چرخش تند شیلی به راست/پیروزی خوزه آنتونیو کاست در شیلی چه معنایی برای منطقه و جهان دارد؟
در چرخشی آشکار نسبت به دوره قبل انتخابات، خوزه آنتونیو کاست محافظهکار توانست با وعده مقابله با جرایم خشن و اخراج مهاجران غیرقانونی بر رقیب چپگرای خود غلبه کرده و به عنوان رئیسجمهور برگزیده شیلی انتخاب شود.
در چرخشی آشکار نسبت به دوره قبل انتخابات، خوزه آنتونیو کاست محافظهکار توانست با وعده مقابله با جرایم خشن و اخراج مهاجران غیرقانونی بر رقیب چپگرای خود غلبه کرده و به عنوان رئیسجمهور برگزیده شیلی انتخاب شود.
خوزه آنتونیو کاست، کاندیدای حزب جمهوریخواه شیلی که مدعی است ایدههای انتخاباتی خود را از دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده وام گرفته است، روز یکشنبه در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری شیلی به پیروزی رسید. کاست که کارزار خود را بر پایه اخراج مهاجران غیرقانونی و مقابله با جرم و جنایت بنا کرده بود، توانست با کسب 58 درصد آرا بر ژانت خارا، کاندیدای حزب کمونیست که 42 درصد آرا را کسب کرد، غلبه کند.
این در حالی بود که دور اول انتخابات ریاستجمهوری با پیشتازی خارا به پایان رسیده بود اما تصمیم کاندیداهای حذفشده در دوره اول برای حمایت از کاست یا سکوت درباره دور دوم، در کنار کارزار مؤثر کاست باعث شد تا ژانت خارا نتواند در دوره دوم موفقیتی به دست بیاورد.
رئیسجمهور منتخب که از روز 11 مارس 2026 کار خود را آغاز خواهد کرد، یکشنبهشب در سخنرانی پیروزی خود گفت: «شیلی به نظم نیاز دارد. نظم در خیابانها، در ایالتها و در اماکن عمومی. ما باید نظم و امنیتی را که از دست دادهایم بازیابیم.» پیروزی خوزه آنتونیو کاست صرفاً یک پیروزی عادی در شیلی به حساب نمیآید. بسیاری از ناظران معتقدند این پیروزی نشانهای از گذار به راست در آمریکای لاتین است که طی سالهای گذشته شاهد پیروزیهای پشت سر هم چپگرایان بود و حالا بار دیگر در حال چرخش به راست است.
از پدر نازی تا برادر صاحب مقام در عصر پینوشه
خوزه آنتونیو کاست سابقه چندین دوره نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری را در کارنامه دارد. او در رقابتهای سال ۲۰۲۱، با کسب ۴۴ درصد آرا، میدان را به گابریل بوریچ، رئیسجمهور فعلی، واگذار کرد. پیش از آن نیز در انتخابات سال ۲۰۱۷ به عنوان نامزدی مستقل وارد عرصه شد و توانست تنها 8 درصد آرا را از آن خود کند.
کاست پس از بیش از یک دهه حضور در کنگره به عنوان نماینده حزب راستمیانه «اتحادیه دموکراتیک مستقل» (UDI)، در سال ۲۰۱۶ از سمت خود کنارهگیری کرد. سه سال بعد، در ۲۰۱۹، این سیاستمدار ۵۹ ساله «حزب جمهوریخواه» را بنیان نهاد؛ تشکیلاتی با مواضع تندتر که توانست توجه رأیدهندگان دلسرد از ناامنی فزاینده و رکود اقتصادی را به خود جلب کند. او دانشآموخته رشته حقوق است و فعالیت سیاسی رسمی خود را از سال ۱۹۹۶ با عضویت در شورای شهر بوئین آغاز کرد.
