بازخوانی ۱۳ دوره تحلیف به بهانه مراسم سوگند دیروز
قسمنامهها
هرچند مراسم «تحلیف» رئیسجمهوری آیینی تشریفاتی به نظر میرسد اما در اغلب ۱۳ دورۀ گذشته با سخنان یا اتفاقات قابل توجه همراه بوده که با مرور آنها میتوان بر برخی نقاط برجسته درنگ کرد.
قبل از مسعود پزشکیان ۸ رئیسجمهوری مراسم تحلیف را به جا آورده بودند. از این ۸ نفر دوران سه تن نیمهتمام ماند. یکی به دو سال نرسیده برکنار شد، دیگری کمتر از دو ماه بعد ترور شد و آخرین آنها قبل از سومین سالگرد ریاستجمهوری در سانحۀ سقوط بالگرد در شمال غربی ایران جان باخت. پنج رئیسجمهوری دیگر دو دوره ۴ سالۀ ریاستجمهوری را به پایان رساندند هرچند آیتالله خامنهای در اواخر دورۀ دوم به رهبری جمهوری اسلامی ایران برگزیده شدند. مرور آنچه در تحلیف ۸ رئیسجمهوری گذشته از این حیث اهمیت دارد که به بهانۀ آن میتوان مواردی را بررسید که شاید در فرصتهای دیگر میسر نباشد:
دورۀ اول: ابوالحسن بنیصدر؛ زودتر و در حضور امام: اولین رئیسجمهوری ایران زودتر و در حضور رهبر فقید انقلاب نیز سوگند یاد کرد. جالب اینکه روزنامهها خبر مراسم تنفیذ را به عنوان «تحلیف» منتشر کرده بودند چراکه اصطلاح «تنفیذ» باب نبود و بعد از آنکه امام خمینی در متن حکم به کار بردند رایج شد. چون رهبر فقید انقلاب در بیمارستان بستری بود مراسم در همان بیمارستان قلب برگزار شد؛ بیمارستانی که با پیروزی انقلاب از «ملکه مادر» به «بیمارستان قلب مهدی رضایی» تغییر نام داد و بعد از تابستان 60 به بیمارستان قلب شهید رجایی تغییر یافت. حکم ریاستجمهوری بنیصدر را نیز امام در سربرگ بیمارستان قلب نوشت.
در همین مراسم اولین رئیسجمهوری سوگند هم یاد کرد و گفت: «هرچند موقع تشکیل مجلس شورای ملی و در حضور آن مجلس قسم یاد خواهم کرد آنطور که در قانون اساسی آمده اینک نیز در حضور امام به قرآن مجید سوگند یاد میکنم به قانون اساسی وفادار باشم و برای اعتلای ایران و بهبود وضع زندگی مردم با تمام قدرت بکوشم». نهتنها هنوز مجلس شورای ملی (که بعدتر به مجلس شورای اسلامی تغییر نام داد) هنوز تشکیل نشده بود که اعضای شورای نگهبان هم بعدتر تعیین شدند. از آن 6 فقیه اولیه اکنون تنها آیتالله احمد جنتی در قید حیات است که در مراسم دیروز هم حاضر بود.
آن فقیهان اینان بودند: ربانی شیرازی، لطفالله صافی، مهدویکنی، غلامرضا رضوانی، یوسف صانعی و احمد جنتی. 31تیر 1359 هم بعد از تشکیل مجلس، باز بنیصدر سوگند یاد کرد و این بار در فضای پرتنش انتشار نوار محرمانۀ حسن آیت علیه بنیصدر و در هنگامۀ بحث اعتبارنامه او رئیسجمهوری قسم یاد کرد. به موجب قانون اساسی تحلیف در کنار عالیترین مقام قضایی صورت میپذیرد و آیتالله بهشتی دبیرکل حزب جمهوری اسلامی در آن زمان عهدهدار این مسئولیت بود و توجهها بیشتر معطوف به این بود که در فضای اختلاف رئیسجمهوری و سران حزب جمهوری اسلامی که مجلس شورا را در کنترل داشتند چه کسی نخستوزیر خواهد شد.
