نهاد مدرسه در خطر است
مدرسهسازی و تامین نیازهای اولیه اقدامی نیکو و لازم است ولی باید به موجودیت نهاد مدرسه و مسائل موجود در آن نیز توجه شود. شوراها و نهادهای تصمیمگیر باید علاوه بر مدیران فعلی، سخنان صاحبنظران مستقل و منتقد و معلمان را نیز بشنوند.
فیلمی که رئیسجمهور را در حال بنّایی برای ساخت مدرسه نشان میداد از سوی عدهای پوپولیستی قلمداد شد ولی از سوی دیگر پیامی از اهتمام وی برای تغییر در آموزش و پرورش محسوب میشود. تشکیل مداوم جلسات شورای عالی آموزش و پرورش به ریاست دکتر پزشکیان نیز در طول ادوار گذشته بینظیر است و نشانه دیگری از توجه ویژه برای تحول در آموزش و پرورش به حساب میآید.
دکتر پزشکیان در موارد متعدد از فقدان عدالت آموزشی انتقاد کرده است و برخورداری از آموزش و پرورش را حقی میداند که باید تامین گردد. فقدان مدرسه بهویژه در مناطق پرجمعیت حاشیه شهرها از عمدهترین عوامل کاهش عدالت آموزشی است. مدارس دولتی از حداقل امکانات برای تامین کیفیت آموزشی محرومند. مدارس در تامین نیازهای اولیه خود درماندهاند و برخلاف اصل سیام قانون اساسی مجبور به دریافت کمک از اولیا شدهاند. موارد فوق نمایی از وضعیت بحرانی عدالت آموزشی را نشان میدهد.
بحران اصلی نهاد مدرسه امکانات و ساختمان نیست بلکه بحران اصلی ناکامی در تامین اهداف مصوب است. از سال 1390 که سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به تصویب رسید، همه وزرای آموزش و پرورش هدف اصلی خود را اجرای سند فوق دانستهاند. سند فوق بهعنوان اصلیترین سند راهبردی نظام تعلیم و تربیت محسوب میشود و براساس آن هدف آموزش و پرورش رساندن دانشآموزان به حیات طیبه است و همه مقررات و محتواها و برنامههای وزارت آموزش و پرورش باید براساس سند فوق تهیه و تدوین شود. مسئولان عالیرتبه آموزش و پرورش نیز در طول سیزده سال گذشته همواره از برنامهها و موفقیتهای خود در اجرای سند گزارش دادهاند.
آمارهای موجود وضعیت بحران آموزش و پرورش را فراتر از کمبود مدرسه نشان میدهد. براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در سال 1401 بیشتر ترک تحصیل دانشآموزان مربوط به دوره دوم متوسطه است. فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران گزارشی را دهم تیرماه 1401منتشر نمود که براساس آن 30 درصد از جمعیت 18 تا 24 سال فاقد تحصیلات متوسطه و 56 درصد از جمعیت کشور فاقد تحصیلات کامل متوسطه هستند.
موج چهارم پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان که در سال 1402 به صورت غیررسمی منتشر شد و نتایج آن نیز نشان میدهد که بهرغم تلاشهای صورت گرفته و اهداف سند تحول، بخش مهمی از دانشآموزان با آموزههای اساسی سند همراهی ندارند. برای مثال در بخش دینداری پیمایش فوق و در پاسخ به این سوال که آیا دینداری به قلب پاک است، حتی اگر آدم نماز نخواند؟ 25 درصد کاملاً موافق، 36/8 درصد موافق، 6/8 درصد نه موافق و نه مخالف، 21/4 مخالف و 9/9 کاملاً مخالف بودهاند. به این ترتیب بیش از 50 درصد پاسخدهندگان با گزاره فوق موافقت داشتهاند. در سنین 15 تا 29 سال 29 درصد کاملاً موافق، 39/5 موافق، 9/1 نه موافق و نه مخالف،16 درصد موافق و 6/4 درصد کاملاً موافق بودهاند.
مسئولان نظم آموزش و پرورش همواره میکوشند تصویری رضایتبخش از شرایط موجود نشان دهند ولی آمارهای مختلف نشانه وجود بحرانهای مختلف از جمله بحران مشروعیت آموزش و پرورش است. بحران مشروعیت بدین معناست که آموزههای آموزش و پرورش از مقبولیت چندانی نزد دانشآموزان برخوردار نیست و یا دانشآموزان به این نتیجه میرسند که این آموزهها نمیتوانند آینده آنها را تامین کنند.
این عدم مقبولیت منجر به موضعگیری و مقاومت یا خروج از مدرسه و پیگیری آینده از راههای دیگر میانجامد. بخش مهمی از آمارهای مربوط به رویدادهایی که در مدرسه رخ میدهد و نشانه بحران مشروعیت است منتشر نمیشود یا در سطح مدرسه باقی میماند؛ این دوگانگی بین آموزش و پرورش رسمی و جامعه، در مدرسه بروز میکند.
مدرسه چه به شکل کپر باشد یا به صورت ساختمان مدرن، یک نهاد است که از محیط اجتماعی اطراف خود تاثیر میگیرد و بر آن تاثیر میگذارد. از این رو نهاد مدرسه به عنوان نهاد اجتماعی بین سیاستگذاری دولتی و حاکمیتی و مطالبات جامعه قرار میگیرد. در صورت تضاد بین سیاستگذاریهای رسمی و مطالبات اجتماعی، نهاد مدرسه با مشکل روبهرو میشود.
در این شرایط ادامه سیاستهای رسمی موجود نتیجهای جز بحرانیتر کردن فضای مدرسه نخواهد داشت. مدرسهسازی و تامین نیازهای اولیه اقدامی نیکو و لازم است ولی باید به موجودیت نهاد مدرسه و مسائل موجود در آن نیز توجه شود. شوراها و نهادهای تصمیمگیر باید علاوه بر مدیران فعلی، سخنان صاحبنظران مستقل و منتقد و معلمان را نیز بشنوند. ساختار اداری موجود آمادگی تحول را ندارد و میان ساختار اداری و نهاد مدرسه فاصله است؛ فاصلهای که برای حل آن باید بین مسئولان و تصمیمگیران و منتقدان گفتوگو باشد.