| کد مطلب: ۲۰۸۳۸
بازگشت به راهبرد صبر استراتژیک

مروری بر سه مرحله‏ استراتژی ایران در قبال تحولات پس از طوفان‏‌الاقصی

بازگشت به راهبرد صبر استراتژیک

جهان، خاورمیانه و صحنه نبرد غزه و جنوب لبنان درحالی به سالگرد عملیات طوفان‌الاقصی نزدیک می‌شوند که تحولات بیش از ۱۱ ماه گذشته، منطقه را چنان دستخوش تغییر کرده است که شاید دیگر بتوان از خاورمیانه پسااکتبر ۲۰۲۳، با عنوان خاورمیانه جدید یاد کرد؛ و این در حالی است که هیچ افق روشنی نیز برای پایان جنگ وجود ندارد.

از ساعات نخست روز ۷ اکتبر که کماندوهای گردان‌های عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس در چارچوب عملیات طوفان‌الاقصی با پوشش رگباری از موشک‌ها از نوار محاصره‌شده غزه به شهرک‌های صهیونیست‌نشین نفوذ کرده و یک حمله غافلگیرانه بی‌سابقه را در تعطیلات بزرگ اسرائیلی‌ها رقم زدند؛ که موج این طوفان کل خاورمیانه را نیز دربرگرفت. همین امر نیز موجب شد تا کشورهای منطقه برای مصون نگاه داشتن خود از تبعات آن از یک سو و همچنین حفظ جایگاه خود در معادلات خاورمیانه جدید، استراتژی‌های مشخصی را دنبال کنند.

جمهوری اسلامی ایران نیز که همچون سایر کشورهای منطقه و جهان از آنچه در اراضی اشغالی فلسطین به وقوع پیوست، غافلگیر شده بود، در نخستین واکنش، ضمن استقبال از عملیات مقاومت فلسطین، بر موضوع عدم اطلاع خود تاکید کرد.

ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران شنبه‌شب و در نخستین واکنش‌های تهران به تحولات اراضی اشغالی، عملیات طوفان‌الاقصی را حرکت خودجوش گروه‌های مقاومت و ملت مظلوم فلسطین در دفاع از حقوق مسلم و انکارناپذیر خود و واکنش طبیعی آنان نسبت به سیاست‌های جنگ‌افروزانه، تحریک‌آمیز و آتش‌افروزانه صهیونیست‌ها به‌ویژه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر افراطی و ماجراجوی رژیم غاصب صهیونیستی خواند.

فاز نخست: پرهیز از دام جنگ

در همان ساعات نخست ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بود که انگشت اتهام برنامه‌ریزی، هدایت و مدیریت عملیاتی که حماس در اراضی اشغالی فلسطین آغاز کرده بود، جمهوری اسلامی ایران را نشانه گرفت. بسیاری از سیاستمداران و تحلیلگران غربی بر این باور بودند که حماس به‌عنوان دریافت‌کننده کمک‌های نظامی و مالی ایران، قطعاً تهران را در جریان تصمیم خود برای اجرای عملیات قرار داده و اجرای آن نیز با مدیریت و حمایت از تهران آغاز شده است؛ شائبه‌ای که آغاز عملیات‌های حزب‌الله لبنان به‌عنوان نزدیکترین رکن محور مقاومت به ایران از ۸ اکتبر یعنی یک روز پس از آغاز جنگ در غزه نیز به آن دامن زد.

با این حال، سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله نیز در سخنانی، عملیات طوفان‌الاقصی را تصمیمی کاملاً فلسطینی دانست و گفت:«عملیات بزرگ و گسترده حماس تنها نتیجه برنامه‌ریزی و اجرای فلسطینی‌ها بود. این رازداری بزرگ باعث شد تا این عملیات، بسیار موفقیت‌آمیز باشد.»

اخباری که در روزهای آینده منتشر شد اما ابعاد جدیدی را از مراحل نهایی شدن این تصمیم فاش کرد و نشان داد که حتی دفتر سیاسی حماس به‌رغم آنکه از کلیت تصمیم فرماندهان گردان عزالدین قسام آگاه بوده اما از زمان دقیق عملیات اطلاعی نداشته است.

