وحشت از روز بعد/چه کسی قرار است مسئولیت شکستهای اسرائیل در هفتم اکتبر را بپذیرد؟
دومین سالگرد حمله حماس به اسرائیل که طولانیترین جنگ این رژیم با فلسطینیها را رقم زد با امیدهای تازهای برای پایان این درگیری و آزادی گروگانهای اسرائیلی و زندانیان فلسطینی همراه شد.

دومین سالگرد حمله حماس به اسرائیل که طولانیترین جنگ این رژیم با فلسطینیها را رقم زد با امیدهای تازهای برای پایان این درگیری و آزادی گروگانهای اسرائیلی و زندانیان فلسطینی همراه شد. با وجود آغاز مذاکرات صلح میان حماس و اسرائیل، دود ناشی از انفجار آسمان غزه را در برگرفته. نیروهای خسته ارتش اسرائیل همچنان جان فلسطینیها را میگیرند و به ویرانی بیشتر دامن میزنند.
بهگفته منابع آگاه و حتی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، انتظار میرود مذاکرات مصر برای نهایی کردن طرح 20 مادهای ترامپ نتیجهبخش باشد و به صلح منجر شود. استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا و جرد کوشنر، داماد و مشاور پیشین ترامپ روز گذشته وارد مصر شدند. اما فارغ از مذاکرات صلح، باید این موضوع را بررسی کرد در این دو سال جنگ، اسرائیل به چه اهدافی رسید و چه آسیبهایی را در داخل و برای رهبر آن، بنیامین نتانیاهو در پی داشت؟
اسرائیلیها حمله هفتم اکتبر را وحشتناکترین حمله به یهودیان از زمان هولوکاست توصیف میکنند. شبهنظامیان حماس دستکم 1200 را که اکثراً غیرنظامی بودند، کشتند و 250 نفر دیگر را به گروگان گرفتند. انتظار میرود 20 نفر از گروگانها همچنان زنده باشند. آوارگی و جستوجو برای سرزمین قطعاً در سرنوشت گرهخورده اسرائیلیها و فلسطینیها رسوخ کرده. هولوکاست و فاجعه 1948 موسوم به نکبت که در آن حدوداً 750 هزار فلسطینی از خانههای خود آواره شدند، دو فاجعه بزرگ تاریخی محسوب میشوند.
زنده شدن خاطرات کابوسوار این فجایع، حمله هفتم اکتبر و جنگ تلافیجویانه در غزه، دو طرف را بیشتر از قبل به ورطه دشمنی کشانده است. یووال شانی، استاد حقوق بینالملل در دانشگاه اورشلیم میگوید: «کشتار هفتم اکتبر و گروگانگیری برای اسرائیل یادآور هولوکاست بود و جنگ اسرائیل برای بسیاری از فلسطینیها در غزه، یک نکبت جدید.» به گفته این استاد دانشگاه «بنابراین روایتها در حلقهای بیپایان خود را تغذیه میکنند.»
اسرائیل که در شوک فرو رفته بود، کمپین نظامی ویرانکنندهای را بهراه انداخت که به گفته وزارت بهداشت غزه تاکنون جان بیش از 67هزار فلسطینی، غیرنظامی و نظامی را گرفته، دهها هزار نفر دیگر را زخمی کرده، ساختمانها را با خاک یکسان کرده و اکثر زیرساختهای منطقه و چشمانداز آنها را به آوار، ترکش و شن تبدیل کرده است.
جنگ اسرائیل، فلسطینیهای غزه را وارد چرخه توانفرسای فرار از حملات اسرائیل و پناه گرفتن موقتی در جای دیگری از این منطقه کرد. کمبود مواد غذایی و منع اسرائیل برای تامین و توزیع کمکهای بشردوستانه به ساکنان غزه باعث شد تا در ماه اوت یک گروه بینالمللی مستقل و متشکل از کارشناسان اعلام کند که بخشی از نوار غزه از قحطی رنج میبرد.