او که متولد سال ۱۹۶۶ در سانتیاگو، پایتخت شیلی است، در خانوادهای از مهاجران آلمانی با پیشینه ارتباط با نازیها رشد یافته است. پدر کاست پیش از مهاجرت به شیلی در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، عضو حزب نازی در ایالت باواریا بود. با این حال، رئیسجمهور منتخب مدعی است که خدمت پدرش در ارتش نازی صرفاً در چارچوب «سربازی اجباری» بوده است.
میگل، برادر بزرگتر کاست، در اوایل دهه ۱۹۸۰ و در دوران زمامداری ژنرال آگوستو پینوشه، ریاست بانک مرکزی و سمت وزارت را بر عهده داشت. در دوران دیکتاتوری ۱۷ ساله پینوشه، هزاران نفر کشته، شکنجه یا دچار ناپدیدسازی قهری شدند. شخص رئیسجمهور منتخب نیز از جمله ستایشگران پینوشه به شمار میرود. کاست با ماریا پیا آدریاسولا که او نیز وکیل دادگستری است، ازدواج کرده و حاصل این پیوند، 9 فرزند است.
الگوهای خطرناک

خوزه آنتونیو کاست، به عنوان یک کاتولیک معتقد و سرسخت، موضعی آشتیناپذیر در برابر سقط جنین و ازدواج همجنسگرایان اتخاذ کرده است. او پیشتر صراحتاً اعلام کرده بود که در صورت رسیدن به قدرت، نهتنها قوانین فعلی سقط جنین (که در موارد محدود مجاز شمرده میشود) را لغو خواهد کرد، بلکه فروش قرصهای «صبح روز بعد» (ضدبارداری اورژانسی) را نیز ممنوع میکند.
کنسوئلو تیرز، مدرس دانشگاه ادینبورگ بریتانیا، معتقد است که «کاست راستگراترین چهرهای است که از زمان دیکتاتوری پینوشه تاکنون رئیسجمهور شیلی میشود.» او در گفتوگوی تلویزیونی با شبکه الجزیره در این باره گفت: «کاست نخستین سیاستمداری است که پس از پایان دوران دیکتاتوری، بهطور آشکار و بدون پردهپوشی از پینوشه حمایت کرده است.» این مدرس دانشگاه برای ترسیم تفاوت عمیق میان کاست و جریان راست سنتی شیلی افزود: «حتی سباستین پینیرا، رئیسجمهور راستگرای پیشین، در همهپرسی سال ۱۹۸۸ علیه پینوشه رأی داد و برخی سیاستهای ترقیخواهانه، نظیر قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان را پذیرفت.»
در نقطه مقابل، کاست نهتنها از مواضع بسیار محافظهکارانهای جانبداری میکند، بلکه خواهان اعطای آزادی به افرادی است که به جرم نقض حقوق بشر در دوران تاریک حکومت پینوشه محکوم شده و در زندان به سر میبرند.
جنی پریبل، استاد علوم سیاسی و مطالعات جهانی در دانشگاه ریچموند، به وجه دیگری از سیاستهای کاست اشاره میکند؛ تمایل او به الگوبرداری از السالوادور برای تشدید قوانین و مبارزه با جرم و جنایت. پریبل در این باره میگوید: «او مرتباً حمایت خود را از سیاست مشت آهنین نایب بوکله، رئیسجمهور السالوادور، در سرکوب خشونت کارتلها ابراز کرده و صراحتاً استدلال میکند که شیلی برای برقراری نظم به رویکردی شبیهتر به بوکله نیاز دارد.» او هشدار داد: «اگرچه هنوز مشخص نیست که آیا کاست توانایی یا اراده عملیاتی کردن چنین رویکردی را دارد یا خیر؛ اما اگر شیلی بخواهد از مدل السالوادور پیروی کند، این امر به مثابه یک پسرفت دموکراتیک قابلتوجه و نگرانکننده خواهد بود.»
کاست در حوزه مهاجرت نیز سیاستهای سختگیرانهای را در پیش خواهد گرفت. او در گفتوگویی با اکونومیست در این خصوص اظهار کرد: «مهاجران غیرقانونی دو راه پیش روی خود دارند، یا اینکه با خانواده و عزیزانشان و به خواست خود از شیلی خارج میشوند یا بعدتر مجبور خواهند شد بدون عزیزانشان شیلی را ترک کنند.»