دورۀ دوم؛ محمدعلی رجایی؛ اکتفا به سوگند: 12مرداد 1360 و در فضایی پرالتهاب به خاطر واقعه هفتم تیر و در پی عزل اولین رئیسجمهوری محمدعلی رجایی که تا پیش از آن نخستوزیر بود بهعنوان دومین رئیسجمهوری در حضور آیتالله موسوی اردبیلی سوگند یاد کرد که سه بار از او با عنوان رئیسجمهوری محبوب یاد کرد و یک بار هم بسیار محبوب. رجایی نطق خاصی ایراد نکرد و به دنبال معرفی سریع نخستوزیر جدید بود که کسی نبود جز دوست قدیمی او محمدجواد باهنر.
دوره سوم؛ آیتالله خامنهای؛ جریان نه فرد: طی یک سال ایران سومین رئیسجمهوری را هم به خود میدید که با تنی نجاتیافته از ترور و با یاد بهشتی و رجایی و باهنر فضای مراسم تحلیف را «هیجانانگیز» توصیف کرد و در بخشی از سخنان خود گفت: «آیا مردم به یک شخص به نام سیدعلی خامنهای رأی دادند یا به یک جریان؟ واضح است که نه به شخص که به یک جریان رأی دادند. به یک روحانی مبارز و برای مبارزه.»
دورۀ چهارم؛ آیتالله خامنهای؛ ابزار قَسَم: مراسم تحلیف سال 64 تحت تأثیر فضای خاص نظر امام دایر بر ابقای مهندس موسوی بهعنوان نخستوزیر برگزار شد. این در حالی بود که سران روحانی جناح راست و منتقدین دولت (مهدوی کنی، محمد یزدی، احمد جنتی و ناطق نوری) نزد رهبر فقید انقلاب رفته بودند تا بگویند رئیسجمهور از یک سو میخواهد نخستوزیر جدیدی معرفی کند و از جانب دیگر شنیده نظر شما بر ادامه کار مهندس موسوی است و میخواهند بدانند این «حکم» شماست یا نه و گفتهاند: «من روز قیامت جواب شرعی ندارم اما اگر شما دستور دهید حجت دارم.»
آنگونه که ناطق نوری در خاطرات خود آورده امام میگوید: «من تغییر نخستوزیر را صلاح نمیدانم ولی حکم نمیدهم چون بهعنوان یک شهروند نظر دادم.» حتی اضافه کردند: «انتخاب غیر ایشان [موسوی] را خیانت به اسلام میدانم.» در پی آن و 18 مهر 1364 آیتالله خامنهای در مراسم تحلیف گفتند: «قانون اساسی ابزارهای لازم برای عمل به این سوگند را مشخص کرده است. در صورتی که رئیسجمهوری این ابزارها را در اختیار داشته باشد خواهد توانست به این سوگند عمل کند وگرنه حکم فقهی این سوگند روشن است.»
از این منظر نطق رئیسجمهوری در سال 64 با تمام مراسم تحلیف در قبل و بعد متفاوت بود چراکه آیتالله خامنهای از یک سو ابراز نارضایتی کرد و از جانب دیگر با معرفی مهندس موسوی به خواست امام تن داد خاصه اینکه بعد از آن نامه امام به 135 نماینده مجلس هم منتشر شد که در آن نوشته بودند: «تغییر نخستوزیر را به صلاح نمیدانند». با این حال 73 نماینده مجلس شورای اسلامی رأی مخالف دادند و 26 نفر هم ممتنع و مجموعاً به 99 نفر شهرت یافتند و به مخالفت با نظر امام متهم شدند.
