| کد مطلب: ۲۱۳۳۹

فعالان مدنی به مناسبت روز جهانی صلح، از راه‌‏ها و موانع رسیدن به صلح گفتند

جنگیدن برای صلح

جنگیدن برای صلح

21 سپتامبر، روز جهانی صلح، امسال در شرایطی پیچیده از راه رسید؛ در روزهایی که جنگ اسرائیل و حماس و لبنان، هرلحظه وارد مرحله جدید و شگفت‌آوری می‌شود و در بعضی کشورهای دیگر هم ناآرامی‌های داخلی، خواب را از چشم‌های دوستداران صلح داخلی و جهانی دزدیده است. در ایران هم حالا گفتن از صلح و امیدواری به رسیدن به آن، کمی سخت‌تر از قبل شده؛ این از آمارهای جرم و جنایت، اعدام‌ها، بعضی برخوردها با فعالان مدنی و... پیداست. برای بررسی همین وضعیت هم بود که فعالان مدنی، انسان‌شناسان و کارشناسان حقوقی و علوم سیاسی به همت انجمن مادران صلح ایران، دور هم جمع شدند تا از آنچه در ایران و موانع بر سر راه رسیدن به صلح وجود دارد، بگویند.

نعمت‌الله فاضلی، انسان‌شناس و نویسنده کتاب صلح ایرانی، فاطمه حسنی، دکترای علوم سیاسی، صالح نقره‌کار، وکیل دادگستری، رحمت‌الله دهش، فعال مدنی و حوزه صلح و مژگان احمدیه، کارشناس حوزه کودک و طبیعت و صلح، سخنرانان این نشست بودند.  انجمن مادران صلح، بیانیه‌ای را هم به مناسبت روز جهانی صلح آماده کرده بود که مینو مرتاضی‌لنگرودی، عضو این انجمن آن را خواند: «گرامی و برقرار باد صلح جهانی. روز جهانی صلح را درحالی گرامی می‌داریم که از سویی قدرت‌های بزرگ به شهادت تاریخ پرفرازونشیب و سراسرجنگ انسان هوشمند همواره در پی کسب قدرت بر سرزمین‌های دیگر بوده و آن‌چنان بر طبل جنگ کوبیده‌اند که جنگ‌های جهانی اول و دوم را رقم زده و میلیون‌ها انسان را به کام مرگ فرو برده‌اند.

در عصر حاضر نیز به‌رغم توسعه دانش و عقلانیت حاکم بر انسان معاصر، قدرت‌های بزرگ با تولید و فروش سلاح‌های جنگی، آتش جنگ را برافروخته نگاه داشته و در پی مشروعیت بخشیدن به نظام غیرانسانی خود هستند؛ به‌گونه‌ای‌که دو جنگ کنونی، حمله به اوکراین و نسل‌کشی بی‌محابا در فلسطین در عصر شکوفایی دانش و خرد، نمونه بارزی از جنگ‌افروزی توسط قدرت‌های بزرگ جهان است.

ولی در جبهه مقابل، جنبش‌های صلح‌خواهی گسترده نیز در سطح جهان و آگاه شدن بشریت به راهکارهای کاهش خشونت و مشارکت فعال در اعتراضات گسترده  ضدجنگ برای دستیابی به آزادی و عدالت اجتماعی و زیستن در جهانی آرام و دارای امنیت، جاری است و همواره مسیر صلح را روشن و امیدبخش نگاه داشته است، تا آنجا که زنجیره‌های میلیونی انسان‌ها در تقابل با جنگ تشکیل و مصمم، رهسپار مسیر صلح می‌شوند.

مادران صلح ایران در این مسیر و در همراهی با خیل عظیم صلح‌خواهان جهان همراه و به پیروزی نهایی صلح و آرامش در جهان و ایران باور دارند و از هیچ تلاشی در این عرصه دریغ ندارند. ما بر این باوریم که کسب آگاهی و دانش، موجب افزایش ظرفیت‌های دگرپذیری و صلح در جامعه خواهد شد و تصمیم‌گیری براساس رعایت منافع عالیه مردم و میهن، زمینه‌ی استقرار آزادی، امنیت و صلح را فراهم می‌کند.»

تاریخ صلح، تاریخ زنانه

نعمت الله فاضلی

نعمت‌الله فاضلی، انسان‌شناس اولین سخنران این نشست بود. او خطاب به اعضای انجن مادران صلح که این نشست را ترتیب داده بودند، گفت که شما مادران صلح، سال‌هاست در حال بحث و اشاعه صلح‌اید: «شما صلح را زیسته‌اید. ژان پل سارتر می‌گفت که مفاهیم دودسته‌اند: مفاهیمی که ما به زبان می‌آوریم و مفاهیمی که آنها را زندگی کرده‌ایم. برای زنان، صلح زندگی است و مفهومی نیست که یاد گرفته، شنیده یا خوانده باشند.