در گزارشی که نشریه فیگارو در دی‌ماه سال گذشته در خصوص جزئیات عملیات حماس منتشر کرد، آمده که «نه‌تنها حزب‌الله و ایران که حتی رهبران حماس در کشورهای دیگر هم از طرح حمله به اسرائیل مطلع نبودند.  بنا به این گزارش یحیی سنوار تلاش کرده است این عملیات را کاملاً محرمانه نگه دارد تا جلوی فاش شدن احتمالی آن‌ را بگیرد و احتمالاً تنها محمد ضیف و محمد سنوار از انجام این عملیات مطلع بوده‌اند».

رهبر انقلاب نیز در روز ۱۸ مهرماه یعنی سه روز پس از عملیات حماس، در سخنانی گفتند: «حامیان رژیم و بعضی از افرادِ خودِ رژیمِ غاصب، یاوه‌گویی‌هایی در این دو سه روز کرده‌اند و ادامه دارد، از جمله اینکه ایران اسلامی را پشت این حرکت معرّفی می‌کنند؛ اشتباه می‌کنند. البتّه ما از فلسطین دفاع می‌کنیم، ما از مبارزات دفاع می‌کنیم، ما پیشانی و بازوی طرّاحان مدبّر و هوشمند و جوانان شجاع فلسطینی را می‌بوسیم، ما به آنها افتخار می‌کنیم؛ این هست، امّا آن‌هایی که می‌گویند کار فلسطینی‌ها ناشی از غیرفلسطینی‌ها است، ملّت فلسطین را نشناخته‌اند، ملّت فلسطین را دست‌کم گرفته‌اند؛ اشتباه‌شان در همین است؛ اینجا هم محاسبه‌ غلط می‌کنند.البتّه همه‌ دنیای اسلام موظّف است که از فلسطینی‌ها حمایت کند و به‌اذن‌الله حمایت هم خواهد کرد، امّا این کار، کار خود فلسطینی‌ها است؛ طرّاحان هوشمند، جوانان شجاع، فعّالان ازجان‌گذشته توانسته‌اند این حماسه را به وجود بیاورند و این حماسه ان‌شاءالله گام بزرگی برای نجات فلسطین خواهد بود».

حسن لاسجردی، تحلیلگر مسائل خاورمیانه در تشریح ابعاد این راهبرد جمهوری اسلامی ایران به هم‌میهن گفت: «با توجه به اینکه عملیات ۷ اکتبر، یک عملیات بی‌نظیر از حوزه نظامی و همچنین تاثیرگذاری بر معادلات منطقه بود، به همان اندازه نیز توانسته بر روی چینش‌های منطقه تاثیر بگذارد. در حقیقت اهمیت این عملیات به این علت است که بسیاری از کشورهای منطقه و جهان را به خود درگیر کرده است و همین امر نیز موجب شده تا موضوع اصلی یعنی مناقشه اسرائیل و فلسطین را نیز با چالش مواجه کند.

اینکه تهران از ابتدا تلاش کرد تا فاصله خود را از صحنه جنگ حفظ کند یک واقعیت است چراکه غرب القای وابستگی این عملیات به ایران را در دستور کار قرار داده بود اما در اصل کانون‌های مختلف مقاومت منطقه به این علت که دارای جوش و خروش و انرژی آزاده شده است، هرکدام دارای حیات سیاسی دارند و بنابراین نمی‌توان هر تحول مرتبط با این کانون‌ها را به ایران مرتبط دانست اما در مناسبات سیاسی است که رقبای ما برای تنگنا قرار دادن جمهوری اسلامی ایران، تهران را مسئول تمامی این تحولات معرفی می‌کنند.

