جزئی از یک بسته
حذف صفر، جزیی از یک بسته سیاستی پولی و مالی با هدف تثبیت و آرامش بخشیدن به اقتصاد است و خودش ذاتاً هدف مهمی نیست.
بالاخره پس از چند سال معطلی، لایحه حذف چهار صفر از پول ملی به تایید نهایی رسید. همه ما میتوانیم بگوییم که فارغ از هر عللی که موجب شده وضع پول ملی ما به نقطه کنونی برسد، باید از کاهش صفرهای آن خوشحال بود.
اینکه یک ارز خارجی را معادل ۱۲۰۰۰۰۰ ریال بدانیم قطعاً آزاردهنده است و باید از حذف ۴ یا ۵ صفر حمایت کرد. ولی نکته اینجاست که چند شرط و نکته اساسی برای اجرایی کردن این سیاست وجود دارد.
اول اینکه، این تحول فقط یک تغییر ساده برای روان شدن امور اقتصادی و حسابداری و روانی است و بهطور متعارف هیچ اثری بر بهبود وضع اقتصادی ندارد. به لحاظ روانی مردم به تغییرات قیمت خرید نگاه میکنند. اگر ده سال پیش یک نان را پانصد تومان میخریدند و الان ۱۰هزار تومان میخرند، طبعاً شدت گرانی را در عدد و رقم مستقیماً حس میکنند.
درحالیکه ممکن است درآمد یا حقوقشان هم در این فاصله حول و حوش همان نسبت اضافه شده باشد و در اصل هزینهکرد او تغییری رخ نداده باشد. البته، اغلب در این ده سال افزایش حقوق کمتری از تورم را تجربه کردهاند. ولی درهرحال، اگر قرار است حقوق ۳۰میلیونی ما به ۳هزار تومان تقلیل یابد و نان ۱۰هزارتومانی هم یک تومان شود، برای مصرفکنندگان و تولیدکنندگان تفاوتی ندارد؛ جز سادهتر شدن محاسبات و انجام معامله.
از سوی دیگر، اگر قرار است صفرها برداشته شوند طبعاً نباید سیاستهای اقتصادی بهگونهای باشد که دوباره شاهد تورمهای بالا باشیم. چون این مسئله آرامش روانی جامعه را بیش از گذشته بههم میزند.
اولین گام سیاستهای کاهش هزینه است. متاسفانه شاهدیم که هر روز در حال افزایش هزینهها هستیم، بدون اینکه درآمدهای دولت و کشور افزایش داشته باشد و اغلب مصوبات و سیاستهای مجلس نیز هزینهزا و تورمزا است و کمتر موردی را دیدهایم که مجلس بخواهد یا بتواند بودجههای نهادهای بیخاصیت و غیرپاسخگو را حذف کند، سهل است که همینها را افزایش میدهند، در چنین شرایطی چگونه میتوان به مهار تورم اقدام کرد یا به آن خوشبین بود؟
همچنین باید در شرایطی اقدام به اجرای این سیاست کرد که اوضاع اقتصادی و پولی و سیاسی کشور به نسبت قابلمهار و باثبات باشد. در شرایط ناپایداری ارزی و حتی احتمال جنگ و تنش سیاسی چگونه میتوان این سیاست را اجرایی کرد؟
حذف صفر از پول ملی مکمل سیاستهای تثبیت اقتصادی است و بهخودیخود هیچ دردی را درمان نمیکند و مطلوبیت ندارد. تجربههای شکستخورده ونزوئلا و زیمبابوه را باید با تجربههای موفق ترکیه و برزیل مقایسه کرد و از آنها درس گرفت.
حذف صفر، جزیی از یک بسته سیاستی پولی و مالی با هدف تثبیت و آرامش بخشیدن به اقتصاد است و خودش ذاتاً هدف مهمی نیست.