اگر کیسینجر بود چه میکرد؟
از سال ۱۹۵۴ تا اوایل ۱۹۷۰، دیپلماتهای چینی و آمریکایی ۱۳۴ نشست، اکثراً در ورشو، برگزار کردند. هدف ظاهری آنها ایجاد روابط سازنده بین دو کشور بود، اما نتوانستند.

رابرت هرماتس معاون وزیر خارجه اوباما
از سال 1954 تا اوایل 1970، دیپلماتهای چینی و آمریکایی 134 نشست، اکثراً در ورشو، برگزار کردند. هدف ظاهری آنها ایجاد روابط سازنده بین دو کشور بود، اما نتوانستند. سال 1969 زمانی که به تیم شورای امنیت ملی کیسینجر پیوستم، او تازه تمرکز خود را بر رابطه با چین گذاشته بود. این سیاستمدار با بازبینی ماحصل 15 سال دیپلماسی، این رشته مذاکرات را «بیفایده» میدانست و آنها را «طولانیترین مذاکرات بیپایانی که نتوانست به یک دستاورد مهم اشاره کند» میخواند.
پیشرفت جدی فقط زمانی ایجاد شد که کیسینجر با چوئن لای نخستوزیر چین فرآیند تعامل را آغاز کردند، آن هم پس از سفر تاریخی ریچارد نیکسون، رئیسجمهور آمریکا به چین برای دیدار با مائو زدونگ، بنیانگذار جمهوری خلق چین. اختلافات عمیق همچنان وجود داشت اما هر دو طرف تمایل داشتند این اختلافات را حل کنند. وقتی به 15 سال مذاکرات بیحاصل که پیش از مصالحه روابط با چین انجام شد، فکر میکنم، شباهتهایی را بین روابط امروز آمریکا و روسیه میبینم.
این عدم پیشرفت عمدتاً به طرف روسی برمیگردد: مسکو بهطور گستردهای خواستههای غیرمنطقی دارد. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، در تمایل خود به صلح تظاهر میکند و سپس حملات خود را به اوکراین تشدید میکند. کرملین همچنان مشروعیت ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور و دولت اوکراین را انکار میکند. عدم پیشرفت واقعی تا حدی هم بهدلیل واکنشهای سست و نامشخص آمریکا در مورد وضع تحریمهای جدید علیه روسیه و فروش جدید سلاحهای پیشرفته به اوکراین برمیگردد.
از زمان مذاکرات صلح ترامپ با پوتین در ماه ژوئن در آلاسکا، پوتین فقط حملات خود علیه اوکراین را شدیدتر کرده است. من به مدت 5 سال فرصتی برای کار کردن از نزدیک با کیسینجر بهعنوان مشاور ارشد اقتصادی در کاخ سفید را داشتم. این همکاری شامل بازگشایی روابط روسیه و چین، مذاکرات در خاورمیانه، مشارکت در بازه گستردهای از نشستها در سراسر جهان و پرداختن به مجموعهای از مسائل جنگ سرد بود.
برای 50 سال آینده، از جمله 4 سالی که به عنوان معاون رئیس شرکت او، کیسینجر آسوشیتس، کار کردم، دوستان نزدیک و در موارد متعددی رازدار یکدیگر بودیم. اگر کیسینجر رئالیست امروز زنده بود بسیاری از اقدامات پوتین و روسیه برایش غافلگیرکننده نبود با اینکه سالها طول کشید تا پیش از مرگش در سال 2023 به نتایج نهایی منفی درباره پوتین و اهدافش برسد. او اوایل امیدوار بود که آمریکا میتواند روابط مشارکتی بین مسکو و کییف راه اندازد، جایگاه روسیه را بهرسمیت بشناسد که تاریخ و فرهنگهای دو کشور به هم گره خورده و به همین ترتیب و به دلیل جایگاه اوکراین در مرز روسیه، کرملین مجموعه منحصربهفردی از منافع را برای روسیه دارد.
با اینکه با این استدلال همنظر نبود اما کیسینجر میدید که پوتین نمیخواهد اوکراین به غرب نزدیک شود و از نظر اقتصادی (در مقایسه با روسیه) در تطبیق شیوههای بازار و روابط تجاری نزدیک با اتحادیه اروپا موفق باشد اما همانگونه که تمایل مسکو برای نفوذ در اوکراین به خصومت تبدیل شد، رویکرد او تغییر شدیدی کرد. اقدامات اخیر پوتین تقریباً رویکرد کیسینجر برای مذاکره با روسیه را به چندین طریق سختگیرانهتر میکرد.
کیسینجر بر اقدامات منسجم و اعتمادساز و پیششرطهایی برای جلسات جدید اصرار میکرد. او متعقد بود که مذاکرات بین آمریکا و مقامات چینی بهجای شرکت در نشستهای بیارزش و نمایشی باید با هدف اعتمادسازی بهعنوان هدفی مشترک باشد. طرف مذاکرهکننده او یعنی چوئن لای هم همین احساس را داشت. هر کدام در مورد مسائل کلیدی نقطه نظرات بسیار متفاوتی داشتند اما در مذاکراتی که با دقت و وسواس بسیار برنامهریزی شده بودند، عمیقاً جدی بودند. هر دو نفر به این نتیجه رسیدند که برای رسیدن به نتایج سازنده، هر کدام از کشورها باید راههایی برای کم کردن اختلافات خود، نه حل کردن کامل آنها پیدا کنند.
در مسئله تجارت هر دو طرف چندین مانع را کاهش دادند و مجموعهای از جلسات مشاوره را درباره مسائل اصلی ژئوپلیتیک و تهدیدهای ثبات در آن زمان آغاز کردند. در مذاکرات اخیر با روسیه، آمریکا چندین امتیاز به خرج اوکراین داده است اما عمل متقابلی از سوی کرملین صورت نگرفته است. آمریکا همچنین باید ضعف اساسی اقتصادی روسیه را درک کند.
کیسینجر بهخوبی میدانست که آمریکا قدرت اقتصادی روسیه را دستبالا گرفته درحالیکه مسکو همیشه ضعفهای اقتصادی قابل توجه خود را پنهان کرده است. کیسینجر ماهیت و اهمیت واقعیتهای اقتصادی روسیه و ارتباط آن با سیاست خارجی و اهداف استراتژیک آمریکا را درک میکرد. کیسینجر با تکیه بر تجربه خود در سیاست قدرت بینالملل احتمالاً اشاره میکرد که نکته تعیینکننده این نیست که چند کشور دیگر چه میکنند، بلکه این است که چهچیزی در راستای منافع آمریکاست.