نکته مهمتر دیگر این است که به نظر می‌رسد در همین چند سال گذشته، نیروهای مقاومت در منطقه به میزانی از بالندگی و خودکفایی رسیده‌اند که بتوانند روی پای خود بایستند و عملیات‌های مختلفی را براساس توان و اعتقادات خود و همچنین معادلات منطقه اجرایی کنند چراکه پس از حمله آمریکا به عراق، معادله مقاومت و دموکراسی در منطقه شکل گرفته است و هر روز این دو با یکدیگر رقابت می‌کنند و این معادله برای خود ادبیات جدید و رقابت‌ها و چالش‌های جدید ایجاد کرده است و اگر این‌ها را در کنار هم قرار دهیم، عملیات ۷ اکتبر نمی‌تواند تاثیر ایرانی داشته باشد و این نگاه و تفکری که قائل به مبارزه با اسرائیل است تنها از ایران الهام گرفته باشد.

نکته پایانی این است که اگر شطرنج تحولات در منطقه ما به نفع نیروهای مقاومت شکل گرفته است، این به معنای قابلیت و توان کانون‌های مختلف مقاومت در منطقه است که به بلوغ رسیده‌اند که در نتیجه بالندگی حوزه سیاست خارجی ماست که توانستند این فرصت را در منطقه ایجاد کنند تا هرکدام از ارکان مقاومت، یک مرکز تصمیم‌گیری مستقل برای تحولات منطقه باشد».

ایران همچنین در این فاز نخست تلاش کرد تا ضمن حفظ حریم خود با صحنه جنگ، جایگاه تضعیف‌شده خود در معادلات منطقه‌ای را نیز احیا کند و به همین منظور نیز وزیر امور خارجه وقت مجموعه سفرهایی را به منطقه و مقر اروپایی سازمان ملل متحد برنامه‌ریزی کرد تا تحولات فلسطین را با همتایان خود و رؤسای سازمان‌های بین‌المللی مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. نخستین سفر منطقه‌ای امیرعبداللهیان در این رابطه به چهار کشور عراق، لبنان، سوریه و قطر صورت گرفت. این روند دیپلماتیک سفرهای وزیر امور خارجه فقید تا زمان حادثه بالگرد حامل او و رئیس‌جمهور پیشین ادامه داشت.    

فاز دوم: مدیریت بحران  

آغاز دومین فاز استراتژی اتخاذشده از سوی تهران را می‌توان در بهمن‌ماه ۱۴۰۲ و در نقطه‌ای دانست که یک حمله پهپادی به پایگاه نظامی ایالات متحده معروف به برج ۲۲، در شمال شرقی اردن و نزدیک مرز سوریه، منجر به کشته شدن سه نظامی آمریکایی شد. این حمله که از سوی کتائب حزب‌الله، یکی از گروه‌های مقاومت عراقی صورت گرفته بود، واکنش شدید کاخ سفید را به همراه داشت و جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا گفت: «من آن‌ها (ایران) را به علت تامین تسلیحاتی مسببان این حمله مسئول می‌دانم».

این سخنان رئیس‌جمهور ایالات متحده موجب شد تا برخی از تحلیلگران نسبت به پاسخ مستقیم واشنگتن به تهران در واکنش به این عملیات محور مقاومت عراق هشدار بدهند اما بار دیگر با فعال شدن دیپلماسی پشت پرده، آمریکا تنها به حمله به پایگاه‌های کتائب حزب‌الله در خاک عراق بسنده کرد. نقطه عطف این دیپلماسی اما در همین ماه در جایی رقم خورد که کتائب حزب‌الله در بیانیه‌ای از تعلیق عملیات نظامی علیه نیروهای آمریکایی تا اطلاع ثانوی خبر داد. دبیرکل کتائب حزب‌الله در این بیانیه‌ گفت: «با اعلام تعلیق عملیات نظامی و امنیتی علیه نیروهای اشغالگر – به‌منظور جلوگیری از شرمساری دولت عراق - به دفاع از مردم خود در غزه به روش‌های دیگر ادامه می‌دهیم».

