تجربه موفق مداخلهگرایی آمریکایی؟/ انتخابات آرژانتین نشان داد که واشنگتن بیش از پیش بر تقویت حضور و نفوذ خود در آمریکای لاتین متمرکز شده است
این تنها میلی و راستگرایان آرژانتینی نبودند که پیروزی در انتخابات میاندورهای پارلمان آرژانتین را پیروزی خود میدانستند. ۸۰۰۰ کیلومتر آن سوتر از بوینس آیرس در واشنگتن دیسی، کاخ سفید نیز معتقد بود نتایج انتخابات آرژانتین نشاندهنده موفقیت بزرگ سیاستهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در آمریکای لاتین است
انتخابات میاندورهای پارلمان آرژانتین یک پیروزی بزرگ برای خاویر میلی، رئیسجمهور این کشور بود. حزب متبوع او به نام «آزادی به پیش میرود» (LLA) توانست با کسب 41 درصد آرا بر پرونیستها، مهمترین حزب اپوزیسیون و احزاب متحد آن فائق آید و تعداد کرسیهای خود را در مجلس نمایندگان بهطور قابل توجهی افزایش دهد. این پیروزی حتی از پیشبینی اولیه نظرسنجیها فراتر بود؛ LLA موفق شد در استان بوینس آیرس، پایگاه رای اصلی پرونیستها و جایی که ماه گذشته در یک انتخابات محلی حزب «آزادی به پیش میرود» را با اختلاف 14 درصد شکست داده بودند، پیروز شود. در مجلس سنا هم حزب میلی توانست با کسب 42 درصد آرا بیشترین کرسی را نسبت به احزاب دیگر کسب کند.
میلی این پیروزی را یک «نقطه عطف» بسیار مهم توصیف کرده و وعده داده است که با آغاز به کار پارلمان جدید، با سرعت و قدرت بسیار بیشتری «اصلاحات اقتصادی» را اعمال کند. او یکشنبهشب در جشن پیروزی گفت: «امروز به وضوح یک روز تاریخی برای آرژانتین است. مردم آرژانتین تصمیم گرفتند ۱۰۰ سال انحطاط را پشت سر بگذارند و بر مسیر آزادی، پیشرفت و رشد پافشاری کنند. اکنون ما ساختن آرژانتین بزرگ را آغاز میکنیم.»
مشارکت کمتر از انتظار آرژانتینیها در این انتخابات، نقش مهمی در پیروزی میلی و حزب متبوع او ایفا کرد. حدود 68 درصد از واجدان شرایط در انتخابات روز یکشنبه شرکت کردند و به روایت آمار این کمترین نرخ مشارکت در انتخابات پارلمانی از سال 1983 به این سو بود. تحلیلگران معتقدند با این پیروزی، رئیسجمهور آرژانتین اصلاحات اقتصادی رادیکال خود را با قدرت بیشتری پیگیری خواهد کرد. اکونومیست نوشت: «پیروزی اخیر به برنامه اصلاحات اقتصادی آقای میلی که در ماههای اخیر سرعت آن بسیار کُند شده بود، جانی دوباره میبخشد. او اکنون فرصتی در اختیار دارد که مدیریت منطقی اقتصاد کلان و تکیه بر بازار آزاد، اقتصاد آرژانتین را بازسازی کند. نکته حیاتی آن است که او اکنون در کنگره از تعداد نمایندگان کافی برای جلوگیری از وتو شدن فرمانها و برنامههای رئیسجمهور برخوردار است و میتواند مانع از آن شود که اپوزیسیون چپگرا، جلوی تخصیص بودجه به اولویتهای دولت را بگیرد یا هزینه سنگینی را صرف اولویتهای خود کند.»
میلی که از سال 2023 و در پی پیروزی غیرمنتظره در انتخابات ریاستجمهوری به قدرت رسید، کوشیده است تا با کاهش هزینههای دولتی و کوچکتر کردن دولت، تورم را مهار کند و فقر را کاهش دهد. او موفقیتهای قابل توجهی نیز در این زمینه کسب کرد و توانست تورم سالانه در آرژانتین را از حدود 220 درصد در ابتدای سال 2024 به 41 درصد برساند. با این حال، رسوایی مالی خواهر او که همزمان سمت رئیس دفتر رئیسجمهور را نیز بر عهده دارد، در کنار کُند شدن روند بهبود وضعیت اقتصادی و کاهش ارزش پزو (پول ملی آرژانتین) باعث شده بود تا تردیدهای زیادی در خصوص احتمال پیروزی حزب متبوع میلی در انتخابات وجود داشته باشد.
