دوباره خبری درباره توافقی تازه بین ایران و روسیه برای خرید تسلیحات از مسکو منتشر شده است. منبع این خبر، پایگاه خبری نیوزویک و نیز چند پایگاه خبری حوزه نظامی ذکر میشوند و موضوع در رسانههای داخلی و رسانههای فارسیزبان خارج از کشور نیز بازتاب داشته است. طبق این گزارش ادعا میشود سندی «افشا» شده که طبق آن، ایران، در کنار الجزایر و اتیوپی بناست از روسیه هواپیمای جنگنده سوخو بخرند. این اسناد که ظاهراً توسط یک گروه هکر افشا شدهاند میگویند، شرکت دفاعی دولتی روستک، بناست ۴۸ سوخو ۳۵ به ایران بفروشد.
تجهیزات الکترونیک نظامی نیز بناست توسط کیآرایتی، شرکتی زیرمجموعه روستک به ایران تحویل شود. طبق این گزارش، مبلغ این قرارداد، ۶۸۶ میلیون دلار ذکر شده. تحویل نیز بناست در چند مرحله انجام شود که اولین مرحله آن ۱۶ ماه دیگر خواهد بود و آخرین مرحله، ۴۸ ماه بعد، یعنی اولین هواپیماها در سال ۲۰۲۶ و آخرین مجموعه در سال ۲۰۲۸ به ایران خواهد رسید. تجهیزات الکترونیکی دفاعی در این توافق بناست شامل سامانه «خیبینیام» باشد که به کار تقویت ظرفیتهای دفاعی خواهد آمد. خبر البته فعلاً نه از سوی ایران و نه از سوی روسیه با واکنشی مواجه نشده است.
اگر خبر راست باشد
برای بررسی این خبر بهتر است ابتدا به این بپردازیم که صحت آن چه معنایی ممکن است داشته باشد. این خبر در صورت صحت، اولاً به معنای تقویت جدی تجهیزات دفاعی و هوایی ایران به شکلی کمسابقه خواهد بود. ایران در سالهای گذشته با فشار تحریمهای گسترده مواجه بوده، در بودجهها دچار چالش شده، شرکای چندانی برای خرید تجهیزات اینچنینی نیافته و اخیراً نیز در جنگی هرچند کوتاه اما شدید، آسیبهایی متحمل شده است.
در شرایط فعلی نیز هم آتش جنگ با اسرائیل همچنان زیر خاکستر به نظر میرسد و هم بازگشت قطعنامههای سازمان ملل متحد علیه ایران با فعالسازی سازوکار ماشه، سایه احتمال برخورد نظامی با ایران را از سمت دیگری بر ایران انداخته است. در چنین شرایطی، اگر ایران توانسته باشد قراردادی با این اعداد منعقد کرده باشد، علامت قابلتوجهی ارسال میشود.
از سوی دیگر، چنین قراردادی به معنای نقشآفرینی قابلتوجه روسیه در جهت تجهیز و تقویت ایران خواهد بود و این یعنی روابط و تعاملات ایران و روسیه، در شرایطی که یکی در عرصه اروپای شرقی و دیگری در غرب آسیا با غرب در تقابل است، تعمیق میشود و حتی میتوان انتظار داشت، بهخصوص در صورت تشدید تنشها، مسکو و تهران در شرایط نیاز به کمک یکدیگر بیایند.
قابلتوجه است که در صورت صحت خبر، زمان تحویل اولین محموله این تجهیزات به یک سال دیگر مربوط خواهد بود و در شرایطی که احتمال تقابل نظامی، فعلی است، میتوان تصور کرد که در صورت وقوع درگیری دوباره، هنوز چیزی به دست ایران نرسیده باشد؛ در عین حال، اصل انعقاد این قرارداد میتواند به معنای راهبردی در تهران و مسکو باشد که بر معادلات تأثیر خود را بگذارد. فعلاً هیچ تأیید رسمی روی این خبر وجود ندارد. نه ایران و نه روسیه واکنشی به این ادعا نشان ندادهاند و البته مقامات دیگر کشورها نیز همین طور.
اولین سوخو، سالی چند بار به ایران میآید
اما خالی از لطف نیست که سابقه انتشار اخبار مربوط به خرید یا حتی ورود سوخو ۳۵ به ایران را مروری گذرا کنیم. این اولین بار نیست که رسانهها و نیز تریبونهای رسمیتر، از خرید سوخوی روسیه توسط ایران میگویند. بهمن سال گذشته، برخی رسانهها از جمله عصر ایران اعلام کردند ایران از روسیه سوخو خریده است. چند ماه پس از آن در میانه اخبار مربوط به جنگ ایران و اسرائیل نیز هرازگاهی اخبار غیررسمی از ورود سوخو به ایران میرسید. پیشتر، اواسط پاییز سال گذشته برخی رسانهها اعلام کردند، روسیه اصلاً سوخو را به ایران تحویل داده است.