صلح بدن و عواطف آنهاست، صلح خانواده است، صلح کودکی است. مادران و زنان نماد صلحِ زیسته‌اند. در مطالعات شهری، محله‌ای که در آن زنان و کودکان کمتر تردد کنند، محلات ناامن‌اند. اگر بخواهید بدانید در فضای شهری چقدر صلح وجود دارد، باید نگاه کنید چقدر زنان در آنجا حضور دارند، اگر زنان در فضایی زیاد حضور داشتند بدانید در آنجا خشونت و ناامنی کمتر است و فرهنگ صلح وجود دارد. هرجایی که زنان در آن کم و مردان خیلی زیادند، باید بترسید. به همین دلیل، بدن زنانه و حضورش در فضای شهری، نماد صلحِ زیسته است.

من در کتاب «زنانه شدن شهر» توضیح داده‌ام که نفس حضور زنان معنادار است، همانطور که غیبت‌شان هم معنادار است.» او ادامه داد: «موضوع صحبت من صلح روزمره و زنان است؛ هانری لوفور و بعضی از اندیشمندان چپ این مفهوم را وارد ادبیات نظری کردند. کاش روزی فرصت شود درباره این موضوع حرف بزنیم که چرا زندگی روزمره، ابژه کانونی تمام رشته‌های علوم انسانی است. از اقتصاد و تاریخ تا فلسفه، روانشناسی و...»

از نظر این انسان‌شناس، آزادی، صلح و خود زندگی باید با مفهوم زندگی روزمره فهمیده شود، وگرنه یک جای کار به‌طور بنیادی می‌لنگد و درنتیجه جهت فعالیت خیلی ناقص می‌شود و به هیچ جایی نمی‌رسد: «غایت صلح، زندگی روزمره است. هرچقدر بگوییم دولت‌ها تفاهم کردند، اقتصاد توسعه پیدا کرده است، تکنولوژی‌ها پیشرفت کردند، قوانین پیشرفته‌ای وضع کردیم و... اما اگر بخواهیم از منظر صلح به زندگی نگاه کنیم، می‌گوییم ببینیم مردم در محلات چطور زندگی می‌کنند. می‌پرسیم انسان‌ها در زندگی روزمره خودشان از هم مراقبت می‌کنند؟ آدم‌ها اگر شعر و داستان بخوانند یا خویشتندار باشند و اگر در زندگی روزمره خودشان مراعات حال یکدیگر را می‌کنند، در آنجا صلح وجود دارد ولی اگر مثلاً بگویند من چون پولدارم می‌خواهم شیر آب را باز بگذارم یا هرچقدر دلم می‌خواهد برق روشن کنم، در اینجا صلح وجود ندارد.»

فاضلی در ادامه گفت که صلح، موضوعی در درون ما نیست؛ خلاف شعار گسترده‌ای که در دهه‌های اخیر برای انحراف افکار عمومی داده شده و با «صلح درون» شناخته می‌شود، صلح مفهومی است برای حل مسئله‌ای که بین آدم‌ها و ملت‌هاست: «صلح امر «بینا»ست. این انحراف است که بگوییم دور هم جمع شویم، اروین یالوم بخوانیم، یوگا کنیم و به صلح برسیم! این تقلیل منحرفانه‌ای از گفتمان صلح است. اشکال ندارد که خودمان را آموزش دهیم و آرامش داشته باشیم اما نباید برای آن اسم صلح بگذاریم. زندگی روزمره هم «بینا»ست؛ زندگی روزمره، موقعیت و وضعیت است.

وضعیتی که چند نفر دارند با همدیگر به‌طور عادی زندگی و بده‌بستان می‌کنند و غایت صلح اتفاقاً همین‌جاست؛ غایت صلح آن تفاهم‌نامه‌های بین‌المللی نیست. چون اگر در آن تفاهم‌نامه‌ها صلح روزمره نباشد، بود و نبودش یکسان است. اگر توسعه اقتصادی باشد اما صلح روزمره نباشد، بود و نبود آن یکی است. هانا آرنت می‌گفت از منظر انسان باید موضوعات را بفهمیم، نه از منظر بازار و ایدئولوژی. صلح مفهومی است که از منظر انسان به اوضاع می‌نگرد. هروقت می‌خواهیم بفهمیم که در جهان، صلح وجود دارد یا نه به زندگی روزمره نگاه می‌کنیم. از خلال همین زندگی روزمره است که اگر خشونت، ستیز و تضادی باشد آنقدر بزرگ می‌شود که به جنگ جهانی تبدیل می‌شود.»