دورۀ پنجم؛ هاشمی رفسنجانی در غیاب امام: 26مرداد 1368 هاشمیرفسنجانی در مجلسی سوگند یاد کرد که 9 سال رئیس آن بود و در حالی که امام خمینی درگذشته و آیتالله خامنهای به رهبری برگزیده شده بودند و جدای اینها با تغییر قانون اساسی و حذف نخستوزیر رئیسجمهوری رئیس دولت هم به حساب میآمد. نطق رئیسجمهوری جدید بیشتر رویکرد اقتصادی داشت و یک سال بعد از اتمام جنگ میگفت «نباید بگذاریم جنگ دیگری درگیرد و تلاش خود را به کار خواهم بست تا کارخانهها به راه افتد». ویژگی دیگر تحلیف او این بود که دو چهرۀ شاخص جناح چپ – موسوی اردبیلی و موسوی خوئینی- از قوه قضائیه کنار رفته و شورای عالی قضایی برچیده و ریاست آن مطابق قانون اساسی جدید به نماد جناح راست – محمد یزدی- سپرده شده بود. ریاست مجلس اما در اختیار مهدی کروبی بود که نماد جناح چپ بود.
دورۀ ششم؛ هاشمیرفسنجانی؛ دست رد: 13مرداد 1372 هاشمی رفسنجانی دومین دوره خود را در حالی آغاز و سوگند یاد کرد که میپنداشت با حذف جناح چپ با این مجلس مشکلات کمتری خواهد داشت. درحالیکه به عکس تصور او بر سر تعدیل اقتصادی با متحدان خود دچار مشکل شد کما اینکه به محسن نوربخش رأی اعتماد ندادند و عملاً سیاست تعدیل را تعطیل کردند. در واقع مجلسیان دست رد به سینه هاشمی زدند و او را در تعدیل همراهی نکردند.
دورۀ هفتم؛ سیدمحمد خاتمی؛ در فضای دوم خرداد: 13مرداد 1376 سیدمحمد خاتمی به مجلسی رفت که رئیس آن را در دوم خرداد شکست داده بود اما رفاقت آنها برقرار بود. او نطق متفاوتی ایراد کرد و از نهادهای مدنی و تشکلهای قانونی گفت و از مردم که حق بیان و پرسش و اعتراض دارند.
او که 5 سال قبل به خاطر همین باورها در جایگاه وزیر فرهنگ و ارشاد تحمل نشده بود حالا همان سخنان را با صدایی رساتر و با اتکا به آرای 20 میلیون ایرانی در مجلس مطرح میکرد. خاتمی فاتح بیچون و چرا بود هرچند رئیس وقت قوه قضائیه کوشید با طرح بحث دادگاه قانون اساسی بابی را در مقابل مسئولیت اجرای قانون اساسی بگشاید. دادگاه قانون اساسی اما در قانون اساسی پیشبینی نشده و رئیسجمهور خاتمی هیئت پیگیری و اجرای قانون اساسی را تشکیل داد که البته قوه قضائیه به آن وقعی نمینهاد چراکه معتقد بود مسئؤلیت رئیسجمهوری محدود به قوۀ اجرایی است.
دورۀ هشتم؛ سیدمحمد خاتمی؛ پس از توقیف مطبوعات: 17مرداد 1380 رئیسجمهوری به مجلسی رفت که دبیرکل تشکل متبوع او – مهدی کروبی- رئیس آن بود و علیالقاعده باید مشکلات کمتری را پیش رو میدید اما هر دو بال او را چیده بودند. بال دانشگاهی را با 18 تیر 1378 و بال مطبوعاتی را با توقیفهای فلهای در 4 اردیبهشت 1379. اصلاحطلبان دو قوه را در اختیار داشتند اما صدای آنها به گوش مردم نمیرسید چراکه صداوسیما در کنترل محافظهکاران بود و مصوبات مهم مجلس را هم شورای نگهبان وتو میکرد و خاتمی سنگینی باری به مراتب بیشتر را احساس میکرد. با این حال امیدوارانه سخن گفت و سوگند یاد کرد.
