جنگجوی پیر/ درباره دیک چنی معاون رئیسجمهور در دولت بوش پسر که دیروز درگذشت
معاون رئیسجمهور و وزیر دفاع پیشین آمریکا، در سن ۸۴ سالگی درگذشت. دیک چنی در دوران بوش پدر وزیر دفاع بود و در دوران بوش پسر، تمام هشت سال را به عنوان معاون خدمت کرد و بیش از هر چیز به عنوان یکی از معماران جنگ علیه ترور شناخته میشود که آمریکا بعد از حملات ۱۱ سپتامبر به راه انداخت. ناظران و تحلیلگران، چنی و دونالد رامسفلد، وزیر دفاع آمریکا (۲۰۰۱ - ۲۰۰۶) را دو پایه اصلی طراحی سیاست امنیتی دولت بوش میدانند.
معاون رئیسجمهور و وزیر دفاع پیشین آمریکا، در سن ۸۴ سالگی درگذشت. دیک چنی در دوران بوش پدر وزیر دفاع بود و در دوران بوش پسر، تمام هشت سال را به عنوان معاون خدمت کرد و بیش از هر چیز به عنوان یکی از معماران جنگ علیه ترور شناخته میشود که آمریکا بعد از حملات ۱۱ سپتامبر به راه انداخت. ناظران و تحلیلگران، چنی و دونالد رامسفلد، وزیر دفاع آمریکا (۲۰۰۱ - ۲۰۰۶) را دو پایه اصلی طراحی سیاست امنیتی دولت بوش میدانند.
او حامی پروپاقرص حمله نظامی آمریکا به عراق و افغانستان بود و هیچ وقت از تاثیری که بر این اقدام کشورش گذاشت، احساس پشیمانی نکرد. نه فقط عراق و افغانستان، که او طرفدار حمله نظامی به ایران هم بود. مرد پشتپرده بوش، معمار جنگ عراق، قدرتمندترین معاون رئیسجمهور در تاریخ آمریکا و حامی شیوههای بازجویی خشونتآمیز، بعضی القابیست که رسانهها برای توصیف او استفاده میکردند. او جمهوریخواهی بود که برخلاف رویه حزبی آمریکا، در سال ۲۰۲۰ از جو بایدن دموکرات حمایت کرد و در انتخابات ۲۰۲۴ حامی کامالا هریس بود چون منتقد سیاستهای ترامپ بود.
عراق و چاههای نفت
آمریکا در سال ۲۰۰۳ یعنی ۱۲ سال بعد از درگیری با صدام در جریان جنگ اول خلیج فارس، تحریم، ایجاد منطقه پرواز ممنوع، بازرسیهای تسلیحاتی و تحولات دیگر، بالاخره به عراق حمله کرد؛ در حالی که دو سال از حمله آنها به افغانستان در پاسخ به حملات ۱۱ سپتامبر گذشته بود. در یک بازه زمانی و با فاصلهای کوتاه دو حکومت در آسیا توسط آمریکاییها ساقط شدند و دیک چنی یکی از نظریهپردازان جنگ جدید بود.
اما سوال این است که چرا نام چنی با جنگ عراق گره خورده؟ چنی از ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ یعنی همان روزی که نامش به عنوان نامزد معاونت ریاستجمهوری در کنار جورج بوش پسر مطرح شد، مدیرعامل و عضو هیئت مدیره غول نفتی هالیبرتون بود. اینجا نقطهایست که به زعم تحلیلگران آمریکایی، قصه چنی با عراق گره میخورد. آنها معتقدند که چنی با نقشآفرینی در طراحی حمله به عراق نه تنها منافع هالیبرتون، بلکه منافع غولهای نفتی آمریکا را مد نظر قرار داد. یک سال بعد از حمله به عراق و زمانی که بوش برای تمدید حضور خود کاخ سفید مبارزه میکرد، این موضوع به صراحت در جریان مناظرههای انتخاباتی مطرح شد.
سال ۲۰۰۴ سناتور جان کری رقیب دموکرات جورج بوش و سناتور جان ادوارزد، گزینه او برای معاونت رئیسجمهور بود. در جریان یکی از مناظرات انتخاباتی میان معاونین، ادواردز به صراحت چنی را متهم کرد که برای کسب منافع مالی بیشتر برای هالیبرتون، بوش را برای حمله به عراق ترغیب کرده است. سال ۲۰۱۸ یک رسانه آمریکایی فاش کرد که هالیبرتون از دل قراردادهای نفتی بسته شده در جنگ عراق، درآمدی حدوداً ۴۰ میلیارد دلاری کسب کرده است.
منتقد سیاست خارجی و امنیتی اوباما
خبرگزاری آلمان، در گزارشی که سال ۲۰۱۱ به مناسبت انتشار کتاب خاطرات چنی به نام «دوران من» منتشر کرد، نوشت: «در ژانویهی ۲۰۰۹، ساعاتی قبل از آنکه مراسم تحلیف باراک اوباما، رئیسجمهور تازه ایالات متحدهی آمریکا آغاز شود، دوربین شبکهی خبری سیانان بر روی کلیدیترین اعضای کابینهی جورج بوش از جمله دیک چنی و کالین پاول، وزیر دفاع سابق آمریکا زوم کرد که کاخ سفید را ترک میکردند. خبرنگار سیانان از دیک چنی پرسید که آیا اگر یک بار دیگر به عقب بازگردند، باز هم به افغانستان و عراق حمله کرده و از تاکتیکهای خشن در بازجویی از زندانیان گوآنتانامو دفاع خواهد کرد؟
دیک چنی با خونسردی به خبرنگار سیانان نگاه کرده و پاسخی یک کلمهای داد: بله!» او به دلیل همین نگاه همواره از سیاستهای اوباما به خصوص در موضوعات مربوط به خاورمیانه و افغانستان به سختی انتقاد میکرد. چنی اوباما را رئیسجمهوری ضعیف و مسئول مستقیم وضعیت پیش آمده در عراق طی سالهای ابتدایی دهه ۹۰ خورشیدی میدانست. او سال ۱۳۹۳ در انتقادی از رئیسجمهور وقت آمریکا گفته بود: «عراق درخطر قرار گرفتن در دستان گروههای تروریستی اسلامگرای تندرو قرار دارد و اوباما درباره تغییر فضا صحبت میکند.