این تنها میلی و راستگرایان آرژانتینی نبودند که پیروزی در انتخابات میاندورهای پارلمان آرژانتین را پیروزی خود میدانستند. 8000 کیلومتر آن سوتر از بوینس آیرس در واشنگتن دیسی، کاخ سفید نیز معتقد بود نتایج انتخابات آرژانتین نشاندهنده موفقیت بزرگ سیاستهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در آمریکای لاتین است.
اسکات بسنت، وزیر خزانهداری آمریکا روز دوشنبه 27 اکتبر در پستی در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) نوشت: «آرژانتین یکی از کلیدیترین متحدان ایالات متحده در آمریکای لاتین است. نتایج انتخابات میاندورهای پارلمان این کشور نمونه بارزی از موفقیت سیاست پیشبرد صلح از طریق قدرت اقتصادی به حساب میآید. ما مشتاقانه منتظر گامهای مستمر به سوی آزادی اقتصادی هستیم که سرمایهگذاری بخش خصوصی و کارآفرینان را جذب کرده و رفاه را برای مردم آرژانتین به ارمغان بیاورد.»
ترامپ نیز که به شرق آسیا سفر کرده است در رابطه با این پیروزی گفت: «او [خاویر میلی] کمک زیادی از ما گرفت. ما در حال افزایش قابل توجه نفوذ خود در آمریکای لاتین هستیم.»
آمریکا چطور در انتخابات آرژانتین مداخله کرد؟
ادعای ترامپ در خصوص کمک کاخ سفید به خاویر میلی برای پیروزی در انتخابات، تا حد زیادی واقعیت دارد. درحالیکه آرژانتین در ماههای گذشته مشکلات زیادی را در حوزه ارزی تجربه میکرد و ارزش پزو با سرعت زیادی کاهش مییافت، وزارت خزانهداری آمریکا پیشنهاد ارائه بسته کمکی 40 میلیارد دلاری را به آرژانتین ارائه داد.
به گفته وزیر خزانهداری آمریکا، این بسته شامل توافق سوآپ ارزی به ارزش 20 میلیارد دلار و همچنین طرح ایجاد صندوق سرمایهگذاری بدهی به ارزش ۲۰ میلیارد دلار بود.
ترامپ به نوعی این حمایت اقتصادی را به پیروزی حزب میلی در انتخابات مشروط کرده بود: «اگر او ببازد، ما با آرژانتین سخاوتمند نخواهیم بود.»
نشریه گاردین، روز سهشنبه 28 اکتبر در تحلیلی نوشت: «دونالد ترامپ در سال 1987 در کتاب پرفروش هنر معامله نوشت که دلار در نهایت همیشه حرف خودش را میزند. پیروزی غافلگیرکننده خاویر میلی در انتخابات میاندورهای آرژانتین، آن هم پس از آنکه ترامپ با تزریق ۴۰ میلیارد دلار او را از مخمصه نجات داد، شاید گواهی بر درستی همین ادعا باشد. رئیسجمهور آمریکا تهدید کرده بود که اگر این لیبرترین رادیکال، در رأیگیری سرنوشتساز روز یکشنبه شکست بخورد، متحد خود در آمریکای جنوبی را رها خواهد کرد. ترامپ زمانی که رئیسجمهور آرژانتین اوایل این ماه برای درخواست کمک اقتصادی به واشنگتن سفر کرده بود، این موضوع را به صراحت بیان کرد.» مخالفان میلی، ترامپ را به مداخله آشکار در روند انتخابات آرژانتین متهم میکنند.
برخی از آنها پیشبینی میکردند که این مداخله و تهدید ترامپ به قطع کمکهای اقتصادی، مشابه اتفاقاتی که پس از تلاشهای دولت ترامپ برای جلوگیری از محاکمه ژائیر بولسانارو رئیسجمهور سابق برزیل رخ داد، با واکنشی منفی از سوی رایدهندگان مواجه شود. اما یکشنبه شب، نشانه چندانی از این واکنش منفی در میان رأیدهندگان دیده نشد. حتی برخی گمان میکردند که این اهرم فشار، با تأثیرگذاری بر تصمیم رأیدهندگان، مؤثر واقع شده است. دیهگو گوئلار، سیاستمدار آرژانتینی و سفیر سابق این کشور در چین و ایالات متحده، معتقد است این «مداخله مستقیم» رئیسجمهور آمریکا، هرچند «وحشتناک» بود، اما کارساز افتاد و رأیدهندگان «نیاز به کمک آمریکا» را پذیرفته و بحران اقتصادی را به گردن مخالفان آمریکا انداختهاند.