شیلی، گرفتار در بحران
شیلی در حال عبور از یک دوره تلاطم سیاسی است. در سال ۲۰۱۹، اعتراضات عظیم خیابانی که با افزایش کرایه مترو آغاز شد و با خشم ناشی از نابرابری گسترش یافت، این کشور را فراگرفت. موج نارضایتی، بوریچ را که وعده «ساختن دوباره» شیلی از طریق قانون اساسی جدید، میداد در سال ۲۰۲۱ به پیروزی رساند. اما مجمع قانون اساسی، پیشنویسی چنان آرمانشهرگرایانه تدوین کرد که خود مردم شیلی در رفراندوم، قاطعانه آن را رد کردند. دومین تلاش برای بازنویسی قانون اساسی که توسط محافظهکاران هدایت میشد نیز با مخالفت عمومی مواجه شد.
در همین حال، بحران مهاجرت، افزایش جرم و جنایت و اقتصاد کمرمق، رأیدهندگان را به سمت جناح راست سوق داده است. از میان ۲۰ میلیون جمعیت شیلی، ۲ میلیون نفر مهاجر هستند. حدود ۳۳۷ هزار نفر که تقریباً همگی از سال ۲۰۱۸ وارد کشور شدهاند، فاقد مدرک قانونی هستند. جرم و جنایت، بهویژه نوع خشونتبار آن که توسط باندها و کارتلهای مواد مخدر انجام میشود، به شدت افزایش یافته است.
این وضعیت سبب شده تا شهروندان شیلی بیش از تقریباً هر نقطه دیگری در جهان، با ترسی عمیق نسبت به جرم و جنایت زندگی کنند. برای نمونه، در یک نظرسنجی از ۱۴۴ کشور در سال 2025، مردم شیلی در رتبه ششم کشورهایی قرار گرفتند که مردمشان بیشترین هراس را از پیادهروی شبانه دارند.
این در حالی است که از نظر آماری، شیلی تقریباً به اندازه ایالات متحده امن است. قتلها عمدتاً در چند «کمون» متمرکز شده و نرخ کلی قتل اکنون روندی نزولی دارد. با این وجود، مهاجران اغلب (بدون ارائه مستندات و شواهد) بهعنوان مقصر اصلی افزایش جرم معرفی میشوند. در چنین شرایطی بود که فضا برای روی کار آمدن خوزه آنتونیو کاست فراهم شد و او بهرغم شکستهای متعدد قبلی برای رسیدن به کرسی ریاستجمهوری، این بار توانست با شکست رقبا به این جایگاه دست یابد.
اکونومیست در تحلیلی پیرامون چگونگی حکمرانی کاست در دوره ریاستجمهوری نوشته است: «گرایشهای بازار آزاد او کلاسیک و منطبق با الگوی شیلیایی است؛ با این حال، در موضوع مهاجرت، او از رویکرد دونالد ترامپ پیروی میکند. کاست وعده تشکیل یک دولت اضطراری را میدهد که اولویت آن نه ارزشهای اجتماعی مورد نظر او، بلکه تمرکز بر مهاجرت، امنیت و اقتصاد است.
انتظار میرود برای انسداد مرزها به روی مهاجران غیرقانونی، از سربازان و پهپادها استفاده شود و احتمالاً از اخراجشدگان هنگام سوار شدن اجباری به هواپیما تصویربرداری خواهد شد. همزمان دولت ونزوئلا از پذیرش اخراجشدگان از شیلی امتناع میورزد. تا زمانی که آقای ترامپ در سرنگونی نیکلاس مادورو موفق نشود، بعید است این وضعیت تغییر کند. با این حال کاست اصرار دارد که این اتفاق رخ خواهد داد. در هر صورت، حتی با رفع این مانع، اخراج چنین حجم عظیمی از افراد دشوار خواهد بود.»
به نوشته این نشریه، در سال ۲۰۲۴ دولت شیلی دستور اخراج بیش از 12 هزار مهاجر غیرقانونی را صادر کرد اما تنها موفق به اخراج 1100 نفر شد. با این وصف، حتی اگر دولت کاست بتواند سرعت اخراج مهاجران را 10 برابر کند به این معنا خواهد بود که به 30 سال زمان برای اخراج 337 هزار مهاجر غیرقانونی در این کشور نیاز خواهد داشت.
برنامههای امنیتی او مبتنی بر سیاست «مشت آهنین» (Mano dura) خواهد بود و صدور احکام سنگینتر و تأسیس زندانهای فوقامنیتی با هدف ایزوله کردن مجرمان خطرناک در دستور کار قرار خواهد گرفت. نرخ زندانیان شیلی هماکنون در رتبه سوم آمریکای جنوبی و در میان بالاترینها در سطح جهان قرار دارد. کاست همچنین پیشنهاد اعزام سربازان برای انسداد مرزها و گشتزنی در پناهگاههای باندهای تبهکار را مطرح کرده است؛ موضوعی که با توجه به پیشینه دیکتاتوری نظامی در شیلی، بسیار چالشبرانگیز و جنجالی است.
با این اقدامات ممکن است نگرانیهای امنیتی شهروندان کاهش یابد، اما کاهش پایدار جرم و جنایت نیازمند سیاستهای پیچیدهتری است که کاست کمتر به آنها پرداخته است. از جمله این سیاستها میتوان به گردآوری اطلاعات دقیقتر درباره باندها، تدوین برنامههای پیشگیرانه برای جلوگیری از جذب جوانان آسیبپذیر و تضمین بازگشت و ادغام مجدد محکومان سابق در جامعه اشاره کرد که هیچ اشارهای به آنها در برنامههای ارائهشده از سوی کاست وجود ندارد.
در حوزه اقتصاد، او طرفدار بازار آزاد است. در مانیفست انتخاباتی کاست آمده است: «دولت شغل و ثروت ایجاد نمیکند، بلکه نابودکننده آن است.» یکی از اولویتهای او تسهیل فرآیند صدور مجوزها و اولویت دیگر، کاهش مالیات شرکتهاست. او پیشنهاد کرده است که ظرف ۱۸ ماه پس از آغاز به کار، هزینههای عمومی را بدون دستدرازی به حوزه رفاه عمومی، به میزان ۶ میلیارد دلار (معادل ۷ درصد بودجه سالانه) کاهش دهد.
بسیاری از اقتصاددانان این دیدگاه را بهشدت خوشبینانه میدانند. اگرچه دولت سالهاست بیش از درآمد خود هزینه کرده و کاهش مخارج میتواند اقدامی محتاطانه باشد، اما با توجه به اینکه بدهی شیلی هنوز نسبتاً پایین است، ضرورت و عقلانیت چنین کاهشهای عمیقی که احتمالاً رشد اقتصادی را کُند خواهد کرد، مورد تردید است. با این وجود، کاست مدعی است که تحت سیاستهای او اقتصاد میتواند سالانه ۴ درصد رشد کند؛ رقمی بسیار فراتر از پیشبینی 2/4 درصدی برای سال ۲۰۲۵.
منتقدان این وعده را غیرمنطقی و غیرقابل تحقق میدانند. آندرس ولاسکو، وزیر دارایی سابق از جناح چپمیانه، میگوید: «من حتی یک استدلال نشنیدهام که نشان دهد آنها توانایی تغییر نرخ رشد و روند فعلی اقتصاد شیلی را دارند.»

خورخه کویروز، مشاور اقتصادی کاست، گزینه اصلی برای تصدی وزارت دارایی است. او برای هر بخش ایدههایی را مطرح میکند و اگرچه مشتاق کاهش بوروکراسی است، اما بیشتر به یک مشاور مدیریت شباهت دارد تا یک ایدئولوگ بازار آزاد. او الهام گرفتن از خاویر میلی، رئیسجمهور آرژانتین را رد میکند و معتقد است: «مشکل دولت، نحوه مدیریت است.»
همه این برنامهریزیها در حوزههای مختلف در حالی است که کاست اکثریت کرسیهای کنگره را در اختیار نخواهد داشت. او احتمالاً حمایت کافی برای پیشبرد بسیاری از برنامههایش در زمینه مهاجرت و امنیت را جلب خواهد کرد، اما قانونگذاران شیلی که معمولاً مستقل عمل میکنند، ممکن است در برابر سیاستهای رادیکالتر او، نظیر گسترش نقش ارتش، مقاومت کنند. برخی نگران واکنش او به ناکامیهای احتمالی هستند. کارولینا توها، سیاستمدار برجسته چپمیانه که خود در رقابت ریاستجمهوری ناکام ماند، میگوید استراتژی کاست «بیاعتبار کردن دیدگاههای متفاوت، تمسخر، انگزنی و سلب صلاحیت از منتقدان است.» او هشدار میدهد: «این همان نقطهای است که دموکراسی حرکت به سوی زوال را آغاز میکند.»
مایکل آلبرتاس، استاد علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو در یادداشتی نوشته است: «شیلی با رئیسجمهوری که پیروزی قاطع خود را حکم و مجوزی از سوی مردم تفسیر میکند و یک قوه مقننه متفرق، در مسیر یک رویارویی سیاسی قرار خواهد گرفت. همانند ایالات متحده و آرژانتین، دموکراسی شیلی بهطور فزایندهای دچار دوقطبی سیاسی شده و ممکن است با آزمونهای فشاری مواجه شود که از زمان گذار به دموکراسی در سال ۱۹۹۰ بیسابقه بوده است.
اگرچه شیلی در دهههای اخیر میان چپ و راست در نوسان بوده، اما احزاب همواره با میانهروی و خویشتنداری حکومت کردهاند؛ همان میانهروی که به تبدیل شدن شیلی به نماد ثبات و جذب سرمایهگذاری یاری رساند. پیشنهادهای رادیکال کاست برای بازمهندسی جامعه و نوسازی قرارداد اجتماعی، همراه با پتانسیل واکنشهای شدید اجتماعی، آزمونی دشوار خواهد بود برای اینکه آیا شیلی میتواند اعتبار و ثباتِ سخت بهدستآمده خود را حفظ کند یا به ورطه بیثباتی خواهد لغزید.»
آثار منطقهای و جهانی
بازگشت جناح راست به قدرت در شیلی، و بهویژه خیزش راست افراطی که در پیروزی کاست تبلور یافته است، پیامدهایی فراتر از مرزهای این کشور و حتی نیمکره غربی خواهد داشت.
خاویر میلی، رئیسجمهور لیبرتارین آرژانتین، از نخستین رهبرانی بود که به این رویداد واکنش نشان داد. او در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «مایه مسرت فراوان است؛ پیروزی قاطع و چشمگیر دوستم، خوزه آنتونیو کاست.» همزمان، دانیل نوبوا، رئیسجمهور راستگرای اکوادور، این تحول را فراتر از مرزهای شیلی دانست و اظهار کرد: «عصر نوینی برای شیلی و منطقه آغاز شده است.»
در واشنگتن، دولت ترامپ سیگنالهای مثبتی ارسال کرد. مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، اعلام کرد که کشورش «مشتاقانه در انتظار همکاری با دولت کاست» است و اولویتهای این همکاری را «تقویت امنیت منطقهای» و «احیای روابط تجاری دوجانبه» برشمرد.
نشریه فارن پالیسی در تحلیلی مینویسد: «این پیروزی، با توجه به مخالفت آشکار کاست با سقط جنین و ازدواج همجنسگرایان، به پرچمداران جنگهای فرهنگی جسارت خواهد بخشید. این رویداد همچنین موتور محرکهای برای جنبشهای سیاسی راستگرا خواهد بود که بر سیاستهای سختگیرانه مهاجرتی و امنیتی تمرکز دارند و جبهه رو به رشد کشورهایی را که از سیاستهای جریان اصلی رویگردان شدهاند، تقویت خواهد کرد.»
روزنامه لوموند فرانسه نوشته است: «کاست پس از شکست در سال 2021 نهتنها تسلیم نشد، بلکه پیوندهای خود را با راست افراطی بینالمللی با حضور در نشستهایی نظیر کنفرانس اقدام سیاسی محافظهکاران (CPAC) و گردهمایی حزب ووکس (Vox) در اسپانیا تقویت کرد. او بین سالهای ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴، ریاست شبکه سیاسی ارزشها را بر عهده داشت؛ نهادی فوقمحافظهکار که از ارزشهای خانواده، زندگی و آزادی دفاع میکند.»
شیلی برای دههها روابطی مستحکم با ایالات متحده داشته که شامل تجارت، همگرایی اقتصادی، همکاریهای امنیتی و روابط سیاسی و دیپلماتیک نسبتاً باثبات بوده است. با این حال، گابریل بوریچ، رئیسجمهور شیلی که آخرین ماههای حضور خود در قدرت را تجربه میکند، همواره منتقد سرسخت ترامپ به دلیل انکار تغییرات اقلیمی و اعمال تعرفههای جدید بر کالاهای شیلی بوده است. انتظار میرود با به قدرت رسیدن کاست، این روابط ترمیم شود.
از طرفی ریاستجمهوری کاست میتواند به تضعیف مخالفتها در «سازمان کشورهای آمریکایی» (OAS) نسبت به مداخله احتمالی نظامی ایالات متحده در ونزوئلا کمک کند و همکاریها در مبارزه با شبکههای جنایی فراملی را که در سالهای اخیر دامنگیر بولیوی، شیلی و پرو شدهاند، افزایش دهد.
تاکتیکهای کاست و واکنش عمومی به آن، بهدقت توسط دولت ترامپ، احزاب راست افراطی اروپا (از فرانسه تا مجارستان) و سیاستمداران راستگرای جاهطلب در منطقه که انتخاباتی پیش رو دارند (بهویژه در کلمبیا و پرو) رصد خواهد شد. کلمبیا نیز همانند شیلی در سالهای اخیر پذیرای صدها هزار ونزوئلایی بوده که بهرغم رویکرد عموماً پذیرا و تلاش دولت برای ادغام اجتماعی، فشار فزایندهای بر شبکه تأمین اجتماعی و نظم عمومی وارد کردهاند. پرو نیز با میزبانی از حدود 1/7 میلیون مهاجر، پس از کلمبیا در رتبه دوم قرار دارد. هر دوی این کشورها سال آینده در شرایطی به استقبال انتخابات میروند که جناح چپ سیاسی در آنها دچار تزلزل شده است.
فارن پالیسی نوشته است: «برخی اقدامات کاست، بهویژه در حوزه مهاجرت و امنیت، پتانسیل بیثباتسازی سایر کشورهای منطقه را دارد. پرو پیش از این نیز با هجوم مهاجرانی مواجه شده که با پیشبینی سرکوبهای قریبالوقوع، شتابان در پی خروج از شیلی هستند؛ امری که خوزه جری، رئیسجمهور پرو را وادار کرد تا برای مهار این جریان در مرز جنوبی وضعیت اضطراری اعلام کند.
نتایج انتخابات احتمالاً موج تازهای از مهاجران را به سوی مرزهای پرو و بولیوی سرازیر خواهد کرد. افزون بر این، اگر فشار بر جنایات سازمانیافته در شیلی شدت یابد، گروههای درگیر در قاچاق انسان، اخاذی و قاچاق مواد مخدر که به مرزهای نفوذپذیر شمالی متکی هستند، ممکن است به پرو و بولیوی تغییر مکان داده و معضلات امنیتی در آن کشورها را تشدید کنند.»