| کد مطلب: ۳۰۶۴۸

سیاستِ عقیم

یک سیاست ثابت در زمان کارتر، ریگان، جرج بوش پدر، کلینتون، جرج بوش پسر، اوباما، ترامپ و بایدن معقول و منجر به نتیجه مطلوب نیست. باید در برابر رفتارهای گوناگون انعطاف مناسب داشت و بر حسب موقعیت تصمیم گرفت و رفتار کرد. درغیراین‌صورت، سیاست عقیم و سترون خواهد شد که شده است.

جیمی کارتر هم با این دنیا وداع کرد. هرچند ۱۰۰سال و ۱۰۰روز عمر کرد و برخلاف کیسینجر که از او صد روز بیشتر زندگی کرد ولی تا پایان عمر به لحاظ جسمی و فکری فعال بود، کارتر مدت‌ها دور از فضای عمومی قرار گرفته بود.

به‌طور طبیعی، پس از کودتای ۲۸مرداد همه رؤسای‌جمهور آمریکا به‌نحوی درگیر مسائل ایران بودند؛ ولی جیمی کارتر به چند دلیل بیش از دیگران نامش با ایران گره خورده است.

ابتدا با انتخابش در سال۱۳۵۵ موجب نگرانی شاه شد. چون یکی از شعارهای اصلی او در انتخابات آن سال توجه به حقوق‌بشر بود که به‌طور مشخص متوجه آن دسته از رژیم‌های استبدادی بود که تحت حمایت ایالات متحده قرار داشتند و بیش از همه رژیم شاه در معرض این اتهام بود.

البته، در تابستان همان سال آخرین بازمانده‌های گروه‌های چریکی در ایران نیز تحت رهبری حمید اشرف در درگیری مسلحانه کشته شدند و تازه خیال شاه از بابت براندازی راحت شده بود که مرحله نهایی مبارزات انتخاباتی آمریکا در تابستان ۱۳۵۵ آغاز شد.

شاه خبط سیاسی بزرگی کرد و به گمان خودش سعی کرد با حمایت از رقیب کارتر یعنی جرالد فورد او را رئیس‌جمهور آمریکا و وام‌دار خودش کند. فورد معاون ریچارد نیکسون بود که به علت ماجرای واترگیت مجبور به استعفا شده بود و جرالد فورد به مدت سه سال جای او را گرفته بود.

شاه حتی به‌صورت علنی هم به جانبداری از فورد پرداخت و شأن و جایگاه خود را که آمریکایی‌ها آورده بودندش رعایت نکرد. گفته می‌شود که بیش از ۱۰۰میلیون دلار از بودجه ایران به شیوه‌های گوناگون به ستاد انتخاباتی جرالد فورد کمک مالی کرد و‌ وعده داد که قیمت نفت هم تغییر نکند. 

ولی در نهایت پیش‌بینی نظرسنجی‌ها محقق شد و کارتر با فاصله معقولی فورد را شکست داد. شاه به علت اتکایش به ایالات متحده احساس بی‌پناهی کرد و شکست روحی و روانی سختی خورد و مجبور شد تا حدی در سیاست‌های خود نسبت به حقوق‌بشر تجدیدنظر کند و همین عامل مهمی در اثبات وابستگی او بود در نتیجه کم‌کم اعتمادبه‌نفس خود را از دست داد.

کارتر که این وضع را دید، درصدد جبران برآمد. در آبان سال۱۳۵۶ شاه و‌ فرح برای آخرین بار به کاخ سفید دعوت شدند. از قضا اعتراضات ایرانیان جلوی کاخ‌سفید و علیه شاه با شلیک گاز اشک‌آور از سوی پلیس مواجه شد و باد گاز را به‌سوی چشمان شاه و فرح رهنمون کرد و موجب ریزش اشک‌های مهمانان شد و این سفر به لحاظ تبلیغاتی اثر عکس داشت.

کارتر این بار دست به اقدام مهمتری زد و کمتر از دو ماه بعد و در اقدامی نامتعارف اولین روز سال نوی مسیحی را با همسرش به تهران سفر کرد. سفری که پادشاه اردن و همسرش هم آمده بودند. این سفر به‌ویژه مهمانی شام آن به‌جای آنکه برای شاه نقطه قوتی محسوب شود علیه او شد. شاه متوجه این مسئله نشد و چون این سفر را نشانه حمایت کامل از خود دانست، گمان کرد که دستانش باز شده و می‌تواند اقدامات تندتری را پیشه کند. در نتیجه، هفت روز بعد از سفر کارتر، آن یادداشت مشهور را علیه رهبر انقلاب در روزنامه اطلاعات منتشر کرد که آغاز اعتراضاتی بود که تا ۱۳ماه بعد ادامه داشت و به سقوط آن رژیم منجر شد.

در این مدت، کارتر درگیر آزمون جدی شعار حقوق‌بشری خود شد. پایان این آزمون حکومت نظامی و کشتار ۱۷شهریور بود که بلافاصله پس از آن کشتار کارتر با شاه تماس گرفت و بر اهمیت روابط راهبردی دو کشور تاکید کرد و این به منزله حمایت کامل از شاه بود؛ ولی این حمایت دیگر کارساز نبود و افول شاه از اینجا به بعد با سرعت بیشتری رخ داد و در نهایت هم کارتر و هم‌پیمانان غربی او دور او را خط کشیدند و «شاه رفت».

پس از انقلاب روابط کج‌دارو‌مریز ادامه داشت تا اینکه تحت فشار جمهوری‌خواهان و تندروهای کاخ‌سفید او را به ایالات متحده راه داد و در واکنش به آن اشغال سفارت رخ داد و بیش از یک‌سال او را درگیر روابط با ایران کرد و در نهایت هم کاخ‌سفید را ترک کرد؛ درحالیکه شاه را هم از آمریکا بیرون کرده بود.

این مختصری از وضع روابط دو کشور در زمان کارتر بود. پس از او رونالد ریگان کوشید که روابط را برقرار کند. به نظر می‌رسد که طرف ایرانی هم بی‌میل نبود ولی نشت اطلاعات و عدم شفافیت موجب اخلال در این روابط شد.

شاید بهترین زمان برای ترمیم روابط در همان زمان ریگان بود. نظام اتحاد جماهیر شوروی در دوره ریگان به پایان خود رسید و جهان دوقطبی به تاریخ سپرده شد.

مشکل ما این است که خط‌مشی سیاست خارجی خود را مستقل از این تغییرات بسیار عمیق ثابت فرض کرده‌ایم و این کار قطعاً منجر به نتیجه مطلوب نمی‌شود.

یک سیاست ثابت در زمان کارتر، ریگان، جرج بوش پدر، کلینتون، جرج بوش پسر، اوباما، ترامپ و بایدن معقول و منجر به نتیجه مطلوب نیست.

باید در برابر رفتارهای گوناگون انعطاف مناسب داشت و بر حسب موقعیت تصمیم گرفت و رفتار کرد. درغیراین‌صورت، سیاست عقیم و سترون خواهد شد که شده است.

دیدگاه