برایان وینتر، کارشناس امور آرژانتین و سردبیر مجله «امریکاز کوارترلی» گفت: «این اقدام، یک شاهکار از سوی دونالد ترامپ به نظر میرسد. او در لحظه مناسب، طناب نجاتی برای کسی که در حال غرق شدن بود، انداخت.» وینتر باور دارد هنوز زود است که میزان دقیق تأثیر بسته نجات ۴۰ میلیارد دلاری ترامپ بر نتیجه انتخابات را سنجید: «به هر روی با توجه به سازوکار سیاست، این پیروزی به حساب ترامپ نوشته خواهد شد. این اقدام مانند یک شرطبندی جسورانه بود که نتیجه داد. این دولت آمریکا بیش از هر دولت دیگری در تاریخ معاصر آمریکا از ابزار چماق و هویج در آمریکای لاتین بهره میگیرد.»
این تنها مداخله آمریکا نبود
دولت ترامپ همزمان با مداخله به نفع متحدان راستگرای خود در آرژانتین و کمک اقتصادی و سیاسی به خاویر میلی، تلاش دارد تا با اعمال فشار بر دولتهای چپگرای منطقه، آنها را تضعیف کرده و شرایط را برای سرنگونی این دولتها یا جایگزینی آنها با دولتهای راستگرا در انتخاباتهای آتی فراهم کند.
این رویکرد که به صراحت به عنوان احیای دکترین مونرو و «بازگرداندن نیمکره» به حوزه نفوذ ایالات متحده توصیف میشود، کمتر از اهداف سنتی سیاست خارجی و بیشتر از ترکیبی پیچیده از محاسبات سیاسی داخلی، اعتقادات ایدئولوژیک و رویکرد شخصی مقامهای ارشد دولت ترامپ به روابط بینالملل نشأت میگیرد.
در موضوع ونزوئلا، در ماه ژانویه، درست پیش از آنکه مارکو روبیو در اولین سفر خود به عنوان وزیر امور خارجه به چند کشور آمریکای لاتین برود، ریچارد گرنل که به عنوان «فرستاده ویژه ریاستجمهوری در امور مأموریتهای خاص» مستقیماً به ترامپ گزارش میدهد و نه به روبیو، به کاراکاس سفر کرد و شخصاً دیداری با نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا داشت. مذاکرات گرنل با مادورو نشان داد که دیپلماسی همچنان ابزاری کارآمد در روابط واشنگتن و کاراکاس است و همانطور که این مذاکرات به توافقی برای آزادی گروگانهای آمریکایی در آن کشور منجر شد، میتواند در آینده نیز مورد استفاده قرار گیرد.
این روبیو بود که عملاً این روند دیپلماتیک امیدوارکننده را از مسیر خود خارج کرد. یک ماه پس از سفر گرنل، ترامپ مجوز شرکت «شورون» برای ادامه فعالیت در ونزوئلا بهرغم تحریمهای نفتی آمریکا را لغو کرد (امتیازی که روبیو سرسختانه با آن مخالفت کرده بود) و این اقدام مانع از بهبود روابط شد.
از اواخر آگوست، رویکرد آمریکا رادیکالتر نیز شد و دولت ترامپ تلاش کرد تا تهدید حمله نظامی مستقیم را نیز به فشار اقتصادی اضافه کند. ایوان ولز، تحلیلگر بیبیسی در این باره مینویسد: «در دو ماه گذشته، ارتش آمریکا به تدریج نیرویی از ناوهای جنگی، جنگندهها، بمبافکنها، تفنگداران دریایی، پهپادها و هواپیماهای جاسوسی را در دریای کارائیب مستقر کرده است. این بزرگترین استقرار نظامی در این منطقه طی چند دهه اخیر است. بمبافکنهای دوربرد بی-۵۲ تمرینهایی موسوم به نمایش حمله بمبافکنها را در سواحل ونزوئلا انجام دادهاند.
همزمان با افزایش تنشها ترامپ مجوز اعزام نیروهای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) به ونزوئلا را نیز صادر کرده است. آمریکا میگوید در حملاتی به چند شناور کوچک از مبدأ ونزوئلا، دهها نفر را کشته است. واشنگتن مدعی است این قایقها حامل مواد مخدر و تروریستهای مواد مخدر بودهاند، اما هیچ مدرک یا جزئیاتی درباره افراد حاضر در آنها ارائه نکرده است. این حملات با محکومیت کشورهای منطقه روبهرو شده و کارشناسان درباره مشروعیت قانونی آنها پرسشهایی مطرح کردهاند. واشنگتن این اقدامات را بخشی از جنگ علیه قاچاق مواد مخدر میخواند، اما نشانهها حاکی از آن است که هدف اصلی، کارزاری برای ارعاب و براندازی دولت نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلاست.»
کریستوفر ساباتینی، پژوهشگر ارشد موسسه چتمهاوس در حوزه آمریکای لاتین، میگوید: «موضوع تغییر رژیم مطرح است. احتمالاً قصد حمله زمینی ندارند، بلکه هدفشان ارسال پیام است.» به گفته او، این تجمع نظامی نوعی نمایش قدرت است که هدفش «ایجاد ترس» در دل ارتش ونزوئلا و حلقه نزدیک به مادورو است تا شاید علیه او اقدام کنند. بیبیسی هم در تحلیلی اقدامات اخیر آمریکا را «بخشی از یک کارزار فشار گسترده به منظور تغییر رژیم سیاسی در ونزوئلا» توصیف کرده است. به گفته پروفسور آلن مکفرسون، متخصص آمریکای لاتین در دانشگاه تمپل، حجم نیروی نظامی اعزامشده به دریای کارائیب جنوبی از سال ۱۹۶۵ به این سو در این منطقه بیسابقه است.
مکفرسون افزود که حضور این نیروها «یادآور روزهای دیپلماسی قایقهای توپدار در بیش از یک قرن پیش است.» استیون دونهو، یک مقام سابق اطلاعات نظامی آمریکا و متخصص امور آمریکای لاتین، به بیبیسی گفت که «هرگز چنین استقرار گستردهای از نیروهای دریایی را در حوزه مسئولیت فرماندهی جنوبی ایالات متحده» ندیده است. با این حال، دونهو توضیح داد که این «یک نیروی تهاجمی برای حمله به یک کشور خارجی نیست.» او افزود: «آنها ممکن است مأموریتهای دیگری، که بسیار جزئیتر هستند، داشته باشند.»
در موضوع کلمبیا هم ایالات متحده تلاش میکند با اعمال فشار، دولت این کشور را تضعیف کند.
برای بیش از دو دهه، از زمان آغاز «طرح کلمبیا» در سال ۲۰۰۰، کلمبیا سنگ بنای سیاست امنیتی ایالات متحده در آمریکای جنوبی، یکی از دریافتکنندگان اصلی کمکهای خارجی و یک «متحد اصلی غیر ناتو» بوده است. این مشارکت بر اساس همکاری عمیق و دوحزبی در زمینه مبارزه با مواد مخدر، به اشتراکگذاری اطلاعات و آموزش امنیت منطقهای بنا شده بود.
این رابطه که تحت تأثیر نگاه منفی آمریکا به دولت چپگرای گوستاوو پترو تیره و تار شده بود، پس از انتقاد شدید دولت کلمبیا از اقدامات و تهدیدهای نظامی آمریکا علیه ونزوئلا بیش از پیش سرد شد. در این مدت، ترامپ دستور توقف کامل تمام کمکهای ایالات متحده به کلمبیا را صادر کرد. این کمکها در سالهای اخیر به بیش از ۷۰۰ میلیون دلار در سال میرسید و قرار بود برای امسال حدود ۴۰۰ میلیون دلار باشد. پیش از این در سپتامبر ۲۰۲۵، دولت آمریکا صلاحیت کلمبیا را به عنوان شریک در مبارزه با مواد مخدر رسماً لغو کرده و دولت پترو را به «شکستی آشکار» در مهار کشت بیسابقه کوکا متهم نموده بود. این اقدام، که اولین لغو صلاحیت از سال ۱۹۹۷ محسوب میشد، به مثابه یک توبیخ دیپلماتیک شدید تلقی شد. در شدیدترین گام، وزارت خزانهداری آمریکا در ۲۴ اکتبر ۲۰۲۵، تحریمهایی شخصی را علیه شخص رئیسجمهور پترو، همسرش ورونیکا، پسرش نیکلاس و وزیر کشور او آرماندو بندتی اعمال کرد. این اقدام، رئیسجمهور منتخب یک کشور متحد آمریکا و دموکراتیک را در کنار رهبران کشورهایی نظیر روسیه و ونزوئلا در فهرست تحریمهای آمریکا قرار داد.
فروپاشی اتحاد ایالات متحده و کلمبیا، نه از واگرایی اساسی در منافع ملی، بلکه از یک تقابل فزاینده و دوجانبه نشأت میگرفت که ریشه در درگیریهای شخصی و ایدئولوژیک دو رئیسجمهور داشت.
برایان وینتر، کارشناس امور آرژانتین در این رابطه به گاردین گفت: «سیاست ترامپ کاملاً یادآور قرن نوزدهم است؛ بستههای نجات برای دوستان و دیپلماسی قایقهای توپدار برای دشمنان. این سیاست ممکن است در درازمدت نتیجه معکوس دهد اما در حال حاضر، بیشتر این سیاستها در حال نتیجه دادن هستند.»
چرا آمریکای لاتین برای ترامپ مهم است؟
ادوارد لوک در تحلیلی که در نشریه فایننشالتایمز منتشر شد، «تقویت جایگاه خویش در داخل» را عامل اقدامات و توجه ترامپ به آمریکای لاتین توصیف میکند. او مینویسد: «نیمکره غربی، نقشی برجسته در سیاست دولت ترامپ ایفا میکند؛ نقشی که ظاهراً جایگزین تمرکز پیشین بر رقابت با قدرتهای بزرگی چون چین و روسیه (که حتی در دوره اول ریاستجمهوری خود ترامپ نیز در اولویت بود) شده است. چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ قصد بیاحترامی به آمریکای لاتین در میان نیست، اما واقعیت آن است که هیچ تحلیلی از توزیع قدرت جهانی، نقش برجستهای برای این منطقه قائل نیست. آمریکای لاتین تنها 3/7 درصد از اقتصاد و ۸ درصد از جمعیت جهان را در اختیار دارد. ایالات متحده تنها قدرت هستهای در نیمکره غربی است. حتی برزیل، که جاهطلبیهای هستهای خود را سالها پیش کنار گذاشت، یا مکزیک، که بقای اقتصادیاش به آمریکا وابسته است، نمیتوانند ادعای بازیگری در صحنه جهانی را داشته باشند.
کانادا نیز اگرچه عضو گروه ۷ است، اما هیچ تهدیدی برای ایالات متحده محسوب نمیشود. به نظر میرسد تنها توضیح برای وسواس ویژه ترامپ بر کشورهای نیمکره غربی، تلاش او برای تقویت برنامههای داخلیاش باشد. محور اصلی اولویتهای ترامپ در داخل آمریکا، جنگ علیه مهاجرت غیرقانونی و استقرار ارتش در شهرهای این کشور است. در این راستا، کشورهایی مانند ونزوئلا و (به طور فزایندهای) کلمبیا، نقشی کلیدی در ساختن و تقویت روایت او از وجود یک دشمن داخلی ایفا میکنند.»
دونالد ترامپ در زمان کارزار انتخاباتی ۲۰۲۴، تعهد کرده بود که از مداخلات نظامی پرهزینه و فاجعهبار خارجی، نظیر آنچه در عراق و افغانستان رخ داد، دوری خواهد کرد. این، یکی از محورهای اصلی برنامه انزواگرایانه او با شعار «اول آمریکا» بود. با این حال، تنها چند ماه پس از تحلیف، نیروهای آمریکایی مشغول بمباران یمن و ایران بودند. بهطور خاص در آمریکای لاتین نیز فشار برخی از چهرههای خاص نظیر روبیو سبب شد ایالات متحده به سوی مقابله با دولتهای چپگرای منطقه و حمایت از راستگرایان گام بردارد.
برخی تحلیلگران بر این باورند که ترامپ ایده مشخصی در این زمینه ندارد و هر زمان که نیروهای درون دولت بتوانند او را قانع کنند سیاستهای جزئی و کلان خود را تغییر میدهد. سیمون تیسدال تحلیلگر گاردین مینویسد: «با توجه به اشتباهات فاحش او در سایر مسائل کلیدی خارجی، محتملترین توضیح برای رفتار ترامپ این است که او، طبق معمول، هیچ ایدهای ندارد که چه میکند؛ نه در ونزوئلا و نه در کل آمریکای لاتین.
هیچ برنامهای در کار نیست. او قلدری میکند، قضاوتهای شتابزده انجام میدهد، بر ترس از بیگانگان دامن میزند و سیاست را بر اساس اینکه رهبران دیگر را دوست دارد یا نه، بنا میکند. در سال ۲۰۱۹، زمانی که مادورو در وضعیت دشواری قرار داشت، ترامپ عقبنشینی کرد. امروز نیز، مداخله نظامی تمامعیار در ونزوئلا بعید به نظر میرسد. سناریوی محتملتر، یک کارزار فشار فزاینده شامل بیثباتسازی، تحریمها، حملات دریایی و حملات هوایی و کماندویی است.»
به نوشته او، مشاوران جنگطلب ترامپ، به ویژه استفان میلر و مارکو روبیو بخشی از مشکل هستند.