طبق این خبر که اعتماد آنلاین نیز آن را نقل کرد، «اولین» سری سوخو ۳۵ روسیه در پایگاه همدان مستقر شده بودند، با تأکیدی که بنا بود نشان دهد، تحویل سوخو ادامه خواهد داشت. مثلث آنلاین، بهمن ۱۴۰۳ ابتدا از تأیید رسمی خرید و ورود جنگندههای سوخو ۳۵ به ایران گفت و کمی بعد از فرود ۲۵ فروند سوخو ۳۵ در اصفهان خبر داد. مهر ۱۴۰۳، فرارو از شایعه تحویل سوخو به ایران نوشته و البته آن را بعید دانسته بود. دنیای اقتصاد، مرداد ۱۴۰۳ با نقل گزارشی از امواجمدیا گمانهزنی کرد که شاید ارسال سوخو ۳۵ به ایران آغاز شده باشد. اردیبهشت ۱۴۰۳، عصر ایران به بررسی ویژگیهای سوخو که «ممکن است به ایران بیاید» پرداخته بود.
تابناک در اسفند ۱۴۰۲، از نیویورکتایمز و الجزیره نقل کرد که «احتمالاً» روسیه اولین فروندهای سوخو ۳۵ را به ایران تحویل داده است. عصر ایران و دنیای اقتصاد در آذر ۱۴۰۲ به نقل از رویتز، از قطعیشدن ورود سوخو ۳۵ به ایران نوشتند. تسنیم هم در همان آذر ۱۴۰۲ نوشت که قرار است به زودی تجهیزاتی از جمله سوخو ۳۵ به ایران بیایند. بهمن ۱۴۰۱، از یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نقل شد که «اوایل سال آینده» یعنی بهار ۱۴۰۲، سوخو 35 وارد ایران میشود. اردیبهشت ۱۴۰۲، خبرآنلاین از عصر ایران خبر فوربس را نقل کرد که روسیه در ازای دریافت پهپاد انتحاری از ایران، ۲۴ فروند سوخو به ایران خواهد داد.
رکنا در دیماه ۱۴۰۰ به نقل از روزنامهای روسی از احتمال خرید سوخو ۳۵ «طی روزهای آتی» نوشت و ایرنا هم البته همان روز، به نقل از رسانه روسی دیگر، از همین احتمال گفت، با اشاره به اینکه این هواپیماها پیشتر برای فروش به مصر آماده بودند، احتمالاً به این معنا که مهیای تحویل به ایران هستند. برای پرهیز از اطاله کلام، تا همین جا پیش برویم که مشرق نیوز، اواخر قرن پیشین هجری شمسی، یعنی در بهمن ۱۳۹۳، به نقل از بیزنس اینسایدر و با اضافهکردن «عکس و سند» نوشت روسیه جنگنده سوخو ۵۰ تا سال ۲۰۲۲ تحویل ایران خواهد داد.
اما مرور اخبار مربوط به سوخو، دسته دیگری از مطالب را هم در اختیار شما قرار میدهند که فقط مرور سر خط آنها، وضعیت را واضحتر میکند. دیپلماسی ایران در خرداد ۱۳۹۵ نوشت روسیه سوخو ۳۰ را به ایران نمیدهد. همین رسانه، مهر ۱۴۰۱ پرسید که آیا ایران به امید خرید سوخو ۳۵ به روسیه پهپاد داده است؟ و تیر ۱۴۰۲ نیز بار دیگری ناامیدانه سؤال کرد: «سوخو، بیسوخو؟!» فرارو به نقل از اقتصادنیوز در آبان ۱۴۰۳ بررسی کرد که چرا پوتین به ایران سوخو ۳۵ و اس۴۰۰ نمیدهد. خبرآنلاین تیر ۱۴۰۴ هم دوباره پرسید که چرا روسیه سوخو ۳۵ را به ایران نمیدهد.
این مطلب هم البته در طول سالیان کمتکرار نبوده است. درباره سامانههای دفاعی اس ۳۰۰ و اس ۴۰۰ روسیه نیز شبیه به همین وضعیت را شاهد بودهایم. اینها تازه صرفاً مروری بر اخبار رسانههای رسمی است. رسانهها، کانالها و صفحات کمترشناختهشده، مکررتر و البته با اعدادی بزرگتر، شایعاتی در این زمینهها مطرح کردهاند.
تقریباً تمام اخبار اینچنینی، در مقاطعی منتشر شدهاند که تنشی بین ایران و غرب، یا بین روسیه و غرب یا بین هر دو و غرب برقرار بوده و بهخصوص زمزمهها مربوط به تبدیل این تنش به تقابل نظامی نیز شکل گرفتهاند. یا از طرف غربی به عنوان هشدار و ترسیم تصویر تهدید، این اخبار مطرح شدهاند یا از طرف شرقی و ایران، به عنوان نشانهای از آمادهسازی و تعمیق همکاری. در عمل اما، ماجرا طور دیگری پیش رفته است. این البته به معنای ادعای پیشبینی ناکامی قطعی و دوباره در این روند نیست، اما این سؤال باقی میماند که آیا این بار، شرایط به اندازه کافی با دفعات پیش متفاوت است تا نتیجه طور دیگری پیش برود؟
همکاری هستهای، مثل همکاری نظامی
موضوع حتی منحصر به تجهیزات دفاعی و نظامی هم نیست. روسیه را میتوان مهمترین شریک در بحث فنی برنامه هستهای برای ایران خواند؛ اما در روند احداث فازهای مختلف نیروگاه بوشهر و اجرای توافقات و قراردادها، مکرراً تأخیر و تعویق وجود داشته و پس از چندین سال، پروژه روساتم در جنوب ایران هنوز به وضعیت نهایی خود طبق برنامه نرسیدهاست. در کنار آن، اخباری مربوط به همکاریهای مشابه دیگر نیز به همین شکل رسیدهاند.