اما زنان کجای این صلح و زندگی روزمره‌اند؟ نعمت‌الله فاضلی اینطور پاسخ داد: «رکن زندگی روزمره، زنان‌اند. نه اینکه مردان در زندگی روزمره نیستند اما موقعیت‌های زندگی روزمره موقعیت‌هایی است که زنان نقش رهبری دارند. زنان به‌دلایل تاریخی نه به‌دلایل ذات‌گرایانه، بازیگران اصلی موقعیت‌های عادی زندگی روزمره‌اند. این زنان‌اند که مدیریت عواطف می‌کنند و عواطف سهم بنیادی در زندگی بشر و زندگی روزمره بشر دارد. معمولاً ایدئولوگ‌ها از زندگی روزمره حرف نمی‌زنند. علی شریعتی می‌گوید، زندگی روزمره منجلاب است. در سخنان روشنفکران گذشته هم می‌بینید که به زندگی روزمره به‌صورت منجلاب نگاه می‌کنند. جلال آل‌احمد آن را نشانه غرب‌زدگی می‌دانست.

او می‌گفت، امپریالیسم آمده و همه‌چیز را بلعیده و ما آدمک‌های خودباخته، فریب‌خورده و منفعلی در زندگی‌ایم. این روشنفکران از منظر زنان به جهان نگاه نکردند تا عاملیت و خلاقیت انسان‌ها در زندگی روزمره را ببینند. یرواند آبراهامیان در یکی از کتاب‌هایش می‌گوید چطور انقلاب مشروطه، نهضت ملی شدن صنعت نفت و بعد انقلاب 57 را همین مردم عادی شامل دهقانان، کارگران، روستاییان، فقرا و... رقم زدند. آصف بیات در کتاب‌هایش نشان می‌دهد که مردم با همین زندگی‌های عادی خودشان کارها می‌کنند.

پاملا کریمی کتابی نوشته با عنوان «زندگی خانگی و مصرف» و در آن گفته، در ایران چطور زنان با لوازم خانگی جریان واقعی و اصلی حیات اجتماعی را ساخته‌اند. او می‌گوید، خلاف آن دیدگاهی که سرتاپای جامعه را خودباخته می‌داند، همیشه می‌خواهد انقلاب کند و فکر می‌کند با انقلاب همه‌چیز درست می‌شود، آن تفکر مردانه‌ای که فکر می‌کند که در بازی قدرت فقط یک راه وجود دارد و آن انقلاب است، جامعه ایران خواستار صلح است و در کنش‌های روزمره‌اش خواسته‌هایش را به پیش می‌برد.»

او ادامه داد: «زندگی روزمره ماشین اصلی پیش‌برنده جامعه ایرانی است و چه کسی فرمان این ماشین را به دست دارد؟ زنان. صلح ابعاد وسیعی دارد؛ یکی از تعریف‌هایی که من آن را می‌پسندم این است: صلح، پرفورمنس و اجراست. صلح پیش از آنکه گفتمان باشد، پرفورمنسی است که آدم‌ها در زندگی روزمره خودشان هنرمندانه اجرایش می‌کنند. صلح مثل رقص، آواز خواندن و بازیگری می‌ماند. زنان بازیگران صلحند و در همیشه تاریخ هم همینطور بوده است. کتاب جنگ‌ها نوشته شده اما کتاب صلح‌ها نوشته نشده است.

هروقت تاریخ زنان را کامل بنویسند، تاریخ صلح‌ها را هم خواهند نوشت. پرفورمنس صلح زنان در زندگی روزمره است و ما چرا به انجمن مادران صلح و امثال آن خیلی احتیاج داریم؟ چون راه دیگری برای صلح وجود ندارد. همین مادران باید در حوزه عمومی با زبان صلح که زبان بدن‌شان است، نقش‌آفرینی و صلح را اجرا کنند. باید صلح روزمره و صلح زنانه به‌رسمیت شناخته شود. زنان رهبران صلحند و نه‌فقط از حیث تربیت کودک. یکی از بنیان‌های صلح سواد است و جامعه ایران، جامعه صلح‌طلبی است. طوبی آزموده و امثالهم که برای آموزش می‌جنگیدند درواقع برای صلح می‌جنگیدند.»