دوره نهم؛ محمود احمدینژاد؛ دموکراسی واقعی: 15مرداد 1384 نه هاشمی رفسنجانی یا مهدی کروبی یا مصطفی معین و حتی محمدباقر قالیباف که محمود احمدینژاد بهعنوان ششمین رئیسجمهوری ایران در مراسم تحلیف حاضر شد و در مجلسی سوگند یاد کرد که ریاست آن با غلامعلی حدادعادل بود. او که در پوست خود نمیگنجید انتخابات در ایران را نشانه «دموکراسی واقعی» توصیف کرد. اصلاحطلبان در شوک بودند چراکه خزانه پر و قدرت را دودستی به کسی داده بودند که به همه پشت پا زده بود و روزبهروز در تحمیل خواستهای خود بیشتر کوشید.
دورۀ دهم؛ احمدینژاد؛ در فضای اعتراضات: 14مرداد 1388 و در سالروز انقلاب مشروطه محمود احمدینژاد با هلیکوپتر به بهارستان رفت چون شهر در تب اعتراضات بعد از انتخابات میسوخت. نهتنها دو رئیسجمهور سابق که ناطق نوری هم در مراسم تحلیف حاضر نشد. دو رقیب انتخاباتی – میرحسین موسوی و مهدی کروبی- هم نرفتند و خبر رسید هاله سحابی دختر عزتالله سحابی که در تجمع اعتراضی در بهارستان شرکت کرده بازداشت شده است. هم او که دو سال بعد در مراسم تشییع پدر در لواسان به شکل تأسفباری درگذشت و غم فقدان سحابی را دوچندان کرد.
دورۀ یازدهم؛ حسن روحانی؛ اعتدال و عقلانیت: 13مرداد 92 حسن روحانی بهعنوان رئیسجمهوری ایران سوگند یاد کرد. صحنه بهیادماندنی اینکه وقتی از صندلی برخاست تا پشت تریبون برود هاشمیرفسنجانی با دست کیس عبای او را صاف کرد. هاشمی حس پدری را داشت که دامادی پسر را میدید چراکه به خود او مجال شرکت در انتخابات را نداده بودند. روحانی در نطق خود از اعتدال و عقلانیت گفت.
دورۀ دوازدهم؛ حسن روحانی؛ در غیاب هاشمی رفسنجانی: 14مرداد 1396 حسن روحانی در حالی برای دومین بار سوگند ریاستجمهوری ادا کرد که هاشمی رفسنجانی از دنیا رفته و ابراهیم رئیسی را در رقابتی همهپرسیگونه کنار زده بود اما نگران رفتار دونالد ترامپ بود که میخواست توافق برجام را بر هم زند و چنین کرد و دولت دوم را به دردسر جدی انداخت.
دوره سیزدهم؛ ابراهیم رئیسی؛ بعد ۴ سال: آرزوی ابراهیم رئیسی بعد از 4 سال محقق شد و بعد از تجربۀ ناتمام ریاست قوه قضائیه. تحلیف او در فضای تازه سیاسی صورت گرفت که علی لاریجانی از آن با ترم جدید سیاسی (خالصسازی) یاد میکرد. دولت او هم مستعجل بود و با درگذشت ناگهانی به پایان نرسید تا مسعود پزشکیان به عنوان نهمین رئیسجمهوری دیروز سوگند یاد کند. در قواعد فقهی از این قِسم قَسَم ذیل «یمین عقد» یاد میکنند چون «تعهد و التزام به فعل یا ترک فعلی در آینده» است نه چون دو قسم دیگر: «یمین مؤکد» به گذشته یا «یمین مناشده» به قصد تحریک سؤالشونده. با این وصف دیروز مسعود پزشکیان خداوند را گواه قرار داد بر التزام بر انجام اموری در آینده. آیندهای که از امروز دهم مرداد 1403 شروع شده است...