تروریستها درحال سیطره یافتن بر بیشترین میزان سرزمین و منابع نسبت به سالهای گذشته هستند و اوباما درحال بازی کردن گلف است.» او در ماههای ابتدایی قدرت گرفتن اوباما، همین اظهارات را درباره موضوع خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان هم تکرار کرده بود. چنی همواره از سیاست جنگافروزانه دولت بوش دفاع میکرد؛ سیاستی که به غیر از راه انداختن دو جنگ گسترده و مستقیم، با وقایع و تحولات سیاسی و امنیتی دیگر نیز همراه بود. از جمله بازداشت، بازجویی و شکنجه مظنونین اقدامات تروریستی که توسط آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) انجام میشد و در فضای سیاسی و رسانهای این کشور سروصدای زیادی به پا کرد.
چنی بعداً در همین کتاب دوران من نوشت که «هیچ راه دیگری برای مقابلهبا سرطان تروریسم و تروریستها نبوده و برای دفاع از امنیت ملی ایالات متحدهی آمریکا و جهان، استفاده از شیوههای خشنتر برای کسب اطلاعات حیانی از مجرمان ضروری بوده است.»
به همین دلیل است که نام او با بازداشتگاه گوانتانامو گره خورده است. او در آخرین روزهای حضور در کاخ سفید به عنوان معاون رئیسجمهور آمریکا و زمانی که اوباما پیروز شده بود، در گفتگویی با شبکه ABC و درباره روشهای شکنجه و اعترافگیری مانند غرق مصنوعی گفته بود که «معمولاً در حد متعادل از این روشها استفاده میشود.»
چنی درباره تعطیلی گوانتانامو هم گفته بود: «با پایان جنگ آمریکا علیه تروریسم این امر امکانپذیر خواهد بود. من معتقدم که گوانتانامو بسیار مفید بود و بیشک رئیسجمهوری منتخب آمریکا هم درخواهد یافت که اقدام برای تعطیلی این بازداشتگاه کاری بس دشوار خواهد بود.» او بعدها در دوران بازنشستگیاش از سیاست، باز هم از این اقدامات دفاع میکرد.
موضع سخت در برابر ایران
چنی طرفدار حمله به ایران بود و این موضوع هم فقط به دوران بازنشستگی او برنمیگشت. او زمانی از حمله نظامی به ایران دفاع میکرد که در قدرت بود. چنی شهریور ۱۳۸۸ (آگوست ۲۰۰۹) در حالی که چند ماه از خروجش از کاخ سفید میگذشت، در گفتگویی با فاکسنیوز گفت که جورج بوش در خصوص برنامه اتمی ایران، برخلاف نظر او عمل کرده است. چراکه معتقد بوده «گزینه نظامی باید به قوت خود باقی میماند چون تا زمانی که دولت ایران واقعاً باور نکند که آمریکا برنامه حمله به این کشور را دارد، در مذاکرات اتمی پیشرفتی حاصل نخواهد شد.» البته این سیاستمدار آمریکایی عواقب و نتایج این حمله را هم نامعلوم میدانست.
چنی در همین مصاحبه اشاره کرد «نمیتواند به طور قاطع بگوید که عدم حمله به تاسیسات اتمی ایران یک اشتباه بود، چراکه نتیجه چنین اقدامی هم نامعلوم بود.» او موضع خود علیه ایران را همواره حفظ و تکرار کرد. در دوران قدرتش و پس از آن هم نقش زیادی در اشاعه این ادعا داشت که ایران به دنبال دستیابی به سلاح هستهای است. این سیاستمدار آمریکایی همواره مخالف تعامل دیپلماتیک با ایران بود و در اوج مذاکرات هستهای ایران و آمریکا و پرچالشترین مقطع آن (۱۳۹۳) بیمحابا سیاست خارجی اوباما در قبال موضوع ایران را نقد میکرد.
او در همین زمان، طی یک سخنرانی در اندیشکده امریکن انترپرایز که در دهه ۹۰ میلادی یکی از اعضای آن بود گفته بود: «ما باید به وضوح مشخص کنیم که ایران مجهز به سلاح هستهای یک خطر واقعی برای اسرائیل و دیگر کشورهای منطقه است. ما باید هرگونه توافقی که به ایران اجازه میدهد سانتریفیوژهایش بچرخند و اقدام به غنیسازی اورانیوم کند را رد کنیم. تهران باید بداند، ایالات متحده اجازه نمیدهد که این اتفاق رخ دهد و اگر لازم باشد باید با استفاده از اقدام نظامی آنها را متوقف کرد.» چنی پس از امضای برجام هم این توافق را دیوانگی خوانده بود.
عکس: Getty Images