از آن طرف اسرائیل در دومین سالگرد حمله حماس دوپاره شده است. جنگ غزه جان دهها هزار نفر از فلسطینیها را گرفت اما باعث آزادی تمامی گروگانهای در دستان حماس نشد و این تروما ادامه دارد. جنگهای ناتمام، اسرائیل را بیشتر از هر زمان دیگری تحتفشار قرار داده و منزوی کرده است.
راجر کوهن، خبرنگار نیویورکتایمز در خاورمیانه مینویسد، در «کیبوتص نیر اوز»، زمان متوقف شده است. تلی از سهچرخهها، خانههای عروسکی و مایع لباسشویی مقابل خانههای زغالی شواهدی از زندگیهایی است که دو سال پیش هنگام حمله حماس ایستاد؛ حملهای که منجر به کشته شدن، آدمربایی و مفقود شدن 117 نفر از این جامعه کوچک کشاورزی در نزدیکی مرز غزه شده است.
از 384 نفری که در زمان حمله حماس در این منطقه زندگی میکردند، عده انگشتشماری بازگشتهاند اما آنها همچنان خود را در وحشتی میبینند که اسرائیل با تشکیل کشور یهود در سال 1948 قصد داشت از وقوع آن جلوگیری کند. اولگا متزگر که اخیراً بههمراه خانوادهاش بازگشته میگوید: «هر مکالمهای با هفتم اکتبر تمام میشود.»
برای نیر مرتزگر، همسر اولگا مشکل این است که نمیداند خانههای سوخته و ویرانشده را تخریب کنند یا آنها را بهعنوان یادبود نگه دارد. او درحالیکه در آشپزخانه پرنور خانه تازهساختهشدهاش نشسته میگوید: «این بحث داغی است. من میگویم تخریب و بازسازی. نمیخواهم کودکان از میان خانههای سوخته عبور کنند. زمان آن رسیده که به جلو پیش برویم.»
اما چگونه؟ چه در اسرائیلی که با شکاف بیشتری روبهروست و بیشتر از قبل منزویشده و چه در نوار غزه که ویران شده، آینده فعلاً با سطح جدیدی از بیاعتمادی و تنفر غل و زنجیر شده است. با اینکه حماس روز جمعه اعلام کرد که با آزادی تمام گروگانهای باقیمانده اسرائیلی، زنده و مرده، موافقت کرده، اما تا لحظه نگارش این گزارش هنوز اعلام نکرده که با تمامی مادههای طرح دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، از جمله درخواست خلع سلاح موافقت میکند.
طولانیترین جنگ از درگیریهای میان اسرائیل و فلسطین هنوز تمام نشده و وجهه اسرائیل و درک آن از خود را بهچالش کشده است. ارتش اسرائیل دهها هزار نفر از فلسطینیها را کشته است و ویرانی را در هر جنبه از زندگی مردم غزه که بیشتر جهان آن را به نسلکشی متهم کردهاند، وارد کرده است.
برای فلسطینیها، بهرسمیت شناخته شدن کشورشان از سوی چندین کشور در بهترین حالت همچنان یک آرزوی دور است؛ هدفی تغییرناپذیر که در مرکزیت تمام جنگهای اسرائیل و فلسطین وجود داشته است.
ترامپ با ناچیز شمردن بیش از یک دهه مداخلات شکستخورده غرب در خاورمیانه، نوعی از «قیومیت» را برای غزه «که از سوی گروههای خیرخواه بینالمللی طراحی شده» برای ایجاد رفاه پیشنهاد کرده که آن را به عنوان «مسیری» به سوی صلح نشان میدهد.
این طرحی جاهطلبانه برای باریکهای از سرزمینی است که ویرانی در آن به ابعاد آخرالزمانی رسیده. این طرح در ظاهر با این هدف بود که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل ادعای پیروزی بر حماس را داشته باشد. اگر گروگانها آزاد شوند، ممکن است جایگاه نتانیاهو تقویت شود.
آوارگی هویت ماست
اما ایده نتانیاهو از تبدیل غزه به یک مگامال تجاری ساحلی با «نرخ تعرفههای ترجیحی» و همزمان نقش حاشیهای فلسطینیها در حکومتداری برای مردمی که در آنجا زندگی میکنند اما احتمالاً شغلی نخواهند داشت، بیمعنی بهنظر میرسد.
ریوا ابو غوطه، زن جوان اهل غزه که بیش از یک سال است در منطقه ساحلی الموصی زندگی میکند در گفتوگویی تلفنی میگوید: «این طرح کرامت انسانی ما را تضمین نمیکند.» او از زمان آغاز جنگ، خانه، شغل و امید خود را از دست داده است: «این حس را به ما میدهد که آوارگی هویت ما خواهد بود.»
در دومین سالگرد جنگ غزه، اسرائیلیها از نظر ذهنی و فیزیکی خسته شدهاند. علاوه بر اعزام 295هزار سرباز ذخیره که بارها و بارها فراخوانده شدهاند، در سال 2024، دستکم 83هزار نفر از اسرائیل مهاجرت کردهاند؛ آماری که 50درصد بیشتر از سال قبل است. در ماه ژوئیه و اوت بهتنهایی هفت نفر از نیروهای ارتش اسرائیل خودکشی کردند.
پس از آنکه نتانیاهو سران حزبالله را در لبنان و برنامه هستهای ایران هدف قرار داد، همسایگان عرب از امپراتوری اسرائیل خبر دادند. اما در اسرائیل هیچ حسی از تسلط نظامی در منطقه وجود ندارد. بلکه اسرائیل ضعیفترین دشمن خود، یعنی حماس را غیرقابل ردیابیترین دیده است. شاید به این دلیل که شکست یک ایده هیچوقت کار آسانی نیست.
راجر کوهن زمانی که با موشه یعلون، وزیر دفاع و رئیس ستاد پیشین ارتش اسرائیل، شخصیتی که زمانی به نتانیاهو نزدیک بود، گفتوگو کرد او را عصبانی دید. کوهن مینویسد، یعلون از شدت عصبانیت میلرزید. یعلون به کوهن میگوید: «ما راهمان را گم کردهایم. هشتاد سال پس از هولوکاست، داریم درباره پاکسازی قومی، برتری قوم یهود و پاکسازی شهر غزه از ساکنانش صحبت میکنیم. آیا اینها ارزشهای کشور اسرائیل هستند؟» کوهن مینویسد، درحالیکه اشک در چشمان یعلون حلقه زده بود مجبور شد برای لحظاتی سکوت کند: «من برای دفاع از کشور یهود و لیبرال دموکرات در راستای روح اعلامیه استقلالمان جنگیدم. آنچه اکنون با این دولت داریم یک رهبری مستبد، نژادپرست، نفرتپراکن، فاسد و بایکوتشده است. این باید مسئله اصلی در انتخابات بعدی باشد.» دفتر نخستوزیری اسرائیل از پاسخگویی امتناع کرده است.
خشم یعلون نشاندهنده این باور عمومی است که یک پیمان اساسی در دموکراسی اسرائیل در طول دو سال گذشته شکسته شده و ترمیم آن ممکن است دشوار باشد. در قلب این پیمان این ایده قرار دارد که یک سرباز هیچوقت در میدان رها نمیشود. نتانیاهو با ادامه رنج گروگانها به مدت دو سال در غزه، جایی که دستکم 41 نفر کشته شدهاند، از این اصل اساسی ملی تخطی کرده است.
حتی بدتر از آن از نظر بسیاری از منتقدان نتانیاهو منافع خود را بالاتر از اسرائیل قرار داد و هر کاری توانست انجام داد تا کمیسیون تحقیق در مورد رسوایی هفتم اکتبر را بهتعویق بیاندازد که تا حدی به سیاست او به حمایت از حماس برای تضمین این بود که جنبش ملی فلسطینیان پراکنده و بیاثر باقی ماند.
اما حالا حامیان نتانیاهو پراکنده و بیاثر شدهاند. آنها نتانیاهو را ناجی ملت میدیدند از طریق جنگ «رستاخیز»، همانگونه که نتانیاهو آن را خطاب میکند، حماس را مغلوب کرده و اسرائیل را امنتر. احتمالاً مدت زمان زیادی طول میکشد تا هیئت منصفه رای نهایی را صادر کند اما اینکه بگوییم رهبر اسرائیل پس از کلاً 18 سال ماندن در قدرت، هیچ آینده سیاسی نداشته باشد، عجولانه خواهد بود.
مایکل اورن، سفیر پیشین اسرائیل در ایالات متحده و معاون وزیر در دفتر نتانیاهو میگوید: «اکثر وزرای نخستوزیر اسرائیل احتمالاً تصمیمی مشابه بیبی میگرفتند. ممکن است او هیچ اعتباری در جهان نداشته باشد اما هفتم اکتبر را فراخوانی به تاریخ دید و پیشقدم شد.»
هزینه این تصمیم بسیار بالا بوده است. نتانیاهو، شکافی را میان اسرائیلیها ایجاد کرد و جهان را برافروخت. اسرائیلیها که عمدتاً از وسعت رنج وحشتناک فلسطینیها در غزه در امان ماندهاند یا برخی افراد اصلاً از آن برآشفته نشدهاند، اما از شکاف داخلی خود خسته شدهاند. حمله هفتم اکتبر اوج مبارزهای طولانیمدت بین دو اسرائیل را بهنمایش گذاشت.
مقابل تیم نتانیاهو، اسرائیلیهای سکولار، لیبرال و متعهد به حفظ دموکراسی قرار دارند که گرایش به راست را تهدیدی مرگبار برای ارزشهایی میبینند که در منشور پیدایش آن مندرج شده است؛ ارزشهایی که خواستار «برابری کامل حقوق اجتماعی و سیاسی برای تمام ساکنان آن، فارغ از مذهب، نژاد و جنسیت» است.
بهنظر میرسید رسیدن به این هدف والا در کشوری یهود، جایی که 2 میلیون شهروند یا 20 درصد از جمعیت، عرب یا فلسطینی هستند، دستنیافتنی است اما عده بسیاری هنوز بر این باورند که رها کردن مبارزه برای آرمانهایش، خیانت به وعده اساسی اسرائیل خواهد بود.
گدی شمنی، یک ژنرال بازنشسته و رایزن پیشین ارتش اسرائیل در واشنگتن به نیویورکتایمز میگوید: «بیبی کارهای وحشتناکی نهتنها در قبال فلسطینیها بلکه با ما انجام داده است. او ارزشهای اساسی ما، تقدیس زندگی و اخلاق در جنگ را که گاهی بهای سنگینی برای آن پرداختیم، کنار گذاشته است.»
شمنی میگوید، «با وزرایی که از ما میخواهند ما مثل جنایتکاران جنگی رفتار کنیم»، افسرانی که با دشمنی پنهان در بافت شهری غیرنظامی غزه روبهرو بودند، در دوران خدمت خود در ارتش برای حفظ ارزشهایی که مقدس شمرده میشدند، دچار مشکل بودند.
ایتامار بنگویر، وزیر امنیت ملی، فردی که چندین بار به جرم تحریک نژادپرستی محکوم شده، پیشنهاد داده است که حتی «یک گرم غذا یا کمک نباید وارد غزه شود» و خواستار «بیرون راندن یک میلیون نفر از آنجا» از طریق «مهاجرت داوطلبانه» شده است.
بتزالل اسموتریچ، وزیر تندرو دارایی خواستار «نابودی کامل» غزه شده است. او سال گذشته گفت: «آنها باید نابود، نابود، نابود شوند.» چنین اظهاراتی بود که اتهام نسلکشی اسرائیلیها علیه فلسطینیها را تقویت کرد.
رویای توقیفشده
هم اسموتریچ و هم بنگویر بههمراه نیم میلیون شهروند اسرائیلی در کرانه باختری اشغالی زندگی میکنند. از هفتم اکتبر که دیگر تمام محدودیتها برای اعمال خشونت کمرنگ شدهاند، شهرکنشینان تصرف سرزمینی را در تلاشی برای احتمال تشکیل کشور فلسطین که هماکنون دوردست است، تسریع کردند.
پرچمهای جدید اسرائیل که در بزرگراههای کرانه باختری نصب شدهاند نشاندهنده اعلام استعمارگرایی است و 58 سال بعد از پیروزی در میدان جنگ 1967 که قدرت اسرائیل را تا رود اردن گسترش داد، بازگشت از این استعمارگرایی امکانپذیر نخواهد بود. در سراسر منطقه یهودا و سامره، ماشینهای خاکبرداری سنگها را در ابری از غبار جابهجا میکنند. آنها جادههای گلی را به کرتهای شیبدار تبدیل میکنند که در نوک آن کاروانهای سفیدی قرار میگیرند که خبر از یک پایگاه دیگر شهرکنشینان اسرائیلی قرار میگیرد.
دوربینها همهجا هستند؛ زندگی هیچ فلسطینی بدون نظارت نخواهد بود. مقامات اسرائیلی صدها دروازه زرد اتوماتیک در ورودیهای شهرها و روستاهای فلسطینی قرار دادهاند. آنها با هر آشفتگی، ممکن است بسته شوند و شهروندان را در داخل محاصره کنند.
در المغیر، روستایی تپهای با 3هزار نفر جمعیت با منظرهای از درختهای قدیمی زیتون و باغهای بادام، غارتهای اخیر اسرائیل زندگی را طاقتفرسا کرده است. در رخدادی در 23 اوت که یک تراکتور واژگون شد و یکی از شهرکنشینان آسیب دید (هیچوقت توصیف دقیقی از این اتفاق مطرح نشد)، باعث شد صدها نفر از سربازان اسرائیلی به این روستا حمله کنند، شهردار آن را بهمدت 9 روز بازداشت کنند و بیش از 500 خانه مورد جستوجو قرار بگیرند. همزمان، شهرکنشینان با بولدوزر از روی تعداد بیشماری از درختهای زیتون در سراسر زمینهای روستاییان رد شدند.
برای اسرائیل، پس از جنگ، نوبت به سیاست میرسد. سال دیگر در اسرائیل انتخابات برگزار میشود، چه کسی قرار است مسئولیت شکستهای اسرائیل در هفتم اکتبر 2023 را بپذیرد؟ برای رایدهندگان یهودی، سربازی رفتن یهودیهای ارتدوکس افراطی و «اصلاحات قضایی» ناتمام مسئله اصلی رایدهندگان خواهد بود. خاورمیانه تغییر کرده است: رژیم بشار اسد در سوریه سقوط کرده است. آمریکا بههمراه اسرائیل بخشهای بزرگی از برنامه هستهای ایران را بمباران کردند، حزبالله بهشدت تضعیف شده و کنترل غزه بهدست حماس بسیار متزلزل. اما صحن سیاست داخلی اسرائیل در سال گذشته تغییر کمی داشته است. دولت ائتلافی به رهبری نتانیاهو به چند وزیر راست افراطی برای ماندن در قدرت وابسته است. اپوزیسیون دولت همچنان دوپاره است و اعتراضات گسترده به رخدادهای هر روزه تبدیل شدهاند.
روز سهشنبه شبکه 12 تلویزیون اسرائیل افشا کرد که هرتزی هالوی، رئیس سابق ستاد ارتش اسرائیل پیش از آغاز عملیات حماس نامه هشدارآمیزی را به نخستوزیر اسرائیل ارسال کرده است. هالوی در این نامه نوشت: «شرایط کنونی دشمنان ما را در یک بنبست قرار داده و آنها در حال بررسی این هستند که آیا از آنچه در حال وقوع است، استفاده کرده و حملهای را به اسرائیل آغاز کنند و یا اینکه منتظر ادامه روند داخلی بمانند.» هالوی ژانویه گذشته از سمت خود استعفا کرد.
نظرسنجیها نشان میدهند که محبوبیت نتانیاهو رو به کاهش است و ائتلاف او ممکن است در انتخابات بعدی ببازد. 12 ماه پیش نیز همین موضوع صدق میکرد و امروز هم همین است. اما ممکن است برای سال آینده درست نباشد. آخرین مهلت برگزاری انتخابات اکتبر 2026 است ولی شاید خیلی زودتر از آن برگزار شود. جدول زمانی الکتورال و احتمال پایان جنگ غزه به این معنی است که ایستایی سیاسی سال یهودی 5785 (اکتبر 2024 تا اکتبر 2025) به پایان خواهد رسید و در عوض احتمالاً به معنای بازگشت جنگهای قدیمی است که حمله هفتم اکتبر حماس و جنگ پس از آن، آنها را در حاشیه قرار داده بود. «اصلاحات قضایی» بهمعنای نقش و قدرت دیوان عالی اسرائیل و چالش بر سر فراخوان یهودیهای ارتدوکس افراطی به ارتش. «بازی مقصر» نیز میان رهبران برای شکستهای امنیتی هفتم اکتبر بهراه خواهد افتاد.
امسال پانزدهمین سال نخستوزیری بنیامین نتانیاهو بود، طولانیترین دوران خدمت در تاریخ اسرائیل. عده کمی باور میکردند که در هشتم اکتبر 2023 نتانیاهو بتواند از زیر بار آسیبی که حماس زد و عدم توانایی او در دو سال جنگ برای آزادی تمامی گروگانها در برود و همچنان امروز در قدرت باقی بماند. نتانیاهو بارها ثابت کرده که هم یک قربانی است و هم استاد بازی، که از مخالفان خود باهوشتر است، منتقدان خود را شکست میدهد و از کلاهش خرگوش بیرون میکشد.
او در این ماه 76 ساله میشود و از دستگاه ضربانساز مصنوعی قلب استفاده میکند اما هیچچیزی از سرعت او در تسلط بر سیاستهای اسرائیل کم نکرده است. الیوت آبرامز در اندیشکده شورای روابط خارجی مینویسد، شایعهای وجود دارد که او میخواهد در انتخابات 2026 نیز برنده شود. این موضوع برای غلبه بر هر گونه لکهای در میراث اوست که مسئول اتفاقاتی است که منجر به هفتم اکتبر و شکست در جلوگیری از فاجعه بود. شاید برنده شود و سپس زمانی که دوران زمامداری اسحاق هرتزوگ در سال 2028 تمام میشود، کنارهگیری کند. نتانیاهو هم جانشین هرتزوگ شود که معمولاً سمتی است نمایشی (البته اگر نتانیاهو بیاید ممکن است از حالت نمایشی خارج شود) اما اینها همه احتمالات است.
جورج میچل، میانجی آمریکا در توافق صلح ایرلند شمالی، دیپلماسی را 700 روز شکست و یک روز موفقیت توصیف کرده است. در غزه، بهطور غمانگیزی 730 روز شکست و هیچ روزی از موفقیت دیده نشده است. ویرانی و آمار مرگ و میر و سرازیر شدن درگیری به کشورهای دیگر بنای یادبودی است برای شرمساری دیپلماسی و آنچه از قوانین بینالملل باقی مانده. مسلماً این پایینترین نقطه برای دیپلماسی از سال 1939 است. برخی ممکن است ادعا کنند شکست اجتنابناپذیر است زیرا این درگیری چنان ریشه دوانده و غیرقابل سازش است که تنها میتوان آن را با لوله تفنگ، در واقع از طریق سرکوب یا حذف یک طرف، حل و فصل کرد.