آخرین نمونه، البته به نظر جدیتر از همیشه میآید، چراکه قراردادی رسمی برای احداث چهار واحد نیروگاهی توسط مقامات مربوط و در حضور خبرنگاران امضا شدهاند، اما هیچ بعید نیست همان دلایلی که پیشتر فرایند اجراییشدن توافقات اینچنینی را بین ایران و روسیه به چالش میکشیدهاند، بار دیگر کار را گره بزنند.
گره کار کجاست؟
در محافل ایرانی، البته عبارت «بدعهدی روسها» مدام تکرار میشود اما نگاهی عمیقتر میگوید موضوع کمی پیچیدهتر از این است که با قضاوت اخلاقی و معرفتی توضیح آن کامل شود. اساساً اتفاقات در صحنه بینالمللی و در روابط کشورها، عوامل متعددی دارند و آنقدر که گاهی تصویر میشود، صرفاً بر ویژگیهای شخصیتی و فرهنگی متکی نیستند. نمونههای تاریخی از آسیبهای مستقیم و غیرمستقیم که ایران از روسیه یا در واقع از هر کشور دیگری خوردهاست، اغلب توضیحاتی مفصل دارند که گاهی حتی واقعه رخداده را قابلپیشبینی نشان میدهند.
در بررسی نمونههای تأخیر در روند اجرای این توافقات هستهای در دهههای اخیر نیز بهتر میتوان فهمید چرا چنین اخباری به جایی نمیرسند. بدیهی است که بخشی از اخبار اینچنینی، از اساس نادرست و از منابع بیاعتبار یا جانبدار بودهاند اما هرازگاهی، بهخصوص در حوزه هستهای، منابع رسمی هم چنین مواضعی گرفتهاند که به همان سرنوشت اخبار دیگر دچار شده است. اصل مشکل مربوط به رسانهها نیست.
در پرونده هستهای، یا ناتوانی ایران در انجام پرداختهای لازم یا مشکلات ناشی از تحریمهای گسترده، چه از سوی سازمان ملل متحد و چه از سوی ایالات متحده، از عوامل مهم کندی روند پیشرفت برنامه هستهای ایران بودهاند. در بحث نظامی نیز، علاوهبر چالشهای اینچینی، باید به یک نکته توجه داشت: چنان که در ابتدای همین گزارش بررسی شد، معاملات و تعاملات اینچنینی، اقداماتی جدی هستند که فراتر از پیامدهای اجرایی نظامی، دلالتهای مهم سیاسی دارند. روسیه با چنین اقدامی عملاً خود را به شکلی معنادار به ایران نزدیک خواهد کرد. طبعاً مسکو یا هر پایتخت دیگری، زمانی به کاری اینچنین دست خواهد زد که منافع کافی از آن ببرد و همزمان، هزینههای آن، قابلتحمل و پذیرش باشند.
به عبارت دیگر، امیدواریها به تحقق تعاملات اینچنین، همواره در بازههایی اوج میگیرند که ایران، کم یا زیاد، سایه خطری را احساس میکند؛ اما لحظهای که کشوری در معرض تهدید قرار گرفته، بهخصوص اگر بخشی از آن تهدید شامل سطحی از انزوای دیپلماتیک یا اقتصادی، چه در سطح منطقه و چه در سطح جهان باشد، زمان مناسبی برای علاج واقعه نیست. واقعیت هم این است که ایران، به جز مقاطعی کوتاه، چندین سال است که بهطور مداوم در معرض فشارها و تهدیدهای اینچنینی بوده و با یک سمت از قدرت جهانی، خود را در تقابل دیده است.
این همزمان که خطر همکاری با تهران را بالا میبرد، انگیزه دیگران را نیز پایین میآورد چرا که تقویت روابط با کشوری در معرض تهدید، میتواند فواید کمتری داشته باشد، بهخصوص اگر طرف تعامل، کشوری باشد که مثل روسیه امروز، خود تحت فشارهای مختلف از همان سمت غرب قرار گرفته باشد و درگیر جنگ باشد؛ هر چند برخی امید دارند، وضعیت مشابه تقابل با غرب و تحریمهای گسترده، خود عاملی برای تقویت همکاری باشد. این امید، بیپایه هم نیست و نمونههایی از آن نیز قابلمشاهده است؛ اما در سطح راهبردی و کلان، دنیای واقعی تا این جا روی دیگری به ایران نشان داده است.