در بخش مهم این بیانیه از جمهوری اسلامی ایران نام برده شده و آمده است: «برادران ما در محور مقاومت به‌ویژه در ایران نمی‌دانند ما چگونه جهاد می‌کنیم و بارها به تشدید تنش‌های ما اعتراض کرده‌اند». بیانیه کتائب حزب‌الله این گمانه را بیش از پیش تقویت کرد که ممکن است ایران و ایالات متحده در پیام‌های غیرمستقیم خود برای مدیریت تنش در ازای درخواست تهران از یکی از ارکان مقاومت عراق برای تعلیق حملاتش توافق کرده‌اند؛ این موضوع در عین حال که از اهمیت مذاکرات پشت پرده در تحولات پس از اکتبر حکایت داشت، به نقطه عطفی نیز در روابط تهران با مقاومت عراق تبدیل شد.  

در ۴ دی‌ماه سال ۱۴۰۲، سه موشک شلیک‌شده از آسمان جولان اشغالی، سیدرضی موسوی، مسئول پشتیبانی از جبهه مقاومت در سوریه را که پیش‌تر در ۴ جولای ۲۰۲۲، در شبکه ۱۴ اسرائیل با عنوان «مدیر دفتر رابط بین دمشق و تهران و مغز متفکر جابه‌جایی تجهیزات از منطقه دمشق به انبارهای مهمات در سوریه یا به حزب‌الله لبنان» معرفی و هدف ترور این رژیم عنوان شده بود، مورد هدف قرار داد.

این ترور، از سوی ایران به‌عنوان نخستین تلاش برای کشاندن پای تهران به میدان نبرد تعبیر شد اما سردار اسماعیل قاآنی در سخنرانی خود در این رابطه گفت: «شما شهید رضی موسوی را ترور می‌کنید زیرا نتوانستید در میدان جنگ غزه چیزی به دست آورید و ایران به نقشه‌های شما کشیده نمی‌شود». دومین تلاش اما به نقطه عطف تنش ۴۰ ساله تهران و تل آویو بدل و جنگ دو کشور را از سایه خارج کرد چراکه این بار و در ۱۳ فروردین‌ماه ۱۴۰۳،  کنسولگری ایران در دمشق که ساختمانی در مجاورت سفارت است، با جنگنده‌های اف ۳۵ و ۶ موشک مورد حمله قرار گرفت.

در این حمله محمدرضا زاهدی، مرد شماره ۳ نیروی قدس سپاه پاسداران به شهادت رسید که پس از فرمانده این نیرو، سردار قاسم سلیمانی، مهمترین فردی بود که در سال‌های اخیر به شهادت رسیده است.

به فاصله نزدیک به ۲ هفته پس از ترور در سوریه، ایران در عملیاتی که آن را «وعده صادق» نامید، نسبت به عملیات تروریستی رژیم اشغالگر واکنش نشان داد. عملیات تهران اما مراحلی را شامل می‌شد که به منظور مدیریت بحران در نوع خود کم‌نظیر بود؛ شامگاه ۲۵ فروردین فیلم‌هایی از پرواز پهپادها در خاک ایران مشاهده شد که احتمال شروع عملیات تنبیهی ایران علیه رژیم اشغالگر قدس را به حداکثر قوت خود رساند.

ساعاتی بعد، رسانه ملی هم از شروع عملیات انتقامی ایران توسط سامانه‌های تسلیحاتی نیروی هوافضای سپاه با حمایت سایر نیروهای مسلح اخباری منتشر کرد. موج اصلی عملیات شامل شلیک موشک‌های بالستیک بود که در نخستین ساعات بامداد روز ۲۶ فروردین شلیک شدند. اعلام آغاز عملیات از سوی ایران موجب شد تا متحدین اسرائیل به کمک این رژیم شتافته و بخش قابل توجهی از امواج حملات ایران را مهار کنند و این در حالی است که حتی اخبار غیررسمی از اعلام خبر زمان اجرای عملیات «وعده صادق» به آمریکا و همسایگان ایران حکایت داشت.

حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه وقت نیز ۱۹ اردیبهشت‌ماه در جمع خبرنگاران اعلام کرد که «۲ روز قبل از عملیات «وعده صادق» به طرف آمریکایی و کشورهایی که آمریکا در آنجا پایگاه داشت اعلام کردیم هدف‌مان همسایگان و پایگاه‌های آمریکا نیست بلکه رژیم اسرائیل است». وی افزود: «در این پیام هشدار دادیم اگر آمریکا وارد اقدام علیه منافع ایران شود پاسخ ما به‌روی پایگاه‌های آمریکا در منطقه فوری و قطعی خواهد بود. به دوستان‌مان که پایگاه‌های آمریکا در کشورشان قرار دارد اعلام کردیم؛ روابط‌مان بر مبنای برادری است اما اگر آمریکا دست از پا خطا کند پایگاه‌های آمریکا را مورد هدف قرار خواهیم داد».

پس از این حمله و درحالی‌که انتظار می‌رفت که اسرائیل پاسخی در همین سطح و یا حتی بدون تلاش برای مدیریت تبعات آن به ایران بدهد اما رسانه‌ها از تحت فشار قرار گرفتن بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل از سوی ایالات متحده برای عدم پاسخ متقابل قرار گرفته است که در نهایت موجب شد تل‌آویو به سیاق گذشته، به یک عملیات خرابکارانه در تاسیسات پدافندی اصفهان بسنده کند.

فاز سوم: صبر استراتژیک

اسرائیل که دو تلاش پیشینش برای گسترش ابعاد و جغرافیای جنگ و فرسایشی کردن آن با کشاندن ایران به صحنه نبرد ناکام مانده بود، در سومین عملیات علیه منافع جمهوری اسلامی ایران، رئیس دفتر سیاسی حماس را این بار در پایتخت ایران هدف قرار داد. اسماعیل هنیه که برای مراسم تحلیف مسعود پزشکیان، رئیس چهاردهمین دولت ایران به تهران سفر کرده بود، در ساعت یک و 37 دقیقه بامداد ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ در تهران ترور شد که براساس سومین بیانیه سپاه پاسداران در تشریح این عملیات، ترور، «با شلیک پرتابه کوتاه‌برد با سر جنگی حدود ۷ کیلوگرمی، همراه با انفجار شدید، از خارج از محدوده استقراری اقامت میهمانان صورت گرفته است».

سرلشکر محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران پس از این ترور گفت: «اینکه ایران و جبهه مقاومت چگونه پاسخ خواهند داد در حال حاضر در حال بررسی است... قطعاً این اتفاق خواهد افتاد و رژیم صهیونیستی بدون شک از آن پشیمان خواهد شد». در پیام رهبر انقلاب نیز اینگونه بیان شد که «رژیم صهیونی جنایتکار و تروریست، میهمان عزیز ما را در خانه‌ی ما به شهادت رسانید و ما را داغدار کرد، ولی زمینه‌ی مجازاتی سخت برای خود را نیز فراهم ساخت.» در ادامه این بیانیه آمده‌است: «ما در این حادثه‌ی تلخ و سخت که در حریم جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است، خونخواهی او را وظیفه‌ی خود می‌دانیم».

رویترز یک روز پس از ترور رئیس دفتر سیاسی حماس به نقل از ۵ منبع آگاه خود نوشت که مقامات ارشد ایران روز پنجشنبه با نمایندگان متحدان منطقه‌ای ایران از لبنان، عراق و یمن دیدار می‌کنند تا درباره انتقام‌جویی احتمالی علیه اسرائیل پس از کشته شدن رهبر حماس در تهران گفت‌وگو کنند. رویترز همچنین رو پنجشنبه نوشت: «این منابع که به دلیل حساسیت موضوع از ذکر نام‌شان خودداری کردند، گفتند که نمایندگان حماس و جهاد اسلامی متحدان فلسطینی ایران و همچنین جنبش حوثی‌های یمن، حزب‌الله لبنان و گروه‌های مقاومت عراق که از سوی تهران حمایت می‌شود، در نشست تهران شرکت خواهند کرد».

این در حالی است که با گذشت ۴۵ روز از ترور در تهران، ایران ترجیح داده است تا استراتژی دیرپای خود یعنی صبر استراتژیک را تا اطلاع بعدی در دستور کار قرار دهد. جاوید قربان اوغلی، دیپلمات بازنشسته در پاسخ به این سوال که به‌‌رغم آنکه غرب و اسرائیل، واکنش ایران به ترور رئیس دفتر سیاسی حماس را قریب‌الوقوع می‌دانند، علت تأمل ایران در این خصوص چیست؟  به هم‌میهن گفت: «تفاوتی که مورد ترور آقای هنیه در ایران با اقدام اسرائیل در قبال کنسولگری ایران در دمشق داشت این بود که در آن مورد، اسرائیل مستقیماً و رسماً مسئولیت آن حمله را به عهده گرفته بود اما در خصوص ترور در تهران، تل‌آویو هیچ‌گاه مسئولیتی قبول نکرد و چنانچه از منظر حقوق بین‌الملل به مسئله نگاه کنیم، در مورد نخست، ایران حقوق دفاع مشروع داشت اما در این مورد، زمانی این‌کار مشروعیت بین‌المللی داشت که اسرائیل به‌صورت رسمی، مسئولیت اقدام را بپذیرد.

البته در اینکه هنیه، دشمن اسرائیل و در لیست ترور این رژیم بود، شکی نیست اما میان اینکه عامل ثالث یا یک نفوذی کار را پیش برده باشد یا مستقیماً وارد عمل شود، تفاوت وجود دارد؛ هرچند نفوذ از سوی وزیر اطلاعات تکذیب شد اما ابعاد این عملیات همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. نکته دوم و مهم به اعتقاد من این است که این ترور، با روی کار آمدن دولت جدید در ایران صورت گرفت، هرچند این سوال هم مطرح است که آیا درست بود رهبران مقاومت را دعوت کنیم که نمی‌خواهم به آن بپردازم، همین موضوع نیز موجب شد هرگونه اقدامی که سطح تنش در منطقه را بالا ببرد، قاعدتاً به نفع ایران نخواهد بود چراکه پیام روی کار آمدن دولت جدید در ایران برای آغاز فاز جدید سیاست خارجی و براساس تصمیمی که قطعاً در نظام اتخاذ شده، با افزایش تنش در تناقض است.

از این منظر حالا اینکه رویکرد تهران صبر استراتژیک یا تأمل است، قابل درک است. نکته سوم این است که همواره و همیشه قرار نیست واکنش به یک اقدام تروریستی بلافاصله صورت بگیرد و آنی بودن آن به معنای موفقیت آن باشد. ایران، واکنش را قطعی دانسته اما زمانی برای آن تعیین نکرده که به اعتقاد من اقدام درستی بود تا به‌رغم آنکه شما حق پاسخ را برای خود قائل شدی اما همزمان عنصر غافلگیری را نیز در دستور کار قرار داده‌ای و حالتی از خوف و رجاء را در دشمن نگه داشته‌ای تا فرصتی نیز برای رایزنی و گفت‌وگو فراهم شود.

نکته چهارم این است که هرچند ما از پشت پرده مطلع نیستیم اما ظاهراً اینگونه است که آمریکایی‌ها به‌صورت جدی به ایران اطلاع داده‌اند که در صورت اقدام تهران و واکنش متقابل تل‌آویو، واشنگتن چاره‌ای جز حمایت از اسرائیل نخواهد داشت و در این اقدام زیرساخت‌های اقتصادی ایران دچار مشکل خواهد شد. همین مسئله نشان می‌دهد که کانال‌های دیپلماتیک در این موضوع فعال شده بود.

نکته پایانی نیز در این موضوع این است که در ایران از تعبیر قرآنی «فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَیکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَیکُمْ» استفاده شده بود که واکنش تهران به‌صورت سمبلیک مشابه اقدامی باشد که اسرائیل در قبال ایران صورت داده است. معتقدم در مجموع این راهبرد ایران مثبت است چراکه اقدام مشابه عملیات پیشین در قبال اسرائیل، سطح تنش در منطقه را به شدت بالا می‌برد که بنیامین نتانیاهو به شدت به این امر راغب است تا سطح نزاع را بالا ببرد اما آمریکا از آن استقبال نمی‌کند»

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار