طرح صلح ترامپ و سودای دولت مستقل فلسطینی
چنین تصمیمهایی که سرنوشت و جان میلیونها فلسطینی را تحتتأثیر قرار میدهد، باید حاصل مشارکت جمعی باشد. پرسش اصلی همچنان باقی است: آیا فلسطین سرانجام میتواند به وحدت ملی لازم برای تحقق رؤیای تشکیل دولت مستقل دست یابد؟

در نگاه اول، سخت میتوان تصور کرد که طرح صلح دونالد ترامپ ـ که با مشارکت فعال اسرائیل و بهویژه نخستوزیر، بنیامین نتانیاهو، یکی از مخالفان سرسخت تشکیل دولت فلسطین، تهیه شد، بتواند راهی برای ایجاد یک دولت مستقل فلسطینی باز کند.
این طرح بهطور صریح با تشکیل هرگونه دولت فلسطینی مخالفت کرده، نقش رهبری فلسطین در رامالله را در فرآیند مدیریت پس از جنگ غزه نادیده گرفته و حتی امکان مشارکت غیرمستقیم آنها در تعیین کمیته فنی برای نظارت بر عقبنشینی اسرائیل را رد میکند.
بااینحال، پرسش مهم این است که چرا رهبری فلسطین در رامالله از این طرح استقبال عمومی کرده و حتی از طریق خبرگزاری رسمی وفا بیانیههایی به زبان عربی و انگلیسی منتشر کرد؟
مقامات فلسطینی این چرخش را ناشی از تغییر در فضای بینالمللی میدانند، بهویژه در جریان نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک. یکی از مقامات ارشد در گفتوگو با وبسایت المانیتور اظهار داشت: «سپتامبر ماه بسیار خوبی برای فلسطین بود»، زیرا کشورهایی مانند فرانسه، بریتانیا، استرالیا و کانادا به رسمیت شناختن دولت فلسطین را اعلام کردند.
او افزود: «اگر این توافق زودتر در واشنگتن اعلام میشد، جایگاه ما بسیار ضعیفتر بود.» یک مقام دیگر نیز تأکید کرد که رهبری فلسطین اکنون در سطح جهانی شریکانی دارد، نهفقط در جهان عرب و اسلام. به گفته او: «این موج جدید شناساییها ائتلافی گسترده در حمایت از دولت فلسطین ایجاد کرده است.»
وی توضیح داد که از این پس هر اقدامی در هماهنگی با این ائتلاف ـ شامل کشورهای عربی، اسلامی و غربی ـ انجام خواهد شد.
از منظر اجرایی، طرح ترامپ پیشبینی کرده که کارمندان بخش عمومی غزه که حقوقشان را از رامالله دریافت میکنند، جای خالی پستهای اداری را پر کنند. از آنجا که این طرح قوانین جدیدی برای غزه ارائه نمیدهد، به نظر میرسد قوانین فعلی فلسطین همچنان اعمال خواهد شد؛ موضوعی که امید محتاطانهای برای رامالله ایجاد کرده است.
همچنین، اگرچه کمیته فنی موردنظر برای اداره غزه رسماً مستقل معرفی شده، بعید است هر فرد فلسطینی که برای عضویت در آن معرفی شود، بدون هماهنگی و تأیید ضمنی رهبری رامالله عمل کند.
کشورهایی مانند مصر، قطر، اردن و ترکیه همراه با سایر شرکای عربی، اسلامی و غربی که از بازگشت تشکیلات خودگردان به غزه حمایت میکنند، قرار است در نیروی بینالمللی ثباتبخش برای نظارت بر امنیت دوره گذار مشارکت کنند. این موضوع بیش از پیش به رامالله اطمینان میدهد که در آینده غزه نقش معناداری خواهد داشت.
بااینحال، چالشهای جدی وجود دارد. تشکیلات خودگردان با مشکلات مالی و بحران مشروعیت ناشی از تعویقهای مکرر انتخابات در دوران محمود عباس روبهرو است. با این وجود، مقامات فلسطینی میگویند متعهد به اصلاحات بنیادین هستند؛ بهویژه اصلاحات در شیوه حکمرانی متناسب با انتظارات جامعه بینالملل و برگزاری انتخابات در یکسال پس از آتشبس در غزه. موج اخیر شناسایی دولت فلسطین در سازمان ملل نیز بهطور مستقیم با همین تعهدات اصلاحی گره خورده و انگیزه بیشتری برای پیشبرد اصلاحات فراهم کرده است.
آنچه اکنون بیش از هر زمان اهمیت دارد، گفتوگوی ملی فراگیری است که بتواند حماس را وارد سازمان آزادیبخش فلسطین کند و سازوکاری ایجاد نماید که تصمیمهای حیاتی درباره جنگ و صلح بر پایه اجماع گسترده فلسطینی گرفته شود و مشروعیت واقعی داشته باشد.
جامعه عربی، اسلامی و بینالمللی امروز آمادهتر از هر زمان برای حمایت از استقلال فلسطین به نظر میرسد. اما تحقق این هدف در گرو کنار گذاشتن تصمیمگیری انحصاری و مشارکت دادن همه گروهها و جریانهای فلسطینی در ساختن آیندهای عملی و واقعبینانه برای دولت فلسطین است.
بازگشت دکتر ناصر القدوه به رهبری در جنبش فتح، که بهدلیل ارتباطات بینالمللی گستردهاش شناخته میشود، گامی مثبت تلقی میشود. بااینحال، برای بازگرداندن اعتماد و مشروعیت به رهبری رامالله، وحدت ملی واقعی و پایدار ضروری است.
حقیقت آن است که ایجاد اجماع ملی جدی برای پذیرش این اصل حیاتی است که تصمیمهای مربوط به جنگ و صلح نمیتواند در اختیار یک جناح یا گروه خاص باشد. چنین تصمیمهایی که سرنوشت و جان میلیونها فلسطینی را تحتتأثیر قرار میدهد، باید حاصل مشارکت جمعی باشد.
پرسش اصلی همچنان باقی است: آیا فلسطین سرانجام میتواند به وحدت ملی لازم برای تحقق رؤیای تشکیل دولت مستقل دست یابد؟