صلح و هوش مصنوعی

فاطمه حسنی دکترای علوم سیاسی

فاطمه حسنی، دکترای علوم سیاسی یکی دیگر از سخنرانان این نشست بود. او گفت که به‌نظر می‌رسد انسان‌های این جهان دوباره وارد جنگ سرد شده‌اند: «چین، آمریکا و روسیه به سرعت در حال پیشرفت در هوش مصنوعی‌اند و به کنوانسیون‌های بین‌المللی از همین طریق بی‌اهمیتی می‌کنند. مفهوم هوش مصنوعی رقابت شدیدی در کاربست‌های نظامی-امنیتی ایجاد کرده است. حالا نقش زنان در این میان چیست؟ زنان می‌توانند نقش اصلی را برای کنترل هوش مصنوعی داشته باشند؛ یعنی تعابیر امنیتی که بر هوش مصنوعی غالب شده را به تعابیر انسانی‌‌تری تغییر دهند.

اخلاق‌محور شدن گفتمان هوش مصنوعی ازجمله این کارهاست. کمپین‌های عمومی می‌توانند راه بیاندازند که بر دولت‌ها فشار بیاورند که کاربست هوش مصنوعی به‌سمت کاربست جنگی و امنیتی نرود، بلکه در زمینه صلح‌آمیز کارکرد داشته باشد و درنهایت، در تدوین سیاست‌های عمومی زنان می‌توانند نقش داشته باشند و یک پل ارتباطی بین فناوری‌های نوین و ارزش‌های انسانی اخلاقی ایجاد کنند.»

او ادامه داد: «ما در نقطه اوپنهایمر هوش مصنوعی قرار داریم؛ یعنی هوش مصنوعی در وضعیتی قرار گرفته که دیگر کنترل آن به دست انسان نیست. مسئله بعدی این است که فهم روشی که هوش مصنوعی برای حل مسئله استفاده می‌کند، در اختیار انسان نیست و خروجی‌اش این می‌شود که بشری که به‌هرحال بعد از جنگ جهانی دوم، نهادهایی ایجاد کرد که دیگر 20 میلیون نفر در یک جنگ کشته نشوند، حالا با وضعیتی روبه‌روست که لزوماً هم دولت‌ها اینکه تخریب یا انفجار را چه‌کسی انجام داده، به عهده نمی‌گیرند.»

خشونت شهروندی، مانعی برای صلح

محمد صالح نقره کار

محمدصالح نقره‌کار، وکیل دادگستری، سخنران دیگری بود که در این نشست، صلح را از منظر نظام‌های حقوقی بررسی کرد. او گفت که صلح را می‌توان در سه سطح واکاوی کرد؛ صلح درون، ملی و بین‌الملل: «اگر می‌خواهیم در جامعه‌ای از صلح صحبت کنیم، بدون نظام حقوقی انسان‌گرایی که قوانینش را انسان‌های صلح‌طلب وضع کنند، نمی‌توانیم جامعه سالم و عادلانه داشته باشیم.

در نظام‌های حقوقی، سه نسل از حقوق بشر داریم؛ حقوق مدنی-سیاسی، حقوق اجتماعی-فرهنگی و حق همبستگی که این حق همبستگی، شالوده‌اش صلح است و بدون وجود آن به این همبستگی نمی‌توانیم برسیم. اگر ما در جامعه از برابری و حقوق بشر صحبت می‌کنیم بدون اینکه بتوانیم پیش‌نیازهایش را فراهم کنیم، نمی‌توانیم به آن برسیم. مهمترین پیش‌نیازی که برای رسیدن به صلح داریم، این است که نسبت صلح با نظم حقوقی را باید پیدا کنیم.

هیچ حاکمیتی بدون توجه به پیش‌نیازهای صلح نتوانسته وضعیت عادلانه‌ای را فراهم کند. ما اگر در نظام حقوقی‌مان، تبعیض را به‌صورت سیستماتیک موردتوجه قرار دهیم و اگر نظام قانونی ما متکی بر عوامل غیردموکراتیک زمینه‌هایی را فراهم کند که نتوانیم از صلح بهره‌مند شویم، قطعاً این نظام نمی‌تواند ما را به حق‌ها و آزادی‌های بنیادین نزدیک کند.»

نقره‌کار ادامه داد: «بنابراین باید زمینه‌هایی را فراهم کنیم که نظام حقوقی و حکمرانی ما پیش‌نیازهای صلح را با اتکا به احترام به آدم‌ها مدنظر داشته باشد. در اصل 156 قانون اساسی ما احترام به آزادی‌های مشروع و احیای حقوق عامه به‌عنوان یکی از وظایف قوه‌قضائیه در نظر گرفته شده است. در کل کشور حدود 380 دادستان داریم، اگر این اصل را در نگاه خودشان در نظر داشته باشند، وضعیت خیلی بهتری خواهیم داشت.»

این وکیل دادگستری در ادامه از آمارهای جرم در دو سال گذشته گفت؛ ازجمله اینکه از سال 1390 تا 1402، 15 میلیون ورودی پرونده به قوه‌قضائیه وجود داشته است که به نظر او، این تصویری از یک جامعه صلح‌مدار نیست؛ تصویری از جامعه‌ای است که مردمش با هم در حال جنگند: «خیلی از مواقع صرفاً حکمرانی، پدیدآورنده چنین وضعیتی نیست.

یکی از دوستان من در منطقه 10 تهران بازپرس بود، می‌گفت من در هفته 40 تا پرونده زدوخورد و تخریب درباره پارکینگ دارم. اینها اتفاقات شهروندی است که البته حکمرانی شهری با تراکم فروشی و نقض حق، زمینه‌ساز این تخاصمات می‌شود. در طول سال گذشته یعنی 1402، دو میلیون و 799 هزار پرونده فقط در استان تهران داشته‌ایم که از این میزان فقط 46 درصدش، پرونده‌های کیفری بوده است؛ یعنی پرونده‌هایی که مسئله حقوقی نداشته‌اند، بلکه مسئله کیفری داشته‌اند.

در تهران 12 درصد پرونده‌ها در حوزه سرقت بوده است، 9 درصد ضرب‌وشتم، 6 درصد توهین و خشونت کلامی، 4 درصد تهدید، 5 درصد صدمه بدنی غیرعمد، 3 درصد تخریب، 5 درصد کلاهبرداری و 3 درصد خیانت در امانت بوده است.  این سوال پیش می‌آید که چرا در یک دهه گذشته، ترافعات عمومی، 15 تا 20 درصد افزایش داشته است. میزان جراحات و ضرب‌وشتم در استان‌ها هم متفاوت است؛ ایلام، یزد و تهران سرآمد استان‌های کشور در وقوع جرمند و سیستان، قم و زنجان کمترین میزان وقوع جرم را در سال‌های 1401 و 1402 داشته‌اند.»

او در ادامه گفت که ما باید از خودمان این سوال را بکنیم که چه نقشی در کاهش میزان خشونت در جامعه و افزایش صلح‌گستری داریم؟ «باید این سوال را به عرصه عمومی بکشانیم، آن هم در کشوری که به صلح مقدس کمتر توجه و به جنگ بیشتر توجه می‌شود. این چرایی ما را به این‌ سو سوق می‌دهد که به سمت کنشگری اثربخش و عاملیت نهادهای مدنی برویم. ما باید تکثیر صلح در جامعه را جدی بگیریم که با کنش‌های همگرایانه نهادهای مدنی اتفاق می‌افتد. ما در قصاص در دنیا سرآمدیم و این میان، نقش نهادهای مدنی واقعاً نقش مهم و تاثیرگذاری است.»

گفت‌وگوی مهربانی برای رسیدن به صلح

رحمت‌الله دهش، فعال مدنی در بجنورد و پژوهشگر حوزه صلح و فرهنگ عامه هم آخرین سخنران این نشست بود. او که در سال‌های گذشته در روستاهای مرزی استان خراسان شمالی، برای کودکان کتابخانه ساخته، گفت که همیشه رویایش ساختن کتابخانه‌ای برای بچه‌ها بوده است: «من از جایی می‌آیم که دودستی سلامی می‌دهند، به معنی اینکه در دست دیگرم خنجری ندارم که به پشتت بزنم؛ یعنی اینکه من در دست‌هایم جز صلح، آشتی و مهربانی، چیز دیگری ندارم. اگر به خانه ترکمن‌ها بروید، بالش می‌آورند که به معنی این است که اینجا امنیت است.

در خانه‌های ترکمن‌ها ظرفی برای همسایه وجود داشته است و این برای سال‌های خیلی دور هم نیست. اینها همه‌اش به‌معنی صلح است.» او ادامه داد: «من سعی کردم گفت‌وگوی مهربانی را در یک فضای بازی و کتابخانه برای بچه‌ها پیش ببرم. جایی برای آموزش دیدن و بهتر زندگی کردن. خشونت‌هایی که در خانواده‌های ما وجود دارد نشان می‌دهد نظام آموزشی و مدرسه موفق نبوده و طور دیگری باید به این موضوع نگاه کرد. ما نیازمند فضای گفت‌وگو هستیم؛ توسط یک تسهیلگر که می‌تواند مادر هر خانواده باشد.»

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی