| کد مطلب: ۵۷۵۵۴

جهان داراها و ندارها/تحلیلی بر نوع جدیدی از نابرابری در عصر هوش مصنوعی

برخی محافل درباره ترکیدن حباب هوش مصنوعی و بحران‌های متعاقب آن هشدار می‌دهند و پاره‌ای از تحلیلگران نیز سال ۲۰۳۰ را نقطه پایانی بر افسانه هوش مصنوعی می‌دانند. در سایه این دوگانه تبلیغ و هشدار، تحلیل‌های جدی نیز درباره شکل‌گیری نوع جدیدی از نابرابری‌ها در نتیجه انقلاب هوش مصنوعی مطرح شده است.

جهان داراها و ندارها/تحلیلی بر نوع جدیدی از نابرابری در عصر هوش مصنوعی

گروه فناوری: تا یکی، ‌دو سال پیش اغلب تحلیلگران گمان می‌کردند هوش مصنوعی فناوری آینده باشد. حالا اما برای اینکه اثبات کنند، آینده را به امروز آورده، کار دشواری ندارند. این فناوری در بسیاری از جنبه‌های زندگی نفوذ کرده و تب سرمایه‌گذاری نیز در آن بالاست. وضعیت چنان است که کسی به‌طور دقیق نمی‌داند چندصد میلیارد دلار به این صنعت نوپا تزریق شده است.

برخی محافل درباره ترکیدن حباب هوش مصنوعی و بحران‌های متعاقب آن هشدار می‌دهند و پاره‌ای از تحلیلگران نیز سال ۲۰۳۰ را نقطه پایانی بر افسانه هوش مصنوعی می‌دانند. در سایه این دوگانه تبلیغ و هشدار، تحلیل‌های جدی نیز درباره شکل‌گیری نوع جدیدی از نابرابری‌ها در نتیجه انقلاب هوش مصنوعی مطرح شده است. در ادبیات اقتصادی و اجتماعی جهان این نوع جدید نابرابری، «فقر و ثروت هوش مصنوعی» نام گرفته است. 

ویل داگلاس هِوِن، ویراستار ارشد هوش مصنوعی مجله «مرور فناوری ام‌آی‌تی»، با تیم برادشاو، خبرنگار جهانی فناوری در فاینشنال‌تایمز، درباره مسیر آینده هوش مصنوعی و اینکه دنیای ما در پنج‌سال آینده چگونه خواهد بود، گفت‌و‌گو کرده‌اند. اساس بحث فقر و ثروت هوش مصنوعی بر افزایش شکاف داراها و ندارها در این صنعت است.

یک طرف ماجرا، ثروتمندان هوش مصنوعی (AI Haves) قرار دارند. این دسته شامل شرکت‌ها و افرادی است که قادرند هزینه هنگفت استفاده از مدل‌های پیشرفته و چندلایه‌ خدمات هوش مصنوعی را بپردازند. این امکان به آن‌ها اجازه می‌دهد تا به قدرت محاسباتی بالا دست‌یابند و مزیت رقابتی خود را به‌شدت افزایش دهند. در این دیدگاه، هوش مصنوعی فیزیکی (مانند ربات‌ها) تبدیل به کالایی لوکس برای قشر مرفه خواهد شد.

گروه مقابل فقرای هوش مصنوعی (AI Have-Nots) است. فقرا شامل افرادی است که یا توانایی پرداخت هزینه‌های فزاینده خدمات پولی را ندارند و به مدل‌های رایگان و محدود متکی می‌مانند، یا به‌دلیل نبود زیرساخت‌های اساسی مانند برق و اینترنت، به‌طورکلی از این مزایا محروم می‌مانند.

موضوع دیگر پولی‌شدن و افزایش قیمت خدمات بنیادین هوش مصنوعی است. اگرچه پیش‌بینی می‌‌شود سرمایه‌گذاری‌های افراطی در هوش مصنوعی قبل از سال ۲۰۳۰ متوقف شود، بااین‌حال شرکت‌های بزرگ هوش مصنوعی مانند اوپن‌ای‌آی بزرگ‌تر از آن هستند که شکست بخورند. چراکه آنها برای جبران هزینه‌های عظیم مراکز داده و جلب رضایت سرمایه‌گذارانی که به‌دنبال بازدهی بالا هستند، قیمت‌های خود را به‌شدت بالا می‌برند.

در همین زمینه برادشاو ادعای اوپن‌ای‌آی مبنی بر اینکه به‌نفع بشریت و در راستای خیر عمومی جهان، عمل می‌کند را غیرقابل پذیرش می‌داند. درهمین‌زمینه نابرابری‌های جهانی در زیرساخت‌‌ها نیز متغیری تعیین‌کننده است. ویل داگلاس هِوِن بر شکاف جهانی عظیم تأکید دارد. او معتقد است درحالی‌که پذیرش و کاربرد هوش مصنوعی در شمال جهانی بسیار سریع بوده و به فناوری با بالاترین سرعت فراگیری تبدیل شده، مسلم است این ابزار بدون دسترسی قابل اعتماد به برق و اینترنت عملاً بی‌فایده است.

هوش مصنوعی فناوری متکی به زیرساخت است. تا زمانی‌که بخش بزرگی از جهان به شبکه‌های برق و داده دسترسی نداشته باشند، مزایای آن در مقیاس جهانی محقق نخواهد شد. برخلاف پیش‌بینی‌های اغراق‌آمیز که گفته می‌‌شود در دهه آینده، تأثیر هوش مصنوعی از انقلاب صنعتی فراتر خواهد رفت، آرویند نارایانان و سایا‌ش کاپور، دو محقق دانشگاه پرینستون و نویسندگان کتاب AI Snake Oil، بسیاری از این ادعاها را زیر سوال برده‌اند. آنها می‌گویند تغییرات اجتماعی و اقتصادی، با وجود سرعت بالای پیشرفت‌های فناورانه، با سرعت انسانی حرکت می‌کند.

درواقع بحث این است که مسائل آشفته انسانی مانع از آن می‌‌شود که پیشرفت‌های فناورانه بلافاصله به پیشرفت‌های اقتصادی و اجتماعی ترجمه شوند. پذیرش گسترده فناوری‌های جدید کُند است و قبولاندن آن‌ها کُندتر. دراین‌زمینه هوش مصنوعی نیز تفاوتی با دیگر فناوری‌ها ندارد. تحلیلگرانی مانند ویل داگلاس هون معتقدند، این آمارها شاخص سنجش فراگیری و بهره‌برداری از فناوری در بلندمدت را در نظر نمی‌گیرد. شاخصی که دستیابی به آن نیازمند تعهد ساختاری و سرمایه‌گذاری سنگین است.

برهمین‌اساس آنها می‌گویند هوش مصنوعی هزینه‌های این فناوری منجر به جهانی از داراها و ندارها خواهد شد و نابرابری را تشدید می‌کند. در این تحلیل هوش مصنوعی، نه یک نیروی هم‌سطح‌کننده، بلکه یک متغیر کلیدی در تشدید نابرابری‌های موجود است. به‌نظر می‌رسد تا سال ۲۰۳۰، فقر و ثروت هوش مصنوعی در دو سطح عمده، چه به‌صورت نابرابری اقتصادی میان مردم در کشورهای توسعه‌یافته، چه شکاف میان کشورهای دارای زیرساخت (شمال جهانی) و کشورهای فاقد آن (جنوب جهانی) عمل خواهد کرد. 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه فناوری
پربازدیدترین
آخرین اخبار